|
تاریخ شفاهی در جنوب شرق آسیا- 7
|
چشمانداز جهانی
برخلاف نظر «Nimala, Lai» باید قبول کند که هنوز چندگانگی هویتها تا این لحظه، مقیاس حفظ مقدار معتنابهی جدایی بوده است. او چنان که در فصل مربوط به خود نوشته، گواهی شفاهی را، با روش انسانشناسی سنتی گردآوری کرده. با گرفتن مصاحبهای که بر ضبطصوت رجحان داشته است. او با این حساب خاطره را دربست پذیرفته است. اما در عین حال میکروفون را به عنوان مزاحم در گفتوگوی خود وارد و حاضر نکرده است. کار او تاریخ شفاهی بطور متعارف کلمه نیست، اما مشاهدات او در پژوهش شفاهیاش، تنها برای مورخین شفاهی، خیلی باارزش و معتبر است. کار «P.Limpui» راجع به تاریخ خانواده (قوم و خویش) است. همینطور با «Lai Aneng» در مورد خودی و غریبه ـ محرم و نامحرم ـ کار کردهاند. و با این حرکت پرسشها را در روششناسی افزایش دادهاند. وقتی یک عضو خانواده در مورد گذشته سایر اعضای خانواده پژوهش میکند، چه بستهای را به مصاحبه میآورد و القاء میکند؟ او نکات عمده مزیت روابط خانوادگی را پیش میکشد اما هشدار میدهد که همین روابط خانوادگی هم دارای نقاط ضعفاند. او علاوه بر مزیت بصیرت بالنسبه تحسینبرانگیز دانشگاهیاش، با تأکید بر نقش زندگینامه و شرح حال جامعه چینی، نه چون جمع کردن زندگینامه و زندگینامههای خود نوشت اروپائیها اهداف بزرگتری دارد. او مینویسد که فرهنگ چینی و مفهوم کلی خضوع کردن در آن، برداشتن تأکید از روی شخص و نسبت دادن آن به گروه است. عمیق کندن زمین و فرونشاندن احساسات عریان و احساس نیاز همیشگی قابل قبول به آن لحظه حساس. هرچند در گستردهترین شکل کاربرد، مصاحبه شفاهی، در سراسر پیشینه زندگی و زندگینامه خودنوشت که بوسیله چینیهای مالزی و سنگاپور نوشته شده، میتواند صرفاً یک خاطره بالنسبه کوتاه اضافه کند. مقاله آخر، یک مطالعه موردی است از عزیزه مخزنی. و تلاشی است در جهت به چالش کشیدن شرح حال مکتوب «تانسری» (لقب دولتی است) فاطمه هاشمی از مالزی. فاطمه تان سری وزیر کابینه دولت مالزی بود. مضافاً دارای موقعیت بسیار بسیار قابل توجه نزد عامه. عزیزه در این کتاب بخوبی آگاه است که به زندگی یک رئیس فعال پرداخته که بالقوه ممکن است یک تصویر منفی ـ Nagiography از او ارائه بشود. بعلاوه این که عزیزه محدودیت زمان داشته است؛ در نتیجه، اطلاعات مستنداش ناکافی است؛ در حالی که مصاحبههای شفاهی پیشنیاز یک شرح حال موفق است. آنچه در طرح کلی و بوسیله مقالهنویسان در این کتاب مخاطرهآمیز است، جلوه کردن یک شخص به ظاهر بیطرف در نقادی سیاسی است. استنباط عزیزه در این شناخت برای کسانی که روی «شرح حال» در این منطقه فعالاند، مفید است. همچنین برای آن محققانی که از خاطرات سیاسی و منبع اطلاعات بیوگرافیکال استفاده میکنند. پیگیری تحقیق شفاهی در جنوب شرق آسیا نشاندهنده افزایش کار روی هر دو مسئله نظریه و روششناسی در برخی موضوعات است. اولین مطلب این است که منبعی از گذشته وجود ندارد که مستند یا شفاهی باشد و نه حتی یک روششناسی که گذشته را ترسیم کند. رشتههای مختلف علمی، تاریخ، انسانشناسی و فلکلور و کثرت موضوعات و مباحث میتواند چنان که در فصول این کتاب نشان داده شده، مورد استفاده قرار گیرد. دومین مطلب، نیاز به گردآوری و نگهداری نظاممند آنچه روایت شده، است، جنوب شرق آسیا، یک مصاحبهکننده کثیرالسفر، (چنان که قبلاً «استودز ترکل» اشاره کرد) ندارد. هرچند پژوهش شفاهی بیوقفه در برنامه رادیو و تلویزیون در پروژههای دانشگاه و ارائه سمعی ـ بصری ظاهر میشود. باید آرشیوهای ملی، دانشگاه یا گنجینههای شخصی، در بعضی از انواع مدارس مقدماتی و متوسطه، اطلاعات به صورت نظاممند گردآوری شوند و پژوهشهای شفاهی در یک فرم و شکلی برای نسلهای آینده حفظ بشود و در عین حال قابل استفاده و دسترسی باشد. سوم ارتباط دو نکته اصلی فوقالاشعار به عنوان نیاز سازمانهای ملی پژوهش شفاهی کشورهای جنوب شرق آسیا، بعلاوه سازمانهای منطقهای است. نباید فقط سازمانهای اسنادی ـ آرشیویکال ـ را که کارشان آرشیو کردن است به حساب بیاورند، بلکه باید این امر شامل غنای تحقیق شفاهی مجموع صاحبان حرفه مختلف بین رشتهای نیز بشود. مهاجرت یکی از گروه مباحثی است که در عبور از مرزهای ملی چون جنگ جهانی دوم تجربه شده است. مشکلات گرفتن مصاحبه مؤثر از نخبه در تایلند، سنگاپور یا اندونزی مشترک است، و مشارکت در بررسی تمهیداتی برای این مشکلات و مناسب این منطقه، کمک فوقالعادهای به محقق میکند. چهارم این که باید توجه خاصی صرف پرداختن به گردآوری سنت شفاهی بشود. در محدوده برخی کشورهای آفریقایی باسواد مقدماتی از خواندن و نوشتن که دارای سنت شفاهی غنی هستند، تکیه کلامی که استفاده میشود این است که: وقتی یک پیر (بزرگتر و ریش سفید) میمیرد، یک کتابخانه از دست میرود. این جای تردید باقی نمیگذارد که وضع برخی کشورهای جنوب شرق آسیا نیز همینطور است. دیگر انتظار برای تحقیق بسرآمده ـ یا طولانی شده ـ و کمتریناش میتواند بازگشت به اطلاعات تحقیق شفاهی باشد. پنجم، در جنوب شرق آسیا، نیاز عظیمی به حساسیت ویژه روی مصاحبه کردن در تنظیم برخورد فرهنگی است. برخی از بخشهای جنوب شرق آسیا در بردارنده اقلیت جمعیت اسطقسداری هستند، با وجود این بعضی از این نواحی ممکن است از حیث سیاسی آسیبپذیر باشند. داستان آنان باید گردآوری و حفظ شود. مانند تأکید روی نقش زنان در تاریخ این منطقه که میتواند حساسیت زیادی در جنوب شرق آسیا ببار بیاورد. ششم، تئوری و متدهای پژوهش شفاهی، به مثابه دریچهای بسوی گذشته باید در سطوح مختلف (مقدماتی، متوسطه و بعد از آن) در نظام آموزش و پرورش به کار گرفته شود. آموزش انتقادی فکر کردن فرصتی را برای گردآوری منابع اطلاعات مقدماتی توأم با خلق اسناد به قصد فراهم میآورد. تلاشهایی در مالزی و در فلیپین مکتوب شده است و موجب امیدواری است که سایرین در پی این نمونه باشند. اساس سنجش و ارزش تحقیق شفاهی، در هر نقطه از جهان بسته به معیاری است که مورخ محقق، انسانشناس و فلکلوریست، متوجه مشاهده کرده است. روششناسی مصاحبه، تجزیه و تحلیل متن و ناگفته نسخه (پشت پرده یا دلیل) رونوشت، مقایسه با سایر کارهای شفاهی انجام شده، همه ضروری هستند. چنان که در جایی دیگر نوشته شده، در هر تحقیق شفاهی، سه فیلتر «گذشته» است: گذشتهای که بوسیله مخبر دیده شده است. گذشتهای که بوسیله مصاحبهکننده شنیده و تفسیر شده است. گذشته چنان که توسط شنوه نوار ضبط شده فهمیده میشود. چنین فیلترهایی میتوانند از جنبههای دیگر در تکنیک پژوهش شفاهی، مشکلاتی را افزایش دهند. هرچند این مشکلات بواسطه برخورداری از ساخت یا ترکیب تاروپود و زمینه ساخت و تاروپود، که مصاحبهکننده فراهم آورده، خصوصاً در بخش تاریخ اجتماعی، جایی که یک وقت فضایی تهی بوده است، مهمتر و یا فزونی دارند. رویهمرفته، تاریخ فقط شمع در حال سوسوزدن است، بر فراز گودالی تاریک و عمیق، اگر محقق شفاهی بتواند به آن نیرو، ببخشد، میدرخشد و در آن صورت ما میتوانیم با توضیح دادن بهتر گذشته، به پیشرو و آینده نگاه کنیم. و یک اکنون شفافتر و در نهایت آینده روشنتر داشته باشیم.
نوشته: جیمز.اچ.ماریسون ترجمه: مهدی فهیمی
منبع: روزنامه اطلاعات، یکشنبه 24 آبان 1388، شماره 24617
|