شماره 539    |    04 خرداد 1401
   

جستجو

اخبار تاریخ شفاهی اردیبهشت 1401

به گزارش سایت تاریخ شفاهی ایران، «خبرهای ماه» عنوان سلسله گزارشی در این سایت است. این گزارش‌ها نگاهی دارند به خبرهای مرتبط با موضوع سایت در رسانه‌های مکتوب و مجازی. در ادامه خبرهایی از اردیبهشت 1401 را می‌خوانید.

نقش خبرنگاران و کارکنان رادیو آبادان در پوشش اخبار آزادسازی خرمشهر

خرمشهر تقریباً ساعت 10:30 صبح روز سوم خرداد ماه 1361 آزاد شد. خوشبختانه مدیرکل مرکز جناب آقای صفدری از عملیات فتح‌المبین موفق شده بود، بی‌سیم‌هایی را تهیه و توسط مهندس سنگ‌تراش از مسئولین فنی مرکز، روی مشاین‌های مأموریتی مرکز نصب کند. ساعت حول‌وحوش 11 صبح آن روز بود که جعفر طالبی روی خط بی‌سیم آمد و اعلام کرد: «خرمشهر آزاد شد.»

معرفی کتاب «راستۀ آهنگرها»

خاطرات خودنوشت یک جوان دزفولی در دوران جنگ تحمیلی

روزی که راوی (محمدحسین شمشیرگرزاده) متولد شد، به گفتۀ مادرش، خیابان‌های اصلی شهرشان دزفول را آب و جارو کردند و آذین بستند. سردرِ مغازه‌ها را پرچم‌های رنگارنگ و ریسه‌های چراغ رنگی زدند. طاق‌نصرت‌ها در گوشه‌گوشۀ شهر برپا شد. پایکوبی رعیت و کشاورزان و دولتی‌ها و ساز و دهل و بزن و بکوب چهرۀ شهر را عوض کرد... اما این فقط یک تصادف بیش نبود و هیچ ارتباطی به محمدحسین یا افتخاری برای او نداشت،

خاطرات عبدالله سعادت

دکتر عبدالله سعادت، امدادگر و از مدافعان خرمشهر، مهمان صدوشصتمین برنامه شب خاطره بود. او درباره آمدنش از بهبهان به اهواز خاطره گفت. او گفت: با کت و شلوار سفید و پیراهن یقه آهاری و کیف سامسونت عازم تهران بودیم که یک اتفاقاتی در اهواز افتاد و با مینی‌بوس به خرمشهر ‌رفتم. گفتم از خرمشهر به تهران می‌روم. نزدیک مسجد جامع پیاده شدم. خمپاره زدند... مجسم کنید با کت و شلوار در منطقه جنگی...

وقتي براي ما مي‌نويسيد...
وقتي براي هفته‌نامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مي‌نويسيد، دوست داريم نکته‌هايي را در نظر بگيريد.
اين هفته‌نامه نوشته‌ها و دانسته‌هاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطره‌گويي، خاطره‌نگاري، يادداشت‌نويسي روزانه، سفرنامه‌نويسي، وقايع‌نگاري، روزشمار نويسي و... نشان مي‌دهد. حتي براي زيرشاخه‌هاي رشته تاريخ هم جا باز کرده‌ايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارش‌ها، مصاحبه‌ها، مقاله‌ها، يادداشت‌ها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميل‌تان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقاله‌ها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دست‌مان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اين‌باره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دل‌مان مي‌خواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفته‌نامه، با نوشته‌هاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلم‌مان از دايره اخلاق بيرون برود.
 

فرمانده لشکر، قرارگاه خود را یک زمین مسطح در چند کیلومتر دورتر از شهرستان اندیمشک مستقرکرده بود. راننده، ماشین را وسط قرارگاه نگهداشت و همه از آن پیاده شدیم. بلافاصله همسفران من چون جزو ابواب‌جمعی آن لشکر بودند دقیقاً محل کار یا محل استقرار واحد خود را می‌شناختند و به همین دلیل از آن محل دور شدند و مرا تنها گذاشتند.

 با دیدن منظره قرارگاه لشکر به یاد تمرین پاسگاه فرماندهی در زمان صلح افتادم که در آن تمرین آموزشی چادر بزرگی در پادگان بر پا می‌شد و فرمانده و رؤسای ستادش پشت میزها می‌نشستند؛ به پیام‌های کتبی واحدهای تحت امر خود جواب می‌دادند و دستوراتی صادر می‌کردند. در این‌گونه تمرینات همه چیز روی کاغذ بود، هیچ کدام از واحدها جابه‌جا نمی‌شدند و هیچ‌گونه حرکت تاکتیکی انجام نمی‌گرفت، بلکه تمرینی بود برای بالا بردن سطح دانش نظامی فرماندهان و آمادگی بیشتر آن‌ها برای یک جنگ احتمالی که اصطلاحاً به این‌گونه تمرینات آموزشی تمرین پاسگاه فرماندهی می‌گفتند...


 
       © تمامی حقوق برای سایت تاریخ شفاهی محفوظ می باشد.