|
|
جستجو
|
تاریخ شفاهی و مطالعات ارتباطی(1) تاریخ شفاهی از مکتبهای عمده تاریخ نگاری قرن بیستم است و متدلوژی تاریخ شفاهی به شکل وسیعی در علوم انسانی مورد استفاده واقع شده است.
خاطرات ابراهیم یزدی – جلد اول (2)یزدی وضعیت دانشگاه تهران و نقش و نفوذ جریان چپگرا در سال 29- 1328 را چنین توضیح میدهد: «در سالهای 1328 و 1329 جو غالب دانشگاه به جنبش چپ مارکسیست تعلق داشت. تعداد دانشجویان ملی یا اسلامی فعال چندان چشمگیر نبود.
تاریخ سیاهان کارولینای شمال غربیردپای اولین ساکنان آفریقایی آمریکا هنوز هم در دامنههای ساحلی و میانکوههای دور افتاده و همچنین مناطق غرب دور کارولینای شمالی دیده میشود.
وقتي براي ما مينويسيد...
وقتي براي هفتهنامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مينويسيد، دوست داريم نکتههايي را در نظر بگيريد.
اين هفتهنامه نوشتهها و دانستههاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطرهگويي، خاطرهنگاري، يادداشتنويسي روزانه، سفرنامهنويسي، وقايعنگاري، روزشمار نويسي و... نشان ميدهد. حتي براي زيرشاخههاي رشته تاريخ هم جا باز کردهايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارشها، مصاحبهها، مقالهها، يادداشتها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميلتان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقالهها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دستمان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اينباره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دلمان ميخواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفتهنامه، با نوشتههاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلممان از دايره اخلاق بيرون برود.
|
|
نظریه تاریخ شفاهی (60)
نویسنده: لین آبرامز
مترجم: علی فتحعلی آشتیانی
_________________________
خاطرات جمعی یا مردمپسند خاصیت ایستا ندارند. با توجه به الحاق صدای خاموشان و حاشیهنشینان جامعه شرایطی به وجود آمده که امکان مشاهده تغییر و تحول در تفسیرهای غالب را فراهم ساخته است. درست در همینجاست که تاریخ شفاهی میتواند به میدان بیاید و در کشمکشی که بر سر خاطره جریان دارد، نقش ایفا کند. اگر یادتان باشد قبلاً از رویدادی به نام «زمستان نارضایتی» سخن گفتیم که از سال 1978 تا 1979 انگلستان را درنوردید و این کشور را فلج کرد. وضعیت مذکور که به واسطة اعتراضات صنفی در بخش صنعت حاکم شده بود در ذهن خیلیها حک شده و خاطرات متنوعی را در حافظة مردم آن دوران جای داده است. خانم تارا مارتین که چندی پیش به بررسی خاطرات راویان آن واقعه پرداخته بود نحوة انعکاس وقایع مذکور در رسانهها و تفسیرهای سیاسی آن دوران و تأثیر آنها در شکلگیری خاطرات جمعی را تبیین نموده به این نتیجة ملموس میرسد که:«گویی همه آنان دست در یک خزانة واحد کرده و خاطراتشان از وقایع سال 85-1974 را از آن بیرون میکشند زیرا ترجیعبند همهآنان روزهای تلخ و یأسآور سوسیالیسم است».[1]در حالی که در مصاحبههای او با فعالان کارگری آشوبهای اقتصادی و سیاسی آن سالها خاطراتی به شکل یک رگة ناپیدا را میتوان دید که وی نام «خاطرات زیرپوستی»[2] را بر آنها میگذارد؛ خاطراتی که با معانی منتسب به آن دوران در گفتمان عمومی تضاد دارند. ضد خاطرات فردی به ویژه خاطرات زنانی که در اتحادیههای کارگری فعالیت میکردند، از دنیایی سخن میگوید که قبلاً در انحصار «مردان» بوده و پیشرفت زنان را رقم زده است.
بازنمایی تاریخ جنبش آزادی زنان در بریتانیا در دهه 1970 نیز به سرنوشت مشابهی دچار شده است: تصویر غالبی که رسانهها از این جنبش اشاعه دادهاند هیاهوی زنان «پاچهورمالیدة»[3] مردستیز خشمگین است، در حالی که چهرههای شاخص فمینیسم در خاطرات مکتوب خود داستانهای حماسی از آن تعریف کردهاند. روایت سومی هم که اخیراً باب شده خاطرات فمینیستهای معمولی از مبارزاتشان در خانواده و منطقه زندگیشان را بیان میکند.[4]دعوایی که در این حوزه بر سر خاطره به راه افتاده بیش از آنکه روایت رویدادها را مد نظر داشته باشد روی معنا تمرکز کرده است. رسانهها حتی امروز هم جنبش آزادی زنان را مترادف نوعی زنسالاری بنیادستیزانة «زننده» به تصویر میکشند. این نوع بازنمایی اساساً نسبتی با هیچیک از انواع و اقسام خاطره ندارد. شاخصترین فعالان سابق این جنبش با تکیه بر چنین خاطراتی برای روایت خود از وقایع آن سالها تأئید میگیرند. خاطراتی مانند گردهماییهای عمومی، همایشها، آثار منتشره و کشمکشهای ایدئولوژیکی و سیاسی که گاهی حتی دنیا را به لرزه درمیآورد. تودة هواداران این جنبش نیز خاطراتی شخصی از وقایع شهر و روستایشان دارند که ممکن است با روایت رواجیافته توسط رسانهها و چهرههای شاخص گذشته در تضاد باشد و تجربههایی کاملاً شخصی از ارتباط فکری و عملی آنان با جنبش زنان را به ما منتقل کند. در چنین وضعیتی «خاطرات جمعی» به سطح هژمونیک نمیرسند؛ از طرفی اعضای عادی این جنبش به واسطة امکانی که پژوهشگران زمان ما برای آنها فراهم ساختهاند صدایشان را به گوش دیگران میرسانند، لذا خاطرات جنبش زنان از این ناحیه لطمه میبیند.
| |
© تمامی حقوق برای سایت تاریخ شفاهی محفوظ می باشد.
|