تاريخ شفاهي در چند سال گذشته در ايران مورد توجه ويژه قرار گرفته است اين امر از يكسو مديون تلاش جمعي است كه ذيل انجمن تاريخ شفاهي مشغول به فعاليت هستند و از سوي ديگر آثار این حوزه مورد اقبال عمومي در جامعه قرار گرفتهاند، بهنحوي كه برخي كتابها در اين زمينه بارها چاپ شده اند. با اين حال به نظر مي رسد عليرغم اين توجه روبنايی از برخي اقدامات زيربنايي برای نهادينه شدن تاريخ شفاهي در جامعه غفلت شده است. بررسي فعاليتهاي انجام شده در تاريخ شفاهي نشان مي دهد كه درباره مسائلي مانند مصاحبه و اهميت آن، موضوع در تاريخ شفاهي و چاپ و انتشار تا كنون نشستهايي برگزار شده است، اما درباره آرشيو، نگهداري منابع و اطلاع رساني درباره كارهاي انجام شده درمراكز تا كنون فعاليت خاصي انجام نشده است. در ايران آرشيوداري و نگاه آرشيوي به منابع چندان شناخته شده نيست و در تهیه آرشیوهای منابع تاريخ شفاهي اشكالات عمده اي وجود دارد. مراكزي كه اقدام به آرشيو منابع ميکنند، با ضعف منابع علمي و عدم تجربه متخصصين روبهرو هستند.
معدود افرادي هم كه در زمينه آرشيومنابع ديداري و شنيداري اقدام به نگارش نموده اند در حوزه تاريخ شفاهي تجربه عملي ندارندو راهكارهاي آنها به صورت موردي قابل استفاده است. درباره شيوه آرشيوداري مراكز تاريخ شفاهي در ايران میتوانبه موراد زیر اشاره کرد:
1- هركدام از اين مراكز به سليقه و استانداردهايي كه خود تدوين نموده اند، آرشيوسازي مي كنند.
2- براي بيشتر اين مراكز آماده سازي منابع برای استفاده خود آنها صورت گرفته و در واقع بسياري از مصاحبهها با هدف خاص صورت مي گيرد.
3- آماده سازي منابع در حد دسترسي به محتواي كلي اين منابع و در واقع صرفاً پياده سازي است.
4- شيوههاي كار در مراكز تاريخ شفاهي متفاوت بوده و كامل نیستند.
5- اكثر اين مراكز نيروي متخصص براي آرشيو سازي منابع خود ندارند.
6- آماده سازي منابع تا مرحله ثبت و پیاده سازی انجام میشود و معمولاً برای مصاحبههاي پياده شده نمايه تهیه نمي شود.
7- براي مصاحبههاي پياده نشده فرم محتواي نوار و جستجوي اطلاعات تهيه نمي شود.
8- جستجوي اطلاعات در نوارهاي پياده نشده از طريق عنوان و در مصاحبههاي پياده شده به صورت متني است.
9- از آنجا که طرحهای تاریخ شافهی بهصورت انفرادي انجام میشوند، معمولاً کتابچه راهنمایی براي اطلاع رساني درباره مصاحبههاي انجام شده تهيه نميشود.
10- اكثر اين مراكز از پايگاه اطلاعاتي براي ورود اطلاعات و جستجوي اينترنتي برخوردار نيستند
مواردی که ذكر شد، باعث شدهاند تا كاستيهايي در كاركرد اين مراكز بوجود آید و بعضي از اهداف آنها محقق نشود. برخي از مهمترين پیامدهای عدم آماده سازي درست منابع و اطلاع رساني درباره آنها را میتوان به ترتیب زیر ذکر کرد:
1- عدم آگاهي از كاريكديگر و دوباره كاري
2- عدم استفاده از تجارب مشترك در مصاحبهها
3- عدم شناسايي زمينههاي مشترك همكاري
4- سردرگمي محققان براي استفاده از منابع شفاهي
5- سختی استفاده از مصاحبهها براي مردم به عنوان مخاطبان اصلي
با توجه به مسائل ذكر شده به نظر مي رسد لازم است اقدام جدي برای برطرف كردن مشكلات فوق به عمل آید. مي توان ازپيشنهادات زير به اين منظور استفاده کرد:
1- ضرورت ايجاد شبكه اطلاع رساني بين مراكز تاريخ شفاهي در ايران به منظور آگاهي از كارهاي يكديگر
2- همگرايي بيشتر براي يكسان سازي شيوههاي كار خصوصا در قسمت آرشيوسازي
3- گسترش استفاده از تجربههاي مشترك
4- برگزاري كارگاههاي آموزشي مشترك در زمينه آرشيوسازي
5- تغيير رويكرد از چاپ خاطرات به اطلاع رساني درباره كارهاي انجام شده
6- برگزاري نشستهاي مشترك ساليانه
7- ايجاد خبرنامه مشترك آرشيوي
8- تشكيل انجمن مشترك آرشيوي از مراكز تاريخ شفاهي به منظور هماهنگيهاي ساليانه
به هر حال بعد از گذشت دو دهه ازفعاليتهاي مراكز تاريخ شفاهي ر ايران و و جود هزاران ساعت مصاحبه كه بسياري از آنها براي جامعه پژوهشگران شناخته شده نيست، وقت آن رسيده تا با تغيير رويكرد و نهادينه كردن نگاه علمي به تاريخ شفاهي، زمينه انجام كارهايي كه به برجسته سازي فعاليتهاي صورت گرفته و علميتر كردن فعاليتهاي آينده كمك مي كند اقبال بيشتري نشان داده شود. با هزينه كردن برای تهیه آرشيوها و اطلاع رساني درباره منابع جمع آوري شده میتوان به نحو بهتري از آنها استفاده کرد.
امید اینکه تاريخ شفاهي در عمومي كردن تاريخ در جامعه بهویژه تاريخ انقلاب و جنگ مؤثر واقع شود.
ابوالفضل حسنآبادی