|
تاریخ شفاهی در جنوب شرق آسیا-۵
|
چشمانداز جهانی
مطلبی را که «سجارا ملایو» پیش از این مورد توجه قرار داده بود، خوب است در یکی از بخشهای این کتاب درباره آن گفتوگو بشود و مورد مراجعه قرار گیرد. تحقیقات گوناگون فوقالعادهای در زبانشناسی، فرهنگ توده، مردمشناسی، ادبیات و روایات تاریخی انجام شده، که هنوز البته جای کند و کاو دارد. تعدادی از آنها برای اولینبار در ژرنال... چاپ شده. محمد تائب عثمان با چند نوشته در صف مقدم است و به همان اندازه به خاطر گردآوری سنت شفاهی قابل احترام، «جان اسماعیل» که روی اندونزی پس از جنگ جهانی دوم کار کرده؛ «Chean Boon Kheng» با ترکیب سند و روایت شفاهی و مدنظر قرار دادن تاریخ مالزی بعد از 1945 و «Khoo Kay Kim» با مقاله و تأکیدش بر تدارک شناخت پژوهش شفاهی و پیشینههای باارزش بومی که در واقع نقشآفرینی پژوهشگران تاریخی مبتنی بر آنهاست؛ و در یک معنی گستردهتر برداشتهای «Anthony Reid David marr» از گذشته جنوب شرق آسیا که در همان مقاله کوکی کیم ظاهر شده است؛ به راه افتادن طیف پژوهش شفاهی با مقالاتی راجع به روایات تاریخی، افسانهها و وقایع مربوط به گذشته و فن معانی و بیان تاریخی. «Mamoru shinoZaki,sosyonan» در «داستان من» (میگوید): کار و پیشینه ژاپنیهای سنگاپور، یک منبع اساسی در سنگاپور زمان جنگ است و مبتنی بر فرازهایی از مصاحبههای شفاهی اتوبیوگرافی که «شاینوزاکی» با سایرین نوشتهاند و بوسیله «پی.لیم.پوی هاون» در این کتاب ارائه شده یک منبع غنی (مشاهده) باشد و هم مبتنی بر احساس شخصی و تابع دیدگاههای شخصیشان. بیشک این اطلاعات در آرشیوهای مختلف جنوب شرق آسیا، پیرامون روایت زندگی برای لحاظ کردن مطالعات گروهی تحرک اجتماعی، عمل سیاسی و کنش متقابل نژادی طیف وسیعی از مردم، با استفاده از شرح حال مشترک، بسنده است. پرسشنامه استانداردی که در مرکز تاریخ شفاهی سنگاپور مورد بررسی قرار دارند و در طرح کلیاش به قراری «Daniel cheu» و «Lim How Seng» کمک کردند، همچنان کار سترگی است. در سراسر منطقه البته تمایلات پرشوری بوجود آمده است اما در روششناسی پژوهش شفاهی امکان کنترل وجود ندارد. سال 1973، دانشگاه مالایا میزبان سمینار سنتهای شفاهی بود و به نوعی ادامه سمینار منطقهای سنتهای شفاهی بود که در کوچینگ ـ ساواک در همان سال صورت گرفت. اولین سمینار آکادمیک تاریخ شفاهی سال 1978 در ایالت «پینانگ» برگزار شد؛ سپس SARBICA (آرشیوهای انجمن بینالمللی، شاخه منطقة جنوب شرق آسیا) که همواره وکیل مدافع امر تاریخ شفاهی بوده در 1990، میتینگ تاریخ شفاهی برگزار کرد. دومین سمینار که ASEAN نامیده شد، سمینار تاریخ شفاهی 1991 بود که در کوالالامپور برگزار شد و سمینار می 1992 سنگاپور... این کنفرانس نتوانست روی یک قرابت عمومی در امر تاریخ شفاهی تأکید کند. با تأکید بر حضور ژاپن در منطقه، در حین جنگ جهانی دوم؛ و انجام مصاحبه با مقامات ارشد و سیاستمداران در منطقه و فرمان سند کردن اولین 25 سالگی توسعه آ.س.آن. چنین کنفرانسهایی فعالیتهای مختلف را در منطقه مکرر میکند. تعلیم و تمرین و ممارست پژوهش شفاهی در مدارس مالزی و در دانشگاههای فیلیپین، انتشار کتابهای راهنما بوسیله آرشیو مراکز اسناد گوناگون در منطقه، در حالی که در جایی مثل ساواک ـ در شرق مالزی، سنت شفاهی مردم مستأصل، به سرعت دچار نابودی میشود، من در مجموع، فعالیتهای چشمگیر آرشیوهای منطقه، نشاندهنده رشد پیوسته و نقش با اهمیت پژوهش شفاهی در جنوب شرق آسیاست. با عنایت به آنچه پیش از این گذشت، نقش گسترده پژوهش شفاهی در برخی نواحی جنوب شرق آسیا، در دوران معاصر و پیش از آن، بدیهی است. بخشهایی که بدنبال میآیند، منعکسکنندة دامنة مقداری از تاریخی ناشنیده و سند نشده جایی است که آنها «Hobsbawm» مینامند. و حکایت تازهای است از آنچه سابق بر این پوشیده و پنهان بود. راه باریک و دورافتاده نواحیای که پژوهش شفاهی میتواند چراغی فراراه آن گذاشته باشد و به این ترتیب یک تجزیه و تحلیل جدید از جنوب شرق آسیا ارائه شود. و این کاربست گوناگون تاریخ است. میتواند برای امور شخصی، اجتماعی یا طرح و برنامههای ملی کشورهای جنوب شرق آسیا مفید باشد، که برخی از آنها 50 سال یا کمتر است که مستقل شدهاند. تاریخ ملی هنوز حائز اهمیت درجه اول است. با این حال هر ملتی و هر منطقه و قومی برای خودش مجموعهای از تجربه تاریخی دارد؛ برای این که روایات گوناگون هستند. «تاریخ ملی» در حقیقت مجموعهای از تجربیات مشترک است. تاریخ ملی واحد که مقصود برخی ایالات خودمختار است، این موارد رویهمرفته در جنوب شرق آسیا باید، تاریخ یک جمعیت چند نژادی، با تلقی متفاوت از خودشان، اهداف و آرمانهایشان باشد. در استفاده از سنت شفاهی وتاریخ شفاهی، مطالعاتی ضروری است. بخشهای تئوری و متد در این کتاب، این نکته را در روش، وجهة همت خود قرار دادهاند. تئوری و متد مورد استفاده پژوهش شفاهی، خصوصاً در میان مورخان بخاطر اهمیتی که به تاریخ شفاهی میدهند، پرسشهایی را مطرح میکند: چرا این کار را میکنند؟ بهرحال چه کسی از آن استفاده میکند؟ و البته این که چطور شما میدانید که آنچه این یا آن فرد میگوید راست و درست است؟ همه اینها سئوالات موجهای هستند چیزی که در یکی از فصول کتاب به آن توجه شده است. اما پاسخ من این است که: همه جوامع یک تاریخ دارند و همه تاریخها شروع شفاهی دارند. در بعضی از جوامع، دههها یا حتی قرنها قبل سند ـ پیشینة ادبی، پشتوانة گزارش مورخان تاریخ شفاهی بوده و تنها ظرف سی سال گذشته است که امکان ذخیرهسازی الکترونیک گزارشهای شفاهی، این فرصت را برای ما فراهم آورده که مجدداً از این منبع استفاده کنیم. گذشته، در گزارشهای شفاهی ممکن است بطور موازی با گزارشهای مکتوب مورد تفسیر قرار گیرد. گاهی ممکن است آنها در موافقت یا تضاد با یکدیگر باشند. یعنی این که مورخ هنوز باید از آن چه که همه چنین منابعی با چشماندازهای گوناگون در اختیار وی قرار میدهند در گزارش استفاده کنند. بنابراین، عملی نبودن این امر، چشمانداز مورخ از گذشته را میتواند منحرف کند. این که مورخان بخواهند تضمین از گذشته را مورد توجه قرار دهند، این امکان ندارد. گذشته قابل پیشبینی نیست. ضربالمثل روسی همین واقعیت را گوشزد میکند: «آینده قطعی و مسلم است فقط به خاطر این که گذشته قابل پیشبینی نیست.» این کتاب به تئوری و متد تقسیمبندی شده است. در بخش تئوری به «چه چیزی» و «چرا» میپردازد و در بخش متد به «چگونه» هست. در سه فصل از بخش اول، روشهای متمایز در پرسشهای حیاتی و معتبر در تاریخ شفاهی بیان میشود. آنان سازگاری عقیده و ارزش و ایدئولوژی را مورد بحث قرار میدهند (Kwa Chong Guan) و (Hong lysa) موضوعات نظری را که باید قبل از گردآوری اطلاعات، توضیح داده شوند. این «انتقاد از خود» منابع شفاهی البته موجب افزایش ارزش و اعتبارشان میشود. و به پژوهشگر شفاهی اجازه میدهد با اطمینان بیشتری وارد میدان مفهوم و معنی آنچه او با دیگری گردآوردهاند بشود. با در نظر گرفتن اطمینان از اعتبار اطلاعات مشاهده شده که جمع و ضبط شدهاند، بررسی مختلف روششناسانه در قسمت دوم مطرح میشوند. این حد نزدیک شدن در مصاحبه با نخبگان (مقاله P. Lim)، روایت زندگی (مقاله Nirmala)، راههای مواجهة فرهنگی (مقاله Lai) و... بدیهی است که هر کدام از این رویکردهای روششناسانة متمایز و منوط به موضوع گزارشی که پژوهشگر شفاهی انجام داده، باید همخوان با ملاحظه نظری پرسشها و ارزش و اعتبارشان (که در بخش یک مطرح شد) باشد. باید توضیح داده شود که برخی از این مطالعات، با آن چیزی که میتوان از آن به عنوان اسناد زندگی شخصی نام برد، مرتبطاند. آنها در سرشتشان زندگینامهایاند و سعی دارند طبیعتگرایانه حفظ بشوند. به عبارتی: روایت نفسانی از زندگی اشخاص و کنش متقابلشان در گذشته است. تعدادی از بخشها با تأکید روی مفهوم تاریخ شفاهی به مثابه منبع تحقیق زندگینامهای البته مفیدند.
نوشته: جیمز.اچ.ماریسون ترجمه: مهدی فهیمی
منبع: روزنامه اطلاعات، یکشنبه 17 آبان 1388، شماره 24611
|