ايدئولوژي و نهادهاي تاريخ شفاهي در جنوب شرق آسيا
به اين ترتيب، براي مورخي كه از اين يا آن شخص نوار ضبط شده در اختيار دارد، مصاحبه نخبگان ميتواند يك گنجينه هنگفت از مستندات و شواهد باشد كه ممكن است بخوبي بتواند تاريخ اشخاص را بازنويسي كند؛ فراسوي آنچه از اوضاع و احوال امروز روزنامههاي رسمي؛ تجزيه و تحليل و عرضه ميكنند، حتي با منتشر كردن نامههاي رسمي و منابع مهم كه مجوز گرفتهاند.
اما هنوز در شرايطي وجود دارد. پيشنهاد امكان ضبط نوار در هر زمينهاي كه چيزي اساساً جديد است، واقعاً محدوديت است.
در جنوب شرق آسيا، دو عامل ممكن است بهعنوان مانع كار تاريخ شفاهي، در مصاحبه با نخبگان و درباره فهم بهتر موضوع كه روايت ميشود، وجود داشته باشد.
اول، در جوامعي كه حرمت سن و سال (پيري و سالمندي)، خصوصاً از حيث مرجعيت نگهداشته ميشود؛ در اين موقعيت نابرابر اجتماعي مصاحبهكننده در ارتباط با مصاحبه، بايد هوشيار باشد، يعني بايد سخت تلاش كند كه مرعوب اين مقام ثانوي نشود و كنترل برنامه خود را از دست ندهد.
دوم، و اساسا، بيشتر جوامع جنوب شرق آسيا، داراي معرفت مستقل در يك سنت نيستند بخاطر اين كه در ايام پيش ـ استعماري، نوشتن تاريخ و ساير فعاليتهاي مذهبي و عقلايي به عنوان حق قانوني دادگاه (هيأت قضايي) و يك وظيفه سياسي به دقت حراست ميشد.
مؤسسات جديد و تحقيقات آموزش عالي، عموماً در برنامه و كاركرد، وظيفه مرتبط با آموزش شخصي فرد و تجهيزات اداري، تاريخ پيش ـ استعماري ندارند.
هدف آنها در نظام سلسله مراتبي، بواسطه نفوذ استعماري و معرفت بيكم و كاست به ساختار سازماني، و فرهنگ سياسي كه خود عاملش بودند از جا كندني نبود.
به همين نحو، تحقيق تاريخي كه نقطه اميدش دورة پس از استعمار جوامع است، اغلب مسئوليت شاق ترتيب دادن اين وضع را دارد كه بفهمد دلبستگي همگاني يا بناي كشور بر چه چيز بايد باشد. به اين ترتيب بسيار محتمل است كه گنجينههاي اطلاعات تاريخ شفاهي در اين كشورها، موجوديتاش مديون رهبري سياسيشان باشند. چنان كه مؤسسات، همراه رسانههاي گروهي و كتب درسي، در تعريف و معني اينكه چه وقايعي از حيث تاريخي قابل ملاحظه و بررسياند و چطور بايد درك بشوند نقشي را نسبت به جمعيتشان بعهده ميگيرند.
و اگر واقعاً اوضاع و احوال اين بود، پس بسيار از نظر آنان طبيعي است كه مصاحبه نخبگان و پروژههاي تاريخ شفاهي، ذاتاً پيچيدگي سياسي داشته باشند.
اما آيا اين تصميمي بود كه بوسيله اعضاء پروژه تاريخ شفاهي گرفته ميشد يا نه؟ و از همين مقوله است درگيريهاي سياسي كه حتي به مصاحبه با رقباي سياسي از نخبگان حاكم، نفوذ ميكند. چنانكه آنان ممكن است در طرح برنامههاي تاريخ شفاهي دست به انتخاب راويان بزنند و بسيار محتمل است كه مبناي اين عمل رقباي گذشتهشان باشد تا كساني كه در حال حاضر هستند. و بنحوي جايز بشمرند كه از زمامداران جوامعي كه به نحوي پختگي سياسي بيشتري نسبت به ايالات خودمختار جديد در جنوب شرق آسيا دارند، استفاده كنند.
البته مصاحبه با دشمنان رژيم سياسي گذشته در منطقه بايد با بستر دورهاي كه قضايا در آن ايجاد شده، همخوان باشد؛ زماني كه نبرد مردان و زنان مستلزم فرصت بيشتري بود و امكان نداشت آنان مقابل وضع موجود و برخلاف عرف (يا به عنوان جايگزين) ژست طولانيتري بگيرند. پس از پيروز شدن غير از پيشنهاد يك طرح سياسي جايگزين چه چيز بايد به عنوان خاطره مكتوب يا شفاهي گزارش شود؟
به اين ترتيب ممكن است نحوه خودياري يا هيجانانگيز بودن روايت مسألهاي نباشد و پيامد آشكار ساختن روايت بسا اين باشد كه مصاحبه حكايتي ارائه كند از شكست طرف مقابل، حكايتي كه الزاماً مغاير طرف پيروز نيست.با كمي خوشبيني بعيد نيست كه مصاحبه شوندگان با انواع افراد اخلاقي و آرمانگرا كه تا حدودي از ظلم و ترفند سياستمداران مغبون شده باشند، روبرو شوند.
اما مورخ نبايد احتمال بدهد كه قادر است از اين نوع پركردن نوار روايات كه تاكنون تحت فشار بودهاند، آن كنترل تاريخنگاري را بيرون بكشد.
حكمراني نخبه يكبار ديگر با تصميم نخبه واقعاً بايد صداي آنان شنيده شود. البته با حال و هوايي كه ممكن است بيشتر هوشمندانه، بيشتر ظريف (نامحسوس) باشد. و اين بساكه اغواگرانه نيز به حساب آيد.
قيد و شرطهايي كه خود شركتكنندگان كنفرانس 1978 راجع به مصاحبه با نخبه به زبان آوردند، از منابع قابل اعتماد تاريخي است.
آنان تأكيد كردند كه ارزش پركردن چنين نوارهايي بيشتر وابسته به صداقت و رك و راستي مصاحبه شونده است. و احتمال دارد كه نخبگان با فراغت بال، نوعي ـ روايت از تاريخ را كه از جنبهاي مورد نظر خودشان است بهطور ضمني، در آن جاي دهند.
مصاحبه با غيرنخبه عموماً در معرض disembling و فريبكاري، است و از آنجايي كه اين تجربه پيشتر وجود داشته، مورخ تكيه مردم و ترجيحاً افكار و اعمال خاص آنان را در تمام موضوعات زندگي با هم مورد توجه قرار داده است. و در نهايت وقتي سخن دروغ در مصاحبه معمول شد، مورخين شفاهي بايد بتوانند موارد خلاف واقع را جدا كنند و به قابل وثوق بودن اشخاص در محافظت از روايت، بيشتر توجه نشان دهند. برخلاف نخبه، ديده شده كه غير نخبه به درجة بسيار زيادي تغيير پذيرند. يك گروه از اشخاص ممكن است دنبال همان منظوري بروند كه به طور قطع براي مورخ شفاهي بهترين خاطره هستند، و راوي به اين نحو سعي در مكانيابي و گزارش آنها دارد. اين آزادي عمل ـ فرصت تا حدي به مورخ پروژه شفاهي اجازه ميدهد كه پربارترين روايت ممكن و قابل اعتمادترين گزارش را تهيه كند.
مصاحبه با شخص معمولي ـ متعارف كه دسترسي مورخين به نقطه نظر او پيرامون وقايع سراسر زندگياش بديهي فرض ميشود، يكي از غيرقابل بحثترين مزاياي تاريخ شفاهي است. براي چنان اطلاعاتي كه در ساير منابع مُستند پيدا نميشود و تاكنون محققين آن را از دست داده بودند.
در جنوب شرق آسيا، زمان اشغال ژاپن در طي جنگ جهاني دوم، تجربهاي وجود دارد كه شماري از پروژههاي تاريخ شفاهي مبادرت به گزارش آن كردند. ژاپن صرفاً يك نقطه عطف در خلأ رهبري ـ قدرت، سياستهاي استعماري كشورها نبود؛ بلكه جريان زندگي روزمرّه مردم عادي را نيز مختل كرده بود.
تقريباً هيچ كس نبود كه از گستره وقايع اين سه سال و نيم، تأثير نپذيرفته و آن را پشتسر نگذاشته باشد. بنابراين براي بازيافت تاريخ، هر دو وجه سطح و عمق موضوع اشغال، بوسيله مركز تاريخ شفاهي سنگاپور، در پروژه ذيل، به اين ترتيب توضيح داده شده است: «تاريخ شفاهي امكان دارد تعداد زيادي تصوير دقيق با نبودن ساير شكلهاي سند از گذشته فراهم آورد. يك نمونه خوب آن طرح تحقيقاتي اشغال ژاپن است كه بخش تاريخ شفاهي عهدهدار آن شده است.
تعدادي كتاب و گزارش از دوره اشغال ژاپن نوشته شده است و اينكه چرا و چطور بريتانيا سنگاپور را در برخورد با ژاپن از دست داد؛ و تجربياتي از افراد كوچه و خيابان از جنگ؛ اما در اين جا رخنه و خلأيي در دانش ما از تجربيات مردم عادي سنگاپور وجود دارد.
اين پروژه كه دپارتمان مسئوليتاش را پذيرفته به ما در پركردن اين شكاف كمك ميكند. هرچند «تاريخ پايين» به طور خودبه خود و به محض ضبط شدن صداي مردم عادي به يكباره رخ نميدهد.
بيش از اين در مورد مصاحبه نخبه، نقش مصاحبه كننده، هوشياري تاريخنگار نسبت به مؤسسهاي كه او نماينده آن است و تصميمات جور واجوري ميگيرد و در دلايل مصاحبه مهم است بايد گفت كه او نماينده آن است مهم است بايد گفت: «ماهيت سند» در دلايل مصاحبه است.
از اينرو بخشهاي تاريخ شفاهي در اطلاعات آرشيوي در توليد نوارهاي ضبط شده كه پيشاپيش به تعدادي از كاربران فصلي و آينده خدمتي را با چنان دقت ممكن است ارائه كنند، مسئوليتي سهمگين بردوش دارند.
اين هدف حرفهاي، بنا دارد آنان را به سوي يك منزلت مثبت از تاريخ كه فرضاش براين است كه: گذشته ميتواند چنان كه واقعاً اتفاق افتاده است، از اول تا آخر با قصد استفاده از اسناد، بازيافت شود، سوق دهد.
گنجينههاي ملي اظهار ميكنند نه از باب اثبات يا اثبات نشدن يك ديدگاه بلكه با هدف ساده فراهم آوردن حقايق صحيح براي كاربرانشان فعالاند؛ و براي انجام اين كار آنان بايد روششناسياي را به كار گيرند كه مصاحبهكننده قادر باشد تا حد توان، موضوعات زيادي را نشانهروي و بيدقتيهايي را كه بالقوه در روايات پنهان هستند و او سعي دارد هرچه بيشتر آنها را بياد بياورد، رديابي كند.
نوشته: هُنگلايزا
ترجمه: مهدي فهيمي