نظریه تاریخ شفاهی-۱۲
نویسنده: لین آبرامز
Lynn Abrams
مترجم: علی فتحعلی آشتیانی
علت نیاز به نظریه
آنچه که تاریخ شفاهی را در حوزة تحقیقات تاریخی از سایر رشتهها متمایز و برجسته مینماید «رویة عملی» آن است نه محتوا. منبع مصاحبه و متن نهایی آن به دست مورخ شفاهی آفریده میشود؛ پژوهشگر با تلاش وافری اطلاعات منحصر به فردی را از ذهن و حافظة مصاحبهشوندهاش بیرون میکشد. تفاوت مورخان عادی با مورخان شفاهی در این است که قشر اول به منابع تاریخیِ پیشنوشته متکیاند؛ اما قشر دوم منابعشان را خودشان میسازند، ضمن آنکه منابع را در تماس مستقیم و رو در رو با خاطرهگو به وجود میآورند. مصاحبة تاریخ شفاهی به هیچ یک از منابع تاریخی شباهت ندارد زیرا گفتگومحور یا رابطهای، گفتمانی و خلاقانه است؛ از این رو برای اینکه بفهمیم تاریخ شفاهی در بستر فرهنگ و برای راوی چه معنا و اهمیتی دارد باید نظریههای سایر رشتهها را نیز به خدمت بگیریم. شرط اصلی رویکرد مذکور اذعان به این مطلب است که مصاحبه اساساً «یک روایت مکالمهای»(1) یا یک «رویداد ارتباطی»(2) است که در زمان واقعی و بین مردم واقعی رخ داده است.(3) منابع تاریخ شفاهی در مقولة منابع روایی قرار میگیرند، لذا مورخان به منظور راهیابی به عمق معنای مصاحبه در قیاس با محتوای آن باید نظریههای ابداعشده برای تفسیر متون ادبی و فولکلور و نظریههای مشتق از زبانشناسی و روانشناسی را نیز مورد توجه قرار دهند.
با این تفاسیر میتوان گفت که مصاحبة تاریخ شفاهی در واقع مدخل عبور از اکنون به فرهنگ گذشته است. راه دسترسی به چنین فرهنگی از مسیرِ توجه به کلماتِ گفتهشده، زبان مورد استفاده، شیوة نقل ماجرا، ساختارهای توضیحیِ تاریخ شفاهی و تفسیر آنها میگذرد. علاوه بر توجه دقیق به زبانِ مورد استفاده، باید ساختار اجتماعیِ مصاحبه یعنی رابطة بین مصاحبهگر و مصاحبهشونده را نیز از قلم نیندازیم. اجتماع همة اینها همان بستر یا موقعیت فرهنگیای را میسازد که مصاحبهگر و راوی و مواجهه آن دو را در خود جای داده است. همین ملاحظات است که کیفیت یادآوری خاطرات و جاری شدن آنها بر زبان راوی را تحت تأثیر قرار میدهد. لذا مصاحبة تاریخ شفاهی در واقع سندی تاریخی است که لایههای متعددی از معنا را در خود پنهان ساخته و خودش نیز در میان نیروهای اجتماعی فراگیری احاطه شده است. دریافتهای عمیق نظری به ما کمک میکند تا رمز چنین اسنادی را بگشاییم، و ارتباط روایت فردی با تجربة عمومی و تجربه شخصی با مردم را بفهمیم. ما که مورخ هستیم به حکایات(4) شخصی یعنی روایت هر فرد از رویدادهای گذشته علاقمندیم، اما نهایتاً این را هم میدانیم که همه روایتهای شخصی در لفافة پدیدة بزرگتری پیچیده شدهاند که شاید بتوان بدان فرهنگ، یا نیروهای گستردة اجتماعی یا دنیای سیاسی-عمومی و یا حوزة گفتمانی گفت.(5)
در فصول بعدی کوشیدهایم تا بعضی از مفیدترین مدلهای تفسیری و چارچوبهای نظریِ قابل استفاده در فهم معنا و مفهوم روایتهای تاریخ شفاهی را برای مورخ شفاهی تبیین کنیم. با وجودی که بعضی از مورخان فرهنگی و اجتماعی با چنین مدلهایی آشنایی دارند، اما تعدادی از آنها را مستقیماً از سایر رشتهها مانند مردمشناسی، روانشناسی، جامعهشناسی، زبانشناسی و مطالعات عملکرد(6) گرفتهایم که کاربرد مشخصی نیز در روایت شفاهی و اسناد خاطرهای(7) دارند. لازم است مورخانی که از منابع تاریخ شفاهی بهره میگیرند و آنها را مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهند کنجکاو و انعطافپذیر باشند و از محدودة رشته تاریخ بیرون بیایند تا از منابعشان که قطعاً پیچیدهترین و چالشیترین منابع در گنجینة منابع اولیه(8) محسوب میشوند بیشترین بهره را ببرند. مورخان عموماً اهل نظریهپردازی نیستند اما چنانچه مفیدیت و ارزشمندی دریافتهای عمیق نظری برای آنها ثابت شده باشد در بهکارگیری چنین بینشهایی تردید نمیکنند. گشت و گذاری در حرفة تاریخ به ما نشان میدهد که مورخان شفاهی نسبت به همتایانشان آزادی عمل بیشتری برای خود قائل بودهاند. تعابیر و اصطلاحاتی نظیر «بیناذهنیت»،(9) «روایت»، «گفتمان» و «خود/خویشتن» در حال حاضر واژههای پرمصرفی در مکتوبات و گفتارهای تاریخ شفاهی میباشند. اما همین تعابیر نیز به ندرت بر موضعگیریهای نظری خاص مبتنی هستند. مفاهیم و چارچوبهای برگرفته از حوزههای همریشه مانند داستانگویی و سنتهای شفاهی، پژوهش در ادبیات عامیانه، نظریههای ادبی و مطالعة خاطرات نیز کاربرد رایج و پربسامدی دارند. ضمن آنکه مورخان شفاهی برای اثبات بلوغ و بالندگی تاریخ شفاهی در قامت یک رشتة آکادمیک، چارچوبهای تفسیری مختص خودشان را که بر رویة عملی خاص همین رشته بنا شده، به وجود آوردهاند: مفاهیمی مانند مدار فرهنگی(10) ، نظریة انشاء(11) و مرجعیت مشترک.(12) هیچ فصلی از فصول این کتاب امتیازی بر دیگری ندارد و تار و پود همة آنها به هم گره خورده است. نظریه و رویة عملی تاریخ شفاهی به هر حال چارهای جز توسل به رویکردهای مختلف و گرایش به بیناذهنیت و آزمایش و خطا نداشتهاند. علت تسامح در این انتخابها را در فصول کتاب تشریح کردهایم.
1 -conversational narrative
2 -communicative event
3 -C. Joyner, ‘Oral History as Communicative Event’, in Dunaway and Baum, Oral History, pp. 292-7.
4 -anecdote
5 -R. Grele, ‘History and the Languages of History in the Oral History Interview: Who Answers Whose Questions and Why?’, in E. M. McMahan and K.L. Rogers (eds), Interactive Oral History Interviewing (Hove, 1995), pp. 1-18; here p. 2.
6 -performance studies
7 -memory documents
8 -primary source
9 -inter-subjectivity
10 -cultural circuit
11 -composure theory
12 -shared authority