روشها و مشكلات مصاحبه با نخبگان سياسي و تجاري سنگاپور
اين پروژه، حدود 15 عنوان را در بر ميگيرد: پيشينه خانوادگي، زندگي در وطن، شرايط و انگيزشهاي مهاجرت، آمادگيهاي قبلي براي عزيمت، سفر به سنگاپور رسيدن و مورد پذيرش قرار گرفتن در سنگاپور. زندگي قبلي در سنگاپور؛ تجربيات از كار قبل، بنا كردن اولين كار و كسب (جديد) توسعه داد و ستد موقعيت تصميمساز براي كار و كاسبي بزرگ مرور موفقيتها زندگي خانوادگي زندگي اجتماعي زندگي سياسي و هويت.
مصاحبه شونده معمولاً پيش از ضبط برنامه، به منظور جلب همكاري بيشتر، توضيح كوتاهي راجع به عنوان بحث ميدهد. از آنجا كه درونمايه مركزي پروژه، عهدهدار داستان موفقيت كار و كسب است،مصاحبه روي سوابق خانواده تمركز ميكند و موقعيت مهاجرت و تصوراتشان قبل از رسيدن به سنگاپور و نيز زندگي و كار قبليشان، مقدمات اولين كار و كسب و نوع پيشرفتشان و خلاصهاي از موقعيتهايي كه داشتهاند.
روي همرفته در تجربه از نوع كار و كسب، پيشگامان چيني، شور و هيجان بيشتري نسبت به ساير جوامع از خود نشان ميدهند. خصوصاً نسبت به جامعه هنديان؛ و اين البته دلايل تاريخي دارد.
پيش از آن كه هند استقلالاش را در سال 1948 به دست بياورد، سنگاپور و هند هر دو مستعمره انگليس بودند. مهمتر آن كه تمام موسسات بازرگاني هندي در شهرهاي بزرگ هند، خصوصاً بمبئي دفتر زمينهسنجي داشتهاند؛ چنان كه كارمندان تازه كار در هند با تصويب اين اداره دستمزد دريافت ميكردند. برخي از مصاحبهشوندگان ميگويند آنان حتي قبل از ترك كردن سنگاپور براي داشتن شغل در هند، در ادارات زمينهسنجي كارآموزي كردهاند. كوتاه سخن اين كه اغلب پيشگامان كار و كسب هندي، براي تضمين يك شغل دو ـ سه سال در سنگاپور بودند.
بنابراين در اغلب موارد، سفر براي آنان كاملاً دلپذير بوده است، اما چينيهاي مهاجر اين شانس را نداشتند. براي آنها پيش از عزيمت تضمين شغل نبود. يعني تصويب دريافت مزدي خارج از جيب خودشان.
آينده در سنگاپور غيرقطعي و تيره و تار بود. در دورهاي، سفر دريايي آنان كم رونق و فاقد امنيت و با اين تجربه، هولناك بود. در نتيجه، تازه به دوران رسيدگي براي برخي يك واقعيت و منبع سرافرازي و موجب افتخار بود.
اغلب كمبود وقت در ظرف پروژه اجازه نميدهد برخي جنبهها در برگرفته شود؛ به همين دليل مصاحبه اعضاي خانواده و شركتهاي داد و ستد چندان جامع نيستند. شايد اين نقطه ضعف درآينده بهوسيله مركز تاريخ شفاهي بتواند برطرف شود. گاه گاهي ما مجبوريم يك مصاحبه را بدون ملاقات مقدماتي اجرا كنيم. اين نوع از مصاحبه شوندگان عموماً كساني هستند كه مدتي طولاني به تقاضاي مصاحبه پاسخ نميدهند، كساني كه با اصل مصاحبه [احياناً] موافقاند اما كماكان آن را به تاخير مياندازند؛ متاسفانه منشيهايشان به تلفن و فكس كردن قرار ديدار و ضبط مصاحبه بسيار كم توجهاند؛ و اين امر باعث ميشد اغلب اوقات به داد و گرفت اداري سپري شود.
يك پيامد غيرقابل اجتناب و كثيرالوقوع اين نوع مصاحبه آن بود كه مصاحبه در نهايت اختصار و بيسازماني بود. از اين گذشته دشواري دستيابي به يك تفاهم كارساز بين مصاحبهكننده و مصاحبه شونده بود.
محل برگزاري مصاحبه نيز جزو مهم از پروژه است. موقعيت بالاي آنان و مشغوليتشان با برنامههاي خود عموماً باعث ميشود مصاحبه شونده ترجيح دهد مصاحبه در اداره يا دولتسرايش برگزار شود تا در يك استوديوي صوتي.
نزديك به 95 درصد مصاحبههاي اين پروژه در اداره مصاحبهشوندگان برگزار شد؛ اغلب بعدازظهرها و بعضي در عصر و اواخر هفته. پيامد اين وضع البته مثبت بود. محيط طبيعي خانواده چنان كه مقتضي است آنان را در ميان خود ميگرفت. به اين ترتيب آنها نزديكتر ميآمدند تا با حالت بهتر راجع به تجربياتشان حرف بزنند. اما از سوي ديگر زمان و مكان اداري بخاطر وجود تلفن و تماس و جنب و جوش كارمندان بيرون اتاق در پي كار اداري و تردد مصاحبهشونده، مقداري حواس پرتي، به عنوان مثال، ميتوانست مزاحمت قلمداد شود. اگر مصاحبه در چنين وضعيتي متوقف ميشد بيشك خيلي بهتر و بيشتر سودمند بود. در خانه نيز البته ممكن بود زن و بچه مجاز به رفت و آمد باشند كه ميتوانست اين امر باعث اختلال در مصاحبه شود.
اين حواسپرتيها طبيعتاً در عملكرد مصاحبه شونده تاثير ميكرد همينطور در كيفيت درجه يك صدا كه در غير استوديو متصور نبود.
تقريباً تمام مصاحبه شوندگان به بازرگانان قديمتر تعلق خاطر دارند. آنان براي زنده ماندنشان مبارزه كردهاند و يكسره بر آنها مشقت رفته است. آنان بياندازه سخت كار كردهاند. بعد ازدواج كردند و به كار و كسبشان خو گرفتند. در فرهنگ لغت آنان كلمهاي به عنوان بازنشستگي نبود. من از يك مصاحبه شونده هفتاد ساله پرسيدم او چرا اينقدر سخت كار ميكند و چرا از كار كناره نميگيرد و او جواب داد: اگر بازنشسته شوم كاري در خانه براي انجام دادن ندادم، پس احساس كسالت ميكنم و چه بسا كه زودتر از بازنشستگي بميرم.
اين نوعي طرز رفتار يك شخص كهنهكار بود، آنها نميخواهند بدون تاثير و بنا به شرايط موجود [جديد] بازنشسته شوند. بنابراين ديدگاه ناظر بر گذشته آنان مادامي كه هنوز عميقاً و سخت درگير فعاليت روزمره هستند، زندهاند. به عبارت ديگر كساني بازنشسته شدهاند كه بدون وقفه تحت مراقبت پزشكياند.
ما بايد براي يك فرصت در انتظاري بيپايان نقش بازي ميكرديم، تا آنگاه كه ايشان احساس بهتري داشته باشند و آنقدر قوي كه بشود با آنان يك گفتوگوي طولاني داشت. شانس مصاحبه نهايي با آنها علامت سؤال بزرگي بود؛ به همان اندازه كه ممكن نبود آنان تمامي خاطراتشان را بازگردانند، ميتوانست اوضاع ساختن يك ديدگاه ناظر بر گذشته خرابتر و غيرممكن شود.
اشكالات و مشكلات
چنان كه جلوتر اشاره شد، مصاحبه كننده با مقولات مشخصي كه بايد فراگير باشند از يك دستورالعمل يا تاريخچه زندگي عمومي پيروي ميكند. يك رهيافت زندگينامهاي كه در راه بردن مصاحبه شونده بسوي زندگي شخصي، خانواده، شغل و زندگي عموميشان در تربيتي تاريخي ـ زماني مورد استفاده است. هر چند بيشتر اوقات مصاحبهكننده و مصاحبه شونده بايد براي موفق بودن در مصاحبه دست به تغييرات ضروري بزنند.
زبان معمولاً براي اكثريت قريب به اتفاق مصاحبهشوندگان مهاجر مسالهاي دشوار است. در حالي كه در مصاحبه معمولاً تلاش ميشود مصاحبه شونده از اين حيث بيشتر راحت باشد. از آن جا كه اغلب پيشگامان كار و كسب هندي، آموزش متوسطه و شايد سيكل را قبل از مهاجرت به سنگاپور، تحت نظر انگليسيها ديدهاند و ميتوانند خيلي عالي انگليسي صحبت كنند، مصاحبه با آنان ميتواند به همين زبان انجام پذيرد. [در قياس با] تعداد كمي از پيشگامان چيني كه از دانش كافي انگليسي براي يك مصاحبه موفق برخوردارند؛ آنها بيشتر راحتاند كه به يكي از گويشهاي «هاكا»، «هوكين» يا «تئو وچو» صحبت كنند. در نتيجه به منظور اين كه زبان سد راه دست يافتن مصاحبه شونده به طرح شرح حال خود نشود، اجراي مصاحبه با زباني كه آنها برگزيدهاند، صورت ميگيرد.
مصاحبهكنندگان هم مرد و هم زن بودند، اگرچه اكثريت با مردان بود. ابتدا ما مطمئن نبوديم كه مصاحبه شوندگان چه واكنشي نسبت به يك مصاحبهكننده زن نشان خواهند داد؛ ما به دقت بايد اين مسير را طي ميكرديم.
بيشك برخي مصاحبه شوندگان با خانمها راحت نبودند؛ حتي ما در يك مورد خانمي انگليسي زبان را سراغ يك تاجر «بايلينگال» كه رويكردي سنتي نسبت به زنان داشت، براي مصاحبه فرستاديم؛ در كل خوب هماهنگ نشدند و مصاحبه خوبي از آب در نيامد. هم از اين رو شايسته بود قبل از توافق بر سر مصاحبه، پيشينه مصاحبه شونده در اختيار ما باشد.
مسلم است كه مصاحبه شونده در مصاحبه، ترجيح ميدهد نسبت به اسلاف و اخلافش رويكردي توام با رضايتمندي داشته باشد؛ بنابراين ما بايد اين مشكل را در نظر داشته باشيم و گوش بزنگ باشيم كه مصاحبه شونده ما حتيالمقدور از اين سوگيري اجتناب كند؛ او ممكن است اطلاعاتي را كه به هر دليل مورد نظرش نيست، آگاهانه يا ناخودآگاه تحت كنترل خود بگيرد.
در آغاز ما فكر ميكرديم چه بسا كه آنان نخواهند خيلي راجع به گذشته پيش پا افتاده و محقّر خود افشاگري كنند، اما بعد با كمال تعجب ديديم كه آنها نسبت به آنچه پيش از اين بودهاند، فوقالعاده صريحاللهجهاند و اتفاقاً مايلاند روي جامه مندرس خود قبل از دولتمندي و رسيدن به تحول، تاكيد كنند. با اين حال آنان از اين كه راجع به موضوعات اخير [و جاري زندگي]شان صحبت كنند، خيلي پروا به خرج ميدهند. و اين يك معضل عمومي است كه ما با آن نه فقط در مصاحبه تاريخ شفاهي بلكه در منابع مكتوب مثل روزنامهها و مجلهها، با آن روبرو هستيم؛ از اين روي كه گذشته تقريباً به تاريخ پيوسته است اما موضوعات فعلي، مسايل و مشكلات در جرياني هستند كه ممكن است روي شخص، كار و كسب او، شأن اجتماعي و خانوادهاش تاثير مهيب بگذارد.
و به اين ترتيب، وقتي اطلاعات حساس [و دقيق] بود مصاحبهشوندگان حاضر بودند آن را بطور خصوصي بيان كنند، يعني بدون ضبط صوت! و اين امر براي تاريخ شفاهي كابوس است. پس از آن كه ضبطصوت خاموش ميشد آنها ميتوانستند بدون قيد و شرط و با خاطري آسوده راجع به مساله صحبت كنند و اطلاعات بدهند و اين بخش خيلي نسبت به آن چه ضبط شده بود كشش داشت و دلچسب و بيغل و غش بود. گهگاهي اخبار و اطلاعات بسيار مهم اما محرمانهاي مطرح ميشد كه پرده از اسرار كسي برميداشت يا احيانا به او صدمه ميزد و مصاحبه شونده يا بچههايش را در معرض [قضاوت] ميگذاشت يا دست شخص ثالث را در امري باز ميگذاشت و اين نقطهاي بود كه آنها اجازه نميدادند اين دست گفتهها ضبط و ثبت شود. و چنانچه ضبط ميشد تا زمان خاصي استفاده از آن كاست را ممنوع اعلام ميكردند و قرار ميگذاشتند كه به هيچ وجه راجع به آن جايي صحبت نشود.
اين نوع اطلاعات معمولاً مربوط به موضوعاتي ميشد كه ارزش قضاوت كردن داشت. بعضاً عمليات تجاري غيرمجاز بود يا از فعاليتهاي اجتماعي پيشگامان ساير مشاغل پرده بر ميداشت. به هر حال هر نوع علم و اطلاع ناخواستهاي كه ضمن مصاحبه پايش به ميان كشيده ميشد و مربوط به خودشان بود، شروع نشده سانسور ميكردند [و به نحوي سر و تهاش را هم ميآوردند] البته موضوعات حساسيت برانگيز ديگري هم مثل زندگي سياسي و شخصيت بود كه آنان در پاسخ سؤال ما از كلمات بسيار دقيق استفاده ميكردند.
آنها از عوارض ضمني پاسخهاي احياناً نامناسبي كه ميدادند، بخوبي آگاه بودند؛ و همين دليل آخر بود كه همواره باعث ميشد ما درخصوص اين دو مبحث، پاسخهاي كليشهاي دريافت كنيم.
براي نمونه، آنها اغلب از گفتوگو راجع به «انجمن سياسي» و ديدگاه هاي سياسيشان كراهت داشتند و اگر به اين نوع گفتمان تن در ميدادند پاسخهايشان دو پهلو و نسبت به حكومت وقت، جانبدارانه بود؛ و پرسش از هويتشان ايشان را به سمت چنين پاسخهايي ميبرد.
آنان همه تلاششان را ميكردند تا از خود تصوير يك شهروند وظيفهشناس و با منش بسيار دقيق ترسيم كنند. اما استراتژي ما مبتني بر حذف اين دو موضوع از مصاحبه بود، جز اين كه بخشي از ساير پاسخهاي آينده كليشهاي باشند روي هم رفته، مديريتها، خاصه در استنطاق ـ و بيرون كشيدن روايات، راجع به زندگي وطن آنان، دلايل مهاجرت و سفرشان، زندگي و كار و بار اوليهشان در سنگاپور و نحوه شروع كسب و كار و توسعه آن بود.
هرچند روايت مربوط به زندگي سياسي و اجتماعيشان، تقريباً سرد و بيروح بود. شايد هم از اين روي كه آنها سعي نميكردند لاف بزنند و كمكهايشان را به ملت و جامعهشان بزرگنمايي كنند. اما پيشگامان كسب و كار، عموماً در مصاحبه راجع به گذشته و موقعيتهايشان در كار و كاسبي، صريحالهجه بودند و درباره تصويري كه از امور جاري فعلي بدست ميدادند، هوشيار بودند.
ما البته در ثبت حكايت كاميابي آنان و شهامت پيشگاميشان بر روي نوار، كه جانمايه اصلي اين پروژهبود، موفق شديم.
نوشته: ليم. هو. سنگ- ترجمه: مهدي فهيمي
منبع: روزنامه اطلاعات، سه شنبه 20بهمن 1388 ـ شماره 24686