|
شماره 688 | 24 ارديبهشت 1404
|
|
جستجو
|
 ضرورت دریافت بازخورد در تاریخشفاهیوقتی فعالیتی را انجام میدهیم، منتظریم به نحوی کارمان را مورد ارزیابی قرار دهیم. با این کار نواقص آن را برطرف کرده و بر نقاط مثبت آن میافزاییم. این موضوع جز به کمک بازخوردهایی که دیگران برایمان ارسال میکنند اتفاق نخواهد افتاد.

 رضای انقلابخاطرات حجتالاسلام رضا مطلبیخاطرات حجتالاسلام رضا مطلبی در کتابی با عنوان «رضای انقلاب» به قلم حجتالاسلام سعید فخرزاده روایت شده است. کتاب با مقدمه کوتاهی به قلم راوی و سپس پیشگفتار نویسنده آغاز میشود. در پیشگفتار درباره روش نگارش کتاب و چگونگی انجام مصاحبهها طی سیزده جلسه در سال 1395 توضیح داده شده است.

 خاطرات حسین ریاحیسردار حسین ریاحی، مسئول تدارکات منطقه غرب اهواز و جادههای سوسنگرد، مهمان دویستوچهلویکمین برنامه شب خاطره (آذر 1392) بود. او درباره فرازونشیب اشغال سوسنگرد و محدودیت تأمین مهمات خاطره گفت.

وقتي براي ما مينويسيد...
وقتي براي هفتهنامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مينويسيد، دوست داريم نکتههايي را در نظر بگيريد.
اين هفتهنامه نوشتهها و دانستههاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطرهگويي، خاطرهنگاري، يادداشتنويسي روزانه، سفرنامهنويسي، وقايعنگاري، روزشمار نويسي و... نشان ميدهد. حتي براي زيرشاخههاي رشته تاريخ هم جا باز کردهايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارشها، مصاحبهها، مقالهها، يادداشتها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميلتان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقالهها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دستمان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اينباره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دلمان ميخواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفتهنامه، با نوشتههاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلممان از دايره اخلاق بيرون برود.
|
|
  حادثۀ دیگر مربوط به یک گروهبان مخابرات است به نام کاسب. این گروهبان با من دوست بود. بلایی به سرش آمد که برای بسیاری از نیروهای ما ناراحتکننده بود. این گروهبان، روزی نفربر خود را به تعمیرگاهی که در بصره مستقر شده بود میبرد و بعد از تحویل نفربر به مکانیکیها و شرح دادن عیب و ایراد آن به خانهاش میرود. دو روز بعد به تعمیرگاه بازمیگردد و نفربر را تحویل گرفته به خط مقدم میآیند.
گروهبان بعد از چند روز از طرف دادگاه نظامی احضار میشود و چند روز پس از آن جنازه او را به عنوان خائن تحویل خانوادهاش میدهند ـ البته در یک کیسه و تکهتکه شده. تعجب میکنید! اجازه بدهید تمام واقعه را برایتان شرح دهم.
آن روز که گروهبان کاسب نفربر را به تعمیرگاه میبرد و از آنجا به خانهاش میرود وزیر جنگ عدنان خیرالله برای بازدید به تعمیرگاه میآید و میبیند که نفربرهای زیادی صف کشیدهاند.
 
| |
© تمامی حقوق برای سایت تاریخ شفاهی محفوظ می باشد.
|