ايدئولوژي و نهادهاي تاريخ شفاهي در جنوب شرق آسيا
براي اطمينان از حداكثر بُردي كه موضوعات فرعي به آن اشاره دارند، فهرست كاملي طراحي شده و ديگر اين كه مصاحبهكننده بايد تحقيق بسندهاي در موضوع انجام دهد آن چنان كه روايت بدانند وقتي ادعايي را اقامه كنند در آن ترديد ميشود؛ وقتي اين اتفاق افتاد، اگر مطلب واقع امر بود بايد با ساير منابع چك شوند و اگر نقطه نظري بود كه اصالت ندارد، بايد با مجموعهاي از پرسشهاي وابسته بهم وارسي شوند و با تناقضاتي كه در گواهي دادن ظاهر ميشوند، برملا گردند.
روششناسي شرح داده شد البته عملاً لحن عيب جويانه داشت اما وقتي با چشمانداز مثبت تاريخ جفت شوند، بين دو رويكرد ميتوان جمع بست. اول ارزش نوار پر كردن است كه قضاوت را به دنبال خود خواهد داشت.
ممكن است اين وضع پيش بيايد كه راوي در قضاوتش مرتكب اشتباه شود؛ به عنوان مثال ممكن است او در تعيين هويتاش خود را از طبقه متوسط قلمداد كند، اما پرسشهاي مربوط به كار، محل سكونت، وسيله تفريح و روابط اجتماعياش نشان بدهد كه اين طور نيست. و بدتر از آن اين كه راوي امين نباشد.
او ممكن است در جنگ جهاني دوم با ژاپنيها همكاري پنهان ـ محرمانه داشته، در حالي كه سعي ميكند روي اين حقيقت در مصاحبه سرپوش بگذارد.
با اين كه پرسشها بالنسبه ايجاد ميكند اشخاص در حال و هواي حاكم بر محيط زندگيشان كه به طور خاص اين يا آن نژاد از مردم از سر گذراندهاند، راحت باشند، چنين نيست. موقعيت سياسي و اقتصاديشان در پايينترين سطح اشاره به همكاري مخفيانه با دشمن دارد.
چنــين است كـه صحت نوار پر شده به طور بديهي با شكست روبرو ميشود. و استفاده از گفتن عبارت: واقعاً اتفاق افتاده؟ از باب سنجش، مــيتواند در پي بردن به ارزش انتقاد جدي در برخورد با تعدادي از گروههايي كه هنوز نسبت به همكاري با دشمن تعلق خاطر دارند و عمق و بدبختي و ضرر و زيان كساني كه بيشترين صدمات را در اين دوره از اين حيث متحمل شدهاند كمك باشد.
اما ممكن است حتي درستي و صحت نوار ضبط شده چنان كه مورخان ميگويند، هميشه ضروري نباشد. يك منطق پايدار در روايت براي خروج وجود دارد كه كاربر ميتواند براساس آن ساختار روايت را از آن چه راوي واقعاً به ما ميگويد بنابراين تمييز دهد:
«به ما راجع به وقايع، نسبت به معانيشان، كمتر گفته ميشود(...) عنصر منحصر بفرد و با ارزشي از منابع تاريخ شفاهي پيش روي مورخ قرار ميدهند كه ساير منابع در همبستگي، سطح خاصي از ذهنيت گوينده را در اختيار ندارند (...) تاريخ شفاهي بما فقط نميگويد مردم چه كردند بلكه ميگويد چه ميخواستند بكنند؛ اعتقاد به انجام چه نوع كاري داشتند و حالا فكر ميكنند كه چه كار كردهاند.»
در سميناري كه A.Portelli مورخ حضور داشته، از انواع اشتباه راجع به مرگ «تراچسون» كه يك كارگر صنايع فولاد ايتاليايي براي او در مصاحبه روايت كرده گفتوگو ميكند و ميگويد: اگر يك نفر داستاني را بگويد كه به طرق گوناگون اتفاق افتاده است، سعي او ممكن است بطور ناخودآگاه متوجه چيزي باشد كه او هوي و هوس آن را داشته و بنابراين عمل او بر مبناي آن صورت گرفته است.
طبعاً نتيجه آن هرگز يك واقعيت تاريخي نخواهد بود؛ با اين وجود بايدناخودآگاه چيزي در رفتار او باشد كه براي بدست آوردنش هدفگيري كند، پس او از آن يك افسانه ميسازد، براي اين كه هيچ وقت در حقيقت به آن نميرسد، اما لابد او ميداند كه بما القاء ميكند كه جاهطلب بوده است.
Ronald Grele مصاحبه تاريخ شفاهي را، روايت محاورهاي مينامد. محاوره بخاطر رابطه بين مصاحبهكننده و مصاحبه شونده، و روايت بخاطر شكل توضيح و نقل حكايت. رويكردي مصاحبه كننده را وادار به سعي در كشاندن مصاحبه به طرف مكشوف ساختن فضاي فرهنگي اطلاعات او از طريق بيان از آن پردهبرميدارد، ميسازد.
تغيير شكل دادن يك داستان منفرد به سمت روايت فرهنگي، (...) درحالي كه اين امر فقط ميتواند در يك كنش متقابل از دريافتهاي متفاوت از گذشته كه در اختيار دو طرف مصاحبهكننده و مصاحبه شونده است، صورت پذيرد؛ استنباطهاي ايدئولوژيكي خاص مصاحبهكننده نبايد ساختار مفصلبندي آن واقع شود.
پيروي از اين امر كه براي كاربران بالقوه اين مهم است كه نوارهاي ضبط شده محتوي روايت [حتيالمقدور] بوسيله خود راوي و آن چه در نظرش خيلي مهم و كم و بيش مشتمل بر عميقترين احساسات بسيار تاثيرگـذار اوست، پيريزي شده باشد. و تنها در چنين زمان و موقعيتي است كه مورخ ميتواند شروع به نوشتن «تاريخ از پايين» كند؛ به كـارگيري تاريخ شفاهي منهاي منابع نخبـه.
هرچــند به سياهه كردن اين يا آن؛ و بارور كـردن رسالـت بازيابي بيطرفانه داشتن گذشـته، چنـان كه حقيقتاً اتفاق افتاده است، و خدمت به بزرگترين گروه از كاربران ممكن مصاحبه كننده آرشيوي حرفهاي.
آگاهانه يك نوع اولويتي از وقايع تاريخي را از تحقيق اين يا آن شخص اخذ كردن. و اين اتفاق آنگاه درمصاحبه ميافتد كه بناست گزارشي از جلــسهاي تهيه شود.
همان جا كه مصاحبه شــونده در آن سؤال پيچ ميشود و ارزشش به اين است كه آنان چه جوري ميتوانند پاسخ پرسشهاي صــريح اختصاصي را، به خاطر بياورند وقتي مجموعه اطلاعات جــمعآوري شدند و اين طور به نظر رسيد كه به احــتمال زياد كافي باشند، مســايل افزوده به مصاحبه واقعاً نبايد چيزي برآن چه از اين پيش معلوم شده بود اضافه كند. و پرونده پروژه بايد بسته شود.
قلمرو چنين مجموعهاي از واقعيت، تلقي فردي از سوابق مصاحبهشونده و نقش آنها را به مقدار زيادي در تهيه حكايت تنزل ميدهند؛ و رنگ بومي كه تصوير قابل مشاهده و آرايههاي معمولي صداي شخص را بدست ميدهد، حفظ ميكند؛ در حقيقت اين صدا با زياد شدن فرياد جمعيت به هيچ وجه ممكن نيست شنيده شود.
مجموعه گواهيهاي شفاهي، كه موادش براي تحقيق فاضلانه و بيشتر معيار عمل جامعه شناسان و انسانشناسان است، در طول جريان خلق و گردآوري، تغيير اين مواد و اطلاعات، بوسيله محققان غيرقابل پيشبيني نيست.
وقتي گنجينهسازان ملي روي آن كار انجام ميدهند و كار ابعاد بزرگي پيدا ميكند، بايد آن را در نظر بگيرند.
انسانشناس براي اثبات يا عدم اثبات تز يا طرح پيشنهادي كه دارد، پرسشها را مطابق چارچوبش از اطلاعات محض بيرون ميكشد و سپس استنباطي را كه از پاسخهاي شخص دارد با در نظر گرفتن هدف؛ از آن ابراز ميكند.
او از پرسشهايي كه پاسخ داده نشده رها ميشــوند آگاه اســت. نزد او اين فقط بعد از يك محدوديــت روايت در مصاحبه فرد از حيث نظري است كه ميتواند ايجاد شود.
تاريخ شفاهي اين يا آن فرد ممكن است در توليد، به نيازهاي معيّن افرادي خاص كمك كند و بسا كه براي ساير محققان مفيد نباشد، كساني كه بخواهند سؤالات متفاوتي از مصاحبه شوندگان بپرسند.
در مورد گنجينه نوارهاي ضبط شده تاريخ شفاهي، اين فضيلت كه بهرهمند امروز آن، همان كسي نيست كه در آن زمان حضور داشته است، سبب ساز است.
اما سه لايه متفاوت از زمان درهم پيچيده هستند: گذشتهاي كه روايت ميشود؛ زماني كه روايت اتفاق افتاده است؛ و زمان به معني وقتي كه بوسيله سوم شخص از نوار ضبط شده استفاده ميشود.
كاربر كه از متن گذشته دور است، نه فقــط شروع به خوشهچيني و گفتن راجع به گذشته بلكه همچنين با فاصله داراي ترتيب تاريخ از زمان روايت متن و با طرح انواع پرسشها به كُنه تاريخ از خود نوار پي ميبرد.
اين وجود سطح بندي خوشبينانه از زمان، البته از ديدگاه تاريخ قابل توجيه نيست.
نه فقط شروع به خوشه چيني با جمع شدن هر سه زمان در لايه اول حادثه، چنان كه واقــعاً اتفاق افتاده، فهم دشوار روايت كه حاصل كار نوارهاي ضبط شده است، بعد از گزارش شدن بوسيله يادآوري هر فرد، شروع به كاهش ميكند.
در آينده، خواننده مجهز به آگاهي، با قطعي انگاري سازمان يافتگي نوار اشخاص، با مشكل دســت و پاگيري كه مصاحبه كننــده مثــبت نگر با دسترسي به شخص راوي به او تحميل كرده، با همــه انسانيتاش، بــه سخــتي دستاورد علمي پيدا خواهدكرد.
امكان ضعيفي هست كه مصرفكننده نوار ـ كاربر، ناگفــتههاي محــتمل، نمادين، تلويــحي و ايــهامدار روايـت را كشف كند.
با اين وجود در بين مجموعه شواهد آرشيويكال، وجود مستقل تاريخ شفاهي، با دراختيار قرار دادن يك سطح وسيع از روايات و عقايد تاكنون توانسته است. بهترين مروج فهم از گذشته با در نظر گرفتن نسلهاي آينده باشد.
تاريخ شفاهي كثرت ديدگاه هايي را كه در دسترس قرار ميدهد، يا امكانات دموكراتيكي فراهم كند كه محقق را از محدوديتهايي كه بوسيله تعاريف سياسي و سنتي كه تاريخ و منابع تاريخي بوجود ميآورند و به او تحميل ميكنند، آزادكند.
علاوه بر اين تاريخ شفاهي به ما فرصت ميدهد بارها و بارها به گذشتهمان برگرديم؛ مادامي كه آنها هنوز زنده هستند و زندگي ميكنند، و از آنها بخواهيم بما بيشتر و بيشتر بگويند. و مهمتر آن كه موقعيت تاريخي از اساس متفاوت در بحبوحه حكايتشان تسخير شدني است.
و اين آزادي مورخ از استبداد آفريدن است ـ كه زمينهساز توليد نوار ضبط صوت [و تصوير] است.
مصاحبه ميتواند بوجودآورندة يك مجموعه هماهنگ از موضوعات با فاصله منظم باشد، آن چنان كه تعدادي از فرآوردهها را ميآفريند. و حاصل كار در بهترين شرايط اين است كه نه فقط ارائه ديدگاه هايي راگوناگون گروههاي مختلف را امكانپذير ميكند، بلكه در جاي خود به مختلف بودن همان اشخاص نيز اشاره دارد.
نوشته: هُنگلايزا - ترجمه: مهدي فهيمي
منبع: روزنامه اطلاعات، سه شنبه 29دی 1388- شماره 24668