خـاطـرات احمـد احمـد (۶)
به کوشش: محسن کاظمی
انتشارات سوره مهر
دفتر ادبيات انقلاب اسلامى
گريز از تحريم
هدف انجمن حجتيه، مبارزه با بهاييت بود و براى نيل به اين هدف از روشهاى خاص خود استفاده مىكرد. انجمن از سياسى شدن افراد عضو به شدت جلوگيرى مىكرد و سعى داشت كه موجبات ناراحتى حكومت را فراهم نسازد. گرچه در آن روزها كه فرقه ضاله بهاييت با سرعتى زياد به اشاعه افكار انحرافى خود مىپرداخت و مبارزه با آن يك ضرورت بود، ولى اين همه واقعيت نبود؛ چراكه سرمنشأ رشد و نمو اين فرقه، خود رژيم منحوس پهلوى بود و تا زمانى كه چتر حمايتى رژيم بر سر اين فرقه باز بود، نمىشد از رشد آن جلوگيرى كرد. كار انجمن حجتيه هم مبارزه با معلول بود، نه علت. به همين دليل موفقيت آن در رسيدن به هدفش محدود بود. انجمن مىپنداشت براى اينكه بتواند حيات يابد و به مبارزه خود ادامه دهد، بايد با رژيم شاه كنار آيد يا دست كم كارى به كار آن نداشته باشد و مىگفت پرداختن به امور سياسى، مانع تحقق اهداف انجمن است و آن را يك خط انحرافى مىدانست. از اين رو تصميم گرفت براى احتياط از اعضاى خود تعهد منع فعاليتهاى سياسى بگيرد. برخى نيز زيربار اين تعهد رفتند. انجمن از آنها مىخواست كه تضمين دهند به عضويت هيچ گروه و تشكيلات سياسى در نيايند و هيچ نوع نشريه و كتاب سياسى با خود به انجمن نياورند. هركس اين تعهد و تضمين را نمىپذيرفت، بايد انجمن را ترك مىكرد. اگر كسى حضور و فعاليت سياسى خود را از انجمن مخفى نگه مىداشت، در صورت افشا و لو رفتن، ديگر او را به انجمن راه نمىدادند.
انجمنيها روزى براى اخذ تعهد و تضمين تحريم فعاليتهاى سياسى به سراغ من آمدند، ولى من از گردن نهادن به آن خوددارى كردم و گفتم كه تنها تعهد اخلاقى مىدهم كه هنگام حضور در جلسات انجمن فعاليت سياسى نكنم و با خود مجله و نشريه سياسى نياورم. آنها هم پذيرفتند. به اين ترتيب توانستم ضمن حضور در انجمن به فعاليتهاى سياسى هم بپردازم.
پس از مدتى، حضور در انجمن را بدون فعاليتهاى خاص سياسى بى ثمر ديدم و نتوانستم مشى انجمن، مبنى بر عدم دخالت در فعاليت سياسى را هضم كنم و آن را نوعى سازش با حكومت وقت دانستم. به همين دليل خيلى آرام خود را از جرگه انجمن بيرون كشيدم و با فراغ خاطر به فعاليتهاى سياسى و مذهبى خود پرداختم.
بعدها هنگامى كه به خاطر فعاليت در حزب ملل اسلامى دستگير و روانه زندان شدم، ديدم بيست نفر از اعضاى حزب ملل اسلامى عضو انجمن بودند كه من نيز آنها را از طريق انجمن مىشناختم. ساواك به انجمن مراجعه و توضيح خواسته بود. انجمن ضمن اداى توضيحات، تعهدنامهها را به عنوان سندى مبنى بر پرهيز از فعاليتهاى سياسى ارائه و خود را از اين جريان دور كرده بود.
ادونتيستهاى روز هفتم
«ادونتيستهاى روز هفتم» جريانى مسيحى بود كه به امر تبليغ آيين مسيحيت، با هدف مقابله با اسلام مبادرت مىكرد. اين جريان در كليسايى واقع در ابتداى خيابان رشت، تقاطع خيابان پهلوى (ولىعصر) تمركز يافته بود و به نام «كليساى ادونتيس» معروف بود. در اين مركز سرمايهگذاريهاى مادى فراوانى صورت گرفته بود و تبليغات گستردهاى در اشاعه مسيحيت مىكردند. ادونتيستهاى روز هفتم در سالهاى 1340 تا 1343 در راستاى هدف خود و با شيوهاى نوين شروع به نشر و توزيع جزوات تبليغى به نامهاى راه مريم و راه عيسى كردند. اين جزوات به آدرسهاى مختلف در اقصى نقاط كشور و براى افراد مختلف ازجمله مسئولين كشورى و لشكرى بهصورت ماهيانه و رايگان ارسال مىشد.
پس از مدتى نيز براى همين آدرسها و افراد، كتابهاى مختلف و نفيس مسيحى ازجمله انجيل مىفرستادند تا به تبليغ خود عمق دهند.
من به همراه آقاى محمد ميرمحمد صادقى و آقاى حسين صادقى در كنار مبارزه و مقابله با جريان انحرافى بهاييت، پس از اطلاع از اين حركت مرموز تصميم به نفوذ به اين جريان و مركز گرفتيم تا شايد با كسب اطلاعات و آگاهى بيشتر، راهى براى مقابله با اين حركت مرموز بيابيم. از اين رو خود را به ادونتيستها معرفى كرده و تمايل ظاهرى نشان داديم كه مىخواهيم پس از كسب اطلاعات و آگاهى مسيحى شويم. سپس در جلسات تبليغى آنها شركت مىكرديم.
بعد از گذشت مدتى و حضور در جلسات متعدد ادونتيستها، وانمود كرديم كه كاملاً مايل به تغيير آيين هستيم و آنها هم از ما استقبال كرده و با دراختيار قرار دادن كتابها و جزوات رايگان، مىخواستند ميل ما را حتمى و قطعى كنند.
در كليساى ادونتيس با فرد ديگرى به نام مرجانى آشنا شديم. او نيز مىگفت كه قصد مبارزه با آنها را دارد و براى جلب اعتماد آنها تظاهر مىكند كه مسيحى شده است. مرجانى يك مرحله از ما پيشتر رفته بود، زيرا ما خود را علاقهمند و مايل به مسيحيت مىدانستيم، ولى او مىگفت كه مسيحى شده است. او توانست به اين ترتيب تا حد زيادى به حوزههاى ادونتيستهاى روز هفتم نفوذ كرده و اعتماد آنها را نسبت به خود جلب كند. پس از پيشرفت خوبى كه او در حوزه مركزى داشت، توانست به ده هزار آدرسى كه نشريات راه مريم و راه عيسى و كتابهاى آنها ارسال مىشد، دسترسى پيدا كند. او تمام آدرسها را يادداشت كرد و در اختيار ما قرار داد.
كار ما تا آن روز گرفتن نشريات و كتابهاى متعدد به بهانه پخش و توزيع و درواقع حبس و نگهدارى آنها نزد خودمان بود تا به اين ترتيب به دست افراد كمترى برسد؛ ولى پس از گرفتن آدرسها تصميم گرفتيم كه ما هم كارى شبيه به آنها انجام دهيم و به همين آدرسها جزوات و كتابهاى اسلامى بفرستيم، تا به اين طريق فعاليت ادونتيستها را خنثى كرده باشيم.
براى اين منظور نشريه نداى حق را كه در آن زمان آقاى سيد هادى خسروشاهى منتشر مىكرد، انتخاب كرديم. نداى حق حاوى مطالب ارشادى، اسلامى و مذهبى پرمايه و مقتضى با زمان و به خصوص مسائل جوانان بود. با تحقق نقشه ما اين امكان فراهم مىشد تا هركس كه نشريه راه مريم و راه عيسى را مىخواند، نشريه نداى حق را هم مطالعه كند.
براى عملى شدن فكر و نقشهمان با محدوديتهاى شديد مالى مواجه بوديم. براى رفع اين معضل به چند نفر و به چند جا مراجعه كرديم ولى نتيجهاى عايدمان نشد. اين طرح در انديشه و ذهن ما بود تا به طريقى راه گشايش آن را بيابيم.
1. «... فعاليتهاى انجمن خواسته يا ناخواسته مطلوب ساواك بود. مسلما اسناد موجود در ساواك و عملكرد رهبران انجمن بايد نشاندهنده همسويى و توافقهاى پنهانى باشد؛ چه در انجمن، انرژى و قدرت فعال جوانان كه بايد مقدار زيادى از بار مبارزه را بر دوش بكشند، صرف آموزش نقاط ضعف فرقه ضاله بهاييت و آثار و نوشتههاى بهاييان مىشد. مسلما در اين گير و دار، معلول جاى خود را به علت مىداد و اين انحراف از روش و منش اسلاميت بود. اين تشكيلات در طول فعاليتش از تعرض ساواك مصون ماند. در ماده 19 اساسنامه انجمن آمده است: «انجمن به هيچ وجه در امورسياسى مداخله نخواهد داشت.» برهمين اساس از اعضاى آن تعهد كتبى مىگرفت.»
ر.ك: سردار سرفراز شهيد حجتالاسلام سيدعلى اندرزگو ـ مركز بررسى اسناد تاريخى وزارت اطلاعات
آقاى دكتر غلامعلى حداد عادل كه در نوجوانى به مدت كوتاهى (سالهاى 45 ـ 43) در اين انجمن فعاليت داشته در خاطرات خود در اين خصوص مىگويد: «البته آنجا [انجمن حجتيه ]توصيه مىكردند كه شما كار سياسى نكنيد استدلالشان اين بود كه مىگفتند: حالا هركسى بايد يك كار بكند، اما اگر بخواهيم وارد عالم سياست شويم، از اين كار بازمىمانيم، [...] اگر ما بخواهيم مثلاً هم با بهاييت مبارزه كنيم، هم با دستگاه مبارزه كنيم، شكست مىخوريم.»
آرشيو واحد تاريخشفاهى ـ دفتر ادبيات انقلاباسلامى
2. افراد و اعضاى زيادى از انجمن حجتيه، به خاطر همين طرز تفكر بريدند و به فعاليتهاى سياسى پرداختند. انجمن پس از پيروزى انقلاب اسلامى به شكل رسمىتر تحت عنوان «انجمن حجتيه مهدويه» شروع به فعاليت كرد. ولى از همان ابتدا بين آنها اختلاف افتاد، برخى طرفدار انقلاب شدند و برخى مخالف. آقاى دكتر غلامعلى حداد عادل در خاطرات خود مىگويد: «آن عده كه مخالف انقلاب بودند مىگفتند در حديث داريم كه تا ظهور آقا امام زمانعج هر پرچمى به نام اسلام بلند شود، آن پرچم سرنگون مىشود. يا مثلاً ]آن پرچم [برحق نيست و يك عده برعكس مىگفتند كه ما در راه امامزمان(عج) خدمت مىكرديم، حالا هم نايب برحق امام زمان قيام كرده، بايد برويم كمكش كنيم و اينها آمدند در انقلاب ]همراه شدند] و اسم خودشان را گذاشتند «عباد صالح». يك عده هم اصلاً بدون اينكه در يك تشكل باشند پيوستند به انقلاب، مثل قطرهاى در درياى انقلاب گم شدند.»
آرشيو واحد تاريخ شفاهى ـ دفتر ادبيات انقلاب اسلامى
گفتنى است انجمن حجتيه پس از پيروزى انقلاب اسلامى با انقلاب فاصله گرفت و در بعضى موارد نيز روياروى آن ايستاد. در جشن نيمه شعبان در استاديوم شيرودى و در اولين سال پيروزى، انجمن عناد خود را نسبت به حضرت امام آشكار نمود و در اقدامى كينه توزانه تمثال مبارك معظم له را پس از آيات عظام ديگر نصب كرد و عليه انقلاب موضع گرفت. سرانجام انجمن بر اثر مواضع صريح و شجاعانه حضرت امام خمينى تسليم شد و فعاليت خود را تعطيل كرد.
3. ادونتيستها ظهورگرايان يكى از سه گروه هزارهگراى مسيحيت هستند كه اعتقاد به رجعت مسيح دارند. اين گروه و دو گروه شاهدان يهود و ديسپنساشناليستها (مقطع باوران) با خواندن كتاب مكاشفه يوحنا معتقدند كه مسيح يك دوره سعادت هزارساله ايجاد خواهد كرد.
نهضت ادونتيسم با پيشگوييهاى ويليام ميلر (1782 ـ 1849 م) درباره پايان جهان آغاز شد. ميلر ابتدا، سال 1843 و بعد 1844 را براى رجعت مسيح و پايان دنيا پيشبينى كرد.
چون پيشبينى تحقق نيافت، پيروانش از آن پس بدون موعد معين منتظر ظهور عيسى مسيح (ع) هستند، اما اين موعد را نزديك مىدانند.
وسيعترين و معروفترين فرقه ادونتيستها، فرقه ادونتيست روز هفتم است كه جوزف بيتس، جيمز وايت و همسرش النگوله وايت (1827 ـ 1915 م) آن را تأسيس كردند. نخستين مجمع اين كليساى جديد در باتل كريك واقع در ايالت ميشيگان در 1863 برپا شد.
ادونتيستهاى روز هفتم، روز شنبه (نه يكشنبه) را روز مناسب براى عبادت مسيحى مىدانند. ادونتيستها قبل از تهران، در جلفاى اصفهان صاحب كليسا بودند.
4. مرجانى كه گفتهها، رفتار و اعمالش در ادونتيستهاى روز هفتم مشكوك و شبهه ناك بود، سرانجام به آيين مسيحيت تغيير دين داد و به كشور آلمان گريخت و ديگر خبرى از او به دست نيامد.