شماره 186    |    19 آذر 1393

   


 



پاورقی شماره 186

نظریه تاریخ شفاهی-۲۳
نویسنده: لین آبرامز
Lynn Abrams
مترجم: علی فتحعلی آشتیانی


اهمیت مؤلفة «خود» در نوشتارهای تاریخی طی دهه‌های اخیر به میزان قابل توجهی افزایش یافته است. این مؤلفه در دهه 1980 برای مورخان مارکسیست نقش سنگر مقاومت در برابر ساختارهای سلطه‌گر را ایفا می‌کرد.(1) در عین حال، ظهور تاریخ‌های فمینیستی، همجنس‌بازان، سیاهان و فرودستان جامعه نیز دیدگاه برخاسته از «مذکرسالاری، برتری سفیدپوستان و طبقة متوسط» را، که در اکثر روایت‌های تاریخی غلبه دارد، از منظری غالباً شخصی و با تأکید بر عاملیت و برخورداری از حق انتخاب که متقابلاً بر نتیجة رویدادها تأثیر می‌گذارند، به چالش کشیده است. مورخان رویدادها و خاطرات زنانه قدم پیش گذاشته و وقایع شخصی را به وقایع تاریخی تبدیل کرده‌اند. آنان در این مسیر غالباً تجربه‌های شخصی خودشان را نقطة شروع گرفته‌اند که کارولین اِستیدمَن(2) یکی از چنین مورخانی است. پژوهش (خود)زیست‌نامه‌ای او دربارة نوع رفتار و مناسباتش با زندگی و مادرش دیدگاه چالش‌برانگیر و جذابی مرتبط با مفروضات تاریخی ما دربارة خصوصیات مادری، طبقه اجتماعی و کودکی ارائه می‌دهد.(3) عده‌ای دیگر برای آنکه به تجلیات «خود» از جانب بازیگران تاریخی نزدیک شوند تمرکزشان را روی اقاریر شخصی و زندگی‌نویسی گذاشته‌اند.
چندین دهه فعالیت در حوزة تاریخ شفاهی به ما آموخته است که تحقیق و تفحص در تاریخ زندگی انسان‌ها دستاوردی به مراتب فراتر از شواهد و مدارک تجربی از رویدادهای گذشته در اختیار ما می‌گذارد. نقل داستان زندگی اساساً کنش روایی پیچیده‌ای است که مستلزم تحقق این عناصر است: توجه به کاربرد زبان، استقرار در ساختار روایی، بیان خاطره و متنی که زندگی در بستر آن روایت می‌شود؛ به عبارت دیگر، کلیه ابزارها و وسایلی که شخص با توسل به آنها خودش را در قالبی شفاهی معرفی می‌نماید. کاربرد روایت از نوع داستان زندگی در حرفة ‌تاریخ با پرچمداری مورخان شفاهی آغاز شد. آنان دریافته‌اند که منابع مذکور علاوه بر اینکه اطلاعات مختلفی را در اختیار مورخ و مخاطبش قرار می‌دهد، از نوع «اسناد افشاگر باطن وجود»(4) انسان‌ها و تجلی خودآگاهی آنها هستند، لذا مطالعه چنین اسنادی سبک و سیاق مخصوصی را می‌طلبد. از آن گذشته، تاریخ زندگی کسی که در مصاحبة تاریخ شفاهی برملا می‌شود صرفاً فرصتی برای پاسخگو نیست تا حسی را که از پیش‌ترها در مورد «خود» دارد توصیف نماید و مصاحبه‌گر نیز تمام تلاش خود را برای درک چنین حسی به کار ببرد. بلکه مصاحبه فی‌نفسه ابزاری است که ذهنیت یا احساس انسان از خویشتنِ خویش بدان وسیله ساخته و بازسازی می‌شود و این واقعه با عبور از فرایند پرتکاپوی روایتِ داستان‌های خاطره‌ای تحقق می‌یابد. مورخان شفاهی امروزه به موضوع باطن وجود انسان‌ها اهمیت ویژه‌ای قائل شده‌اند؛ ما راویان‌مان را تشویق می‌کنیم تا خودهای روایی منسجمی در مصاحبه به وجود بیاورند هر چند غالب اوقات قبول داریم که تحقق چنین منظوری بسیار دشوار است.
ما به کمک تاریخ شفاهی می‌توانیم حسی را که یک انسان در مورد خود دارد از ژرفای وجودش بیرون بکشیم و تجلی آن را در کلام و رفتار او ببینیم. در این فصل نحوه تحقق این رویداد توسط تاریخ شفاهی و نقش تسهیل‌کنندة آن در شکل‌گیری حس مذکور در روایت از طریق نقل داستان زندگی را برای شما تشریح می‌کنیم. خلاصة چند نظریه درباره «خود» را ارائه می‌دهیم، نحوة روایت «خود» در داستان زندگی را تشریح و شیوه‌های تبدیل دیدگاه‌های نظری دربارة خود و خود-روایتگری(5) به رویة عملی تاریخ شفاهی را بررسی می‌کنیم.


نظریه
نظریه‌های «خود»
مفهوم «خود»ِ متفرد،(6) یعنی «خود» منحصر به فرد و متمایز از دیگران (هر چند مرتبط با آنها) را غالباً مفهومی برآمده از غرب مدرن تلقی می‌کنند. درک چنین موضوعی را به هیچ وجه نباید کم‌اهمیت دانست زیرا بر اساس استدلال بسیاری از صاحب‌نظران، تولید روایت زندگی به شرطی محقق می‌شود که ما قبلاً تصور درستی از «خود» متفرد داشته و آن را درک کرده باشیم. جِین فلاکس،(7) یکی از فلاسفة فمینیست، معتقد است:«وجود موضوعی به نام «خود» از الزامات تمام باورهای عصر روشنگری(8) است؛ «خود» یعنی موجود پایدار، قابل اتکاء و انسجام‌بخشی(9) که به حالات درونی و واقعیت بیرونی ما دسترسی دارد.»(10) از آن گذشته، روایت زندگی‌ای که حامل تجلی «خود» با چنین تعریفی می‌باشد یکی از قالب‌های غربی مدرن است که نام داستان منسجم خطی را بر آن گذاشته‌اند. قلب چنین داستانی با قلب قهرمان یکتا و تنهایش می‌تپد. اما مفهوم «خود» بدان لفظی که در اندیشه غربی تببین شده ضرورتاً مفهومی فراگیر در همه فرهنگ‌ها و ادوار تاریخ نبوده است. فردگرایی و آزادی بدان معنا و مفهومی که ما برای «خود» مدرن قائل هستیم دستاورد تفکر عصر روشنگری اروپاست. در این معنا خردورزی را پایه و اساس فرد آزاد و برخوردار از حق تعیین سرنوشت می‌دانند و بر آن تأکید می‌کنند.(11) مردم‌شناسان بارها در طول تاریخ به ما هشدار داده‌اند که مفهوم «اختراع خود» برساخته مدرنیته غرب است و اصطلاح نامأنوسی در سایر فرهنگ‌های بشری است. مثلاً کلیفورد گیرتس،(12) مردم‌شناس، می‌نویسد:
«فرد در تصور انسان غربی عبارت است از یک جهان معرفتیِ کمابیش انگیزه‌مند یکپارچه، محدود و منحصر به فرد، کانون پویای آگاهی، عاطفه، داوری و عمل که در یک پیکرة واحد کامل قالب گرفته و در برابر پیکره‌‌های واحد دیگری از همان نوع و متکی بر یک پیش‌زمینه طبیعی و اجتماعی نهاده می‌شود... این تعریف در بستر فرهنگ‌های جهان مختص فرهنگ غربی است.»(13)


1 -See, for example, P. Joyce, Democratic Subjects: The Self and the Social in Nineteenth-Century England (Cambridge, 1994).
2 -Carolyn Steedman
3 -C. Steedman, Landscape for a Good Woman (London, 1986). See also A. Kuhn, Family Secrets: Acts of Memory and Imagination (London, 1995); Diana Gittins, The Child in Question (Basingstoke, 1998).
4 -documents of interiority
5 -self-narration
6 -individualized self
7 -Jane Flax
8 -Enlightenment
9 -integrative
10 -J. Flax, Thinking Fragments: Psychoanalysis, Feminism and Postmodernism in the Contemporary West (Berkeley, Calif., 1990), p. 8, here cited in P. Summerfield, Reconstructing Women’s Wartime Lives: Discourse and Subjectivity in Oral Histories of the Second World War (Manchester, 1998), p. 252.
11 -For a survey of the development of the modern concept of self, see R. Porter, ‘Introduction’, in R. Porter (ed.), Rewriting the Self: Histories from the Renaissance to the Present (Routledge, 1997), pp. 1-14.
12 -Clifford Geertz
13 -C. Geertz, cited in N. Rose, ‘Assembling the Modern Self’, in Porter, Rewriting the Self, pp. 224-48; p. 225.



 
  
نام

پست الكترونيك
نظر شما
کد امنیتی

 

 

       تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.
counter UPDATE error: 1054, Unknown column 'count' in 'field list'