ایدئولوژی و نهادهای تاریخ شفاهی در جنوب شرق آسیا
این تاریخی كردن راویان به آنان این فرصت را میدهد كه به صورت فردی و با قاطعیت نظراتشان را تغییر بدهند [و تعدیل كنند] و ارزشها وباورهاشان را چنان به واقعیت تبدیل كنند كه زندگی كردهاند. آن وقت مورخ باید قادر باشد. موقعیت این مردم را آن چنان كه حاصل اوقاتشان در زندگی است، استحكام بخشد، اما در عین حال آنان را درك كند، چنان كه چگونگی متفاوت بودن درجات انسانی را، و انتخاب تحت موقعیتهای مختلف را وسپس تن در دادن به زمان و یا فائق آمدن برآن را. چنان كه Alessandro Protelli آورده است:
پایبندی و ذهنیت نه جدای از یكدیگر و نه دشمن هم هستند؛ هر یك معیاری را در برابر تشخیص دیگری در اختیار قرار میدهند و بوسیله ذهنیت بیان میكنند.
منظور از تحقیق اشكال فرهنگی و فرایندهای آن كه اشخاص اظهار میكنند، فهم خودشان از تاریخ است. به این ترتیب، تعریف ذهنیت در خودش قوانین واقعی ـ عینی، خارجی، ساختارها و نقشهها را (چیزی كه Haw tharne قلب حقیقت انسانی می نامد) دارد. آنها ممكن است نسبت به آنهایی كه سخت مسّلم و واقع امرند ملموس و همگانی ـ فراگیر نباشند، اما میتوانند با استفاده از شیوههای متناسب علمی كه در بردارنده وسعت نظر و موافق قدرت تخیلاند بازسازی شوند و سرانجام بازگشت به كنفرانس 1978، میتینگای نشاندار ـ برجسته. اولین پلّه در شروع و برای آن زمان مشهور، هیجانانگیز و برنامهریزی شده. در عین حال واكنشی نسبت به آن چه گذشته بود؛ [توامبا] معصومیت، جوانی، ناشكیبایی در بدست آوردن كاری برای انجام دادن.
عقیده Grele پیرامون گواهی بودن روایت و Thompson دربارة سرشت اعتقادی تاریخ شامل موادتاریخ شفاهی است، كه از حالت تدافعی صاحبان اسناد و آرشیویستها آزاد است. كسانی كه با احاطه به نوارهای ضبط شده تاریخ شفاهی، برای نشان دادن بیطرفی در واقعیت نواها، آن چنان كه هیچ پرسشی مطرح نشود، به نظر میرسد دربارة سطحی از حقیقت كنترل دارند، بحث و فحصی كه فقط نزد مورخ مثبتنگر میتوان سراغ گرفت. وقتی كه فرد ثانی خودش میبیندكه به همان اندازه طبیعی اعتقادی بودن، در چرخش خودبخودی یك بی اعتقادی هست؛ و این آن وضع موجود است كه بعد مبادرت به تصمیم همچو پرسشهایی میكند؛ چنان كه پیشگامان جوامع استحقاق مییابند، سیرت و خاطراتشان در قالب تاریخ شفاهی حفظ شود.
به این ترتیب نوارهای فعلی بیشتر از آینده (نیاز كاربران نسلهای بعد) و حتی گذشته (پیشگامانی كه فراموشی را به رخ میكشند و با مقتضیات فعلی آن برخورد نمیكنند) دارای مزیتاند.
در ایالات متحده امریكا، جایی كه تاریخ نگاری همهجانبه و حلقه اتصال تاریخ شفاهی است وضع به مراتب غیرشفافتر و سستتر از مورد بریتانیا است. بازیابی تاریخ شخص معمولی با استفاده ازتاریخ شفاهی و نوشتن تاریخ قومی ملتها كه كاملاً سیاسی است، تحت بیشترین فشار قرار دارد. عهدهدار یكی از چنین تلاشها دانشگاه هاوایی؛ با طرح تحقیقاتی: مطالعات نژادی Manoa بود پروژه تاریخ شفاهی و مؤسسه یونایتد اكیناوا كه نتیجه آن در سال 1981 با عنوان «یوچی تاچو» تاریخ اكیناوا منتشر شد.
فلسفهای كه پشت سر این تحقیقات وجود داشت این بود كه تاریخ شفاهی نباید فقط مبتنی بر پاسخ به نیازهای محققین باشد، بلكه جامعه تحت مطالعه، هم درتولید و هم در مصرف نتیجة نهایی پروژه، باید در آن مشاركت داشته باشد. برای بهبود بخشیدن به آن چه مورد توجه پروژه بود، ملاقاتهای مقدماتی بوسیله محققان با افرادی ازجامعه كه تمایل به گفتوگو داشتند ترتیب داده شد. همراه با پرسشهایی كه ایشان فكر میكردند ضروری است و باید از مصاحبه شوندهها بپرسند.
آنان همچنین فرصتی پیدا كردند برای شنیدن نوارها ونقدو نظر راجع به این كه چگونه در نوشتن كتاب، مطالب مورد استفاده قرار گیرند. سعی بلیغ در ارزیابی این فصل هیجان انگیز شد:
مشاركت در پروسههای ثبت وقایع تاریخی، به پیشرفت مردم و پالایش فهم تاریخی، هویت و ارزشهای آنان كمك میكند. توجه به تسهیلات درمهارت بیان آنان و آنچه برای ایشان مهم است و ضبط آن میتواند موجب دلگرمی و اطمینان آنان به بقاء ارزشهای مهم یا سنتهای درحال گذرشان، برای نسلهای آینده باشد. برای اقلیتهای قومی، خصوصاً این مهم است (...) چون فشار برای همسانسازی، اغلب سنتهای سازنده آن فرهنگ منحصر به فرد را، محدود میكند.
سودمندی، شرافت و روح دموكراتیك در پروژه را نمیتوان انكار كرد اما به یك پرسش بیدرنگ میتوان پرداخت و آن این كه، آن چه بیشتر نظر عموم در مورد هاواییهای اكیناوا نشان میدهد، جامعه تحت مطالعه، جامعهای بود آكنده از شكاف طبقاتی و بیشتر سیاسی و خواستار نقش جدی هاواییها در سیاستهای امریكا؛ اما راجع به اقلیتهای قومی جنوب شرق آسیا چطور؟ ضمن این كه تاریخ شفاهی ممكن است به روشهای قابل استفاده در تواریخ غنی قومی دسترسی پیدا كند و این وضع جای چون و چرا برای مردم اقلیت باقی نمیگذارد؛ با صراحت بیان كردن چقدر برایشان مهم است. چه وقت این صراحت لهجه با تربیت و پرورش با بنای آن قوم ناسازگار است؟
به نظر میرسد حتی تمایل به پژوهش محلی یا منطقهای تاریخی، وضع بالقوه هشداردهندهای را مبنی بر قابلیت ترك انداختن به نتیجه تاریخ عمومی مركز و تاكید بر وفاداری به یك جایگزین را داشته باشد. و ممكن است دیده شود اعضای جامعه مورد مطالعه نسبت به فرهنگ، تاریخ و یا روابطشان با سایر جوامع و یا در حقیقت وضع كسانی كه به واسطه ازدواجشان با اعضای جامعه دیگر، یا مهاجرت از جامعه گسسته شدهاند، اظهار نارضایتی كنند و آگاهیبخشی و یا ارتباط خبررسانی؛ از آن جا كه اعتقاد ندارند، احساسات مثبتی نشان ندهند.
تاریخ شفاهی، با ارج نهادن جانبدارانه از گذشته به عنوان كلید اسرار و رموز، بوسیله قابلیت خودستایی، به مردان بزرگ وكوچك ـ هر دو اجازه داده است كه صدایشان شنیده شود.صداهایی كه هنوز میتوانند از جایگزینی جلوگیری كنند و به آسانی نه فقط بیان حقیقت بلكه آن چه را [پیش از این] گزارش شده، نادیده بگیرند اما این ساختار سازمان یافته به وسیله راوی است كه میتواند در مجموع با به هم ریختن و دوباره مرتب كردن به كلی متفاوت یك داستان، بر مصاحبهكننده استیلا یابد. به نام یك دانش حرفهای آرشیویكال، نغمه ـ صدای عامه میتواند، سرود ملی را از اساس تغییر دهد.
نوشته: هُنگلایزا ـ ترجمه: مهدی فهیمی
منبع: روزنامه اطلاعات، یکشنبه 4 بهمن 1388 ـ شماره 24672