وقتي سخن از ناگفتههاي دوران دفاعمقدس به ميان ميآيد شايد در وهله اول به اين مطلب فكر كنيم كه ممكن است يكي ميخواهد از موردي خاص پرده بردارد يا در مورد چيزي يا كسي افشاگري كند. اين افشاگري ممكن است شامل يك تصميم اتخاذ شده در زمان جنگ تحميلي،تحميل يك اراده براي انجام كاري، كمكاري انجام شده توسط فرد يا نهادي و يا افشاگري در مورد نقش كشورهاي ديگر باشد كه كم و بيش در اين زمينه صحبتهايي شنيدهايم.
اما شايد كمتر به رخدادهايي فكر ميكنيم كه در عين سادگي، اثرات شگفتانگيزي در كوران جنگ تحميلي به ويژه در جبههها بر جاي گذاشتهاند. اهداي تنها دارايي يك پيرزن به جبههها، حضور قلكهايي به شكل «نارنجك» در مدارس براي جذب كمكهاي مردمي به رزمندگان و ... در عين سادگي، هزاران حرف ناگفته در خود نهفته دارند كه تاكنون خيلي به آنها پرداخته نشده است.
كساني كه براي طي مسير روزانه از «ايستگاه مترو امام خميني (ره)» تهران استفاده ميكنند، شايد چشمشان به نماد و تنديسي نصب شده بر روي يكي از ديوارهاي اين ايستگاه افتاده باشد. اين نماد مربوط به «گروه موزيك و سرود دانشآموزي استان لرستان» است كه زماني در جبههها با اجراي نواهاي حماسي و ديني، قوت قلب رزمندگان بودند و حالا چند نفر از اعضاي همين گروه چهرههاي آشنايي در حوزهاي فرهنگي هستند.
بناي كار اين گروه در اوج سالهاي دفاع مقدس در سال 1364 و با دعوت از استاد عيسي سپهوند و جذب علاقهمندان از طرف امور تربيتي شهرستان خرمآباد گذارده شد.
شور و عشق اعضاي گروه و مهارت و جاذبه روش استاد موجب شد اعضاء در زمان اندكي آماده اجرا شوند. اواخر پاييز 64 بود كه اعضاي اين گروه به دعوت سپاه پاسداران به خوزستان رفتند و در مراكز نظامي به اجراي برنامههاي ويژه پرداختند. تقريبا اين گروه در تمام روزهاي هفته به عناوين مختلف برنامه اجرا ميكرد و در نوروز 65 ، مجددا اعضاي جبهههاي گروه به خوزستان اعزام شدند.
به گزارش سرويس فرهنگ و حماسه خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، زندهياد «سيد فريدون موسوي» از اعضاي اين گروه در خاطراتش درباره آن ايام نوشته است: در ايام خاطرهانگيز جنگ كمتر روزي بود كه برنامهاي در كار نباشد. تقريبا از سال 64 تا 67 در تمام اعزام نيروهاي شهر شركت داشتيم. گردهماييهاي سپاه و بسيج با وجود موزيك و سرود امور تربيتي رونق خاصي داشت،استقبال از رزمندگان و شركت در تشييع پيكر شهدا از جمله برنامههاي ديگر ما بود كه فراموش ناشدني است.
در تيرماه 1365، اين گروه درخشش چشمگيري داشت و كمتر نقطهاي از دفاع مقدس بود كه اين گروه به آنجا اعزام نشود. از آن زمان بود كه شهرت گروه سراسري شد و وزارت آموزش و پرورش بيشتر برنامههاي كشوري را به اين گروه واگذار ميكرد. هر بار كه در جمع هزاران دانشآموز سراسر كشور نام لرستان و موزيك لرستاني ميآمد مورد تشويق و تحسين قرار ميگرفت و لرستان چهره درخشاني در ذهن آنها پيدا كرده بود و اين همه سربلندي مرهون شادروان سپهوند بود كه فروتني، هنر و تبحرش را در خدمت جنگ و انقلاب گذاشته بود.
در آذرماه 1365 كه بيش از 100 هزار نفر براي اعزام به جبهه تحت نام مبارك سپاهيان محمد (ص) در ورزشگاه آزادي گردهم آمدند، اين گروه نيز به همراه بسيجيان استان عازم تهران شد و هنرمندي و حضور همه جانبه آنها در همان روز و در مراسم رژه، افتخاري ماندگار را براي آنها رقم زد ومقام معظم رهبري كه رئيس جمهور وقت بودند و نيروها از ايشان سان ميديدند در پايان رژه خطاب به اين گرو فرمودند: من منتظر فرصتي بودم كه از شما تشكر كنم و مؤكدا از استاد سپهوند تجليل كردند.
زمستان 66 ، اين گروه تحت سرپرستي عيسي سپهوند در اوج بحران بمباران و جنگ به طور وسيعي در پادگانهاي خوزستان و خط مرزي سومار و سرپل ذهاب حضور يافت كه از عملكردهاي خوب اين گروه است و به دنبال آن حضور در شمال غرب تا مرز اشنويه بر كاركرد آن افزود. بيترديد قرارگاههاي نجف اشرف در سومار و حمزه سيدالشهداء در شمال غرب خاطرات بسياري از حضور فعال اين گروه دارد. البته گروه سرود و موزيك لرستان يك بار ديگر در «همايش تغيير نظام آموزشي» فرصت حضور در محضر مقام معظم رهبري را يافت.
استاد سپهوند به روايت شاگردان و دوستان
شايد بسياري ندانند در تصوير حكاكي شده بر ديوار ايستگاه مترو امام خميني (ره)، دو نفر از اعضاي اين گروه به نامهاي «ساسان واليزاده» و «سيد نظام موسوي» به ترتيب مديرعاملي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) و خبرگزاري فارس را بر عهده دارند!.
«ساسان واليزاده» مديرعامل خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا) و از شاگردان زنده ياد سپهوند ميگويد: در سالهاي دفاع مقدس گروهي كه مرحوم استاد سپهوند تشكيل داده بود نقش بارزي در ايجاد فضاي حماسي، تهييج افكار عمومي و افزايش روحي رزمندگان داشت. استاد سپهوند هنرمندي ممتاز و متعهد بود كه هرگز نقش شايستهاش در دفاع مقدس شناخته نشد. هنوز نواهاي ماندگار او در خاكريزهاي زمان جنگ طنينانداز است.
واليزاده ميافزايد: استاد سپهوند هنرش را با اخلاص در خدمت انقلاب و جنگ گذاشت. او استاد يگانه و در عين حال معلم اخلاق بود. بيترديد متوليان فرهنگي در زمان حيات او،در نكوداشت مقام استاد سپهوند كوتاهي جبران ناپذيري كردند.
«سيد نظام الدين موسوي» مديرعامل خبرگزاري فارس و از شاگردان استاد سپهوند نيز ميگويد: مرحوم استاد سپهوند يك استاد به تمام معنا بود. شايد امروز ما در حوزههاي مختلف فرهنگي- هنري و علمي از افراد زيادي تحت عنوان استاد ياد كنيم ولي حقيقت اين است كه استاد سپهوند در تمام حوزهها يك استاد به تمام معنا بود. او تنها استاد موسيقي و سرود نبود بلكه در همه حوزههاي اخلاقي، علمي،ادبي و ديني استاد بچههايي بود كه در محضرشان كسب فيض ميكردند.
در آن مقطع كه ما در محضر استاد سپهوند آموزش ميديديم ايشان به تمام و كمال كسوت معلمي را داشت و براي بچهها صرفا به عنوان معلم سرود و موسيقي مطرح نبود بلكه در حوزه علم،اخلاق و كمال با بچهها كار ميكرد و به صورت عملي اخلاق را به آنها آموزش ميداد.
استاد سپهوند حتي قرآن را به شيوهاي لطيف به بچهها منتقل ميكرد به گونهاي كه بسياري از افرادي كه در مقاطع مختلف شاگرد او بودند بسياري از آموزههاي علمي و اخلاقي خود را از او آموختند بنابراين ميتوان گفت كه يك معلم در تمام حوزهها بود.
وي در خصوص فعاليت استاد سپهوند در حوزه موسيقي دفاع مقدس نيز ميگويد: استاد سپهوند واقعا يك ايثارگر بود. متأسفانه برخي از افرادي كه امروز به حوزه موسيقي راه پيدا ميكنند خيلي به سمت مسائل اخلاقي و ديني ورود پيدا نميكنند البته منظورم اين نيست كه خداي نكرده اين افراد به اين مسائل بيتوجه هستند، نه. اما معمولا ارتباط خيلي زيادي بين گروههاي موسيقي امروز و مسائل ديني و اخلاقي نميتوان پيدا كرد در حالي كه استاد سپهوند، موسيقي،اخلاق و دين را درهم آميخته بود و در دفاع مقدس به تمام معنا، ايثارگر بود.استاد سپهوند با اينكه بازنشسته ارتش قبل از انقلاب بود اما علاقه عجيبي به حضرت امام (ره) داشت.
همچنين هروقت كه بحث ايجاد گروه سرود و بسيج دانشآموزي لرستان به وجود ميآمد با يك شوقي ورود پيدا ميكرد و بيش از آنكه علاقه به رفتن به اردوگاههاي شمال را داشته باشد دوست داشت در جبهه حضور پيدا كند.
شعرهايي كه براي رزمندگان ميسرود آنقدر زيبا و گيرا بود كه هنوز پس از گذشت سالها همان اشعار موسيقي در ذهن ما مانده است و استاد سپهوند درخشانترين موسيقي و شعرهايي را كه ساختند در رابطه با دفاع مقدس بود.
«حشمتاله خالقي» از ديگر شاگردان استاد سپهوند نيز در اين باره ميگويد: بسيارند افراد گمنامي كه در عين گمنامي مايه افتخار و سربلنديهاي فراوان در تربيت افراد جامعه هستند. افراد بيادعايي كه با عشق و علاقه فراوان پا به ميدان ميگذارند و در اين راه از هيچ فداكارياي دريغ نميورزند. از جمله اين افراد استاد عيسي سپهوند است كه قبل از هر چيز استاد اخلاق و تربيت بوده است و همواره پندها و نصحيتهاي پدرانه او شامل حال شاگردان و راهگشاي اخلاق نيكو در آنان بوده است.
كمتر جلسهاي به ياد دارم كه خالي از ارشاد و نصيحت خيرخواهانه و عبرتآموز ايشان برگزار شده باشد. اكنون كه سالها از آن دوران پرشور و شوق و افتخارآفرين ميگذرد، چون خود كار معلمي پيشه كردهام بيش از آن ايام، شايستگي و درايت استاد سپهوند را تحسين ميكنم.
صبر و بردباري و مهارت بالاي استاد در آموزش توأم با اخلاق زبانزد كساني است كه از نزديك او را ميشناسند و همواره به نيكي از ايشان ياد ميشود. فراموش نميكنم برنامههاي شورانگيزي را كه بيوقفه در ايام جنگ براي رزمندگان اسلام و خانوادههاي محترم شهدا و مردم با استقامت اجرا ميشد. حضور گروه موزيك دانشآموزي استان لرستان به سرپرستي استاد سپهوند در مناطق جنگي و اجراي سرودهاي مهيج و شركت در اعزامهاي بزرگ، نتيجه زحمات و تلاشهاي وافر اين استاد برجسته است.
خصوصيات اخلاقي استاد در سفرها و هنگام اردوهايي كه به عنوان مربي موزيك بود هرگز فراموش نميشوند. دقت ايشان در اقامه نماز زبانزد بود به طوري كه همه بچهها نيز عادت استاد را از او ياد گرفته بودند. هميشه شوخ و سرحال بود و هرچند ساعت يك بار بچهها را جمع كرده و براي بالا رفتن روحيه آنها لطيفه ميگفت كه در لابلاي لطيفههايش پندهاي اخلاقي زياد نهفته شده بود.
يكي از نكاتي كه براي شاگردان استاد سپهوند جالب بود علاوه بر تبحر در آهنگسازي، نتنويسي و انتقال موسيقي به شيوههاي ساده و روان به شاگردانش بود. خود نيز طبع شعر داشت و بعضي از سرودهايي كه اجرا ميشد از سرودهاي خود ايشان است و جالب اينكه استاد به زبانهاي تركي، انگليسي و عربي نيز مسلط بود و خيلي روان صحبت ميكرد.
«مسعود پورحمزه» عضو ديگر گروه سرود دانشآموزي لرستان هم در گفتوگو با ايسنا ميگويد: در دوران دفاع مقدس به همراه گروه موزيك و سرود دانشآموزي امور تربيتي شهرستان خرم آباد در مناطق عملياتي حاضر ميشديم و قبل از انجام عملياتها براي رزمندگان برنامه اجرا ميكرديم.
در اوايل سال 1364 و در ميانه جنگ تحميلي، گروهي دانشآموزي زير نظر مرحوم استاد عيسي سپهوند براي اجراي سرودهاي انقلابي و حماسي تشكيل شد. اين گروه به همت امور تربيتي آموزش و پرورش شهرستان خرم آباد تشكيل شده بود و پس از دو ماه از بين تعدادي از دانشآموزان كه من هم در بين آنها بودم گروه سرود با هدايت مرحوم عيسي سپهوند كه يك بازنشسته ارتشي بود اقدام به اجراي برنامه كرد و اولين برنامه رسمي خود را در 13 آبان سال 1364 در مصلاي شهرستان خرم آباد براي دانش آموزان شركت كننده در مراسم راهپيمايي اجرا كرد.
مهمترين فعاليت اين گروه، در دوران جنگ تحميلي بود و اين گروه در زمان اعزام رزمندگان با اجراي سرودهاي حماسي، آنها را بدرقه ميكرد و به تدريج اجراي اين برنامه نه تنها در سراسر استان لرستان بلكه به استانهاي همجوار هم گسترش پيدا كرد و ما در زمان اعزام نيروهاي استانهاي ديگر نيز به آنجا سفر ميكرديم كه يكي از مهمترين اين برنامهها اجراي سرود در هنگام اعزام 100 هزار نفري سپاهيان محمد رسولالله (ص) به جبهه بود.
در آن دوران گروه ما براي اجراي موزيك و سرودهاي حماسي كه تأثير بسيار زيادي در افزايش روحيه رزمندگان داشت مدام به مناطق جنگي جنوب و غرب اعزا ميشد و گاه پيش ميآمد كه در يك روز به سه مقر رزمندگان ميرفتيم. تعداد افراد گروه از 15 تا 40 نفر متناوب بود.
در يكي از اعزامها به همراه گروه به غرب شهرستان پاوه رفتيم و پس از خارج شدن از شهر به منطقهاي رسيديم كه رزمندگان در آنجا چادر زده بودند. پس از لحظاتي تيراندازي شروع شد و درگيري شديدي ميان رزمندگان و مزدوران عراقي درگرفت ولي چند تن از رزمندگان بلافاصله ما را با دو دستگاه اتومبيل لندكروز از منطقه درگيري خارج كردند.
تقريبا بيشتر افرادي كه در گروه ما حضور داشتند و براي رزمندگان برنامه اجرا ميكردند در مقطع راهنمايي مشغول به تحصيل بودند. من در آن زمان 12 سال داشتم و شايد يكي از دلايلي كه به عضويت اين گروه درآمدم اين بود كه ما را به خاطر سن كم به جبهه اعزام نميكردند ولي با حضور در اينگونه برنامهها ميتوانستيم به جبهه و رزمندگان نزديك شويم و بعدها هنگام اجراي برنامه فهميديم كه كار ما چه تأثيري در روحيه بخشيدن به رزمندگان دارد. چنانكه در بيشتر اجراها و زماني كه ما در حال خواندن سرود بوديم اشكهاي رزمندگان جاري ميشد و ما به وضوح احساسات به غليان درآمده رزمندگان را ميديديم و فكر ميكنم رزمندگان هم زماني كه ما را ميديدند به نوعي احساس ميكردند كه فرزندان خود را ديدهاند و همين امر تأثير زيادي در حماسهآفريني آنها ميگذاشت.
در آن زمان چون سرودها و آهنگها از دل و بطن مردم گرفته ميشد به دل مردم و رزمندگان مينشست و تقريبا همه مردم پذيراي آن بودند حتي استاد سپهوند كه آهنگساز گروه بود بسياري از اين آهنگها را از زبان مردم كوچه و بازار كه ريشه در اساطير داشت انتخاب ميكرد كه در نهايت با شعرهاي خوب آن دوران براي مردم و رزمندگان دلپذير و شورانگيز ميشدند. سرودها نيز بيشتر به زبان فارسي و لري و مضمون بيشتر آنها، رزمندگان، بسيج و سرباز بود.
در جنگ هشت ساله تنها جنگيدن مهم نبود بلكه ايجاد همدلي و همگامي مردم كه تنها با كارهاي فرهنگي امكان پذير ميشد نقش عمدهاي داشت و اين كارهاي فرهنگي بودند كه باعث ميشد پيرزن از قوت روزانه خود بزند و آن را براي رزمندگان به جبهه بفرستد و يا پيرمردي اجازه حضور تنها فرزندش را به جبهه بدهد.
منبع: خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران، (ایسنا)