شماره 182    |    21 آبان 1393

   


 



پاورقی شماره 182

نظریه تاریخ شفاهی-۱۹
نویسنده: لین آبرامز
Lynn Abrams
مترجم: علی فتحعلی آشتیانی


خودزیست‌نامه
تمیز تاریخ شفاهی از خودزیست‌نامه چندان دشوار نیست. تاریخ شفاهی غالباً ماهیت خودزیست‌نامه‌‌ای دارد زیرا شخص در واقع روایت خود را از وقایع گذشته و از منظر کسی که در خودش غور و تفکر می‌کند، به ما می‌گوید. در بسیاری از روایت‌های تاریخ شفاهی می‌توان خصوصیات خودزیست‌نامه‌ای یا به عبارتی جزئیاتی را که نقل آنها از نظر راوی به صلاح بوده، مشاهده کرد. راویان عموماً داستان‌های خود را از منظر اول شخص (ضمیر «من») یا از نظرگاه شخصی خود نقل می‌کنند. خودزیست‌نامه نیز همین گونه است یعنی زندگی یک فرد را در قالب فهم و دریافت گسترده‌تر و جامع‌تری از گذشته می‌ریزد، ابعاد خصوصی را به ابعاد عمومی زندگی و رویدادهای شخصی را به رویدادهای سیاسی پیوند می‌زند. اما وجه متمایزکنندة اساسیِ مصاحبة تاریخ شفاهی از خودزیست‌نامه، حتی در جایی که با رویکرد داستان زندگی به قضیه وارده شده‌ایم، مداخلة مصاحبه‌گر است. پورتلی در این زمینه می‌گوید:«شاید روایت شفاهیِ خودزیست‌نامه‌ای در ظاهر با سایر متن‌های خودزیست‌نامه‌ای شباهت زیادی داشته باشد، اما بر فعل خودزیست‌نامه‌ایِ کاملاً متفاوتی بنا شده، زیرا مرجعیت در آنها با یکدیگر فرق می‌کند.»(1) مداخلة مصاحبه‌گر موجب انتقال مرجعیت از راوی می‌شود و موقعیتی را می‌آفریند که مایکل فریش(2) از آن به «مرجعیت مشترک» (3) یاد کرده است.(4) بنا بر این شاید قصه‌ای که گفته می‌شود در ماهیت خود مستقل از مصاحبه‌گر باشد ولی شیوه بیانش از نوع مداخلة وی تأثیر می‌پذیرد. در مورد خودزیست‌نامه‌های مکتوب رایج باید گفت که غالباً ناشر یا ویراستار در آنها اِعمال نفوذ می‌کنند، اما ابتکار عمل همچنان در دست نویسنده است و اوست که تصمیم می‌گیرد چگونه روایت خود را بنویسید، در آن چه بگنجانَد و چه نگنجانَد، شکل داستانش را چگونه دربیاورد و مواردی از این قبیل. بر خلاف داستان‌گویی یا حتی خودزیست‌نامه‌نویسیِ طبقة متوسط جامعه که نویسنده یا سخنگو با تکیه بر مشروعیتِ برگرفته از سنت یا پایگاه اجتماعی‌اش رشته سخن را به دست می‌گیرد، راویِ مصاحبة تاریخ شفاهی مشروعیت سخنگویی‌اش را از مصاحبه‌گر اخذ می‌نماید. پس هر یک از این دو، فرایند و فراوردة متفاوتی دارند. تاریخ شفاهی قادر است در مقطع زمانی مشترک بین مصاحبه‌گر و مصاحبه‌شونده، گذشته را از نو در خیال آنها زنده کند. غالباً قدرت یا اختیار در کلیت فرایند مصاحبه و فعالیت‌های پس از آن دست به دست می‌شود: ممکن است مصاحبه‌شونده در جاهایی دست به قدرت‌نمایی بزند مثلاً در بازبینی‌های بعد از مصاحبه و تأئید واج‌نگاشت، اما مسئولیت محصول نهایی هیچ‌گاه به طور محض بر عهدة او نیست.
دیگر وجه ممیزة تاریخ شفاهی با خودزیست‌نامه را باید در شمول(5) و ابزاریت سیاسی(6) آن پیدا کنیم. بسیاری از ثروتمندان و افراد مشهور جامعه انتشار خودزیست‌نامه‌شان را مدیون محبوبیت و وجود طرفدران‌شان هستند. متقابلاً تاریخ شفاهی نیز به خاطر رساندن صدای خاموشان جامعه به گوش مردم و توانمندسازی ضعیفان، آبرو کسب کرده است. به اعتقاد جوآنا بورنات،(7) تاریخ شفاهی به مقولة ضبط داستان‌های کسانی که کسی صدای‌شان را نشنیده وارد می‌شود و تغییر و تحولات سیاسی و اجتماعی را نیز مد نظر دارد و همین خصوصیت است که رویة تاریخ شفاهی را از خودزیست‌نامه‌نویسی جدا و البته متمایز می‌سازد زیرا خودزیست‌نامه‌ها غالباً بلندگوی قدرتمداران، مشهوران یا نورچشمی‌ها هستند. وی می‌افزاید تاریخ شفاهی، نابرابری‌های منبعث از قدرت را از بین برده و حتی فراتر از چارچوب پروژة تحقیقاتی قادر است توان‌افزا باشد در حالی که خودزیست‌نامه در قید و بند متن محصور می‌شود یعنی هدف غایی‌اش تبدیل شدن به متن است و فرصت دیگری برای تغییر فراهم نمی‌سازد.


قراردادهای رایج در تاریخ شفاهی
لذا تاریخ شفاهی برای خود قالب اختصاصی و قراردادهای مشترکی تعریف نموده که بدان وسیله از سایر رویه‌ها شناخته و متمایز می‌شود؛ اما در عین حال حاوی یا مولد پدیده‌ای است که نام «ژانرهای فرعی»(8) برازنده آنهاست. مقولة مذکور شامل گونه‌های مقوله‌های شاخص گفتاری، اقسام شکل‌گیری روایت و انوع کنش می‌شوند. با توسل به همین ژانرهای فرعی است که دانسته‌های ما دربارة گذشته به روایتی گویا و خواندنی تبدیل می‌شوند. ما بخش عمدة کتاب حاضر را به آن دسته از رویکردهای نظری که برای درک و تفسیر این ژانرهای فرعی اتخاذ شده‌اند، اختصاص داده‌ایم تا دریافت‌های غنی‌تر و عمیق‌تری دربارة معنای مورد نظر راوی حاصل نماییم.
اکثر مصاحبه‌ها قالب‌های مختلفی به خود می‌گیرند که این از سرشت ناپایدار مکالمه حکایت می‌کند. با خودمانی شدن طرفین مصاحبه به تدریج رنگ قالب «پرسش و پاسخ» به یک «دیالوگ غیر رسمی» یا «مکالمة دوستانه» تغییر می‌کند. در مقاطعی ممکن است مصاحبه‌شوندگان در نقش راوی یک تک‌گویی ظاهر شوند؛ از حکایت، توصیف، تکرار، نقل قول غیر مستقیم، نظر تفسیری و مواردی از این دست استفاده کنند. می‌دانیم که بعضی از این شیوه‌های گفتاری، مُلهم از فرهنگ طرفین هستند یعنی راویان در بعضی از فرهنگ‌ها به راحتی قالب ارتباطی مخصوصی را به خود می‌گیرند. مثلاً در جوامعی که شفاهیت را به متن مکتوب ترجیح می‌دهند، داستان‌گویی یکی از ابزارهای رایج ارتباطی است؛ لذا جای تعجب ندارد که در بسیاری اوقات تاریخ شفاهی به روایت‌های تقریباً طولانی و بی‌وقفه‌ای تبدیل می‌شود که هم در حین بیان شفاهی و هم پس از پیاده شدن روی کاغذ به قصه‌های عامیانة قدیمی شبیه می‌شوند. یا در نمونة دیگری می‌بینیم که بعضی از شیوه‌های گفتاری صرفاً مخصوص زنان یا مخصوص مردان می‌شود یعنی ماهیت جنسیتی به خود می‌گیرد. احتمال استفادة زنان از نقل قول‌های غیر مستقیم بسیار بیشتر از مردان است.(9) در اینجا وصف دعوای زن 83 ساله‌ای از اهالی شرق انگلستان به نام لیلی لیویت با کارفرمایش را می‌خوانیم. او که سال‌ها به عنوان مستخدم خانه‌زاد در خانة کارفرمایش زندگی می‌کرده پیش از ترک همیشگی آنجا چنین می‌گوید:
«یادم میاد وقتی می‌خواستم برای همیشه اونجا رو ترک کنم و برم لندن از این کارم خوشش نیومد و بد جوری جلز و ولز می‌کرد چون دیگه داشتم می‌رفتم. به‌ام گفت:«دختر، تو کم‌خونی داری»، که خدائیش راست می‌گفت، «هی باید از پله‌ها بالا-پایین بری. از پا می‌افتی. یه‌دندگی نکن همینجا بمون.» گفتم:«نه می‌خوام برم. می‌بینی که دارم میرم.» گفت:«باشه، من برادرت سیدنی رو دوست داشتم؛ همین‌طور هم پدرت رو، اما هیچ‌وقت از تو یکی خوشم نمی‌اومد.» گفتم:«منم ازت بدم میاد.»(10)
قطعة بالا نمونه‌ای از طرز گفتار خاص زنان است که در میان مردان رواج ندارد هر چند که طی پنجاه سال گذشته شاهد کاهش این نوع تفاوت‌ها بوده‌ایم. در اینجا فقط دو نمونه به شما ارائه دادیم تا ببینید که مصاحبة تاریخ شفاهی چگونه می‌تواند قراردادهای فرهنگی رایج و مرسوم در میان مردم را عیان سازد.
علاوه بر ژانرهای زبان‌شناختی و روایی که شناسایی آنها در چارچوب مصاحبة تاریخ شفاهی برای ما ممکن می‌شود تشخیص ژانرهای مضمونی(11) یا درون‌مایه‌هایی که برای شکل دادن به معنای داستان مورد استفاده قرار می‌گیرند نیز با سهولت بیشتری صورت می‌گیرد. پورتلی معتقد است که روایت جنگ در میان مردان یک شیوة مرسوم و متداول محسوب می‌شود زیرا نسبت زندگی شخصی خود با مطلق تاریخ یا دست کم تاریخ همگانی را بدان وسیله بهتر می‌فهمند. همچنین دریافت که زنان عموماً و اکثراً از درونمایه‌های نوع‌دوستانه و محبت‌آمیز برای نقل داستان زندگی خود کمک می‌گیرند به ویژه هنگام تعریف نحوة حضور و حشر و نشرشان در محیط عمومی در دورانی که جامعه به زنان قدرت عرض اندام نمی‌داد.(12) شاید این پدیده‌ها فراگیر نباشند اما به هر حال از فرهنگ هر جامعه‌ای تغذیه می‌شوند. نسلی که از آخرین جنگ فراگیر جهانی یعنی جنگ جهانی دوم چیزی به یاد نمی‌آورد در نقل داستان زندگی‌اش نیز از روایت جنگ استفاده نمی‌کند. زنانی که نقش فعال‌تری در جامعة پیرامونی خود ایفا می‌کنند نیز به ادبیات دلسوزانه و نوع‌دوستانه متوسل نمی‌شوند. عده‌ای با تجزیه و تحلیل قصه‌های عامیانة سنتی به کشف مضامین جهانی مشابهی نائل آمده‌اند، یعنی عناصر یا مضامین مکرری که موجب جذب خواننده یا شنونده می‌شود مانند جادوگر بدجنس، حیوان سخنگو یا اعداد سحرآمیز. پس چرا ما همین مقوله را در مورد روایت‌های تاریخ شفاهی به کار نگیریم مخصوصاً در موقعیت‌ها با بسترهای فرهنگی و تاریخی؟ فرضاً غلبة ضعفاء بر اقویاء، مبارزة محرومان با آقابالاسرها، خوب شدن آدم بد، توبة قلدر محله، پایان خوش و ... .


1-Portelli, Oral History as Genre’, p. 28.
2-Michael Frisch
3-shared authority
4-M. Frisch, A Shared Authority: Essays on the Craft and Meaning of Oral and Public History (New York, 1989).
5-inclusivity
6-political instrumentality
7-Joanna Bornat
8-subgenres
9-This point is discussed at greater length in Chapter 6 but see K. Langellier and E. E. Peterson, ‘Spinstorying: An Analysis of Women Storytelling’, in E. C. Fine and J. H. Speer (eds), Performance, Culture and Identity (Westport, Conn., 1992), pp. 157-80; and R. Ely and A. McCabe, ‘Gender Differences in Memories for Speech’, in S. Leydersdorff, L. Passerini and P. Thompson (eds), Gender and Memory (London, 2005), pp. 17-30.
10-M. Chamberlain, Fenwomen: A Portrait of Women in an English Village (London, 1975), p. 100.
11-thematic genres
12-Portelli, ‘Oral History as Genre’, pp. 26-7.



 
  
نام

پست الكترونيك
نظر شما
کد امنیتی

 

 

       تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.
counter UPDATE error: 1054, Unknown column 'count' in 'field list'