درباره شیخ شریف و رشادتهایش در خرمشهر، گفتهها و نوشتههای زیادی شنیده و خوانده بودم. بهویژه از لحظههای شهادتش و قساوتی که عراقیها در شکنجه پیکر نیمه جان او از خود نشان داده بودند. از شادی بیش از حد آنها هنگام دست یافتن به جنازه شیخ و سر دادن آواز "اسرنا الخمینی ... قتلنا الخمینی" هم مطالبی شنیده بودم. اما جزئیات زندگی و شهادتش زمانی بر من روشن شد که کتاب «شیخ شریف: سیری در زندگی و مبارزه اولین روحانی شهید دفاع مقدس، حجت الاسلام محمدحسن شریف قنوتی» تدوین جواد کامور بخشایش به دستم رسید.
این کتاب نوزدهمین مجلد از مجموعه کتب یادها است که در گروه تاریخ موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی تنظیم و روانه بازار نشر میشوند. کتاب در سال 1386 توسط نشر عروج به بازار معرفی شد و از اقبال و توجه نسبتا خوبی برخوردار شد. اما قبل از ادامه صحبت در مورد کتاب و چند و چون نگارش آن، لازم دیدم شیخ شریف را به خواننده معرفی کنم و دلایل این محبوبیت را شرح دهم.
حجت الاسلام والمسلمین شهید محمد حسن شریف قنوتی – که بعدها و خصوصاً در دوره دفاع مقدس به شیخ شریف شهرت یافت – در سوم تیر ۱۳۱۳، در خانواده ای مذهبی، در اروند کنار از توابع آبادان به دنیا آمد و تحت تعلیم و تربیت پدر و مادر روحانی و مذهبی خود قرار گرفت. او به دلیل علاقه ای که به روحانیت و علوم دینی داشت، به کسب معارف دینی و اسلامیروی آورد و به سرعت در این راه ترقی نمود. محمد حسن نوجوان، مقدمات علوم اسلامیرا در آبادان و نزد عمویش، شیخ عبدالستار اسلامیکه از بزرگان خوزستان بود، فراگرفت. او در سال ۱۳۳۲ وارد حوزه علمیه آبادان شد و پس از دو سال تحصیل، به حوزه علمیه بروجرد رفت و به جرگه شاگردان آیت الله العظمیبروجردی(ره) پیوست. سپس به قم عزیمت کرد و و در کلاسهای درس حضرت امام خمینی(ره) و آیت الله العظمیگلپایگانی(ره) شرکت کرد.
سابقه مبارزات او به دوره فدائیان اسلام باز میگردد. شریف قنوتی همکاریهای بسیار نزدیکی با رهبر فدائیان اسلام ، شهید مجتبی نواب صفوی داشت و حتی پس از شهادت نواب، همواره مورد تعقیب رژیم بود و به از این رو، در شهرهای گوناگون با نام مستعار رفت و آمد میکرد و به فعالیت های خویش ادامه میداد. مردم شهرهای اردکان، شیراز، اصفهان، بروجرد و مسجد سلیمان از او خاطرات بسیار خوبی به یاد دارند و احترام ویژه ای برای او قائل هستند. او در تمام این شهرها مدتی اقامت داشت و علیه رژیم شاه مبارزه کرد. البته کارش فقط تبلیغات و مبارزه نبود. او برای مردم مسجد و حمام و دبستان میساخت و به رفع مشکلات و دعاوی اجتماعی آنها میپرداخت. برای بهبود اوضاع معیشتی آنها کارگاههای قالیبافی به راه میانداخت و شریک غم و شادی آنها میشد. در اصفهان و شیراز و اردکان شریف قنوتی بود و در بروجرد و مسجد سلیمان به شریف طبع مشهور بود. بارها تا پای دستگیری پیشرفت و با کمک مردم گریخت و بارها به زندان افتاد و با تجمع مردم در مقابل زندان و یا شورش داخل زندان، از حبس رهایی یافت.
پس از پیروزی انقلاب هم باز به اردکان فارس بازگشت و به نمایندگی شورای شهر برگزیده شد. پس از یک سال فعالیت اجتماعی در اوایل سال 1359 به بروجرد رفت و به عنوان نماینده ویژه دادستان انقلاب اسلامیمشغول به خدمت شد. اما شروع جنگ عنان قرار را از او گرفت. شهید محمد حسن شریف قنوتی در اولین اقدام، نخستین ستاد کمک رسانی و پشتیبانی جنگ را در بروجرد دایر کرد و برای کمک به جبهههای نبرد، در سوم مهر ۱۳۵۹ همراه کاروانی متشکل از ۲۱ کامیون آذوقه، به خرمشهر رفت. او پس از بازگشت از خرمشهر، گروه هایی از جوانان بروجرد را سازمان دهی کرد و دوباره به خرمشهر بازگشت. در آنجا با تشکیل گروه چریکی الله اکبر که بعدها به «لشکر الله اکبر» تبدیل شد و گروهان های مقاومت، چندین بار شهر را از خطر سقوط نجات داد.
اینجا بود که نام شیخ شریف در سنگرها پیچید و در آخر به گوش عراقیها رسید. شهید شریف قنوتی خرمشهر را مانند کف دست میشناخت. او به چریکهای خود آموزش های خاص مقطعی میداد و آنها را در مکان های حساس خرمشهر مستقر میکرد. نیروهای او در جنگ تن به تن اغلب پیروز میشدند و این شکست ها عطش عراقی ها به خون او را روز به روز بیشتر میکرد. از یک سو عراق توان نظامیعظیمیرا برای اشغال خرمشهر بسیج کرده و از سوی دیگر توان نظامیخرمشهر برای دفاع، تنها سیزده دستگاه تانک بود. سپاه خرمشهر و شهید جهان آرا، با تمام توان در حفظ شهر میکوشیدند و شیخ شریف علاوه بر فرماندهی برخی از محورهای اصلی خرمشهر، مسئولیت تأمین مهمات را بر عهده داشت.
در روز 24 مهر 1359، شهید شریف قنوتی به همراه وانت مهمات وارد خیابان چهل متری خرمشهر، که محور مرکزی حمله و تقسیم نیروهای عراقی بود، شد. عراقی ها با مشاهده او بلافاصله وانت را به تیربار بستند و بی درنگ با گلوله آر پی جی ماشین را واژگون کردند. از اینجا به بعد شدید ترین شکنجه ها را بر او و راننده اش وارد کردند. ابتدا چند گلوله به دست و پا و گردن شهید قنوتی زدند و به دورش پایکوبی کردند که: "اسرنا الخمینی، اسرنا الخمینی..." سپس با سرنیزه کلاشینکف شقیقهاش را از جای عمامه دریدند و کاسه سرش را درآوردند. آنگاه شعار "قتلنا الخمینی" را ضمیمه رقص و پایکوبی خود کردند. بعد عمامه شیخ را به گردنش بستند و او را از ساختمان دو طبقه ای در همان خیابان آویزان کردند.
شیخ شریف بر خلاف باقی شهدا، سه مزار دارد. مزار اصلی که در قبرستان شهدای آبادان است، مزار یادبودی که مردم اردکان در قبرستان شهدای شهر خود به یادش ساخته اند، و سنگ یادبودی که مردم بروجرد برایش در میان شهدای خود برایش تدارک دیدند.
کتاب «شیخ شریف» در 281 صفحه تدوین شده است. کتاب شش فصلی است و خود تدوین گر کتاب هم در ابتدا، نگاهی گذرا به زندگی نامه شیخ شریف انداخته تا خواننده را با نمای کلی مطالب آشنا کند. پنج فصل اول کتاب که روی هم رفته 157 صفحه میشوند، به نوعی شرح و تفصیل همان زندگینامه خلاصه شده اول کتاب هستند و فصل ششم به ویژگی های فردی و آثار و اشعار به جای مانده از او میپردازد. فصل ششم در صفحه 195 به پایان میرسد و باقی کتاب را ضمائم آن تشکیل میدهند که شامل فهرست تفصیلی، فهرست اعلام، فهرست منابع و اسناد و تصاویر به جای مانده از شیخ شریف میشوند.
با ورق زدن کتاب متوجه میشویم که مطالب آن از دل مصاحبه های مختلفی که با 39 نفر از دوستان و همرزمان شهید شریف قنوتی انجام شده، دستچین شده اند و به نظر میرسد که جای توضیحات درباره نحوه مصاحبهها و تعداد افراد مصاحبه کننده در مقدمه کتاب خالی است. فقط در انتهای پیش گفتار اشارهای کوچک به این نکته شده است که مطالب ومصاحبه های این کتاب توسط فرزند آن شهید تهیه و استخراج شدهاند و آقای کامور وظیفه تدوین و تنظیم آن را بر عهده داشته است. نام تمامیمصاحبه شوندهها، علاوه بر پاورقیها، در بند ج (تاریخ شفاهی) فهرست منابع کتاب، آورده شده است.
از دیگر نکاتی که با تورق کتاب متوجه میشویم، سرعت گذر قلم تدوین گر کتاب از مراحل مختلف زندگی شیخ شریف است که هرچه به انتها نزدیکتر میشود، آرامتر و سنجیدهتر میشود. جواد کامور در سه فصل اول که 105 صفحه از مطالب کتاب را تشکیل میدهند، زندگی شیخ شریف را از تولد تا چهلوچهارسالگی مرور میکند. آنگاه در فصل بعدی صرفا به دوره جنگ و حضور او در جبههها میپردازد و فصل پنجم را فقط بر روی روزهای آخر زندگی و نحوه شهادت وی متمرکز میکند. این روند ممکن است از نظر برخی ناهماهنگ به نظر آید و قلم او را در سه فصل اول شتابزده تصور کنند. ولی از نگاهی دیگر اگر منابع تحت اختیار تدوین گر در مورد سالهای ابتدایی زندگی شیخ شریف محدودتر از خاطرات دوره جنگ وی بوده باشند، این روند منطقی به نظر میآید. علاوه بر این موضوع، رشادتهای شیخ شریف و نحوه شهادت او و شکنجههایی که در زمان شهادت متحمل شده اند منحصر به فرد بوده و اختصاص یک فصل به روزهای آخر و شهادتش دور از انتظار نیست.
اسناد و تصاویری که اغلب از آرشیو شخصی خانواده شهید شریف قنوتی استخراج شدهاند، در 64 صفحه آخر کتاب به چاپ رسیدهاند. کتاب با تصویری از سنگ مزار شهید قنوتی در آبادان به پایان میرسد.
احمدرضا امیری سامانی