|
روایتی از جهنمی که جنگ به راه انداخت
|
«جهنم؛ جهان در جنگ» نوشته مکس هستینگز اثری است غیرداستانی از جنگ جهانی دوم که نویسنده در آن با رویکردی روانشناسی به مسایل نگریسته است. هستینگز روایت تاریخیاش از جنگ جهانی دوم را با جملهای ساده آغاز میکند: «این کتاب، دستنوشتههایی است درباره تجربیات انسانی» و حدود پانصد صفحه به روایت تجربههای گوناگون افراد میپردازد و در پایان کتابش مینویسد: «تاریخنویسان اغلب چنین حوادثی را با تمرکز بر میدان نبرد، تیر و تفنگ توصیف میکنند و معتقدند اینهایند که نتیجه کار را مشخص میکنند، اما من بر این باورم این درگیریها را باید تجربههای انسانهایی دانست که با تصمیمگیریهای خود زندگی میلیونها انسان را تغییر دادهاند، در حالی که برخی از همین افراد بیگناه حتی یک بار هم میدان جنگ را از نزدیک مشاهده نگردهاند.» هستینگز در این کتاب به میان مردم میرود و از جنبهای دیگر به جنگ نگاه میکند. او ترس از مجروح شدن یا مرگ را بارزترین دغدغه انسانها در دوران جنگ میداند اما معتقد است دلایل دیگری هم برای ایجاد ترس و اضطراب وجود دارد؛ نبود غذا و سلامتی، غیبت طولانی کسی که دوستش داریم، از هم پاشیدگی جامعه و امثال این موارد. نویسنده این کتاب معتقد است حتی نبودن همسر یک فرد در سالگردهای گوناگون و ناتوانی او از دادن هدیه به او خود به وجود آورنده مشکلاتی جبرانناپذیر است که تنها فردی میتواند این حس را درک کند که آن موقعیت را درک کرده باشد. به اعتقاد هستینگز، جنگ جهانی دوم، «تلخترین و بزرگترین حادثه در تاریخ انسانی است» و در این کتاب از حمله آدولف هیتلر به لهستان گرفته تا بمبهای اتمی که بر سر مردمان کشور ژاپن فرود آمده بود، از سوی نویسنده مطرح میشود. کتاب «اینفرنو» با ذکر جزئیات زیاد، مروری دارد بر تجربیات طرفین درگیر در جنگ و مشکلات آنها را در زمان جنگ و بعد از آن به تصویر میکشد. هستینگز، روزنامهنگار سابق روزنامههای بریتانیایی و تاریخنگار مطرحی است که تاکنون بیش از بیست کتاب منتشر کرده است؛ کتابهایی که اغلب بر جنبههای متفاوتی از جنگ جهانی دوم تمرکز داشتهاند. کتاب «جهنم» را شاید بتوان وسیعترین و جالبترین اثر از این مجموعه دانست که براساس نامهها، و خاطرات انسانهای درگیر در جنگ نوشته شده است؛ انسانهایی که هر یک به نوعی، کم یا زیاد، درگیر مسأله جنگ بودهاند. او حتی از رمانهایی در این حوزه هم بهره گرفته و پای نویسندگانی چون جیمز جونز و نورمن میلر را نیز به کتابش گشوده است. نکته مهم درباره کتاب «اینفرنو» حضور انسانهای عادی در ارایه روایتی از جنگ جهانی دوم است. از همینرو است که علاوه بر اطلاعاتی درباره سیاست، استراتژیهای اتخاذ شده و آماری از کشتهها و زخمیها، تمرکز بر تجربیات شخصی افراد است. در واقع هدف نویسنده این است که با بیان احساسات و درگیریهای ذهنی افراد، بر احساسات مخاطب خود تأثیر بگذارد و زشتیها و تلخیهای جنگ را به طور تأثیرگذارتری به او نشان دهد. آندرو رابرتز، منتقد مجله فایننشال تایمز درباره این کتاب مینویسد: «کتاب جهنم پر است از آمار و حقایق جالب توجه و تعجبانگیز... هستینگز توانایی خارقالعادهای در جمعآوری اقیانوسی از خاطرات، اسناد و نامههای زمان جنگ دارد تا به وسیله آنها هر بار اثری با ارزش و هیجانبرانگیز خلق کند.» هستینگز در لابهلای روایت خاطرات انسانها از زمان جنگ، نقبی هم بر سران کشورش میزند و درگیر کردن مردم را در این میان مورد سرزنش قرار میدهد. او با نثری به شدت انتقادآمیز، از آمریکایی سخن میگوید که پیش از جنگ جهانی نقش چندانی در سیاست جهان نداشت ولی از زمان ورودش، همیشه یک سر جنگ بوده و آتش را بر دامان انسانهای بیگناه زیادی گشوده است. «جهنم؛ جهان در جنگ» نوشته مکس هستینگز در 752 صفحه از سوی انتشارات ناپف، اول نوامبر سال 2011 منتشر شده است.
منبع: کتاب هفته شماره 310، شنبه 5 آذر 1390، ص 23
|