|
کتاب «پایی که جا ماند»: نوعی غلبه فرهنگی به دشمن بعثی
|
به گزارش سایت تاریخ شفاهی ایران؛ آیین رونمایی از کتاب پایی که جا ماند یادداشتهای روزانه سیدناصر حسینیپور از زندان های مخفی عراق با حضور حجتالاسلام دكتر سيدمهدي خاموشي؛ رئيس سازمان تبليغات اسلامي، محسن مؤمني؛ رئيس حوزه هنري، مرتضي سرهنگي؛ مدير دفتر ادبيات و هنر مقاومت حوزه هنري، سيدناصر حسينيپور؛ راوي کتاب و جمعی از نمایندگان استان کهگیلویه و بویر احمد، عصر پنجم دی ماه در تالار مهر حوزه هنری برگزار شد. بازنویسی این اثر 10 سال به طول انجامید و توسط دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری تهران انتشارات سوره مهر منتشر شده است. کتاب «پایی که جا ماند» حکایت حماسه، آزادگی و مظلومیت مردان گمنامی است که مردانه در برابر ظلمهای دشمن بعثی ایستادگی و مقاومت کردند. حجتالاسلام خاموشی در آغاز این مراسم با اشاره به خاطرات روان و صادقانه کتاب «پایی که جا ماند» اظهار داشت: «کتاب حاضر اثری تأثیرگذار بوده به این منظور که نگاه معنوی به موضوع دفاع مقدس و اتفاقاتی که در آن دوران رخ داده، داشته است. چگونگی شکل گرفتن تربیت خانوادگی راوی در این اثر بسیار مشهود است. در این خانواده دفاع از دین و کشور به عنوان یک اصل قلمداد می شده، به طوری که تکتک اعضای خانواده حسینیپور، پدر و برادران در صفهای اول خط مقدم جبهه حضور داشتند. نظام تربیتی در نهاد خانواده حسینیپور پیام بلندی را در بَر داشته است. خانوادههای مجاهد و فیسبیلالله فرزندان خود را این چنین بار میآورند.» وی در ادامه حضور مفاهیم دینی را در بطن این کتاب بسیار تأثیرگذار دانست و افزود: «فردی که بیتالله را مأمن خود بداند بیشک زندگی معنوی خواهد داشت. ما در جریان پیروزی انقلاب اسلامی انسانهای معیاری را تربیت کردیم و همین تربیت دینی باعث ماندگاری انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) شد. حجت الاسلام خاموشی خاطر نشان کرد: «در جایجای این کتاب اتفاقات تاریخی به دقت ثبت شدهاند، برخوردهای ظالم با مظلوم در تمام صفحات این کتاب دیده میشود. از طرفی حضور خداوند نیز با صبر و بردباری که به اسرای ایرانی داده بود، کاملاً مشهود است. چرا که اگر آن ایمان قلبی وجود نداشت صبر و مقاومت اسیران هشت سال جنگ تحمیلی اینگونه سربازان عراقی را مستأصل نمی کرد. یکی دیگر از مدعوین این مراسم حسن بهشتيپور، مدیر فعلی شبکه پرستیوی و یکی از همرزمان سید ناصر حسینی در دوران اسارت در اردوگاه های عراقی بود، وی متن کتاب «پایی که جا ماند» عین واقعیت دانست و افزود: «اگر خداوند یکی از پاهای سید ناصر را از او گرفته در عوض حافظه ای قوی به او داده که توانسته تمام جزئیات اتفاقات و خاطرات دوران اسارت را به خوبی در یاد خود بسپارد و آنها را با زبانی دلنشین روایت کند.» وی ادامه داد: «این کتاب، بخشی از فرهنگ اسارت که سرشار از ایثارگری و آزادگی است را انتقال داده است. صداقت و راستی گفتار در خاطرات حفظ شده است، ضمن فضاسازی محیط جوهر اندیشه اسارت و آزادگی را به مخاطب ارایه داده است. راوی، صحنههای شکنجه را با زبانی زیبا بیان میکند، اسارت درسهای علمی بدون شعارزدگی داشت، اسرای ایرانی در آن سالها با مقاومتهایشان به یکدیگر روحیه میدادند و از هم درس میگرفتند. سید ناصر نیز در این کتاب پیام شهدا و اسرا را با سادگی و روانی بیان کرده که انسان میتواند با سطرسطرِ نوشتهها رابطه برقرار کند. این کتاب، جای آن را دارد که بیشتر به مخاطب معرفی شود. به تعبیر قرآن در سوره بقره سختیها انسانها را میسازد، مفهوم این آیه قرآنی به راحتی در دوران اسارت حس میشد و من نیز به چشم خود آن را دیدم.» مرتضی سرهنگی، مدير دفتر ادبيات و هنر مقاومت حوزه هنري نیز در مراسم رونمایی از کتاب «پایی که جا ماند» اظهار داشت: «مقدمه این اثر در وهله اول نظر مرا به خود جلب کرد. مقدمهای که تقدیم شده بود به ولید فرحان شکنجهگر دوران اسارت سید ناصر حسینیپور، نخستین چیزی که به نظرم رسید، اینکه کسی که این کتاب را نوشته برای اسارتش معنایی خاص و عالی قائل است، یک اسارت صرف نیست، به طبع در ذهنم به این می اندشیدم که این فرد حتماً برای جنگیدنش هم معنایی خاص قائل بوده است. بیش از یک ماه طول کشید که کار اولیه را خواندم. وی با اشاره به اینکه این اثر این دومین متن یادداشت روزانه از دوران اسارت که درطی این سالها چاپ شده، تصریح کرد: «این نشان می دهد که در اردوگاه عراق قلم و کاغذ جزو اشیا ممنوعه بوده، کسی به راحتی نمی توانست به آن دست پیدا کند، حالا اگر کسی هم می توانست کاغذ و قلمی تهیه کند، نحوه استفاده از آن بسیار مهم بوده است. سید ناصر نیز که در آن زمان 16 سال بیشتر نداشت، یک پایش هم قطع شده بود، سعی می کرد صحنه هایی که ناظر عینی و حقیقی آن در جزیره مجنون و دوران اسارت بود، در ذهن خود بسپارد و آنها را یادداشت کند.»
سرهنگی ادامه داد: «چندین سال قبل یادداشتهای روزانه اسارت جوانی اهل آمل با عنوان «دیوارهای بغداد» توسط دفتر ادبیات و هنر مقاومت به چاپ رسید. به همین دلیل اثر فعلی را به عنوان دومین کتاب در زمینه یادداشت روزانه در دوران اسارت میتوان معرفی کرد.» وی با تأکید بر اینکه یادداشت روزانه، یک زمانی در ایران خاصِ رجال در دوره قاجار و پهلوی اول بوده و افراد عادی یادداشت روزانه نمینوشتند، اظهار داشت: این نشان دهنده ذهن تیزهوش و نبوغ راوی است. یکی از ویژگیهایی این اثر این است که فاصله اتفاق تا زمان ثبت آن زمان کمی است صبح اتفاقی افتاده و شب سید ناصر آن را نوشته، برای همین است که صاحب جزئیات است. یادداشت روزانه از کمیابترین گونه ادبی است برای این که حضور حادثه و راوی در این یادداشتها بیشتر است.» سرهنگی ادامه داد: «در اسارت که هیچ چیزی باب میل فرد نیست و همه چیز علیه فرد اسیر است، با خود می گوید، با این محیطی که عرصه را بر من تنگ کرده یا باید سازگار باشم یا اینکه بتوانم بر آن غلبه کنم.» در جایجای کتاب، صحنههایی از شوخی، خنده که همراه با طنز بوده، نشان دهنده غلبه اسرا به سختی و رنج های اسارت بوده است. حرکت هایی از این دست نوعی غلبه فرهنگی ما به عراقیها است. ما اسیران بسیاری را داشتیم که بر روی فرماندهان عراقی اردوگاه اثرگذاشتند. بسیاری از این اسیران به خاطر علاقه به اسرای ایرانی از اردوگاه جدا میشدند و برخی از آنها در جبهههای ایرانی میجنگیدند. تأثیر فرهنگی جنگ در این کتاب بسیار مشهود است. سید ناصر حسینیپور راوی و مؤلف كتاب «پایی كه جا ماند» این اثر را حكایت كسانی دانست كه مظلومانه حماسهای بزرگ را در جاده خندق خلق كردند و به شهادت رسیدند. كسانی كه خاص بودند و به تأسی از حماسه عاشورا حماسه ای بزرگ و شگرف از خود برجای گذاشتند. آمریكائیان و اروپائیان و دشمنان ملت امروز بیش ازاینکه غنیسازی اورانیوم آنها را تحت تأثیر گذاشته باشد و حساب ببرند، از فرهنگ مقاومت و شهادت طلبی سربازان ولایت حساب می برند و هیچگاه نمیتوانند غیرت و غیورمردی مردان ایرانی را خُرد كنند.» وی خاطر نشان کرد: «بچههای ما خاص بودند و در آن سو هم دشمن ما خاص بود. افسرانی که ایرانی را حشراتی موذی میخواندند که باید با حشرهکش از دنیا محو شوند. آنهایی که بدترین توهینها و شکنجهها را به بچههای ما تحمیل میکردند و رزمندگان ما با مظلومیت در برابر آنها ایستادگی کردند. آنها همه محاسبات دنیای غرب را بهم زدند. حسینیپور با اشاره به اینکه پادشاهان بزدل سرزمین ما را تکهتکه کردند و بسیاری از این آب و خاک و مرزها را دو دستی تقدیم بیگانگان كردند، گفت: «افتخار می كنم كه یك پای خود را در پایتخت عراق جا گذاشتهام اما یك وجب از خاك سرزمین خود را به عراقیها ندادهام.» رزمندگانی كه در دوران دفاع مقدس در مقابل بعثیها جنگیدند نه اهل كوتاهی بودند و نه كوتاه آمدند بلكه آنها به تكلیف خود عمل كردند. ما از آن دوران جا ماندیم تا امروز میراثدار آن دلیرمردان باشیم.»
گزارش از: فاطمه نوروند
|