مرتضي سرهنگي، نويسنده و مدير دفتر ادبيات و هنر مقاومت: مردم جنگ ديده از موضوعهايي برخوردارند كه به فراواني در اختيار دارند. مردمي كه همه چيز را بيواسطه تجربه كردهاند و علاقمندند روزي اين حقايق منعكس شود تا ديگران بدانند چه بر سر آنان آمده است.
گرچه چنين مردمي دير به گذشته خود برميگردند و تن به اين مهاجرت دروني نميدهند، اما وقتي لب ار لب باز ميكنند گوشههاي تاريكي از جنگ را روشن ميكنند و اين باور را به وجود ميآورند كه جنگ با همه سرسختياش همراه و همدمي جز انسان ندارد.
هم در ادبيات جنگ و هم در سينماي جنگ، بيشتر درامها فردي است، اما مهندسان علوم انساني بخصوص در تاريخ شفاهي از طرحهايي استفاده ميكنند و اثر را طوري بيان ميكنند كه در چهره اين فرد، سيماي يك ملت ديده ميشود.
به بيان ديگر هر سرباز يا مردم عادي نمونهاي از ملتي است كه ميجنگد و از هر آنچه كه دوست دارد دفاع ميكند. آنها ميگويند ما چنين ملتي هستيم! درست ميگويند، زيرا ملتها را در زمان جنگ ميتوان شناخت.
گرچه ورق تقويمها خاطرات جنگ را در موقعيت فرّاري قرار ميدهد، اما مهندسي تاريخ شفاهي ميتواند با حصاري كه دور خاطرات ميكشد، جريان فراموشي را تا حد زيادي به سينه سپيد كاغذها هدايت كند و آنها را نگه دارد.
چنين رفتاري كه ورق خوردن تقويمها را ناكام ميگذارد، يك منفعت هنگفت ملي را براي ادبيات و هنر به دنبال دارد.
منبع: خبرگزاری کتاب ايران (IBNA)