اشاره:
در پی مکاتبات هفته نامه تاریخ شفاهی ایران با آقای دکتر رونالد ج. گریل (Ronald J. Grele)، رئیس پیشین دفتر پژوهشی تاریخ شفاهی دانشگاه کلمبیا، ایشان ضمن ابراز خرسندی از همکاری با این هفته نامه و انتشار آثارشان به فارسی، شماری از مقالات خود را برای ارایه به خوانندگان فارسی زبان در اختیار ما قرار دادند. نقد زیر نخستین مقاله از موارد ارسالی ایشان است که چندی پیش در شماره 38 (زمستان-بهار ۲۰۱۱) نشریه Oral History Review منتشر شد. نظر به اینکه حقوق نسخه انگلیسی این مقاله متعلق به نشریه یاد شده است، از انتشار نسخه کامل انگلیسی این نقد معذوریم، ولی ترجمه فارسی آن پیش روی شماست.
نظریه تاریخ شفاهی، نوشته: لین آبرامز*، لندن، انتشارات روتلیج، 2010، 214 صفحه
*خانم لین آبرامز استاد تاریخ جنسیت در دانشگاه گلاسکو است. (Lynn.Abrams@glasgow.ac.uk)
ORAL HISTORY THEORY. By Lynn Abrams. London: Routledge, 2010. 214 pp. Hardbound, $115.00; Softbound, $29.95; eBook, $29.95.
نظریه تاریخ شفاهی کتابی با بلندپروازیهای بزرگ است. این کتاب سعی دارد از میان نوشتههای زیاد و متنوع رو به رشد در مورد تاریخ شفاهی و بدنه نظریه آن که زیربنا و تعیین کننده جنبه به عمل در آوردن آن است، نمونه های خوب را دستچین کند تا «راهنمای کاربرپسندی برای (آن) نظریه ارائه نماید.» اینکه آبرامز از بسیاری جهات موفق بوده شاهدی بر مطالعات وسیع و تیزبینانه وی در خصوص آثار مبتنی بر مصاحبه های تاریخ شفاهی در هر دو زمینه بررسی تاریخی و فرهنگی، علوم اجتماعی مختلف و رشته های جدیدتر نظیر مطالعات عملکرد (اگرچه چندان فولکلور مورد توجه قرار نگرفته با اینحال شاید مورد علاقه نسل قدیمیتر مورخین باشد) بعلاوه توانایی وی در استنباط معانی ضمنی نظری از این آثار میباشد که این معانی در بطن چنین محدوده وسیعی از روشهای پژوهش قرار گرفتهاند. در حالی که من بر مبنای گفتگویی که آبرامز شروع کرده، درباره جزئیات ماجرا به شکلی که در اینجا آمده دچار تردید هستم و در مورد اینکه هم اکنون به چه موضوعی می توان پرداخت، ملاحظاتی دارم اما هیچ کدام از اینها نباید موفقیت او را کم اهمیت جلوه دهد.
بخش اعظم قابل فهم بودن نظریه تاریخ شفاهی در سازماندهی آن نهفته است. آبرامز تحلیل خود را با تلاش آگاهانه برای تغییر سیر گفتمان از پروژه ها به فرایند – که اولین گام ضروری برای بحث در مورد نظریه است- و نیز سعی در کنارهم آوردن مجموعه وسیعی از تعاریف و عملکردها که بیان کننده مفهوم تاریخ شفاهی هستند، آغاز می کند. وی سپس دگرگونی در نگرش به تاریخ شفاهی و عملکرد کار میدانی را که به دنبال تغییر موضع مورخین شفاهی از تلاش برای انباشتن داده ها به پرداختن به ایجاد متون (از اطلاعات به فرهنگ) بروز نمود، علت یابی می نماید. در مرحله بعد، آبرامز بر مبنای بسیاری از منابع و در عین حال اساساً با تکیه بر کار آلساندرو پورتلی Alessandro Portelli، ویژگیهای منحصر به فرد تاریخ شفاهی به عنوان یک ژانر را به طور خلاصه بیان می نماید و بحث را با فصلهایی در خصوص روشهای تئوریزه معرفی خود [شخص]، ذهنیت، خاطره، روایت، عملکرد و قدرت و نیز پیامدهای عملکرد و نگرش ما ادامه میدهد. اینکه آیا این فصول مجزا به تمامی دلمشغولی های ما میپردازد یا نه، سؤالی است که هنوز بدون پاسخ است. شاید به این دلیل که این موضوع تماماً فکر و ذهن مرا به خود مشغول داشته، عدم وجود فصلی در مورد گفتگو و محوریت کلام محاوره ای در تمام جنبه های مختلف نظریه و کار میدانی تاریخ شفاهی به عقیده من نوعی اشکال این کتاب به شمار میرود. این موضوع مخصوصاً از این جهت اشکال دارد که در جای جای کتاب به اظهارنظرهای بسیار جالب و اندیشمندانه وی درباره گفتگو برمیخوریم.
این کتاب در پی توسعه هیچگونه نظریه خاصی درباره تاریخ شفاهی نیست. نقطه قوت منحصر به فرد آن توانایی آبرامز در شفاف مطرح کردن انواع نظرات سطح متوسط برای نشان دادن چگونگی آگاه شدن بیش از پیش مورخین شفاهی از مفاهیم ضمنی نظری آثار خود طی پنجاه سال گذشته و متوجه نمودن آنان در مورد این است که چه نظریهای می تواند بیانگر ماهیت اسنادی باشد که به واسطه رو در رو شدن مصاحبه کننده و مصاحبه شونده ایجاد شدهاند. بنابراین، کتاب حاضر پیریزی کننده فراکاوی گستردهتر دانستههای ما در مورد نظریه است؛ دانستههایی که بیش از آن که صریح و روشن باشد، ضمنی و تلویحی است.
از دیدگاه آبرامز و نیز بسیاری از ما، برهه مهم دگرگونی در نگرش ما به تاریخ شفاهی در دهه 1970 رخ داد چیزی که وی آن را انتقال از تاریخ اجتماعی به تاریخ فرهنگی توصیف می نماید که به نوعی تغییر توجه از «آنچه گفته می شود» به «چگونه گفته می شود» نیز بود و من در جایی از آن به عنوان دگرگونی در توجه به متن به جای توجه به دادهها یاد کردهام؛ انتقال از تمرکز بر هدف تحقیق به موضوع تحقیق، از تاریخ به تاریخنگاری، از آنچه که بلافاصله اتفاق افتاده به آنچه که تصور میرود دقیقاً در حال حاضر فوراً رخ میدهد یا به آنچه که وقوع آن به خاطر آورده میشود (راهنمای تاریخ شفاهی، ویرایش توسط توماس ال. چارلتون Thomas L. Charlton ، لوییس ای. مایرز Lois E. Myers و ربکا شارپلس Rebecca Sharpless، نیویورک، 2006، صص 43-103).
آبرامز در عین حال با در نظر داشتن دو مطلب به هدف خود نائل شده: نخست اینکه مهم است پیچیدگی سنت را که در نتیجه آن جنبه عملی تاریخ شفاهی در دهه های 1950 و 1960 نمود پیدا کرد، به خاطر داشته باشیم؛ به ویژه مباحثات بین نگرش به تاریخ به عنوان یک هنر روایی (نظریه ای که آلن نوینز Allan Nevins، بنیانگذار دفتر تحقیقات تاریخ شفاهی دانشگاه کلمبیا از طرفداران پر و پا قرص آن بود) و نظریه ای که تاریخ را عملکردی تحلیلی میدانست که روایت های آن به یک معنی «نمونه های اولیه علمی» و به کمک نظریههای علوم اجتماعی و فلسفه تحلیلی رسماً قابل تجزیه و تحلیل بودند (آرتور دانتو Arthur Danto، فلسفه تحلیلی تاریخ، انتشارات کمبریج، 1965: ریچارد هوفشتاتر Richard Hofstadter و سیمور مارتین لیپست Seymour Martin Lipsett، ویراستاران، جامعه شناسی و تاریخ: روشها، انتشارات بیسیک بوکس، 1968). بر اساس این پس زمینه است که بسیاری از مورخین شفاهی اولیه که از رویکردهای سنتی در مورد بیوگرافی ناخشنود بودند، در پی کار در علوم اجتماعی به ویژه جامعه شناسی برآمدند تا روشی را برای آزمودن قابلیت اطمینان و اعتبار شواهد گردآوری شده به خصوص بازنمایی آن بیابند. آنها از علوم اجتماعی مزبور ایدههای روابط کار میدانی را اقتباس کردند. از این رو می توانیم بفهمیم که این دگرگونی تا چه حد بنیادی بود و چرا بسیاری از مورخین که در آن زمان «تاریخ علمی» جدید را با کمال میل پذیرفته بودند، تاریخ شفاهی را فقط برای بیان حکایتها و سرگذشتها مناسب میدانستند. همچنین این موضوع موضع تدافعی در مورد نظریهپردازی تاریخ شفاهی را در آن زمان توضیح میدهد.
و اما مطلب دوم: به نظر آبرامز این دگرگونی در جهت درک فرهنگی تر از کار ما، با انتشار مقاله جالب توجه لوئیزا پاسرینی Luisa Passerini تحت عنوان «عمل، ایدئولوژی و اتفاق نظر تحت فاشیسم ایتالیا» در سال 1979 به وجود آمد. بدون اینکه بخواهیم چیزی از اهمیت و برتری این مقاله که برای اولین بار به عنوان یک مقاله پژوهشی در اجلاس بینالمللی مورخین شفاهی در اسکس انگلستان در سال 1978 و سپس در نشریه History Workshop Journal (8:1, 1979, 82-108) و بعد از آن با ویرایش کامل در نشریه International Journal of Oral History (1:1, 1980) و باز هم در کتاب خلاصه برخی مقالات پژوهشی ارائه شده در آن اجلاس آکسفورد با ویرایش پل تامپسون Paul Thompson(تاریخ عمومی ما، انتشارات علوم انسانی، 1982) ارائه گردید، بکاهیم، دو نکته از لحاظ فحوای کلام قابل ذکر است. مقاله مزبور یک دستاورد با ارزش از لحاظ آن چیزی بود که نگرانی گسترده در بسیاری از بخشهای کشورهای اروپایی و آمریکایی از طرز تفکر درباره تاریخ شفاهی به عنوان منبع بازیابنده اطلاعات یا دادهها تلقی میشد. در ایالات متحده، نقد و بررسی مایکل فریش Michael Frisch بر کتاب استادز ترکلStuds Terkel تحت عنوان روزگار سخت (Hard Times) که آن را به عنوان کتاب خاطره توصیف کرده بود، در سال 1971 منتشر شد. کتاب پیتر فرایدلندرPeter Friedlander در مورد تاریخچه یک واحد محلی اتحادیه کارگران صنعت خودروسازی آمریکا(UAW: United Automobile Workers) همراه با مقدمه فوقالعاده آن، همانند کتاب لفافههای آوای Envelopes of Sound مؤلف در سال 1975 به چاپ رسید. در آلمان لوتز نایتهامرLutz Neithammer و همکارانش به مدت تقریباً ده سال روی تاریخ های شفاهی مطالعه انجام میدادند. الیزابت تونکین Elizabeth Tonkin مطالبی را در مورد روایت داستانی در سخنرانیهای خود در انجمن تاریخ شفاهی بریتانیا مورد کاوش قرار داده بود. پل تامپسون و دانیل برتو Daniel Bertaux شبکه وسیعی از مورخین و جامعهشناسان تشکیل داده بودند که از تاریخ شفاهی برای فراهم کردن زمینه بحث و استدلال در خصوص مطالعات کیفی استفاده میکردند و رافائل ساموئل Raphael Samuel و دیگران پرسشهایی را در مورد منحصر به فرد بودن تاریخ شفاهی در History Workshop Journal (HWJ) مطرح مینمودند. مقاله پاسرینی دستاورد با ارزشی در خود داشت و در زمانی ارائه شد که با یک گروه هم هدف پراکنده که بسیاری از اعضای آن به صورت مستقل از هم کار می کردند، برای اولین بار تماس برقرار شد. در واقع هوشمندی خاص تامپسون بود که با استفاده از ارتباطات گسترده وی مقدمات آغاز آن تماسها را فراهم نمود. در اینجا مجالی برای بررسی دقیق و شایسته در مورد گرایش نظری و روش شناختی که این گروه به ظاهر پراکنده را در کنار هم قرار داده، نیست اما علاقمندان در این خصوص می توانند خلاصه نکتهبینانهای را در پاراگرافهای هماهمیت پایانی مقاله دانیل برتو در مورد نانوایان پاریس در مجموعه مقالات تحت عنوان تاریخ عمومی ما بیابند.
شباهتهای سیاسی چندان مبهم نیستند. آبرامز به درستی یادآور میشود که بسیاری از تفسیرهای نظری در مورد تاریخ شفاهی «اغلب موافق با جناح چپ» می باشد (صفحه 5). اما آنچه وی درباره آن توضیح اضافهای نمیدهد این است که چه میزان از این نوع نگرش، به ویژه توجه به تاریخچه طبقه کارگر صنعتی و روشهایی که میتوان از تاریخ شفاهی برای درک فرهنگ طبقه کارگر خارج از یک پارادایم چپ سنتی استفاده نمود، یک پروژه چپ جدید است. در حالی که تمام این مسئله بسیار پیچیده است باید موضوعی که در اینجا به تدریج آشکار خواهد شد نیز یادآوری گردد. با نگاهی به مقالات کتاب افسانههایی که با آنها زندگی میکنیم (The Myths We Live By) (لندن، انتشارات روتلیج، 1990) با ویرایش تامپسون و ساموئل که بعد از اجلاس بینالمللی تاریخ شفاهی در آکسفورد منتشر شده کاملاً بدیهی است که این موضوع یک دستاورد با ارزش بود. این کتاب یک انتقال بسیار متنوعتر و پر جنب و جوشتر با تکیه بر طیفی از مواضع نظری و با میدان دید جامعتر را نشان می دهد. در کتاب مزبور انتقال از مفهوم ثابت گفتمان مرتبط بودن و طبقهای به یک گفتمان چندلایهتر مورد توجه قرار داده شده است. این تنوع گسترده به درستی در سازماندهی نظریه تاریخ شفاهی توسط آبرامز منعکس شده است. می توان این تفاوت را تفاوت قبل و پس از فوکو نامید.
نکته نهایی در مورد متن کتاب نظریه تاریخ شفاهی این است که آبرامز اندیشه و مثالهایش را تا حدود زیادی از کارهای انجام شده در جهان آنگلوساکسون اقتباس نموده است. درست است که او به شدت وامدار آثار پاسرینی و پورتلی است، اما جهتگیری فهرست مراجع وی کاملاً به سمت زبان انگلیسی و انتشارات بریتانیایی میباشد. در حالی که این اثر ممکن است در واقع نماینده یک زمینه به آن صورت که در دهه 1960 و 70 ظهور نمود، باشد عدم تجزیه و تحلیل موقعیت فعلی میتواند رشد ناگهانی تاریخ شفاهی در سایر نقاط جهان به ویژه آمریکای لاتین و اروپای شرقی و سؤالات مطرح شده توسط کتاب مزبور حول مسائل حقوق بشر را نادیده انگارد. اینکه تقریباً هیچ اشارهای در کتاب به نوشتههای در مورد تاریخ شفاهی که در مجلات غیر انگلیسیزبان به ویژه در Historia Antropologia, y Fuentes Orales چاپ شده، وجود ندارد، نقص جدی آن به شمار می رود.
همان طور که اشاره شد آبرامز به هنگام صحبت درباره تئوریهای سطح متوسط، به طرز خاصی قوی ظاهر میشود. این موضوع از یک طرف مایه مسرت است و از طرفی مشکل این اثر را نشان میدهد. در اینجا فرصتی برای پرداختن به جزئیات این اشکال نیست اما اجازه دهید دو فصل از کتاب را برای روشن شدن موضوع شاهد بیاورم.
او در بحث خود درباره ویژگیهای تاریخ شفاهی، به مقاله فوق العاده پورتلی «تاریخ شفاهی به عنوان یک ژانر» (چمبرلین و تامپسون Chamberlain and Thompson، روایت و ژانر، لندن، انتشارات روتلیج، 1998) تکیه دارد که به نظر من کاملاً درست است. اغلب گفته میشود این مقاله محدوده گستردهای از چند جنبه کار ما را در بر میگیرد که صحبت در مورد تاریخ شفاهی به عنوان یک ژانر را امکانپذیر میسازد هرچند این ادعا به ندرت مورد بررسی دقیق قرار میگیرد. با این حال در مقاله مزبور، به جزئیات مفاهیم نظری ضمنیتر این جنبهها پرداخته نشده است.
اجازه دهید فقط سه نکته از مجموعه نکات موجود در مطالب پورتلی در خصوص ژانر را در نظر بگیریم. او در بحث خود درباره تاریخ شفاهی به عنوان یک گفتمان محاورهای موضع کاملاً روشنی دارد اما نظر وی درباره مسئله گفتگو (شکل گفت و شنود) چندان شفاف نیست. متأسفانه، همانطور که پیشتر گفته شد، آبرامز از هرگونه تجزیه و تحلیل دقیق این مسئله نیز خودداری میکند. آیا این امکان وجود دارد تا درک ذهنیمان را در این خصوص که در نظر گرفتن گفتگو هم به عنوان عمل هرمنوتیکی و هم به عنوان عمل گفتار میتواند ایدههای گفت و شنود را طوری پیچیده و در عین حال روشن نماید که آنها را به عملکرد تاریخ شفاهی اختصاص دهد و عمل و فرایند را از هم متمایز نماید، با آزمودن راههای مختلف عمق ببخشیم؟
علاوه بر این، همانگونه که پورتلی اشاره میکند، یکی از مختصات مصاحبه تاریخ شفاهی به عنوان یک ژانر این است که خود مصاحبه به تدریج در حال تبدیل شدن به چیز دیگری (اعم از آرشیو ، کتاب، اجرای نمایش و غیره) می باشد. دو نکته بعدی در سخنان پورتلی عبارتند از: تاریخ شفاهی (از آنجایی که تماماً نوعی انجام مصاحبه در مورد چند و چون است) بنابراین همیشه فرجام شناسانه است از این جهت که ایجاد، تفسیر و ارائه آن تحت تأثیر درک کاملاً آگاهانه از حد نهایی فرایند است. در نتیجه قضاوت ما درباره مصاحبه بر این استوار است که گفت و شنود موجود در آن به لحاظ روش، ابزار و مصالح، آنچنانکه توسط طرفین مصاحبه ساخته میشود، چگونه به سمت آن نتیجه نهایی حرکت میکند. همچنین، گفته میشود که در تاریخ شفاهی، نتیجه نهایی نمود همگانی دارد. هر دو طرف گفتگو همواره واقفند که در دراز مدت، مخاطبان آشکار و نیز تلویحی در تصورات مصاحبهگر و مصاحبه شونده محل رجوع میباشند. چنین وضعیتی مشکلات نظری پیچیده پیش رو میآورد. البته در این فرایند یکی از چیزهایی که اتفاق میافتد، این است که نوعی بیان ظاهراً خود به خود خاطره و ایدئولوژی، به مراتب بیشتر جنبه عملی و خودآگاهی پیدا میکند. در طول فرایند مصاحبه، درست است که خودآگاهی با جانیافتن گفتگو کمرنگ میشود اما با این وجود فحوا و سیاق کلام همیشه وجود دارد.
ثالثاً، پورتلی اهمیت این حقیقت را یادآور میشود که ژانر تاریخ شفاهی به واسطه وجود آن در حوزه صدا تعریف میشود. در حالی که آبرامز به اثر جالبی از آنه کارپف Anne Karpf (صدای انسان، لندن، انتشارات بلومزبری، 2006) اشاره میکند، با این وجود شناخت چندان زیادی در مورد مسائل ساختاری عمیقتر درگیر در آن وجود ندارد مسائلی نظیر این ادعا که شاید اجرای شفاهی و روایت کتبی با هم همپوشانی داشته باشند اما در عین حال اساساً سیستمهای نشانهشناختی متفاوتی هستند. به معنای وسیعتر، آیا می توانیم متکی به محدودیتهای شرح و تفسیری باشیم که برای متون دستنویس و خواندنی به منظور استخراج معانی از گفتگو طراحی شده است؟ شاید در سطح پیش پا افتادهتر، مشکل ما در تبدیل گفتگو به دستنوشته بیش از آن که مشکل نسخهبرداری باشد، مشکل ترجمه است.
به همان صورت میتوانیم فصل پرمغز کتاب آبرامز درباره خود (self) را (که شاید یکی از اندیشمندانهترین فصول کتاب باشد) مورد بررسی قرار دهیم و از آن به عنوان سکوی پرتابی برای انتقال بحث به یک سطح نظری انتزاعیتر که مایه منحصر به فرد بودن تاریخ شفاهی است، استفاده کنیم؛ سطحی که به نظر من درک نسبتاً پیچیدهتری از تناقضات ذاتی ماهیت انفرادی سازی مصاحبه و ضرورتهای تعمیم دهنده روایت تاریخی را برای ما امکان پذیر می سازد.
نقطه شروع آبرامز درک این موضوع است که دگرگونی مورد بحث ما به این ادعا منجر شده که وارسی زندگی پیچیده باطنی یا آگاهی مصاحبه شونده یکی از اهداف کلیدی تاریخ شفاهی شده و اینکه داستان زندگی بارزترین روال روششناختی در آشکار نمودن آن آگاهی از خود می باشد. در حالی که قسمت اعظم بحث آبرامز متکی به مفهوم ساختار اجتماعی و شخصی و در نتیجه بیان روایت شخصی به عنوان یک پروژه منسجم- نظریهای که توسط شارلوت لیندهCharlotte Linde بسط داده شده (داستانهای زندگی: ایجاد انسجام، لندن، انتشارات آکسفورد، 1993) می باشد، وی تا اندازه ای به دنبال کشف شرایط عمل واقعی است که در آن چنین انسجامی وجود ندارد. این یک بحث ظریف و در عین حال مستدل و قوی است. با اینحال به عقیده من این بحث میتوانست به واسطه نوعی پنداشت در مورد ساختار مکالمه ای خود در تاریخ شفاهی و بررسی دقیق مذاکرات دخیل در خلق مشترک روایت و نیز با بررسی پیچیدهتر گفتمانهای متعدد خود، بیاندازه غنیتر از این باشد- منظور از گفتمانهای متعدد مکالماتی است که شخص با: خویش (که همیشه گفتگو با دیگرانِ خیالی است)، بستگان نزدیک خویش (خانواده ، دوستان و غیره)، محافل مختلف اجتماعی (گروه های مذهبی، گروه های قومی و غیره) و دنیای خویش دارد. به عنوان مثال، در مورد اخیرالذکر آیا شرایط کنونی ما در خصوص تفکیک و دورگه کردن بیسابقه، ما را به نوعی طرز فکر درباره جهان که توصیفهای منطقی ما در مورد آن موجب ایجاد تضادهای سهل و ممتنع، تضادهای معنوی و تناقضات آشکار میشود، رهنمون میسازد؟ و آیا ما راهی برای بحث در قالب گفتگو در مورد این وضعیت داریم؟
انواع یکسانی از کشمکشها بین یک بحث در مورد نظریههای سطح متوسط و آنچه که من به جرأت موقعیت متاتئوریک مینامم، سایر فصول کتاب را تقویت میکند. وقتی آبرامز به تشریح روشهایی میپردازد که مورخان شفاهی از طریق آنها در مورد خاطره صحبت کردهاند، قویترین تجزیه و تحلیل را در مورد «انواع مختلف سیستمهای خاطره» از جمله: خاطره معنایی، خاطره رویهای، خاطره کار ، خاطره اپیزودیک و پس از آن خاطره اتوبیوگرافی و خاطره آرشیوی داراست. در حالی که نوعی تشخیص در مورد مبنای عصبشناختی این سیستمها وجود دارد، بحث ریشهدارتری را می توان در اثر جدید آلیستر تامسون Alistair Thomson یافت (کتاب راهنمای تاریخ شفاهی آکسفورد، ویرایش دونالد ریچیDonald Ritchie، نیویورک، 2011، صص95-77). از همه مهمتر، هر چند بررسی نوشتجات در مورد خاطره جمعی مورد توجه قرار گرفته، اما کشمکش میان خاطره به عنوان فرایند و خاطره به عنوان ساختار – چیزی که مرلو-پونتی Merleau-Ponty «آگاهی تشکیلدهنده گذشته و تلاش برای ایجاد فرصت دوباره بر مبنای مفاهیم ضمنی موجود در زمان حال» می نامد (پدیده شناسی ادراک)- هرگز محور بحث نیست.
به همان صورت در فصل مربوط به روایت، ما با بحثهای بسیار ساختارمند در مورد نظریههای مختلف روایت بیان شده برای تعدادی از حوزهها و در عین حال تردید در حرکت به سطح کلیتر تجزیه و تحلیل روشهایی رو به رو میشویم که در این روشها کشمکشهای ذاتی در ساختار عمیق روایت های تاریخی (به عنوان مثال بین اسطوره و تاریخ یا ایدئولوژی) با وساطت این ژانر حل و فصل شده است. همچنین هیچ درکی از مفاهیم ضمنی تفاوت بین روایت به عنوان معرفتشناسی (چگونه من دنیای خود را میشناسم) و روایت به عنوان هستیشناسی (من که هستم) و اینکه چگونه از طریق محاوره در مورد گفت و شنود تاریخ شفاهی، این دستهبندیهای تحلیلی ساخته شده و در حقیقت محو میشوند، نداریم.
به این ترتیب از اثری با عنوان نظریه تاریخ شفاهی که ضمن اینکه خوب نوشته شده و درک آن آسان است اما در عین حال دیدگاه خود را درباره نظریه به گونهای حساب شده محدود می کند، چه چیزی قرار است بفهمیم؟ در واقع وقتی به روشهای ساختاربندی و شرح و بسط استدلالها فکر میکنم، پی میبرم که این دقیقاً آن چیزی است که نظریه تاریخ شفاهی را به یک متن آموزشی مفید تبدیل میکند. این کتاب گذشته از نقیصه آن در خصوص فقدان گفتگو، همه نگرانیهای فعلی ما را به طور خلاصه بیان میکند، حوزه گستردهای از کار گذشته و فعلی را در بر میگیرد، راهنمای دستی در مورد نظریههای سطح متوسط مربوطه را از طیف گستردهای از دیدگاهها فراهم مینماید و در عین حال فرصت لازم را در اختیار خواننده درگیر جهت کشف ماورای مرزهای کتاب جهت درک مسائل عمیقتر قرار میدهد.
به قلم: رونالد ج. گریل، دانشگاه کلمبیا
ترجمه: مرتضی یاوری نیا