|
شماره 215 | 22 مرداد 1394
|
|
جستجو
|
«نقدی بر تاریخ نگاری جنگ ایران و عراق» و نگاهی دیگر به آناز میان تازهترین نوشتههای محمد درودیان و علیرضا کمری، پژوهشگران بهنام و پیشکسوت جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، دو یادداشت را برگزیدهایم که پیوند موضوعی دارند. نخستین یادداشت را محمد درودیان با عنوان «نقدی بر تاریخ نگاری جنگ ایران و عراق» نوشته و علیرضا کمری درباره آن با عنوان «نگاهی دیگر به نقدی بر تاریخنگاری جنگ ایران و عراق» نوشته است.
چگونه ممکن است؟ساواک و فراموشی خاطرهها!تازیانههایی که فرا رفت و فرو آمد...اخیراً احمد فراستی یکی از عناصر ساواک (سازمان اطلاعات و امنیت کشور) در یک میزگرد تلویزیونی به همراه دو تن از مبارزین دوران ستم شاهی و فرد دیگری که پژوهشگر و تاریخدان بیطرف(!) معرفی شد، هر یک جداگانه به بررسی عملکرد ساواک پرداخته و نقطه نظرات خود را بیان کردند. سی و هفت سال پس از سرنگونی رژیم ستم شاهی و پایان اعمال وحشیانهترین شکنجهها در زندانهای رژیم پهلوی، مدافعان شکنجه و مرگ که این روزها عملاً سخنگویی ساواک را برعهده گرفتهاند به خود اجازه دادند که توجیهگر عملکرد شکنجه و دوران سیاه عضویت خود در یکی از مخوفترین سازمان اطلاعاتی باشند.
وقتي براي ما مينويسيد...
وقتي براي هفتهنامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مينويسيد، دوست داريم نکتههايي را در نظر بگيريد.
اين هفتهنامه نوشتهها و دانستههاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطرهگويي، خاطرهنگاري، يادداشتنويسي روزانه، سفرنامهنويسي، وقايعنگاري، روزشمار نويسي و... نشان ميدهد. حتي براي زيرشاخههاي رشته تاريخ هم جا باز کردهايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارشها، مصاحبهها، مقالهها، يادداشتها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميلتان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقالهها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دستمان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اينباره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دلمان ميخواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفتهنامه، با نوشتههاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلممان از دايره اخلاق بيرون برود.
|
|
نظریه تاریخ شفاهی (52)
نویسنده: لین آبرامز
مترجم: علی فتحعلی آشتیانی
_____________________________________
پس از آنکه رویداد یا تجربه در ذهن و حافظة پاسخگو احیاء شد، نوبت به مرتب کردن و شکل دادن به آن توسط راوی میرسد؛ تکههای خاطره زنجیروار به هم متصل میشوند، و با تکیه بر دانشی که کیفیت و ریخت رویداد یا تجربه را ترسیم میکند معنای آن فهمیده و فهمانده میشود-لازم به ذکر است که موقعیت متنیِ بازیابی خاطرات نیز بر این فرایند تأثیر میگذارَد. شاکتر مطلب فوق را این چنین خلاصه کرده است:«ما در حین یادآوری در واقع مناسبترین قطعهای را که در حافظهمان موجود است پیدا و الگویی را بدان وسیله تکمیل مینماییم و این چنین نیست که نوری به قدرت یک نورافکن قوی را روی تصویر حکشده در حافظهمان بتابانیم».[1]به بیان دیگر، خاطرات فردی یا خودزیستنامهای انسانها انبار نمیشوند که بعداً در لباس جدیدی برای مخاطب به نمایش درآیند، بلکه اطلاعات ذخیرهشده در حافظه با موقعیت فعلی ترکیب و از نو ساخته میشوند.[2]
عواملی که به ما میگویند چه چیزهایی را و چگونه به یاد بیاوریم، کدامند؟ علاوه بر موضوع نشانهها و سرنخها که بدان پرداختیم، مسلماً محیط حضور پاسخگو که نشانه یا سرنخ را به او داده است نیز بر نحوة بازسازی گذشته مؤثر است. زمانی فروید گفته بود:«نبش قبر خاطرات «حقیقی» بیمار از زیر آوارِ پراکندة گذشته امکانپذیر است».[3]امروزه کمتر کسی دیدگاه او را تأئید میکند. معذلک، روانکاوانی که خاطرات مددجویانشان را میکاوند معتقدند که به مدد روانکاوی میتوان «محیط بازیابانهای»[4] برای بازسازی گذشته به وجود آورد.[5]آنها خاطرات را باستانشناسی نمیکنند، بلکه با فعالیتهای علمیشان مجال بازآفرینی به گذشته میدهند. روانکاو یا درمانگر در چنین محیطی شرایط یادآوری خاطرات مددجو را فراهم میسازد و سپس سرنخها یا پاسخهایی را به نحوی به خاطره/حافظة او میدهد که تجربههای ذخیرهشده و یا پنهان در اعماق ذهن او بیرون بریزند. در اینجا باید بین رویة تاریخی و روشِ درمانی تمایز قائل شویم. مورخان شفاهی روانکاو نیستند؛ زیرا بینش عمیقی را که دربارة مصاحبهشوندهشان به دست میآورند صرفاً برای خودشان میخواهند و سخن گفتنشان با راوی به هیچ وجه جنبة درمانی ندارد. ما تلاش میکنیم محیط راحتی را برای پاسخگو به وجود بیاوریم، و مجموعه سؤالات یا محرکهایی داریم که در خلال گفتگویی کمابیش آزاد دربارة گذشتة راوی، از آنها برای گشودن قفل خاطرات او کمک میگیریم. البته قدرت ما معمولاً به حدی نیست که بر سایر جنبههای این محیط (مثل تکاپوشناسی خانوادگی، وضعیت اقتصادی و دیگر متغیرها) تأثیر بگذاریم؛ یعنی جنبههایی که در شکل دادن یادآوری فرد دخالت دارند. به هر صورت، مورخان شفاهی نباید سودای تبدیل شدن به درمانگر یا طبیب آلام روحی و روانی انسانها را در سر بپرورانند.
| |
© تمامی حقوق برای سایت تاریخ شفاهی محفوظ می باشد.
|