|
تاریخ شفاهی در جنوب شرق آسیا 10
|
ارزش گواهی متن شفاهی و گفتاری در بازسازی گذشته
از این منظر، بینش تاریخی، مبارزه ما را برای استقلال اساطیر فعلیمان، پیوند میدهد، دیدگاهی از آنچه اکنون در سنگاپور است؛ و این کمتر شامل گزارشهای عمومی، اوراق پارلمانی، روزنامهها و سایر روایات معاصر و epigrphy میشود. آنها شاید بیشتر تأمینکننده مصاحبههای عمومی باشند که بخش تاریخ شفاهی ادارهکننده آن است. این مصاحبههای تاریخ شفاهی (همراه با سایر مصاحبهها) با رهبران سنگاپور که کمونیست بیرحم را جان بسر کردند و باعث شد، خود حکومت در سال 1959 و با مالزی در سال 1963 مستقل بشوند، بطور گسترده بوسیله J.Drysdale و D.Bloodwarth موجب بازسازی ضروری درون روایات و این که چطور و از کجا سنگاپور به وضع امروزی رسیده است، مورد استفاده قرار گرفت. مورخین آینده، استطاعت لازم برای نادیده گرفتن این مجموعه خاطره از اولین نسل رهبران سنگاپور را که تاریخ شفاهی مصاحبههایش را ثبت و ضبط کرده ندارند. در سطح دیگر، روایات و توصیفشان از تکامل سبک زندگی ما و نقاط برجستة آن و مرور مناسک و سایر اعیاد تقویمی که ما امروز جشن میگیریم و در مقام یک جامعه، از ما دفاع میکنند، قرار دارند. و این بیشتر شامل انتقال خاطره شفاهی اجتماعی از متون ادبی است. paul connertan از این فراتر رفته و بحث میکند از این که مراسم مناسکی که ما انجام میدهیم، و شامل روایاتی از گذشته ماست؛ خاطرات اجتماعی ما را در بر میگیرد و نقش ما را با اجرای مراسم یادبود تسری میدهد. پس مصاحبههای تاریخ شفاهی ما در تلاش هستند که باقیمانده خاطره اجتماعی ما را که ما میسازیم و در بازگشت، آنها ما را میسازند ثبت و ضبط و تثبیت کنند. برای هرودوت و توسدید، روایت شفاهی نسبت به نوشته به مراتب ترجیح داشت. اول تا حدودی بخاطر این که تعداد کمی نوشته، اینجا و آنجا وجود داشت؛ اما آنچه بیشتر مهم بود این بود که کلمه گفته شده به تمام معنا از نوشته بالاتر بود. Plato استشهاد میکند به بحث socrate در phaedrus که در مقابل باسوادی میایستد، برای این که کلام نوشته شده یک محصول غیرطبیعی ـ تصنعی از موضوع واقعی در ذهن و فکر ماست و یک جایگزین برای خاطره است و سرانجام خاطره را ویران و فکر را سست میکند. کلام نوشته شده مثل دایالوگ مسئولیتپذیر نیست؛ اما توسعه سواد نمیتواند متوقف شود. همانطور که جوامع رشد میکنند و بیشتر پیچیده میشوند، ضروری است در نوشتن هم جوامع سازماندهی شوند. چنان که jackgoody به وضوح نشان میدهد، رابط نزدیکی بین تغییرات در شیوه و روابط تولید یک جامعه، نظام دارایی و تجارت و دیانت و رشد باسوادی و نوشتن در آن جامعه هست. روایات مکتوب که بواسطه جوامع انباشته شدهاند، بسا که یک طریق مرجحی برای مورخ بسوی گذشته باشد. اولویت شفاهی بدون تسخیر شدن از طریق نوشتن از دست میروند. و چندان که ما با کلام نوشته بیشتر آشنا شویم، به همان نسبت در کلام گفته شده دچار رنج و عذاب خواهیم شد. چنان که walterS.ongs.j متذکر میشود، کلام گفتاری باسواد، مخمصه است برای این که صدا ناپایدار است. بطور خاص باسواد میخواهد کلمات و افکار را ملزم کنند؛ هرچند این غیرممکن است که ملزم بشود. به یک حادثه، کلام گفته شده از ذهن محو میشود. مثل یک رود سیال و روان است. افکار و تجربهها در پروسهای که کلمات گراماتیکال آنها را با هم پیوند میدهند، عرضه میشوند. کلام مکتوب در یک مغایرت ثابت، افکار و تجربهها را به مثابه یک محصول بهم چفت و بست میدهد. این یک نتیجه (کالا) فشرده و کم حجم (جمع و جور) است. مثل یک کربن فشرده شده از یک الماس، ما میتوانیم مقدار زیادی از مضامین کلام گفته شده را در کلام مکتوب بپیچیم (بستهبندی کنیم و جا دهیم). در اصطلاحات جامعهشناسی زبان، زبان نوشتار از نظر لغوی در مقایسة با زبان گفتار انباشته دستوری، فشرده است. چنان که در شواهد مثال نقل شده از سوی MichaelHalliday میبینیم. بیان نوشته شده میتواند چنین باشد: «هر دیدار پیشین مرا با این حس رها میکند که به سهم خود، کار بیهودهای کردهام». در همطرازی با یک اظهار گفته شده: «هر وقت که من قبلاً آنجا را دیدهام این احساس به من دست داده که باید این کار بیهوده باشد که من سعی میکنم دوباره آن را انجام دهم». اختلاف بیش از دو روش متفاوت در بیان یک تجربه یا فکر است. نوشتن صرفاً یک وسیله (ابزار) نیست. یک حدی از وسیله ارتباط است که ما با آن افکارمان را با آن اظهار و اعلام میکنیم. یک عملی است که نتیجهاش اصلح (تغییر) بشر است. راههای متفاوتی در درک جهان و اجرای امور این جهان هست. گزارشهای کمپانی هند شرقی ممکن است یک نمونة آموزنده باشد، در این که چطور «نوشتن» اجرای امور ما را اصلاح میکند. کمپانی هند شرقی، در اولین قرن حیات خود، با انتخاب سری کمیتهها بوسیله سهامداران، اقدام به یک عمل بنیادی کرد. امور کمپانی در خلال میتینگهای منظم کمیتهها حل و فصل میشد؛ دعاوی حقوقی که باقی میماند، بوسیله منشی در یادداشت نگهداری میشد. در این کمپانی بیشترین اهمیت را به دستمزد افسران میدادند. در میانه قرن هفدهم، منشیها موظف بودند به کمیتهها خدمت کنند؛ تا پس از آن که کمپانی مقدار زیادی از موافقتنامههای تفاهم شده آقایان را منتشر کرد. در حالی که انگلیس قرون وسطی، مراسم سوگند و کلمات شفاهی اگر نه بیشتر، ارزشاش همتراز حکم نوشته شده بود. هرچند تا اندازهای، در جریان ادغام کمپانیهای قدیم و جدید در 1709 و رشد کلی و پیوسته نقش ثروت و قدرت کمپانیها، محیط کاری (اختصاص یافته) گفتاری به سمت محیط کاری نوشتاری رفت. کاغذ پیشین، انفجار اطلاعات در tudor انگلیس ممکن است موجب دگرگونی فعالیتهای کمپانی هند شرقی شود. کاغذ گزارشها (خبر) ترجیحاً وسیله ارتباط واقع میشوند. نامه غیررسمی (و یادداشت داخلی) جزیی و مفصل و گزارشها، مبنای تصمیم گرفتن واقع میشوند. کمیته مکاتبات که مسئولیت مکاتبه غیرمحرمانه کمپانی با هند را داشت، بخاطر موقعیت مختلف کمیتهها در گزارش به رؤسای دادگاه که معلوم میشود خیلی مهم است، یک نویسنده تمام وقت، مکاتبات هند در امر منشیگری و وظیفه تهیه پیشنویس و رسیدگی به نامهنگاری هند را از سال 1770 به عهده داشته است. از آن پس یک بازپرس هندی تمامی رویه مخابره را با حرفه پیشنویسینامه به هند تا 1858 به عهده داشته است. تحت سرپرستی یک مجموعه از شخصیتهای هوشمند چون: james Mill (36 ـ 1830) Thomas Lovepea cock (56 ـ 1836) و millsson, john stuart که در 1828 به عنوان دستیار به مجموعه پیوست، بازپرسی که صاحب یکی از سمتهای کلیدی در اداره مرکزی کمپانی در لندن شد. مارشال مکلوهان، نشان میدهد که چطور یک رسانه جدید یا رسانه، نوع قدیمیتر را در خود فرومیبرد. چنان که نوشته، گفته را؛ و چاپ، نوشته را و امروز کامپیوتر، چاپ را. هر وسیله ارتباطی به همان نحو که نوع قدیمی را فرامیگیرد در محیط نفوذ میکند و آن را تغییر میدهد. پیامد این تغییرات برای کمپانی هند شرقی، تغییر زبان گفتاری به نوشتاری بود؛ و نیازمند مدیریت گسترده امور تجاری، قلمرویی و سیاسی سریع کمپانی بوسیله نخبگان اجرایی از اداره بازپرسی مکاتبات هند بود. کنترل کمپانی و به تصویب رساندن آموزش، در دستان این نخبگان اجرایی بود. شاهپرشان در دست آنان بود. برای آنان گزارش میدادند؛ البته نه آن اندازه که سهامداران کمپانی، اما بیشتر از کنترل هیأت مدیره، نقشآفرینی pitt هند بود. او یک نخبه اجرایی بود که برای خود صاحب زندگی بود؛ و به عنوان دستگاه دولت هند رشد میکرد که بعدها به صورت یک مدل وارد بریتانیا شد. پیدایش ماشین تحریر، تلگراف و اخیراً بیشتر تلکس و امروز شبکه مخابراتی کامپیوتر، گزارش مکتوب را دوباره به کلی دگرگون کرده است؛ بویژه تلفن که تغییرات بنیادی در ارتباط بین دیوانسالاری و گزارش نوشته یا چاپ شده، ایجاد کرده است. منشی (یا رئیس دفتر) مستعمراتی و کارمندانش در وایتهال، برای این که بتوانند یک تصمیم سیاسی (در دولت ـ هیأت حاکمه انگلیسی) بگیرند، نیاز نداشتند قبل از آن به مدت طولانی منتظر نامه اداری باشند که از سنگاپور، توسط یک هرم ادارینما به آنها میرسید. آنان میتوانستند توسط تلگراف و تلفن و تماس با فرماندار سنگاپور و به دست آوردن سریع اطلاعاتی که برای تصمیم گرفتن نیاز داشتند، ماشین ادارینما را با چرخی کوتاه دور بزنند.
نوشته: کو.ا.چنگ.هوان ترجمه: مهدی فهیمی
منبع: روزنامه اطلاعات، دوشنبه 2 آذر 1388، شماره 24623
|