هفته نامه تاريخ شفاهي
 



 
          شماره 96    |    8 آذر 1391

   


 

نشر الکترونیک؛ نیاز جامعه نو


همه از خداییم و به سویش باز می‏گردیم


«بررسی جایگاه تاریخ شفاهی در پژوهش‌های تاریخی» در دانشگاه خوارزمی


شاه جوان تنها دقایقی با رهبران سه قدرت جهانی دیدار کرد!


احیای طرح تاریخ شفاهی بعد از چهار دهه


دوره‌های آموزشی تاريخ شفاهی دانشگاه کنتاکی


«آسمان مال من بود»؛ نگاهی به جنگ از آسمان


تاریخ رسمی جنگ هیچ‌گاه از قدم‌خیرها حرفی نزده است


راضیه تجار: «دختر شینا» با زمزمه‌ زندگی جذاب‌ شده است


معصومه سپهری، قدردانی از مستندنگاران باعث انگيزه‌بخشی می‌شود


«کوه حضرت عباس» درجنوب اروپا


گفت‌وگو با محمد افراسیابی (5)


 



«بررسی جایگاه تاریخ شفاهی در پژوهش‌های تاریخی» در دانشگاه خوارزمی

صفحه نخست شماره 96

به گزارش سایت تاریخ شفاهی ایران، گروه تاریخ دانشگاه خوارزمی (تربیت معلم) نشستی با عنوان «بررسی جایگاه تاریخ شفاهی در پژوهش‌های تاریخی» در روز یکشنبه 28 آبان 1391 از ساعت 9 تا 15 در محل این دانشگاه، برگزار کرد. در شماره پیش گزارش جلسه صبح را خواندیم. در ادامه گزارش جلسه بعد از ظهر می‏آید:

ریاست جلسه بعداز ظهر به عهده دکتر حسین مفتخری، استاد تاریخ دانشگاه خوارزمی، بود. وی ضمن بیان ویژگی‏های اساسی تاریخ شفاهی، مهمترین بحث را عینیت دانست و گفت: «منشأ تاریخ شفاهی در غرب بود؛ وقتی از مراکر قدرت دور و وارد مردم شدند. تاریخ شفاهی در پی دموکراتیزه کردن تاریخ بوده، یعنی ورود تمام اقشار به تاریخ که به کنار و حاشیه نهاده شده بودند و مردم فرودست را هم در بر می‏گیرد. تاریخ شفاهی یک مطالعه بین رشته‏ای است که در کنار جامعه‏شناسی، مردم‏شناسی و ... رو به رشد نهاد.»

سپس سخنران نخست جلسه عصر، دکتر حبیب‏الله اسماعیلی، سردبیر کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، به «نسبت حافظه تاریخی و تاریخ شفاهی» پرداخت. او گفت: «به نظر من گرانیگاه تاریخ شفاهی «حافظه» است؛ یعنی نقطه ثقل تاریخ شفاهی. چرا که اگر قرار باشد سه عنصر شکل‏گیری تاریخ شفاهی، (راوی، گفتگوگر، زمان و مکان) با هم ترکیب شوند و تحقیق تاریخ شفاهی را تولید کنند به سرعت، به سمت حافظه و خاطره می‏روند. همچنین بر خلاف تصور، حافظه امری فردی نیست، زیرا پرسشگر حافظه مصاحبه‏شونده را به صدا در می‏آورد و آن حافظه در جمع شکل گرفته است.»

او ضمن ارائه تعاریفی از تاریخ شفاهی ادامه داد: «جایی گفته‏اند گردآوری صداهای خاموش که به نظر من مهم است؛ اما در کشور ما صداهای که شنیده می‏شوند، بیشتر کار می‏شوند، و حواشی جامعه را نداریم. این هم نوعی بومی‏سازی است.»
اسماعیلی، حافظه را مجموعه رخدادها و خاطرات دانست که مرز بین فرد را با دیگری مشخص می‏کند و یادآور شد: «گوینده رخدادها را به گونه‏ای  می‏آراید که معنا ببخشد و با حافظه تاریخی به نفطه تلاقی برسد. بنابراین حافظه تاریخی، چیستی ما را در جهان نو در مقیاس کلان اجتماعی نشان می‌دهد.»
او ادامه داد: «حتی مصاحبه‏گر باتجربه هم گاهی با به کارگیری تمام تکنیک‏ها ناچار است پس از مصاحبه سوالات را تنظیم کند. زیرا ذهن راوی مانند ماهی است و در چارچوب ما نمی‏گنجد و برداشت خودش را می‏گوید. چون او خود را بازآرایی می‏کند و در تمام مصاحبه‏ها این امر پیش می‏آید. البته مورخ، اگر بخواهد ارزیابی کند، می‏شود به جمع بندی رسید؛ اجماع متخصصین اهل تاریخ می‏تواند راه گشا باشد.»
وی سخنان خود را این گونه جمع‏بندی کرد که گرانیگاه تاریخ شفاهی، حافظه است و در سه ضلع تاریخ شفاهی بروز می‏کند و متجلی می‏شود و راویان از خود دفاع می‏کنند، و باید با ارزیابی ببینیم گزاره‏های راوی دارای معنا هستند یا نیستند.

سخنران بعدی، محسن کاظمی، نویسنده و پژوهشگر تاریخ شفاهی، ضمن معرفی مراکز تاریخ شفاهی خارج و داخل کشور، «جایگاه پژوهش در تاریخ شفاهی» را همراه تکنیک‏های قبل و بعد تحقیق، مورد بحث قرار داد و با ذکر مثال، تحقیق را وظیفه پژوهشگر دانست.
او گفت: «همیشه بحث چیستی تاریخ شفاهی و تفاوت آن با سنت شفاهی و خاطره مثل مارپله بوده است؛ ناچاریم از نو آنها را توضیح بدهیم.»

او از برجسته ساختن طرح تاریخ شفاهی دانشگاه هاروارد که انتقاد کرد و گفت: «پیش از آن، خانم مهناز افخمی در دانشگاه کلمبیا کار تاریخ شفاهی ایران را آغاز کرد که کارش علمی‏تر است. اعتبار و بودجه دانشگاه هاروارد تمام شده است. فقط دانشگاه کلمبیا اطلاعات را آزادسازی نکرده است.»
او گفت: «ضبط و پیاده‏سازی کافی نیست. ما نیاز داریم کار تاریخ شفاهی را با تحقیق شروع کنیم. برای جلوگیری از برخی انحرافات و اعوجاج ها باید تحقیق کرد. این تحقیق به سه دوره تقسیم می شود: پیش از انتخاب سوژه، حین انجام گفتگو و پس از نشر آن.
تحقیق پیش انتخاب سوژه؛ برای اینکه بتوانید دست پر باشید باید شناخت داشته باشید. زیرا نمی‏شود بدون اطلاعات صحبت کنیم. برای عمیق بودن مصاحبه مطالعه لازم است؛ به صورت میدانی، کتابخانه‏ای، و مطالعه  زندگینامه مطالعاتی داشته باشیم تا کلیاتی را در ذهن شکل دهیم و بر سئوال، اشراف داشته باشیم. واضح است که برای مصاحبه با موسیقیدان باید نت‏ها را بشناسیم؛ پس افراد باید در حوزه‏هایی که تخصص دارند ورود کنند. مثلاً در کشور ما تاریخ شفاهی ادبیات را آقای اکبریان و تاریخ شفاهی سینما را آقای جعفری لاریجانی انجام دادند که موفق هم بوده‌اند.»
او درباره تحقیق حین انجام پروژه هم به موضوعاتی اشاره کرد: «باید در فرصت‏های بین مصاحبه‏ها هم اطلاعات خود را تکمیل کنیم. بحث راستی‏آزمایی را هم همان زمان با افراد یا اسناد بسنجیم و همه را به انتهای کار موکول نکنیم؛ جلسه بعد مطرح کنیم تا اشکالات رفع شوند. البته این اشکالات را طبیعی است، زیرا ذهن فیزیکی ممکن است به یاد نیاورد و یا جابجا بیان کند. پس تحقیق حین پروژه کمک می‏کند آنچه از روند مصاحبه حاصل می شود، یک محصول نزدیک به حقیقت باشد.»
وی درباره تحقیق پس از اتمام پروژه ادامه داد: «برخی بعد از اتمام پروژه، با آن خداحافظی می‏کنند در حالی که ممکن است به ذهنی یا فردی تلنگر بخورد و مطلبی را کامل کند که اگر کار را رها کنید، به حقیقت دست نمی‏یابید. لذا توصیه می‏کنم پرونده کار را باز نگه دارید؛ همچنین با دسترسی به اسنادی که آزاد می‏شوند، هم می شود اصلاحاتی را انجام دهیم.»
این نویسنده بحث خود را با انتخاب راوی به پایان رساند و گفت: «تاریخ شفاهی صدای مردم حاشیه است. در موضوع انقلاب و جنگ به سراغ کسانی می رویم که لزوماً فرماندهان جنگ یا رهبران طراز یک نیستند؛ تا زمانی که کتاب عزت شاهی و احمد احمد چاپ نشده بود، کسی آنها را نمی‏شناخت و تاریخ شفاهیِ جهانِ گمشده، این‏ها را تبلور داده است.»

حسین احمدی، سخنران پایانی نشست، درباره «سنت شفاهی و تاریخ شفاهی در تاریخ‏نگاری ایران و اسلام» صحبت کرد و گفت، حتی منابع مکتوب ما هم روزی، شفاهی بوده‏اند. سپس به بازتعریف سنت شفاهی و تاریخ شفاهی پرداخت و تشابه و تمایز آنها را برشمرد.

وی گفت: «مبنای سنت شفاهی بر حافظه جمعی است، اما حافظه فردی در حیطه تاریخ شفاهی است که راوی بر اساس بینش خود به جهان پیرامون، ذهنش را بیان می‏کند. این نو ع روایت با تاریخ تفاوت دارد؛ زیرا راوی برداشت خود را بیان می‏کند و شاهد رخداد نبوده است.
بزرگان و نخبگان و کهنسالان در تاریخ شفاهی نقش کلیدی دارند اما در سنت شفاهی بیشتر نخبه‏ها مطرح هستند و اینکه چه کسی رویداد را تعریف می‏کند، بر صحت آن تاثیر دارد. تاریخ شفاهی حاصل سه رکن مهم است: با گذشته پیوند دارد، دربردارنده حافظه آدمی است و تجارب را از نسلی به نسل دیگر منتقل می‏کند. تاریخ شفاهی در میان مردم پدید می‏آید در زندگی مردم رخنه می‏کند و قلمرو می‏گستراند؛ اکثریت بی‏نام و نشان را به عنوان قهرمان مورد توجه قرار می‏دهد.»

این نشست با پرسش و پاسخ حاضران به پایان رسید.

ملیحه کمال ‏الدین



 
  
نام

پست الكترونيك
نظر شما
کد امنیتی

 

 

       تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.