تاريخ شفاهی چيست؟
«تاريخ، دانش پيچيدهای است که برای وصول به حقيقتی هميشه نسبي، ناگزير از پيمودن راههای ناهموار و پيچيده است و ميدانيم که در طی قرون، با چه شيوههای متفاوتی درک شده است. يعنی هر نسلی به نوبه خود سنگی برای ايجاد اين معبد باشكوه حمل کرده اما باز هم بنای کِليو (ربالنوع تاريخ و شعر حماسي) ناتمام مانده است.»1
تاکنون تاريخ به شيوههای گوناگونی درک شده است؛ از طريق نقاشيهای به جا مانده بر ديوار غارها، ابزارهای باقيمانده از انسانهای نخستين، مطالعه سنگنوشتهها، رؤيت و بررسی بناهای بر جای مانده، مطالعه و بررسی مجسمهها و سکهها و مهرها، مطالعه نامهها، کتب خطي، سفرنامهها و خاطرات و… تاريخ شفاهی نيز يکی ديگر از روشهای درک تاريخ است. «تاريخ شفاهي، نوعی شيوه جمعآوری و آمادهسازی اطلاعات تاريخی از طريق ضبط مصاحبه با شرکتکنندگان در رويدادهای تاريخی است. تاريخی شفاهي، هم قديميترين نوع تاريخ است که مربوط به پيش از دوره آغاز اختراع الفبا و ثبت تاريخ و هم يکی از جديدترين انواع آن است که از دهه 1940، با ضبط مطالب روی نوار آغاز شد.»2
تاريخ روايي، نه آن چنان بيگانه با فرهنگ ايرانی و اسلامی است که آن را کاملاً وارداتی بدانيم و نه آنچنان خودی که سرمنشاء آن داخلی باشد. وجود افسانههايی که سينهبهسينه نقل شده، شاهنامهخوانی يا نقالی شاهنامه و از همه مهمتر احاديث بسياری که با کلمه «قال» آغاز شده، مبين رواييبودن تاريخ ماست. اما تاريخ شفاهي، مقولهای ديگر است. تاريخ شفاهي، مبتنی است بر مصاحبه رودررو با تاريخسازان؛ مصاحبه پژوهشگر تاريخ با نقشآفرين تاريخ در مورد تجربيات خاصی که دارد. بهره جستن از روايات شفاهی به عنوان يک منبع تاريخي، امری هميشگی در تاريخنگاری هر مليتی است، اما در بحث تاريخ شفاهي، مورخ، خود به توليد منابع تاريخی دست ميزند.
در تاريخ شفاهی محقق برای دستيابی به پاسخهای دقيق، سؤالات خود را با دقت مطرح ميکند و ميکوشد از اين طريق خاطرات شخص را درباره حوادثی که شاهد آن بوده، مجدداً احيا سازد. حافظه افراد گنجينهای است که با اسناد مکتوب آرشيو برابری ميکند و هنر مصاحبهگر، در طرح سؤالات دقيقی است که با بازشنوی تجربههای شخصی فرد، اطلاعات کاملی از منبع خود کسب کند و يافتههای نو خود را برای آيندگان به جای بگذارد. در هنگام مصاحبه، به حوادث تاريخی از زوايای ديگری نگريسته ميشود و مطالبی رد و بدل ميگردد که در هيچ منبع ديگری يافت نميشود. بدون شک اينگونه اطلاعات بسيار تازه و باارزش هستند. اطلاعات شفاهی مطلوب، آن دسته از دادههاست که در ساير منابع نوشتاری يا غيرنوشتاری يافت نميشود. به عبارت ديگر، هنگامی که محقق به سند مکتوب دسترسی دارد، مراجعه به منابع ديگر تکرار مکررات است. تاريخ شفاهی هنگامی موضوعيت پيدا ميکند که منابع اطلاعاتی ناتوان از ارائه خبر باشند.
برای گردآوری اطلاعات شفاهی برنامهريزی دقيقی لازم است تا اول اينکه اطلاعات تکراری نباشد؛ دوم کاملاً مورد نياز جامعه تحقيقاتی باشد. قدم اول در اين زمينه، انتخاب شخصيتهای مناسب است. تسلط مصاحبهگر بر موضوع مصاحبه از عوامل مهم موفقيت مصاحبه به شمار ميرود. بنابراين انجام مطالعات مقدماتی و طرح سؤوالات دقيق، از مراحل مهم هر مصاحبه تاريخ شفاهی است. مصاحبهگر بايد با طرح سؤالات سنجيده، خاطرههای ديرين را در ذهن مصاحبهشونده احيا و او را تشويق کند تا در مورد موضوع مورد بحث به توضيح بپردازد. مصاحبهگر بايد نقش مصاحبهشونده را در جريانات مورد بحث بشناسد و پيوند او را با موضوع طی مصاحبه مشخص کند. هر چقدر اين نقش در تکوين رويداد مزبور مهمتر باشد، مصاحبه در نگاه مورخان ارزش بيشتری پيدا خواهد کرد. هنگامی که پای درگيريهای حزبی يا مسائل مورد اختلاف بين چند گروه در ميان است، مصاحبهگر بايد با طرفهای مخالف و موافق مصاحبه کند؛ و بدين گونه است که مورخان از اسناد شفاهی به عنوان مدرکی برای درک رخدادهای گذشته استفاده ميکنند.
تاريخچه تاريخ شفاهي
استفاده از منابع تاريخ شفاهی را مورخان درباره دوران معاصر از زمانی آغاز کردند که از روشها و اصول جامعهشناسان و انسانشناسان در امر مصاحبه بهره گرفتند. هدف از اين کار، گسترش دانش تاريخی در زمينههايی بود که مدارک و شواهد مستند، کمياب، يکطرفه يا ناياب است. در اروپا اين شيوه تحقيق را در آغاز قرن بيستم، تي. فيشر آنوين3 و جين کابدن آنوين4 به کار گرفتند. شيوه کار آنها به اين طريق بود که در روزنامهها، آگهيهايی چاپ ميکردند و از افرادی که تجربيات تلخی از سياستهای خاص دولت داشتند، ميخواستند که اطلاعاتشان را به صورت شفاهی يا کتبی ارائه بدهند؛ مثلاً کسانی را که دولت بدون پرداخت هيچ وجهی از اراضی خود بيرون ميراند.
از جنگ جهانی دوم به بعد، مورخان در مورد مطالعه جوامع بيسواد بهخصوص در آفريقا، شديداً متکی به منابع شفاهی بودهاند. به طور مثال در برخی کشورهای آفريقايي، نام تعدادی از رهبران سابق قبايل و دستاوردهای دوران اقتدار آنها سينهبهسينه نقل ميشد. اگرچه اين اطلاعات کاملاً قابل قبول نبود و پای علوم ديگر مانند باستانشناسی و زبانشناسی نيز به ميدان کشيده ميشد، اما به عنوان منابع تاريخی مورد استفاده قرار ميگرفت. در مورد دوران مستعمراتي، منابع، شفاهی و متنوعتر بود و از مقايسه و مقابله آنها با يکديگر يا با منابع مکتوب، امکان دستيافتن به اطلاعات مستند وجود داشت. به اين ترتيب با بهکارگيری اين شيوهها ابعاد تازهای از تاريخ آفريقا به تاريخ جهان افزوده شد.5
در حال حاضر بسياری از سازمانهای تحقيقاتی دولتی يا خصوصی در زمينه تاريخ شفاهی فعال هستند. از جمله مراکز دولتی که آرشيو تاريخ شفاهی تأسيس کردهاند، ميتوان به اين مراکز اشاره کرد:
1. آرشيو ملی سنگاپور که بخش تاريخ شفاهی آن از سال 1979 آغاز به کار کرد.
2. آرشيو ملی ايتاليا
3. وزارت دفاع اسپانيا
4. آرشيو ملی انگليس و…
و انجمنهای متعدد نظير:
1. انجمن بينالمللی تاريخ شفاهی در آلمان
2. جامعه تاريخ شفاهی گروه جامعهشناسی دانشگاه اسکس در انگليس
3. انجمن تاريخ شفاهی در دانشگاه بايلور در ايالت تگزاس
4. انجمن تاريخ شفاهی استراليا در کتابخانه ايالتی نيوساوتولز در سيدنی استراليا
5. انجمن ملی تاريخ شفاهی نيوزيلند
6. انجمن تاريخ شفاهی کانادا در آرشيو ملی کانادا
7. انجمن تاريخ شفاهی روسيه در دپارتمان تاريخ انستيتو پزشکی کيروف
8. جامعه تاريخ شفاهی مالت در مالت
9. شبکه تاريخ شفاهی مکزيک در انستيتو ملی تاريخ و انسانشناسي
10. انجمن تاريخ شفاهی برزيل در دانشگاه فدرال پرنامبوکو
11. برنامه تاريخ شفاهی در انستيتو تاريخ آرژانتين در دانشگاه بوئنوس آيرس
12. تاريخ شفاهی (اروگوئه) در دانشگاه جمهوری در مونتهويدئو اوروگوئه
13. بانک خاطره جزاير کی من در جورج تاون (جزاير آنتيل)
14. برنامه اسناد شفاهی و تصويری دانشگاه آنتيل ـ تری نيداد
15. تاريخ شفاهی آرشيو ملی سباح در مالزي
16. تاريخ شفاهی آرشيو ملی زيمباوه ـ حراره زيمباوه
انواع کاربرد تاريخ شفاهي
از تاريخ شفاهی برای جمعآوری اطلاعات استفاده ميشود. بهطور مثال مؤسسههای دولتی برای درک تاريخچه اماکن، سازمانها و برنامههای مرتبط با خود، به اين طريق اطلاعات مستند جمعآوری ميکنند. همچنين در مؤسسههای آرشيوي، از تاريخ شفاهی برای پر کردن خلأ اطلاعاتی اسناد استفاده ميشود. مؤسسههای خصوصی بهوسيلة تاريخ شفاهي، اطلاعاتی را به سفارش مؤسسههای دولتی يا به سفارشهای خصوصی جمعآوری ميکنند. از نمونههای جالب چنين فعاليتي، فعاليت مؤسسه Living Legacies در کاليفرنيای جنوبی است که فعاليت خود را از 1988 آغاز کرد و علاوه بر تهيه تاريخچه خانوادگی افراد، تاريخ مؤسسههای اجتماعی نظير معابد و کلوپها را نيز تهيه ميکند. ظاهراً تعداد اين مؤسسات در آمريکا رو به افزايش است. در عين حال برخی برنامههای تاريخ شفاهی را موزهها و جمعيتهای هنری نيز به اجرا درآوردهاند. دانشگاههايی نظير دانشگاه کاليفرنيا نيز، از جمله مراکز فعال در تاريخ شفاهی است.
کار اين عموميسازی تا به جايی رسيده است که برخی نحوه انجام مصاحبه تاريخ شفاهی را به کودکان مدارس هم آموزش ميدهند. بهطور مثال مؤسسه Living Legacies در کاليفرنيا، به کودکان ميآموزد که چگونه با پدربزرگ و مادربزرگهای خود مصاحبه کنند و يا در يکی از مدارس انگليس، به کودکان 8 ـ 7 ساله و 10 ـ 9 ساله در دبستان و نيز به دانشآموزان دبيرستان آموزش تاريخ شفاهی داده شد. مورد اخير، بر تحقيق در مورد يکی از مدارس مرکزی شهر لندن تمرکز داشت که مقارن با شروع جنگ جهانی دوم، به منظور تأمين امنيت جانی دانشآموزان، آنها را به روستايی در حومه شهر منتقل کرده بودند. در ابتدا تعدادی از دانشآموزان مذکور و ميزبانان آنان در آن روستا شناسايی و در يک جا جمعآوری شدند. سپس مصاحبه تاريخ شفاهی با آنان به وسيله معلمان و دانشآموزان انجام شد. طی اين جلسهها، هم موضوع مورد نظر و هم رفتار دانشآموزان به لحاظ روانشناسی و علاقهمنديهای آنان بررسی شد.
از ديگر پروژههای جالب تاريخ شفاهي، پروژه تاريخ شفاهی ساحل است که طی اين پروژه ـ که در فاصله ماههای ژوئن تا اکتبر 1990 انجام شد ـ پانصد ساعت مصاحبه به هفده زبان با اهالی 9 شهر از کشورهای سنگال، موريتاني، مالي، بورکينوفاسو، نيجريه، چاد، سودان و اتيوپی انجام شد. يکی از اهداف اين پروژه، اين بود که نشان دهد چگونه ميتوان از تاريخ شفاهی به وسيله گفتوگو با کشاورزان، دامداران و مهاجران در فرايند توسعه بهره برد. اين پروژه درصدد حصول درک بهتری از روش سنتی بهرهبرداری از زمين، اجاره زمين، کشاورزی و نظامهای چوپاني، علل پيشروی کوير و ساير جنبههای زندگی در ساحل عاج بود.
ديل ترلون7 مدير دپارتمان تاريخ شفاهی دانشگاه کاليفرنيا در لُسآنجلس، معتقد است که تاريخ شفاهی به لحاظ جامعهشناسی بسيار اهميت دارد، چرا که در عصری که شکلهای نوين رسانهها نظير دورنگار (فاکس) و پست الکترونيک به سرعت جايگزين نامهها، خاطرات روزانه و ديگر مدارک سنتی ميشود، تاريخ شفاهی سند جاودانهای ايجاد ميکند. از اين گذشته، اين يک واقعيت بديهی است که تاريخ را قدرتمندان مينويسند و در مورد آنها نوشته ميشود؛ اما تاريخ شفاهی در پی تصحيح آن است و اين به معنای مردميکردن تاريخنگاری است.
آرت هنسن8، مدير برنامه تاريخ شفاهی دانشگاه ايالتی فولترن، معتقد است هر چيزی که ديدگاه تاريخی را تشويق کند، مفيد است؛ خواه بر مبنای اطلاعات خانوادگی باشد يا بر مبنای اطلاعات محلی و يا اطلاعات مربوط به نهادها.
تاريخ شفاهی در ايران
در ايران پس از وقوع انقلاب اسلامي، به تاريخ شفاهی به عنوان يک شيوه پژوهش تاريخی توجهی خاص صورت گرفت. اگرچه پيش از وقوع انقلاب نيز مجلاتی نظير وحيد، با تشويق بزرگان به نوشتن خاطراتی از دوران زندگی خود، قدمهايی در اين مسير برداشتند، اما اين اقدام تا حدودی متفاوت با شيوه جمعآوری اطلاعات در تاريخ شفاهی است.
با وقوع انقلاب اسلامي، بسياری از وابستگان رژيم گذشته از ايران گريختند و بسياری از مبارزان و زندانيان سياسی از زندانها آزاد شدند. از طرف ديگر، از هم گسستن قيد و بندهايی که بسياری از آگاهان را به سکوت ميکشاند، فضای مناسبی برای بيان تجربيات و داشتههای نهان آنها ايجاد کرد. از اينجا بود که برخی در ايران و يا خارج از ايران، درصدد مصاحبه با اين آگاهان برآمدند. فرصت درخشانی که ميشد طی آن ابهامات بسياری را مطرح کرد و مورد بررسی قرار داد.
بنياد تاريخ انقلاب اسلامی از معتقدان دستاندرکار ضبط مصاحبه تاريخ شفاهی بود که به منظور تدوين تاريخ انقلاب اسلامی تشکيل شد. از ديگر مراکز فعال در ايران، سازمان اسناد ملی سابق ايران يا معاونت فعلی اسناد ملی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ايران، دفتر ادبيات انقلاب اسلامی وابسته به سازمان تبليغات اسلامي، مؤسسه تنظيم آثار و نشر ارزشهای حضرت امام(ره)، آستان قدس رضوی و موزه ملی پزشکی را ميتوان نام برد. در خارج از ايران نيز بخش مطالعات خاورميانه دانشگاه هاروارد، بنياد مطالعات ايران، مرکز تاريخ شفاهی يهوديان ايراني، انستيتو بينالمللی تاريح اجتماعی آمستردام و … را ميتوان برشمرد.
سازمان اسناد ملی سابق ايران، فعاليت خود را در زمينه تاريخ شفاهي، رسماً از سال 1372 آغاز کرد و طی سالهای گذشته، تاکنون با سيصد نفر از شخصيتهای علمي، فرهنگي، سياسی و هنري، قريب به يکهزار ساعت مصاحبه تاريخ شفاهی انجام داده است.
مشکلات کار و انتقادهای مطرح شده
تاريخ شفاهی نيز مانند هر شيوه پژوهشی ديگر با مشکلات متنوعی روبهرو بوده و هست. مشکلاتی که گاه به طور عمومی برای هر نوع مصاحبه تاريخ شفاهی وجود دارد و يا مشکلاتی که به طور خاص در ايران با آن روبهرو هستيم که از آن جمله است:
1. بهطور کلی در مصاحبه تاريخ شفاهي، واقعه تاريخی از ديدگاه فردی خاص بيان ميشود. ديدگاههای فردي، قوه ادراک انسان را تحت تأثير قرار ميدهد و گاهی موجب ميشود که خاطره بيانشده به صورت گزينشی ابراز شود؛ يعنی به وسيله مصاحبهشونده و بنا به ميل و سليقه او، از بين خاطرات ديگر انتخاب شده باشد. اين نوع جهتگيری را افراد با هر نوع پيشينه سياسی يا اعتقادی اعمال ميکنند. بنابراين در نظر گرفتن اين واقعيت برای درک تاريخ بسيار مهم است.
2. در مصاحبه تاريخ شفاهي، مصاحبه شونده همواره خود را مبرا از هر نوع عمل خطايی دانسته و اغلب از موضعی مثبت به بازگويی جريانات ميپردازد.
3. در مصاحبه تاريخ شفاهي، گاه تصورات شخصی پا به حيطه تاريخ ميگذارد؛ به اين ترتيب که ذهن قهرمانپرور برخي، شاخ و برگ اضافی به واقعههای تاريخی ميدهند و رنگ و بوی غير واقعی به آنها ميبخشد. بهطور مثال در جريان اعدام محمدحسين سيف قاضی (از پيروان و هممسلکان قاضی محمد مهابادي)، گفته شده که او را سه بار به طناب دار کشيدند. برخی نيز گفتهاند: دو بار اين اتفاق افتاده؛ و حتی گفته شده که او را روی زمين خفه کردند و سپس به طناب دار کشيدند. به اين ترتيب اگرچه واقعيت نهايی اعدام سيف قاضی است، ولی نحوه آن مورد توافق نيست.
4. از ديگر مشکلات عمومی تاريخ شفاهی سن زياد، ضعف شنوايی و مشکلات جسمی نامناسب برخی شخصيتهای مصاحبهشونده است. اين مسئله برقراری ارتباط با آنان را مشکل ميکند و حاصل کار ناقص ميماند.
5. گاه مصاحبهشوندگان در عين اينکه انجام مصاحبه را پذيرفتهاند، از بيان برخی مطالب نيز به دلايل متفاوت خودداری ميورزند. برخی درصدد آزمودن مصاحبهکننده هستند. برخی او را در حد خود نميدانند. برخی پايبند ارزشهای اخلاقی هستند. برخی وفادار به روابط گذشته خود با مقامات بالاتر هستند و بنا به هر دليلی از بيان کل ماجرا ميپرهيزند.
6. موارد بالا مربوط به مصاحبهشوندگان بود، اما مصاحبهکننده نيز خود ميتواند منشاء مشکلاتی باشد. همچنان که مصاحبهشونده در محتوای مصاحبه نقش اساسی دارد، مصاحبهکننده نيز با رفتار خود و يا اظهار نظری ناشيانه، ميتواند افکار و احساس مصاحبهشونده را تحت تأثير قرار دهد و از محتوای مصاحبه بکاهد.
انتقادهای مطرح شده درباره تاريخ شفاهي
نبود نقد عمومی در موررد مصاحبههای تاريخ شفاهي، تعليم نديدن مصاحبهکنندگان، استفاده از معيارهای ژورناليستي، اختصاص نيافتن وقت کافی به تحقيق و پژوهش و تعجيل در انجام کار از جمله انتقادهايی است که بر تاريخ شفاهی وارد آمده است.
اين انتقادها را به طور کلی به سه دسته تقسيم کردهاند:
1. شيوه انجام مصاحبه
2. استانداردهای تحقيقی به منظور آمادگی برای انجام مصاحبه
3. مسائل مربوط به روششناختی تاريخي.10
در مورد اول، مصاحبهکننده ضمن آشنايی با فنون انجام مصاحبه، بايد بهخوبی با انجام مطالعات لازم آماده انجام مصاحبه شود. در اين صورت هيچ خللی در کار او وارد نخواهد آمد. مشکل دوم، مشکلی است که نه تنها پژوهشگران تاريخ شفاهی بلکه تمام مورخان با آن روبهرو هستند. منابع را بايد بررسی کرد؛ شواهد بايد به دقت مورد تحقيق قرار گيرد و مطالب عنوانشده در مصاحبه بايد مستندسازی شود.
در مورد سوم يعنی روششناختی تاريخي، برخی گفتهاند: مصاحبهشوندگان تاريخ شفاهی نمايندگان جامعه نيستند که مصاحبه با آنها بتواند تصور درستی از دوره مورد نظر ارائه بدهد. در اين مورد، بايد دانست که مصاحبهشونده تاريخ شفاهی به عنوان نماينده آماری جامعه انتخاب نشده، بلکه او به دليل عينيتبخشيدن به فرايندی تاريخی انتخاب شده است.
صاحبنظران، مباحث متفاوت را پيرامون نوع اطلاعات جمعآوری شده در تاريخ شفاهی عنوان ميکنند. از جمله کاتلر11 معتقد است که هر مصاحبه تاريخ شفاهي، در نهايت که متن آن روی کاغذ ميآيد، مادهای خام مانند ديگر منابع تاريخی است؛ در حالی که بنيسون12 معتقد است که تاريخ شفاهي، خاطرهای اتوبيوگرافيکال يا خودنگارانه است و نقش مصاحبهکننده را به عنوان يک تفسير اوليه تبيين ميکند. به نظر او مصاحبه، طبقهبندی و نظمبخشی اوليه است. ليند13، ميگويد که تاريخ شفاهي، خودش تاريخ است در قالب بيان روان و سليس ضمير خودآگاه. در پاسخ وي، لميش14، تاريخ شفاهی را سند محدودی ميبيند که سنتز تاريخی جديدی را ساخته است.15
در پاسخ به نظريههای بالا، بايد دانست که در مصاحبههای تاريخ شفاهي، تاريخنگاران نقش فعال دارند و خود به خلق تاريخ ميپردازند و به همراه خود نظم، انتخاب و تفسير از پيش موجود تاريخ را حمل ميکنند. برخلاف نامهها، اسناد و مدارک و ساير مواد آرشيوي، اين نوع اطلاعات را پس از وقوع واقعه، تاريخنگاران خلق ميکنند؛ بنابراين اسناد منحصر بهفردی به شمار ميروند.
به عقيده رونالد گريل16، مصاحبه، ساختار روايت محاورهای دارد؛ «محاورهاي» به دليل ارتباط مصاحبهکننده و مصاحبهشونده، و «روايتي» به خاطر شکل آن که به صورت بيان داستان است. اين روايتها در حالی که ممکن است براساس کرونولوژی از خاطرههای شخصی بنا شده باشد، اتوبيوگرافی يا بيوگرافی نيست، چرا که مصاحبه تاريخ شفاهي، بر مبنای روابط متقابل مصاحبهشونده و مصاحبهکننده بنا شده است. مصاحبه نميتواند از شرايطی که در آن خلق شده، جدا باشد. برای تجزيه و تحليل صحيح هر مصاحبه بايد ترکيبی از تجزيه و تحليلهای اجتماعی و روانشناختی مربوط به رابطه ميان مصاحبهکننده و مصاحبهشونده و مناسببودن موقعيت آنها را بررسی کنيم.17
پينوشت
1. شارل ساماران: روشهای پژوهش در تاريخ.
2. تعريف Oral History Association از تاريخ شفاهي. اين مؤسسه در سال 1996 تأسيس شده است.
3. T. Fisher Unwin.
4. Jane Cobdon Unwin.
دايرة المعارف تاريخ بلاکوِل.
6. Danny/Feingold: Something permanent to hold on to, Los Angeles Times 1997. , July30
7. Dale Trelvan.
8. Art Hansen.
9. همان مقاله.
10. Ronald J. Grele. Movement without aim: The Oral history Reader by Robert Perk and Alistair Thomson. London: Routledge, 1998.
11. W.W.Cutler.
12. S.Benison.
13. Lynd.
14. Lemisch.
15. همان مقاله.
16. Ronald Grele.
17. همان مقاله.
شفیقه نیک نفس
منبع: ماهنامه فرهنگی تحلیلی سوره شماره 36