شماره 678    |    24 بهمن 1403
   

جستجو

غروب روز ششم

روایت غلامحسین بشردوست

حجت‌الاسلام غلامحسین بشردوست که بعد از شهید مصطفی ردانی‌پور، تنها روحانی در جایگاه فرماندهی ارشد جنگ بود، فرماندهی قرارگاه کربلا در دوران دفاع مقدس را در کارنامه خود دارد. کتاب «غروب روز ششم» به یاد شش روز عملیات بدر در هور نام‌گذاری شده و شامل هجده فصل گفت‌وگو با اوست. مصاحبه‌ها و تدوین کتاب به کوشش محمدمهدی بهداروند انجام شده است.

سیصد و شصت و پنجمین شب خاطره – 3

راوی سوم برنامه، محمد بلوکات متولد 1349، در گردان شهادت مسئول کارگزینی بود. وظیفه کارگزینی این بود که مشخصات رزمندگان ازجمله نام و نام‌خانوادگی، مسئولیت، شماره پلاک و وضعیت را ثبت کند. هنگام عملیات‌، اهمیت مسئولیت کارگزینی برای مشخص‌کردن وضعیت رزمندگان بیشتر می‌شد.

برشی از خاطرات اکبر براتی

در مورد تشکیل کمیته انقلاب اسلامی 23 بهمن 1357

یکی از کارهایی که امام بلافاصله بعد از انقلاب انجام دادند، این بود که کمیته انقلاب اسلامی را بنا گذاشتند و حکم ریاست کمیته را هم به آقای مهدوی کنی دادند. ایشان هم پایگاه کمیته را در ساختمان مجلس شورای ملی قرار داد، البته نه در قسمت جلسات، بلکه در اتاق‌هایی که مربوط به پرسنل مجلس بود. بعد از آن، ایشان تهران را منطقه‌بندی کرد و در هر منطقه، مسجدی را به عنوان مرکزیت کمیته آن منطقه معرفی کرد.

خاطرات کمال معنوی

کمال معنوی، آزاده دوران دفاع مقدس، مهمان دویست‌وسی‌وهشتمین برنامه شب خاطره (شهریور 1392) بود. او درباره آغاز جنگ در خرمشهر خاطره گفت. او گفت: «وقتی سر کار بودم، رادیو اعلام کرد که عراق به ایران حمله کرده است. سریع حقوقم را از اوستا گرفتم. رفتم گمرک پوتین خریدم...

وقتي براي ما مي‌نويسيد...
وقتي براي هفته‌نامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مي‌نويسيد، دوست داريم نکته‌هايي را در نظر بگيريد.
اين هفته‌نامه نوشته‌ها و دانسته‌هاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطره‌گويي، خاطره‌نگاري، يادداشت‌نويسي روزانه، سفرنامه‌نويسي، وقايع‌نگاري، روزشمار نويسي و... نشان مي‌دهد. حتي براي زيرشاخه‌هاي رشته تاريخ هم جا باز کرده‌ايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارش‌ها، مصاحبه‌ها، مقاله‌ها، يادداشت‌ها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميل‌تان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقاله‌ها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دست‌مان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اين‌باره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دل‌مان مي‌خواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفته‌نامه، با نوشته‌هاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلم‌مان از دايره اخلاق بيرون برود.
 

ما، دو تیپ کامل، آماده ضدحمله شدیم تا ضربه سنگینی به نیروهای شما وارد کنیم.
حمله ما شروع شد و در دقایق اول خوب پیش رفت اما چیزی نگذشته بود که باز نیروها گیج شدند و با تلفات و خسارت فراوان دوباره عقب‌نشینی کردیم.
چند روز از این ضدحمله نافرجام گذشته بود که صدام، سر راه بازگشت از کنفرانس طائف، برای بازدید نیروها به منطقه آمد. سرتیپ طه شکرچی همراه صدام بود. ما تا آن وقت او را ندیده بودیم ولی می‌دانستیم که فرمانده سه لشکر دو، هفت و هشت است.
صدام در منطقه دستور داد نیروها جمع شوند تا سخنرانی کند. او یک سخنرانی طولانی کرد و در آن به مقامات جمهوری اسلامی و امام خمینی حفظه‌الله توهین کرد و گفت که ایرانیها جنگ را دوست دارند و می‌خواهند با ما همیشه...


 
       © تمامی حقوق برای سایت تاریخ شفاهی محفوظ می باشد.