چرا مارتین لوتر از مارتین لوتر کینگ گمنامتر است؟
تاریخ اهمیت دارد، اکثر افراد باهوش ـ تحصیلکرده یا کمسواد ـ این را میدانند. حتی اگر آنها هیچگاه تاریخ را در دانشگاه نخوانده باشند، به مسائل تاریخی علاقمند هستند. مردم زیادی پای برنامههای مورخان در تلویزیون مینشینند و کتابهای تاریخی خوب فروش میکند. مقالههای تاریخی هم در روزنامهها علاقهمند فراوان دارد.
تاریخ شاید اینقدر محبوب نبوده باشد. اما پارادوکس تلخی وجود دارد. در مدارس انگلستان بچهها به تاریخ علاقه نشان نمیدهند و البته در این کشور تدریس تاریخ برای دانشآموزان بالای 14 سال اجباری نیست.
چرا بیاهمیتی به تاریخ اشتباه است؟ اول از همه اینکه ما ـ جمعیت کنونی زمین ـ تنها 7 درصد کل مردمی هستیم که روی زمین زندگی کردهاند. تعداد درگذشتگان بیشتر از زندههاست و ما با تاریخ نخواندن، دستاوردها و تجربههای آنها را نادیده میگیریم. دوم اینکه تاریخ تنها راهنمای قابل اطمینان ما برای فهم زمان حال و پیشبینی آیندههای ممکن ماست. آیندههایی که فقط یکی از آنها بالاخره اتفاق خواهد افتاد. هیچ کس نمیخواهد ما به دوران حفظ کردن اطلاعات تاریخی در مدارس ـ که یک نسل پیش طبیعی مینمود ـ بازگردیم. هیچ کس از آن دوران خاطره خوشی ندارد. عجیب نیست که در کتابهای هری پاتر خستهکنندهترین معلم در هاگوارتز معلم تاریخ ـ آقای بینز ـ بود که درسهایش درباره جنگهای اجنه حتی حوصله خودش را هم سر میبرد.
ما مجبوریم درباره سرچشمه عقایدمان چیزهایی بدانیم وگرنه مثل خوابگردها خواهیم شد. سال پیش از فرزندانم (11 و 14 و 16 ساله) چند سوال تاریخی پرسیدم و پاسخهای آنها واقعاً نگرانکننده بود. آنها در مورد مارتین لوتر کینگ چیزهایی میدانستند اما اصلاً با مارتین لوتر آشنایی نداشتند. این یعنی آنها حتی مارتین لوتر کینگ را هم نفهمیده بودند. به کمک سریالهای تلویزیونی بچههای من نام هر شش همسر هنری هشتم را میدانند و میدانند روز آخر هیتلر بر او چه گذشته است. اما نمیدانند چرا کاتولیکاند یا پروتستان. تاریخ یعنی نگاه از دور به روند تحول انسان. بدون این تاریخ ما فریب میخوریم و درجا میزنیم.
نیل فرگوسن
استاد تاریخ دانشگاه هاروارد
منبع: ضمیمه مهرنامه، ش 7، آذر 89