|
قطع روابط ايران با انگلیس
|
پس از رد پیشنهاد مشترک ترومن – چرچیل، دولت ایران درصدد قطع رابطه سیاسی با دولت انگلیس برآمد. تصمیم نخست وزیر به قطع رابطه اجتناب ناپذیر بود، زیرا پس از خلع ید از شرکت نفت و اخراج کارکنان خارجی از خوزستان، انگلیسی ها به انواع تبلیغات و کارشکنی ها در داخل و خارج علیه ایران دست زده بودند. با رد پیشنهاد ایران در پاسخ به پیام ترومن – چرچیل، دیگر واضح بود که انگلیس با استفاده از عوامل خود که با دیپلماتها و کارکنان سفارت انگلیس و کنسولگری ها ارتباط داشتند، فعالیت های ضد دولتی را در ایران تشدید خواهد کرد. انگلیس ایران را به اعمال زور توسط نیروهای زمینی و دریایی و هوایی خود که دور و نزدیک مرزهای ایران متمرکز بود، تهدید نمود. آنها تا توانستند ملت ایران را در انظار جهانی، مردمی غاصب معرفی کردند. در چنین شرایطی ادامه حضور مامورین سیاسی آنها در ایران جز کمک به کوشش های خرابکارانه آنها، نتیجه ای نداشت. ادعای دولت انگلیس در مورد خودداری ایران از پرداخت غرامت به شرکت سابق بابت لغو یکجانبه قرارداد 1933 نادرست و بی پایه بود. دولت ایران در پاسخ به پیشنهاد مشترک انگلیس و آمریکا، آمادگی خود را برای رسیدن به دعاوی شرکت بابت غرامت، براساس هرقانونی که در یکی از ممالک برای ملی شدن صنایع در موارد مشابه اجرا شده، اعلام کرده بود. اما دولت انگلیس نه تنها از این پیشنهاد استقبال نکرد بلکه با ادامه تحریکات در داخل ایران و اعمال فشار به ویژه اقتصادی ثابت کرد هیچ گاه در صدد رفع اختلافات از راه عادلانه نبوده و نیست. آنتونی ایدن، وزیر خارجه انگلیس در یادداشت های خود به سیاست «تفرقه و تعلل» و تضعیف دولت ایران تا سقوط مصدق اعتراف کرد: «دولت انگلیس روی مفاد پیشنهاد مشترک انگلیس و آمریکا ایستادگی کرد. ما معتقد بودیم چنانچه خود را برای مذاکره درباره پیشنهاد جدیدی آماده نشان دهیم، این اقدام موضع ما را تضعیف خواهد ساخت و برای مصدق فرصت و مجال بیشتری به منظور تهدید ما فراهم خواهد نمود. من به موضع دیگری نیز سخت توجه داشتم که دولت آمریکا در این مورد با ما توافق نداشت. من معتقد بودم که هر قدر بیشتر مصدق در مسند قدرت بماند، حزب کمونیست در ایران نیرومندتر خواهد شد، سود و صلاح بین المللی ایجاب می کرد که مصدق را آسوده نگذاریم ». برای اینکه مصدق را آسوده نگذارند و موجبات سقوط او را فراهم سازند، انگلیسی ها در دو جبهه داخلی و خارجی، فعالیت خود را تشدید کردند. در جبهه داخلی ایادی کار کشته و سرسپرده آنها در باره مجلس و ارتش که در انتظار فرمان بودند دست به کار اجرای توطئه های از پیش تهیه شده گردیدند. در جبهه خارجی دولت جدید انگلیس در انتظار نتیجه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و پیروزی جمهوریخواهان بود تا ژنرال آیزنهاور را متقاعد سازند که ادامه زمامداری مصدق به صلاح جهان غرب نیست. مصدق در 24 مهر ماه 1331 در مجلس شوراي ملي حضور يافت و قطع روابط با انگلستان را اعلام داشت. او در سخنان خود تاکید داشت « قطع رابطه با اين دولت مداخله گر تاثير در روابط و علائق مردم دو كشور نخواهد داشت. ما در 19 ماه گذشته كوس رسوائي دولت استعمارگر انگلستان را زديم و آبرويش را در دنيا برديم و اقتدار آن را تا توانستيم تضعيف كرديم. اين دولت در اين مدت از تحريم اقتصادي ما، توسل به دولت هاي ديگر برضد ما، رشوه دادن به دست نشاندگان داخلي و تحريك ايادي خود در ايران و تهديد و ارعاب نتيجه نگرفت. قبلا تهديدهاي نظامي آن هم اثري نكرده بود. ما خواستيم كه با قطع روابط به اين تحريكات و تشبثات پايان دهيم. ما روابط گرگ با ميش را نمي خواهيم. در طول تاريخ، از اين روابط رنج هاي فراوان برده ايم. انگلستان مثل هر امپرياليست ديگر نمي خواهد ملل ضعيف رشد و ابراز وجود كنند و بنابراين داشتن رابطه با چنين دولتي درست و منطقي نبوده است. ما مي خواهيم رشد كنيم و روي پاي خود بايستيم و خودمان باشيم كه با داشتن رابطه با انگلستان، تحقق اين آرزو امكان پذير نخواهد بود». یک مامور عالی رتبه سازمان اطلاعات مرکزی انگلیس که مامور خدمت در ایران بود درباره قطع روابط سیاسی ایران با انگلیس پیش از اعلام آن از سوی دولت ایران چنین گفته است «... از خوش شانسی یک منبع مفید که به دلایل امنیتی ما نام مستعار - عمر - بر او گذاردیم ، در اختیار من قرار گرفت. یک روز صبح یک کارمند عالی رتبه ایرانی وارد سفارت انگلیس شد تا اطلاعاتی در اختیار ما بگذارد. وی مانند اکثر ایرانیان تحصیل کرده اعتقاد داشت که در ایران هیچ چیز اتفاق نمی افتد مگر به میل و اراده انگلیسی ها. او یکباره به من گفت که همه در تهران گمان می کنند که ما عمداً مصدق را به حکومت رسانده ایم، چرا که پالایشگاه آبادان دیگر مقرون به صرفه نیست و ما می خواهیم از راه ملی کردن آن غرامت دریافت کنیم... این شخص استدلال می کرد که به هر حال همه اختیارات ایران در دست انگلیسی ها است... وزیر مافوق عمر استعفا داده بود و کسی به جانشینی او تعیین نشده بود. بنابر این « عمر » شخصا به نمایندگی از طرف سازمان مربوط در هئیت دولت مصدق شرکت می کرد. من و او هفته ای دو سه بار بطور خصوصی ملاقات می کردیم و جزئیات اخبار محرمانه دستگاه حکومتی را می شنیدیم... یکبار عمر به من اطلاع داد که در اوایل ماه اکتبر قطع روابط دیپلماتیک با انگلیس تصویب شده است ». جرج میدلتن کاردار سفارت انگلیس در تهران در این زمینه می گوید: « تا یک روز پیش از قطع رابطه سیاسی با انگلیس بوسیله ایران دکتر مصدق روابط دوستانه خود را با او حفظ کرده بود ». وی خاطره آن دوره را به این شرح نقل می کند: « ما چند ساعت در کنار تختخواب او (مصدق) نشسته بودیم و گفتگوی گرمی داشتیم. ناگهان زنگ کوچکی را به صدا درآورد و مستخدمی با یک بشقاب بزرگ شیرینی وارد اطاق شد مصدق گفت : حالا نوبت عکاس ها است که بگوئیم وارد شوند. من گفتم : ببینید،آقای نخست وزیر ما الان درگیر یک بحث هستیم. واقعا فکر می کنید حالا موقع شیرینی خوردن و عکس گرفتن است ؟ او گفت : بله برای اینکه شیرینی حالتان را جا می آورد. شکر برای شما بسیار نافع است. این واکنش غریزی همه است که وقتی عکاسی وارد می شود، تبسم می کنند. ما در اینجا پنجاه عکاس داریم و شما مجبورید پنجاه دفعه لبخند بزنید. بعد من آنها را پی کارشان می فرستم و ما گفتگویمان را ادامه می دهیم. شما هم در وضع روحی خیلی بهتری خواهید بود. بطور قطع، او در این مورد حق داشت، وی واقعا شخص فوق العاده متمدنی بود ». گفته می شود شاه قویا با قطع کامل روابط با انگلیس مخالف بود و عقیده داشت قطع روابط با انگلیس ضرورتی ندارد چرا که تماس مستقیم با آن دولت را در آینده ناممکن ساخته و برعکس سوء ظن غرب را نسبت به اصیل بودن نهضت ملی و هدف های سیاست خارجی آن بر می انگیخت. حتی گزارش شده است که شاه به نخست وزیر گفته بود که در صورت قطع روابط با انگلیس از سلطنت استعفا خواهد کرد. خبرگزاری یونایتدپرس از لندن گزارش داده است پادشاه ایران در آخرین دقایق از دکتر مصدق درخواست کرده بود که در تصمیم خود دائر به قطع رابطه با دولت انگلیس تجدید نظر نماید.( کیهان –27 مهر 1331) در روز 26 مهر چند ساعت پس از پخش سخنان دكتر مصدق از راديو تهران که در آن تصميم به قطع روابط با انگلستان را براي مردم توجيه کرده بود، مصوبه مجلس در اين زمينه به سفارت انگلستان در تهران ابلاغ شد. مردم كه اين خبر را از راديو تهران شنيده بودند به سوي خيابان فردوسي كه ساختمان سفارت در آن واقع است روانه شده و ضمن برگزاري يك تظاهرات ضد انگليسي گسترده و دادن شعار، تابلوي سفارت را كه علامت رسمي دولت انگلستان بر آن وجود داشت، به عنوان مظهر استعمار از جاي كندند و از سردر سفارت پايين آوردند. موجي از شادی در سراسر ايران به وجود آمد كه قبلا سابقه نداشت زيرا كه ايرانيان پس از ملي شدن صنعت نفت بود که از جزئيات مداخلات دولت انگلستان در امور وطنشان آگاه شده بودند. مصدق در نطق قبلي خود در مجلس مواردي را از اين مداخلات بر شمرده بود و به مصلحت ايران دانسته بود كه با چنين استعمارگري روابط نداشته باشد. در سی مهر ماه 1331 دکتر فاطمی وزیر خارجه ایران ضمن یادداشتی خطاب به سفارت انگلیس تصمیم دولت ایران را به قطع رابطه سیاسی با دولت انگلیس اعلام کرد و موجبات اخذ این تصمیم را خودداری انگلیس از کمک به حل اختلاف و حمایت غیرقانونی از شرکت سابق و مداخلات مامورین رسمی آن دولت در ایجاد تحریکات و اخلال در نظم و آرامش کشور بیان نمود. در این یادداشت آمده است: « هرگاه دولت انگلستان به منظور ملت و دولت ایران که منحصراً درصدد استیفای حقوق تضییع شده خود بوده و هست، توجه عادلانه و مطابق با انصاف و دوستی مبذول داشته بود هرگز روابط بین دو دولت به این مرحله نمی رسید ولی متاسفانه دولت متبوع شما در این امر که برای ما حیاتی است، نه تنها کمک به حل اختلاف نکرد بلکه با حمایت غیرقانونی از شرکت سابق مانع از حصول نتیجه گردید. به علاوه بعضی از مامورین رسمی آن دولت نیز به واسطه تحریکات و مداخلات ناروای خود مشکلاتی به قصد اخلال در نظم و آرامش کشور فراهم ساختند». در پایان این نامه دولت ایران اظهار امیدواری کرده بود: « دولت انگلیس در روش خود تجدید نظر کند و در مقام ایجاد حسن تفاهم برآید که در آن صورت دولت ایران با علاقه ای که به حسن رابطه با دولت انگلیس دارد اقدام در تجدید روابط سیاسی خواهد نمود». دکتر مصدق پیامی به ملت انگلیس تهیه کرده بود که همان روز به وسیله رادیو منتشر گردید. در پیام مزبور دکتر مصدق به ملت انگلیس اطمینان می داد که با وجود قطع روابط سیاسی بین دو دولت نهایت صمیمیت را نسبت به افراد و ملت انگلستان باقی و رابطه دوستانه بین دو ملت همچنان برقرار است. بدنبال قطع روابط دو کشور تعدادی از نمایندگان سیاسی ایران در کشورهای مختلف جهان بازتاب مطبوعاتی این اقدام ایران را به تهران ارسال نمودند. الهيار صالح، سفير ايران در آمريکا و يکي از ياران مصدق، يک جلسه مطبوعاتي در واشنگتن تشکيل داده به ايراد سخنراني پرداخت و به سئوالات خبرنگاران پاسخ گفت. وی تاکید کرد « امروز دولت ايران، قطع روابط سياسي با دولت انگلستان را اعلام نمود. اين اقدام براي اعتراض نسبت به روش خصمانه اي که دولت انگلستان براي تحميل خواسته هاي شرکت نفت سابق به دولت ايران پيش گرفته بود، انجام شد. دکتر مصدق در هيجده ماه گذشته، با وجود اين روش نامساعد انگلستان، از هر اقدام ممکن براي تشويق دولت انگلستان در همکاري با دولت ايران، در پيدا کردن راه حل، کوتاهي ننمود. در مقابل، دولت انگلستان، در روش خود، به اين طريق پافشاري نمود: محاصره اقتصادي و مسدود نمودن اعتبارات ايران، جلوگيري از آمدن کشتي ها به بنادر ايران، تهديد نمودن خريداران احتمالي نفت ايران و سعي در مضطرب نمودن دولت ايران به وسيله کشاندن ايران به شوراي امنيت و ديوان دادگستري بين المللي؛ در صورتي که هر دو اين دستگاه ها از طرفداري از درخواست هاي انگلستان خودداري نموده و راي دادند که اختلاف، مابين دولت ايران و يک شرکت خصوصي است نه بين دو دولت ايران و انگلستان. اين سياست تحميل، باعث سختي هاي اقتصادي فراواني براي ملت ايران و بر هم زدن نظم سياسي کشور شده است. قطع روابط سياسي نمي بايست باعث تعجب دولت انگلستان شود، زيرا تنها دو راه براي ايران باقي مانده بود که يا روابط سياسي خود را قطع نمايد و يا در زير فشار محاصره اقتصادي غير قانوني انگلستان، زانو به زمين زند. ملت ايران مصمم است استقلال سياسي خود را حفظ نمايد و با وجود سختي هاي اقتصادي فراواني که در نتيجه امپرياليسم انگلستان بر ملت تحميل شده، به هيچ وجه حاضر نيستند از استقلال سياسي خود دست بردارند.... دنيا مي داند که ايران محتاج به منافع تجارت بين المللي، به خصوص در معامله نفت است، ولي نه به قيمت تسليم شدن به انگلستان، من صميمانه اميدوارم که دولت انگلستان دراعمال خود تجديد نظر نموده و سياست جديد همکاري پيش گيرد تا بتوانيم بار ديگر روابط بين دولتين را برقرار کنيم». پس از کودتاي 28 مرداد الهيار صالح سفير ايران در آمريکا و باقر کاظمي، سفير ايران در فرانسه، به عنوان اعتراض به تغيير قهري حکومت در ايران و سقوط دکتر مصدق، از سمت هاي خود استعفا کرده و به ايران بازگشتند. بازگشت آنان به کشور به دستگيري، زندان و تبعيد آنان منجر شد. بدین ترتیب پس از 93 سال روابط سیاسی ایران و انگلیس قطع شد و در 10 آبان اعضای سفارت انگلیس تهران را ترک کردند. پس از اعلام رسمي قطع روابط دو کشور، اينک نوبت اعضاي سفارت و ماموران رسمي دولت انگليس بود که خاک ايران را ترک نمايند. در تاريخ 6 آبان 1331، وزارت امور خارجه در يک نامه « خيلي فوري » به وزارت کشور نوشت: «پيرو تصميم محترم دولت، ماموران رسمي دولت انگليس، به تدريج عزيمت مي کنند و آخرين دسته آنان که عبارت از ماموران سياسي سفارت کبراي انگليس مي باشد، قرار است روز شنبه، دهم آبان ماه، از طريق مرز خسروي، به بغداد عزيمت کنند. جناب آقاي وزير مختار سوئيس که از طرف دولت متبوع خود، عهدهدار حفظ منافع اتباع انگليس در ايران شده اند و همچنين آقاي عباس نيري، کارمند اداره تشريفات وزارت امورخارجه، اين ماموران را تا مرز خسروي مشايعت خواهند کرد. خواهشمند است به فرمانداري و استانداري هاي بين راه، تلگرافاً دستور فرمايند که اولاً از جريان مستحضر باشند و ثانياً در صورت لزوم در حدود مقررات، از بذل مساعدت و انجام تسهيلات لازم به آن ها، خودداري ننمايند...». عباس نيري، کارمند عالي رتبه وزارت امورخارجه، از طرف اين وزارتخانه و سرهنگ دوم عزت الله دفتري، به عنوان نماينده وزارت دفاع ملي، موظف بودند که کاروان کارمندان سفارت انگليس را از تهران تا مرز خسروي همراهي نمايند. اداره تشريفات وزارت امور خارجه همچنين، در يک نامه خيلي فوري به وزارت دفاع ملي، درخواست کرد که با تلگراف به مقام هاي نظامي شهرهاي بين راه تهران - کرمانشاه - مرز خسروي اعلام شود که با کارواني که کارمندان سياسي سفارت انگليس عده اي از کارمندان دفتري و خانواده هاي ايشان را با اتومبيل به سوي خاک عراق حمل مي کند، مساعدت لازم را انجام دهند». منابع : - زندگی سیاسی مصدق، فواد روحانی، انتشارت زوار، 1381. - معرفی و شناخت دکتر محمد مصدق، محمد جعفری قنواتی، انتشارات قطره، 1380. - جنبش ملی شدن صنعت نفت، غلامرضا نجاتی، سهامی انتشار، 1373. - مصدق و اخراج انگليسي ها از ايران، امير هوشنگ بختياري، نشریه پایگاه نور شماره 25.
محمود فاضلی
|