شماره 484    |    18 فروردين 1400
   

جستجو

اخبار تاریخ شفاهی اسفند 1399

به گزارش سایت تاریخ شفاهی ایران، «خبرهای ماه» عنوان سلسله گزارشی در این سایت است. این گزارش‌ها نگاهی دارند به خبرهای مرتبط با موضوع سایت در رسانه‌های مکتوب و مجازی. در ادامه خبرهایی از اسفند‌ 1399 را می‌خوانید.

نگاهی به دو کتاب منتشر شده از خاطرات حاج صادق آهنگران

یک راوی، دو متن

تاریخ شفاهی و در بیشتر موارد خاطره‌نگاری شفاهی که این روزها تب آن بسیاری از ناشران و مؤسسات فرهنگی و پژوهشی را فرا گرفته است، به همان اندازه که در شمار کارهای مهم فرهنگی و پژوهشی به شمار می‌آید، به همان اندازه در مواردی موجب نگرانی و تأسف است. برای روشن شدن موضوع و بدون مقدمه‌چینی طولانی، به دو اثر اشاره می‌کنم که اخیراً از سوی دو ناشر مختلف و بر اساس خاطرات یک نفر منتشر شده است.

برشی از خاطرات احمد منصوری در آستانه نوروز 1358

حفاظت از صنایع نظامی پارچین

نوروز 1358 رسید و مردم در تدارک مراسم عید و بعضاً مسافرت بودند. اما من و بچه‌های پارچین سنگر کمیته را رها نکردیم و شب و روز از انجام هر کاری که در جهت تأمین امنیت منطقه بود دریغ نمی‌کردیم. حتی به کارهایی می‌پرداختیم که جزو مأموریت ما نبود ولی به دلیل نیاز مردم و نداشتن متولی پای کار،‌ درگیر آن می‌شدیم؛ مثل حل اختلافات مالی اهالی و آبیاری درختان و فضای سبز منطقه، پیش از سال نو به دستور امام خمینی(ره) مسئولان کشور دست به کار برگزاری همه‌پرسی در کشور شده بودند.

خاطرات حسن محمدی

مرحوم حسن محمدی، رزمنده دوران دفاع مقدس، مهمان صدوبیست‌ونهمین برنامه شب خاطره (مرداد1383) بود. او درباره شب 17 اردیبهشت 1361 و عملیات بیت‌المقدس خاطره گفت. او گفت زمانی که ما از روی پل پیروزی منتقل می‎شدیم مأموریت ما این بود که 78 تانکِ تی‌72 عراقی را سالم بگیریم. برای این کار باید نیروهای عراقی را دور می‌زدیم و از پشت توپخانه وارد عمل می‌شدیم. این روایت‌‌ را ببینیم.

وقتي براي ما مي‌نويسيد...
وقتي براي هفته‌نامه الکترونيکي تاريخ شفاهي مطلبي مي‌نويسيد، دوست داريم نکته‌هايي را در نظر بگيريد.
اين هفته‌نامه نوشته‌ها و دانسته‌هاي ما را درباره مباحث مهم؛ خاطره‌گويي، خاطره‌نگاري، يادداشت‌نويسي روزانه، سفرنامه‌نويسي، وقايع‌نگاري، روزشمار نويسي و... نشان مي‌دهد. حتي براي زيرشاخه‌هاي رشته تاريخ هم جا باز کرده‌ايم؛ و چشم به راه خبرها، گزارش‌ها، مصاحبه‌ها، مقاله‌ها، يادداشت‌ها و... شما هستيم.
خوب است نام و فاميل‌تان را کامل بنويسيد. سابقه علمي و نشاني الکترونيکي را هم حتماً بنويسيد، چکيده مقاله‌ها هم که جاي خود دارد!
به ما اجازه بدهيد دست‌مان براي ويرايش، اصلاح، چينش و ترجمه مطالب شما باز باشد. در اين‌باره با خودتان هم مشورت خواهيم کرد.
دل‌مان مي‌خواهد شأن علمي و ادبي تاريخ شفاهي و اين هفته‌نامه، با نوشته‌هاي متين و موقر شما حفظ شود. حيف است خداي نکرده قلم‌مان از دايره اخلاق بيرون برود.
 

بر فراز میمک – 8
دوباره با نگاهی از پشت دوربین، منطقه را جست‌وجو کردم. اما جز تانکهایی که در آخرین نقطه دشت غربی شیاکوه وجود داشت، چیز دیگری ندیدم. زمان زیادی برای شناسایی هدر داده بودیم؛ اما هنوز آنچه را که علی آدرس می‌داد پیدا نکرده، در آن شرایط سخت که از هر سو آتش به سویمان می‌آمد، در حال چرخ زدن بودیم. یک‌بار تمام اطلاعاتی را که علی داده بود، ‌مرور کردم و به یحیی گفتم: «یحیی! این‌بار همان مسیری را که علی گفته، با ارتفاع بالاتر برو؛ تا من یک‌بار دیگر منطقه را بررسی کنم.»
یحیی گفت: «خیلی خطرناکه! همین‌طوریش ما رو می‌زنند، دیگه وای به اینکه بریم توی تیررس موشکها و ضدهوایی‌هاشون.»
با اینکه یحیی درست می‌گفت، اما پیدا کردن نقاطی که علی آدرس می‌داد به طری دیگری امکان‌پذیر نبود و ما می‌بایست آنها را پیدا می‌کردیم. یحیی، لحظاتی با تردید پرواز کرد و گفت: «پس آماده باش تا یه لحظه بالا بریم. زود هر چی می‌خواهی ببین.»


 
       © تمامی حقوق برای سایت تاریخ شفاهی محفوظ می باشد.