گفتوگو با نخبگان تايلند
تاريخچه زندگي و مصاحبه شفاهي
از سال 1938 تاكنون، من چند پژوهش در تاريخچه زندگي نخبگان سياسي تايلند ـ اشخاصي كه در ربع قرن گذشته، جايگاه مهمي در رهبري سياسي داشتهاندـ را مديريت كردهام. اشخاص مورد تحقيق من در بحث مربوط به تاريخچه زندگي، تصادفي انتخاب نشدند و از نقطه نظر آماري آنان نمونه گروه بزرگي از سياستمداران تايلند بودند. آنان بينظير بودند اما اكنون خصلت فردي نخبه سياسي الزاماً منحصر بفرد بودن نيست، بلكه ترجيحاً برتري اجتماعي است. اشخاص نخبه در واقع نماينده سياسي دولت و ملت هستند و مردم نيز آنان را به همين عنوان ميشناسند.
كار مصاحبه و ارتباط گرفتن با اين افراد البته چندان آسان نبود. تقريباً بدون استثناء در جلسات نخستين و مقدماتي ما نيازمند ميانجگري شخص ثالث بوديم. طبعاً برخي از افراد خبررسان (راوي) ما به انگيزه اصلي پژوهشگر بسيار بدبين بودند و در نتيجه براي همكاري جواب رد ميدادند، هرچند اغلبشان پس از آنكه ما با آنان وارد گفتوگو شديم، خوشبختانه از خود روحيه خوبي نشان دادند. آنان نسبت به تقاضاي فرصت مصاحبه، درنهايت با ما دوستانه گرم و مشتاق برخورد كردند.
حقيقت اين است كه نخبگان پس از آن كه از كار سياسي بازنشسته شدند، ممكن است آنان را بيشتر نسبت به شيوه زندگيشان، همچنين عملكرد و تجربيات گذشتهشان، فاقد احساس، شور و هيجان و يا بيشتر داراي عكسالعمل دو سويه و دو دل بيابي. تعدادي از افراد نخبه، خصوصاً كساني كه گويي دفعتاً وارد كار سياسي شده و تا آخرين لحظه و نفس سر از پا نشناخته بودند، به نظر ميرسيد با وجود خستگي و كوفتگي در پاسخ همهجانبه به پرسشها از شناخت ما نسبت به خودشان و توجهاي كه ابراز ميداشتيم، لذت ميبردند.
من شخصاً با وجود اين كه يك فضول و مزاحم حرفهاي بودم، هرگز نميتوانستم توضيح بدهم، چرا آنان با اين مزاحمت مخالفتي ندارند. شايد خودبيني و چاپلوسي يك نفر (مثل ما) موجب تمايل ايشان باشد و البته شايد اين يك شانس براي بازتاب دادن شكست يا موفقيت آنان به حساب ميآمد؛ يعني موجه جلوه دادن زندگي حرفهايشان، بيانآرمانهاي دروني و نيز سر خوردگيهايشان حتي براي خودشان بعلاوه براي تاريخ با اين همه انسانشناس همواره يك شنونده دقيق و دلسوز است.
موضوع و مضامين زندگي، با وجود مشكلات بعضاً تكاندهنده، همچنان جذاب و برانگيزنده هستند. آنها هنوز شايسته تحقيق جدياند. نه چندان بهواسطه اينكه آنان بينظير و پرآوازه هستند، بلكه بيشتر بخاطر اين كه به عنوان بخشي از امور جامعه تايلند، الگوهاي مناسب، ايدهآل و واقعي براي نسل سياستمداران بلند همت جوانتر، در فكر كردن و رفتار هستند و از سر گرفته شدنشان، تأثير گذارند.رهبري و رياست قطعاً فرايندي متحرك و پوياست و البته اغلب ناپايدار، چنان كه برخي اشخاص براي يك دوره طولاني در قدرت باقي ميمانند درحالي كه سايرين صرفاً گذري در تاريخ دارند. همانطور كه فرصت تاريخي تغيير ميكند، موقعيت اجتماعي افراد خاص نيز نسبت به سايرين تغيير و ترقي ميكند. تحقيق روي اين اشخاص به مثابه ارزيابي آخرين تغييرات در سياست و ارزشهاي فرهنگي قابل درك اجتماعي است كه در اختيار ما قرار ميگيرد.اغلب خبررسانان ـ راويان حقيقتاً در جايگاه خود بيبديل بودند. آنان كساني هستند كه از همان هنگام شروع كار، نگرش قالبي را به مبارزه طلبيدند. ما در ابتداي امر پرسشهاي مربوط به امور شخصي و پيشينه اجتماعي و آنچه كه دربردارنده سياست آنان بود را،
تنظيم كرديم.من ميخواستم تا آنجا كه ممكن است راجع به قدرت استنباطشان و نقشي كه در فصاحت بيان تجربه سياسيشان بازي ميكند، هرچه بيشتر بياموزم. براي تحقق بخشيدن به اين منظور من به تأمل ايام گذشته و تداعي معاني آزاد انديشيدن در خط سير مصاحبه با راويان كه روحيه همكاري بالايي داشتند اميد بستم. آنان سعي ميكردند به سئوالات پاسخ و گزارش جزئي از سرگذشت شخصيشان بدهند. به اين ترتيب بود كه ميشد به خود در بيرون كشيدن اطلاعات موثق بيشتر از مصاحبه، جرأت داد.
آنان بيميل نبودند كه مقدار زيادي از اخبار محرمانه و حساس مربوط به موفقيتهايي كه در مقاطع گوناگون زندگيشان تجربه كرده بودند را فاش كنند. اما بهترين ترتيب در شروع تلاش براي درك و دريافت بيان ايشان، ترديد روا داشتن در سرگذشت آنان نبود، بلكه انعطافپذيري كامل و توجه حاكي از حقشناسي نسبت به آنها بود.
اغلب راويان ما البته احساس خوبي نسبت به مصاحبه كننده براي ايجاد انگيزه در وي و متانت او در برخوردي فاضلانه با قضايا داشتند. در چنين شرايطي لابد چشمانداز تاريخچه زندگي آنان بايد درنظر داشته باشد كه چهره زندهاي از خود را براي خواننده به نمايش بگذارد و خود را به او بفهماند. اما مگر خبررسان ما چه تأثيري از خود ميخواهد بر جاي بگذارد؟ بيشتر آنان سعي ميكردند از خودشان تصوير يك شخص حساس، گرم و با محبت را ارائه كنند. آنان به طور مكرر چون متعارف مردم حرف خودشان را ميزنند؛ مردمي كه زندگي ميكنند و انرژي و توانشان را با ضرورتهاي روزانه حرفه سياسيشان تحليل ميبرند. از اين حيث، تصوير خود را مطابق انتظار يك تايلندي معمولي به شيوه مردم حتي سياستمداران سرشناس در زندگي روزانهشان، بهطور خاص باز آفريني ميكنند.
در صفحاتي كه از پي ميآيد، جزئياتي از تاريخچه زندگي آقاي Seni pramoj، از افراد عاليمقام تايلند، به عنوان شخصي نمونه از جناح محافظهكار كه بوسيله مصاحبه شفاهي گردآوري مردمنگارانه شده، ارائه ميگردد. اطلاعات به دست آمده عمدتاً دائر مدار موضوع مصاحبه است. هرچند در ظاهر امر ممكن است چيز چشمگيري نباشد و گاهي حتي تكراري و خام دستانه به نظر برسد اما بههرحال نفس دسترسي به تاريخچه زندگي ميتواند منجر به درك و فهم ما شود چون كه پيامد بيان تجربه زندگي فراگيري فرهنگي است و ما نيازمند بازبيني موفقيتهاي گوناگون زندگي هستيم كه اتفاق افتاده است و آموختنشان مهم است.
وقتي راوي ـ خبررسان در بيانش احساس مشكل ميكند ما بايد بررسي كنيم ببينيم احساس او در روند خاص تجربه شخصياش چه سهم و نقشي دارد. وقتي او اعتقاداتش را نشان ميدهد يا احساسش را از دونپايگي برملا ميكند ما بايد خارج از تأثيرات فرهنگي كه اين پيامد را ايجاد كرده است به تحقيق بپردازيم. با اين همه، هر راوي ما يك رشته تجربه بينظير در چارچوب فرهنگ تايلند دارد كه بيان و كلام او تفسيري از آن تجربيات است.
با اين حال نبايد از تاريخچه زندگي تلقي يك شرح حال كوجك شده بشود و نه تلاشي را جهت افزودن اطلاعات تاريخي به پرونده بشر، هرچند كه آنها نوري را به آن پيشينه ساطع كنند. به بيان دقيقتر امر مهم، درك حس و نقش يك شخص متفاوت سياسي تايلندي است و آنچه در او مايه بيم و اميد است. بعلاوه بلندپروازيها و ناكاميهاي او. اميدواريم آنچه كه ما از تاريخچه زندگي ميآموزيم درك ما را از تجربه بشر گسترش و نسبت به فرهنگ تايلندي راه گريزي را نشان بدهد.
نوشته: ياس سانتا سامبات ـ ترجمه: مهدي فهيمي
منبع: روزنامه اطلاعات، یکشنبه 29فروردین 1389- شماره 24727