نظریه تاریخ شفاهی (51)
نویسنده: لین آبرامز
مترجم: علی فتحعلی آشتیانی
_____________________________________
کسی توضیح زیستشناختی یا عصبشناختی عملکرد خاطره/حافظه را از مورخان شفاهی انتظار ندارد[1] اما آشنایی با انواع مختلف نظامهای خاطره را برای همه خوانندگان مفید میدانیم.
1-خاطرة/حافظة معناشناختی[2] که با دانش ما از مفاهیم و حقایق سر و کار دارد و در واقع نوعی کتاب مرجع برای پیدا کردن نامها، مکانها و حقایق است و نسبتی با هیجانات و عواطف ندارد.
2-خاطرة/حافظة روندی[3] که یادگیری مهارت و عادتهای انسان را تسهیل میکند.
3-خاطرة فعال[4] که امور روزمرة زندگی ما را هماهنگ میکند و در محدودة حافظة کوتاهمدت و ابزاری جای میگیرد. به وسیله این خاطره مثلاً شمارة تلفنی را تا زمانی که بدان نیاز داریم به یاد میآوریم.
4-خاطرة/حافظة رویدادی[5] که در قالبی همچون یک «سفر ذهنی در زمان» به ما کمک میکند تا رویدادها و حوادث خاص زندگی (اپیزودها) را به یاد بیاوریم. در این مسیر نه تنها رویداد بلکه نقش و جایگاه خودمان را نیز در آن رویداد به یاد میآوریم.[6]مقولة گستردة خاطرة رویدادی را گاهی اوقات خاطرة خودزیستنامهای هم گفتهاند و همان خاطرهای است که مورخان شفاهی در مصاحبههای خود بسیار بدان مراجعه میکنند.
5-خاطرة روشن[7]که گاهی خاطرة شفاف نیز نامیده شده است و در محدودة خاطرة رویدادی بازی میکند. این نوع خاطرات به وضوح و با تمام جزئیاتشان در حافظة انسانها ثبت میشوند زیرا نوعی وضوح بصری یا تصویری بر آنها حاکم است. چنین خاطراتی غالباً اهمیت بسیار زیادی برای فرد دارند و هیجانات و عواطف او را برمیانگیزند.
اکنون ببینیم عملکرد خاطره چگونه است. در تعریف کلی باید بگوییم ما صرفاً چیزهایی را به یاد میآوریم که در همان زمان وقوع و تجربهشان در حافظهمان ثبت، ذخیره یا رمزگذاری کردهایم و مسلماً آنچه که در حافظهمان ثبت میکنیم همواره وابسته به عوامل مختلفی مانند هیجانات روحی و روانی، دانش یا علاقة ما در آن زمان میباشد. فرض کنید که من با یکی از دوستانِ فوتبالدوستم برای دیدن مسابقه به ورزشگاه برویم.