در شرایطی که دنیای مادیگری از طریق مدرنیسم هر روز بیش ازپیش توسعه و تحکیم بیشتری مییافت، به سختی میشد ملت بزرگی را به سرپیچی از اصول و فریبندگیهای آن ترغیب کرد. اما این واقعه با وقوع انقلاب اسلامی رخ داد و جز خود ایرانیان، تمامی دولتها و ملتهای جهان را در بهت و شگفتی فرو برد. از همین جا بود که روی آورن جدی به تاریخ برای بیرون آمدن از این بهت، درمحافل علمی رایج شد و از سوی دیگر دور ماندن رجال عصر پهلوی و منشعبشدگان انقلاب از بطن جامعه و نیز عدم دسترسی آنها به اسناد و مدارک تاریخی، باعث رویکرد آنها به خاطرهنویسی و مرور گذشتهها گردید. هم این مسئله و هم اهتمام جدی نخبگان انقلاب و نهادهای فرهنگی جمهوری اسلامی به ثبت و ضبط تاریخ انقلاب با تمامی روشهای ممکن، جرقهای قوی درذهن مورخان انقلاب اسلامی ایجاد کرد تا با بهرهگیری از تقارن میان حضور شخصیتهای فعال در صحنهها و گشایش مراکز اسنادی به روی محققان، بهترین استفاده را برای تدوین تاریخ شفاهی انقلاب ببرند. اما این راه، جدید بود و لذا چه بسا هنوز هم مبانی نظری، روششناسی، و شیوههای برونداد این شاخه جدید علم تاریخ به درستی سنجیده و مدون نشده باشند. اما تلاشهایی که صورت میگیرد، امیدها را هر روز بیش از پیش تازهتر میگرداند و امید است پژوهشهای نظری و بررسیهای روششناسانه با لحاظ این که به تدریج دور از آن آزمون و خطا به سر آمده است، از شکوفایی هرچه بهتر در این زمینه برخوردار گردد.
گرچه آشتایی ایرانیان با تاریخ شفاهی (Oral history) به مفهوم جدید آن، به سالهای اولیه پس از انقلاب اسلامی و کوششهای افراد، موسسات و نهادهای داخل و نیز برخی موسسات خارج از کشور باز میگردد، اما چندی است روند گردآوری و انتشار مجموعههایی با عنوان تاریخ شفاهی شتاب گرفته است؛ چنان که هم اکنون مجموعههایی چون تاریخ شفاهی ادبیات معاصر ایران، تاریخ شفاهی دوبله...، تاریخ شفاهی معماری ایران، تاریخ شفاهی معماری ایران، تاریخ شفاهی گیلان، تاریخ شفاهی شهرها، تاریخ شفاهی سینما، تاریخ شفاهی سینما و تئاتر کمدی، شفاهی طراحی صحنه سینما و تئاتر، مراحل شروه پروژه، گردآوری و یا انتشار را میگذرانند. با مرورفهرست کوتاهی که ارائه شد، به نظر میرسد درآینده نزدیک باید منتظر پدیدار شدن عنوانهای تازهای باشیم. از این رو پیش از پرداختن به دلایل اهمیت یافتن ـ و در واقع اهمیت داشتنِ ـ تاریخ شفاهی باید به این نکته اشاره شود که متاسفانه هنوز درایران مباحث نظری تاریخ شفاهی به شیوهای شایسته مورد بررسی قرار نگرفته است. این درحالی است که متاسفانه هنوز درایران مباحث نظری تاریخ شفاهی به شیوهای شایسته مورد بررسی قرار نگرفته است. این درحالی است که در کشورهای دیگر نه تنها انجمنهای تاریخ شفاهی پدیدار شدهاند. بلکه حوزههای غیردانشگاهی و موسسات خصوصی نیز به این کار میپردازند وحتی در برخی کشورها موسسههای خصوصی که به «سفارش موسسات دولتی یا سفارشهای خصوصی به وسیله تاریخ شفاهی اطلاعاتی را جمعآوری مینمایند، نحوه انجام مصاحبه تاریخ شفاهی را به کودکان مدارس هم آموزش میدهند.» از طرف دیگر حتی کارگاههای آموزشی تاریخ شفاهی در شبکه اینترنت به آموزش مباحث تاریخ شفاهی و به ویژه آموزش روشهای گردآوری مصاحبه و ظرایف و دقایق آن میپردازند.
آنچه در ایران انجام شده و میشود، بیشتر در قالب مصاحبه با افراد و گردآوری این مصاحبهها میباشد و تنها موارد بسیار معدودی از این تلاشها منتشر میگردد.
مباحث مربوط به تاریخ شفاهی
به طور کلی مباحث تاریخ شفاهی را میتوان در سه گروه زیر جای داد:
مباحث نظری: تعریف تاریخ شفاهی، چیستی تاریخ شفاهی و تئوریهای آن، ساختارهای فکری و نظری تاریخ شفاهی، پیدایش تاریخ شفاهی و تعیین رابطه تاریخ شفاهی با شرح حالنویسی، خاطرهنگاری، سنت شفاهی، ادبیات شفاهی، تاریخ روایی، فرهنگ عامه و ... .
مباحث روششناسی: ویژگیهای مصاحبههای تاریخ شفاهی، روشهای گردآوری، بازآفرینی و ویراستاری مصاحبهها و همچنین نقش حافظه درتاریخ و تعیین روابط تاریخ شفاهی با روانشناسی اجتماعی، روانشناسی تاریخی و جامعهشناسی تاریخی، روشها و فنون سنجش مصاحبه، مسئولیتهای حرفهای، نقش عوامل زمانی و محیطی بر مصاحبه، فهرستنویسی منابع تاریخ شفاهی، حفظ و نگهداری مواد تاریخ شفاهی و ...
اشاعه اطلاعات: این مساله به یکی از پنج شکل زیر میتواند انجام پذیرد:
1- تکثیرنوار(صوتی یا صوتیـ تصویری) بیکم وکاست و به همان شکل اولیه و یا برروی مواد و یا شکلهای دیگر(مانند CD، VCD) گاه همراه با پیشگفتار و فهرست راهنما.
2- چاپ متنِ مصاحبه / مصاحبهها بدون کم وکاست، گاه همراه با مقدمه و یا یک مقاله آغازین.
3- انتشار یک متن ویراستاری شده (خواه به صورت چاپی و خواه به صورت صوتی یا صوتی ـ تصویری) همراه با مقدمه و مدخل پژوهشی و شرح مبسوط.
4- به صورت یک مقاله تحلیلی و پژوهشی که از مصاحبههای تاریخ شفاهی به مثابه یکی ازمنابع دست اول استفاده کرده باشد.
5- به صورت کتابی پژوهشی که قسمت اصلی اطلاعاتش از مصاحبههای تاریخ شفاهی استخراج شود.
تعریف تاریخ شفاهی در منابع داخلی و خارجی
منابع ایرانی:
همچنان که اشاره شد، هنوز به مباحث نظری تاریخ شفاهی ـ جز همان چند مورد معدود ـ به شیوهای فراگیر و گسترده و در دسترس پرداخته نشده است، از جمله این تعریفها میتوان به مواد زیر اشاره نمود:
1- «تاریخ شفاهی پدیده جدیدی درعلم تاریخ نیست بلکه به نوعی از شیوههای پژوهش تاریخی اطلاق میگردد که قبل از مورخان، جامعهشناسان در تحقیقات جامعهشناختی و انسانشناختی خود به آن توجه نمودهاند گاه این احتمال به ذهن انسان متبادر میشود که ریشه این روش در داستانها و افسانههایی نهفته است ک سالیان دراز سینه به سینه نقل شده و تا کنون برای ما به یادگار ماندهاند. در سالهای اخیر تاریخ شفاهی حاصل گفتوگو با کسانی است که خود منشأ اثری بوده و یا دارای مشاهداتی در زمینههای مورد نظر باشند... .»
2– در جای دیگر در تبیین هدف از تاسیس اداره آرشیو شفاهی سازمان اسناد و کتابخانه ملی مدیریت منطقه مرکزی کشور(اصفهان) آمده است: «هدف آن جمعآوری اطلاعات تاریخی از طریق انجام مصاحبه با شخصیتهای فرهنگی، سیاسی، علمی و هنری تاریخ معاصر و ارائه خدمات به محققین است. به اطلاعاتی که از این طریق به دست میآیند، عبارت تاریخ شفاهی اطلاق میگردد
3- در فرهنگ توصیفی مرکز اطلاعات و مدارک علمی ایران، تاریخ شفاهی این گونه تعریف شده است:« مضبوط صوتی ـ یا بازنویسی ـ یک مصاحبه با شخصی که خاطرات و دریافتهایی از رویدادهای تاریخی دارد، به عنوان یک رکورد شفاهی برای پژوهشهای آتی، ارزشمند است. و به یک اثر تاریخی مبتنی بر دادههای شفاهاً گرد آمده ـ که غالبا در آرشیوها و مجموعههای ویژه نگهداری میشوندـ نیز گفته میشود.»
4- در یک معرفی کتاب، که توسط محمد توسلی انجام شده، به نظر میرسد تاریخ شفاهی و نگارش خاطرات یکسان انگاشته شدهاند: «خاطرهنویسی و گزارشنگاری ازشنیده، دیدهها و رفتارها در کشور ما که مردم بیشتر فرهنگ شفاهی دارند متداول نبوده است. در سالهای اخیر تنظیم و انتشار خاطرات معمول شده و خاطرات ارزشمند متعددی از جمله خاطرات شادروان دکترمحمد مصدق... به رشته تحریر درآمده ... ا ست. تاریخ شفاهی در کشورهای پیشرفته روش علمی شناخته شده است و به عنوان منابع قابل استناد و معتبر دراختیار محققانی که بخواهند تاریخ واقعی را به رشته تحریر درآورند قرار میگیرد... .»
5- دکتر سعیدی در زمینه تاریخ شفاهی گفته است: « از لحاظ علمی تاریخ شفاهی یکی از روشهای بررسی تاریخ است که میتواند جزو اسناد درجه اول درتحقیق در نظر گرفته شود... تاریخ شفاهی درایران مظلوم واقع شده است. ابتدا باید مشخص کرده که این حوزه مربوط به تاریخ است یا به همه علوم مربوط میشود... تاریخ شفاهی درحقیقت بحث تاریخی نیست بلکه یک حوزه نظری است که با همه علوم سروکار دارد و همه علوم از آن استفاده میکنند.»
6- همو در جای دیگر آورده است: «مجموعههای تاریخ شفاهی یکی از روشهای بررسی تاریخی بر پایه روششناسی کیفی درعلوم اجتماعی به شمار میآیند که به عنوان یک ماخذ علمی درجه اول در تحلیلها و مطالعات مورد استفاده واقع میشوند. این نوع مجموعهها در بسیاری از کشورهای غربی در تمام زمینهها به صورت طرحهای ملی به طور دائمی ایجاد میشوند. وجود خاطرهنویسی در مجموعههای تحقیقاتی مستمر، بر اساس جمعآوری منظم اطلاعات از هنرمندان، فرهنگیان، فعالان سیاسی و سایر اقشار اجتماعی، امکان استفادههای مختلفی را فراهم میکند.»
7- در تعریف دیگری از آرشیو شفاهی، منابع ذهنی یا نقلی با تاریخ شفاهی به یک معنا لحاظ شدهاند: « منابع ذهنی یا نقلی(آرشیو شفاهی): تاریخ شفاهی علمی است که به وسیله آن از طریق مصاحبه، سخنرانی و یا درخواست کتبی از افراد صاحبنظر و مطلع، کمبودها و خلاءهایی که در پژوهشهای تاریخی وجود دارد پر میشود... و نیز منابعی هستند که در فرهنگ شفاهی جامعه وجود دارد و به قول معروف در سینههای افراد جامعه است، مثل مراسم مذهبی، بازیها و ... که در مطالعات تاریخی و اجتماعی یک جامعه ازمنابع ارزشمندی میتوانند به حساب بیایند و نیاز به جمعآوری و اشاعه آنها میباشد.»
8- «تاریخ شفاهی روشی نوین برای جمعآوری، حفظ و نگهداری اطلاعات متنوع از خاطرات گفتهشده و ثبت نشده است که از طریق مصاحبه با افراد صاحبنظر در زمینههای مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی فراهم آمده و به صورت نوار ضبط صوت یا نوار ویدئو در آرشیو نگهداری میشود.»
منابع غیر ایرانی:
1- به گفته دیوید جی. وود (David j.Wood) تاریخ شفاهی درباره شاهان و ملکهها و اتفاقات مثلا سال 1066.م نیست. تاریخ شفاهی، تاریخ مردمی همچون من و تو است، مبنی بر این که چگونه زندگی میکردند، چه کار میکردند و چگونه پولهایشان را خرج میکردند، و چگونه پولهایشان را خرج میکردند.
2- در لغتنامه سایت یاهو(Yahoo) دومعنی برای واژه تاریخ شفاهی ذکر شده است: الف ـ اطلاعات تاریخی که معمولا بر روی نوارهای صوتی یا ویدئویی ضبط شده و از طریق مصاحبه با افرادی که اطلاعات دست اول دارند، پدید آمده است. ب ـ نواری صوتی یا ویدئویی یا گزارش نوشته شده حاوی یک یا چند مصاحبه
3- تاریخ شفاهی نوعی روش جمعآوری و نگهداری اطلاعات تاریخی از طریق مصاحبههای ضبط شده با شرکتکنندگان در رویدادهای گذشته است. همچنین تاریخ شفاهی، هم به عنوان قدیمیترین روش بررسی و تحقیق(پیش از مرحله نگارش) و هم به عنوان یکی از مدرنترین این روشها (پس از دهه 1940 و ورود ضبط صوت به امر تحقیق) محسوب میشود.
4 – تاریخ شفاهی مصاحبهای است که طی آن تجربهها، افکار و احساسات یک شخص درباره یک رویداد یا یک دوره از زمان، توسط او به یاد آورده میشود. این امر به ما نشان میدهد که رویدادهای ملی یا بینالمللی چطور برزندگی افراد تاثیر میگذارند. تاریخ شفاهی بعد شخصی تجربیات مشاهدهگر را به مطالعات ما درباره گذشته میافزاید.
5- ج. کانن مینویسد: «عبارت تاریخ شفاهی به نوع جدیدی از تاریخ اطلاق نمیشود بلکه یک منبع بخصوص اطلاعات در مورد گذشته را توصیف میکند که از منابع مستندی که عموما توسط مورخین مورد استفاده قرار میگیرد متفاوت است. با این وجود این دو کاملا مجزا ازهم نیستند.»
6- تاریخ شفاهی را میتوان ضبط، نگهداری و تفسیر اطلاعات تاریخی، بر اساس تجربیات شخصی و نظرات گوینده تعریف نمود. همچنین ممکن است تاریخ شفاهی در قالب گواهی یک شاهد عینی درباره گذشته صورت پذیرد اما در عین حال، فرهنگ عامه، اساطیر، آهنگها و داستانهایی را که برای سالها به وسیله واژگان منتقل گردیدهاند را نیز میتواند در بر بگیرد. علاوه بر این، تاریخ شفاهی راه وروشی گرانبها برای حفظ دانش و دانستههای مردم سالمند است که میتواند مصاحبه با نسلهای جوانتر را نیز شامل شود.
7- تاریخ شفاهی گردآوری دادههای تاریخی از طریق مصاحبه ـ معمولا به صورت ضبط صدا و گاه ضبط ویدئویی با افرادی است که شرکت کننده و یا ناظر در رویداد و یا زمان مهمی بودهاند.
8- در وب سایت انجمن تاریخ شفاهی کانادا آمده است: «برای قرنها، اطلاعات تاریخی منحصرا شفاهی بود ، اما با ظهور نوشتار تقریبا تمام مردم برای یافتن اطلاعاتی درباره گذشته بر اسناد مکتوب تکیه کردند و روشی که طی آن اطلاعات به طور شفاهی منتقل میشد، تقریبا از بین رفت. تکنولوژی ضبط صدا کسانی را که درباره گذشته مطالعه میکردند، دوباره قادر ساخت تا اطلاعاتی را که به وسیله گفتار منتقل میشدند، جمعآوری و از آنها استفاده کنند. بنابراین، تاریخ شفاهی به مصاحبه های ـ ضبط شده ـ با افراد در مورد گذشته و یا در مورد خاطرات و مشاهداتشان گفته میشود... . از این مدرک ممکن است به عنوان ماده [خام] و منبع اطلاعاتی خواه مستقیما به صورت صدا [و از روی نوار] و یا متن نوشته شده مصاحبه استفاده شود.
در میان کسانی که تاریخ شفاهی را ایجاد و از آن استفاده میکنند، مورخان حرفهای و نیز نویسندگان تواریخ محلی و خانوادگی، روزنامهنگاران،بنگاههای سخنپراکنی، آرشیویستها، مربیها، مردم شناسان و جامعه شناسان جای دارند.»
9 – اصطلاح تاریخ شفاهی به دو مفهوم استعمال میشود: 1ـ نوعی فرآیند پژوهش کیفی که بر اساس مصاحبه با افراد بنا نهاده شده و مناسب حال درک معانی، تفاسیر، روابط و تجربههای فردی است 2ـ محصولی ضبط شده بر روی نوارهای صوتی یا صوتی تصیری ـ که نقش یک مدرک اصیل تاریخی و منبعی جدید، مهم و دست اول برای پژوهشهای بعدی را ایفا میکند.
10- بسیاری از مردم هنگامی که به مفهوم تاریخ میاندیشند، به کتابهای غبارگرفته و اسناد و آرشیوها، یا قلعههایی در دوردست و خانههایی مجلل فکر میکنند. در واقع تاریخ همه چیزهایی است که ما را در محیط خانواده، فامیل، جامعه و در خاطرات زنده و تجربههای مردم سالخورده احاطه کردهاند. کافی است که از آنان سوال کنیم. آنها میتوانند به اندازه کتابهای یک کتابخانه، برای ما داستان تعریف کنند. این نوع از تاریخ ـ که همه ما در طول زندگی خود آن را گرد میآوریم ـ تاریخ شفاهی نامیده میشود. هرکس میتواند درباره زندگی داستانی بگوید که بینظیر است. زیرا به هر حال فقط برخی افراد در رویدادهای خطیر تاریخی ـ همچون جنگ جهانی دوم ـ حضور داشتهاند و به ناچار برخی دیگر از تجربه مستقیم این رویداد بیبهره هستند.
بدون در نظر داشتن سن فرد یا اهمیت واقعه، همه ما تجربههای جالبی داریم که میتوانیم دیگران را دراین تجربههای خویش سهیم سازیم. مهمتر این که، اسناد و کتابهای تاریخی نمیتوانند همه چیز را درباره گذشته به ما بگویند. توجه اغلب آنها بر روی افراد مشهور وحوادث بزرگ متمرکز شده است. این امر به فراموش کردن و جاگذاشتن افرادعادی که درباره رویدادهای روزمره سخن میگویند، منجر میگردد. از طرف دیگر اسناد و کتابهای تاریخی درباره مردمی که در حاشیه جامعه زندگی میکنند غفلت کردهاند. تاریخ شفاهی این شکافها را پر میکند و به ما تاریخی را ارائه میدهد که همه افراد را شامل میشود.
مقایسه میان دیدگاههای ایرانی و غیرایرانی درباره تاریخ شفاهی
با مقایسه نمونههای ذکر شده به وجود اختلافهایی در تعریفهای پیشین پی میبریم.برای نمونه، در برخی موارد ایرانیان تاریخ شفاهی و خاطرهنگاری را همسان انگاشتهاند و یا بعضا اصطلاح تاریخ شفاهی را عینا و دقیقا به مفهوم گفتوگو (درباره گذشته یک هنر یا فن) و عملا به جای واژه مصاحبه به کار بردهاند؛ به عبارتی تاریخ شفاهی در دیدگاه آنان بر نوعی خاطرهنگاری نزدیک اطلاق گردیده است. در صورتی که تاریخ شفاهی و خاطرهنگاری دو مقوله جدا از هم هستند. البته علیرغم نزدیکی مفهومی این دو مقوله در ایران، از لحاظ عملکرد و روشهای مصاحبه از یک سو، و از سوی دیگر به لحاظ نقش فعال مصاحبهکننده در جریان یادآوری و ضبط رویدادها و وقایع گذشته و مواردی ازاین دست تفاوت میان خاطرهنگاری و تاریخ شفاهی در برونداد عملی به خوبی قابل مشاهده است.
علاوه براین، منابع ایرانی در مواردی نیز بیان تاریخ به صورت شفاهی را تاریخ شفاهی قلمداد کردهاند، در صورتی که تاریخ شفاهی، بیان شفاهی تاریخ نیست. دراین صورت تمامی سخنرانیهای تاریخی ارائه شده در کنفرانسها و سمینارها، برنامههای تاریخی رادیو و تلویزیون (مثلا تقویم تاریخ)، نقالی نقالان و مواردی از این دست را باید تاریخ شفاهی قلمداد نماییم( که درست نیست). اهمیت تاریخ شفاهی به جنبه شفاهی بودن آن مربوط نمیشود بلکه تاریخ شفاهی از آن رو حائز اهمیت است که مصاحبه شونده خود به شیوهای مستقیم در جریان یک رویداد و یا یک دوره از تاریخ حاصر بوده و وقایع را دیده و از آنها تاثیر پذیرفته است. در این حالت، مصاحبه شونده در جایگاه یک منبع دست اول برای پژوهشهای تاریخی قرار میگیرد. از طرف دیگر باید تاریخ شفاهی را«یکی از مقولههای مربوط به تاریخ تلقی نماییم و تاریخ را در تاریخ شفاهی خلاصه نکنیم. تاریخ محور اساسی است وتاریخ شفاهی در جنب تاریخ، به معنی کامل و درست کلمه، تقریبا همان نقشی را دارد که کتب حدیث در فقه دارد.»
بنابراین در تعریف تاریخ شفاهی باید چند نکته را مدنظر قرار داد: 1- نقش مصاحبهشونده در پروژههای تاریخ شفاهی تاریخ شفاهی به عنوان یک منبع دست اول، ناظر بر رویدادی تاریخی و یا مقطعی از تاریخ 2- شیوه گردآوری مطالب 3- و این که تاریخ شفاهی نوع جدیدی ازتاریخ ( و یا مثلا تاریخ اصلی) نیست بلکه روشی است در پژوهشهای تاریخی و گردآوردن منابع در مطالعات تاریخ معاصر 4- به خاطر داشته باشیم که این روش به ویژه در بررسیهای«تاریخنگاری از پایین» بسیار مهم و کارآمد است.
البته جدید بودن مفهوم «تاریخ شفاهی»(به معنی جدید و امروزی آن) در برخی ناهمخوانیهای ذکر شدن بیتاثیر نیست. چنانکه در کتاب «گذشته، آینده را ملاقات میکند» میخوانیم: «هنگامی که تاریخنگاران شفاهی گرد هم میآیند، زمان زیادی از وقت خویش را به بحث پیرامون این پرسش اختصاص میدهند که تاریخ شفاهی چیست.»
مصاحبههای تاریخ شفاهی با چه کسانی انجام میشود؟
الف– با بررسی منابع غیرایرانی ـ که به برخی از آنها پیش از این اشاه شد ـ به نظر میرسد آنچه در پروژههای تاریخ شفاهی در ایران اتفاق افتاده است، با پروژههای دیگر کشورها اندکی تفاوت دارد.
رویکرد اصلی مصاحبه درایران گفتوگو با شخصیتهای دارای پستهای کلیدی، سیاسی، فرهنگی، مذهبی، اقتصادی و هنری بوده و به نوعی، بیشتر به افرادی که در تاریخ سیاسی ایران نقشی بر عهده داشتهاند، توجه می شود. برای مثال به چند نمونه زیر اشاره میشود:
1ـ هدف از پروژه تاریخ شفاهی ایران (مرکز مطالعات خاورمیانه دانشگاه هاروارد)،«جمعآوری و حفظ خاطرات شخصی افرادی بود که درحوادث و تصمیمگیریهای مهم دهههای 1920 تا 1970 نقشی کلیدی برعهده داشتند. این طرح آگاهانه پیرامون تاریخ سیاسی شروع شد.» شایان ذکر است که گردانندگان این پروژه در نظر داشتند با «مسئولان تمام گروهها، احزاب و نهادهای سیاسی، اعضای خاندان پهلوی، تمام نخستوزیران پیشین، اعضای مهم هیات دولت، قوای مقننه و قضائیه، رسانههای جمعی و بخش خصوصی، سران عشایر، احزاب سیاسی، گروهها و شخصیتهای مخالف رژیم پیشین(از جمله کسانی که در دولت جمهوری اسلامی ایران شرکت کرده بودند)، افسران عالیرتبه نیروهای مسلح، ماموران بلندپایه ساواک و رهبران و دیپلماتهای خارجی که در رویدادهای سیاسی ایران نقش عمدهای بازی کرده بودند.» مصاحبه کنند.
جمله پایانی نشانگر و تاکید کننده بر ـ «[افرادی] که در رویدادهای سیاسی ایران نقش عمدهای بازی کرده بودند.» ـ ماهیت مصاحبه شوندگان را نشان میدهد و در واقع بر وجود این ماهیت در رویکرد تاریخنویسی دانشگاه هاروارد تاکید دارد.
2ـ همچنین مصاحبههایی که با عنوان «طرح تاریخ شفاهی جنبش چپ ایران» گردآوری و چند مجموعه از آن نیز تا کنون منتشر شدهاند، به سراغ افرادی رفته که « به طور متوسط بیست و چهار سال سابقه فعالیت سیاسی داشته و یا دارند و سالهایی از زندگیشان در زندان، مهاجرت، فعالیت سیاسی زیرزمینی یا بعضی از این وضعیت، گذشته است.»
3ـ موسسه مطالعات تاریخ معاصر مصاحبه با بازماندگان نظام پیش از انقلاب را مدنظر قرار داده است. البته این موسسه حوزه مصاحبه خود را وسیعتر از آنچه گفته شد، ترسیم کرده است. در نخستین فراخوان، این موسسه از «کلیه صاحبنظران و افراد آگاهی که منشا اثر یا دارای مشاهداتی در زمینههای تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و ... تاریخ معاصر ایران» بودهاند، جهت مصاحبه دعوت به همکاری شده است.
4ـ سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران نیز تقریبا به سراغ «خواص» رفته است. مطابق گزارشات، «سازمان اسناد ملی سابق ایران، فعالیت خود را در زمینه تاریخ شفاهی، رسماً از سال 1372 آغاز نمود و طی یازده سال گذشته تا کنون با سیصد تن از شخصیتهای علمی، فرهنگی، سیاسی و هنری، قریب به هزار ساعت مصاحبه تاریخ شفاهی انجام داده است.»
5 ـ بنیاد مطالعات ایران ـ تاسیس یافته در سال 1981 درآمریکا ـ نیز از دیگر موسساتی است که در زمینه گردآوری مصاحبه از دولتمردان، دیپلماتها، دانشمندان، کارکنان عالیرتبه، به هنرمندان، ادیبان، سردبیران روزنامهها و دیگر تصمیمگیرندگانی که وقایع را مشاهده نمودهاند، فعالیت مینماید. این گروه نیز گفتوگو با افرادی که در دورهای اززندگیشان مناصب سیاسی یا اداری داشتهاند و یا به نوعی از دستاندرکاران امور فرهنگی ـ هنری بودهاند، را در راستای کار خود قرار داده است.
6ـ از دیگر پروژههای اجرا شده توسط بنیاد فوق، طرح تاریخ شفاهی زنان ایران است که از سال 1982 آغاز شد. مطابق گزارشهای موجود، «این بنیاد جمعا چهل و شش مصاحبه که بیست مصاحبه با زنان سرشناس در رژیم پیشین مانند اولین سفیر زن، نماینده مجلس، رئیس انجمن شهر، روزنامهنگار، و بیست و شش مصاحبه با زنان عادی انجام داده است.» هرچند ادعا میشود که دراین پروژه بیست و شش نفر از زنان مصاحبهشونده، جزو طبقه عادی زنان بودهاند، اما اطلاعات بیشتری درخصوص چگونگی و چرایی «عادی» قلمداد شدن این زنان به دست نیامد. لازم به ذکر است کهدست کم یکی از ویژگیهای مشترک این زنان، به احتمال زیاد اقامت آنان در آمریکا و اروپا میباشد. همچنین اشاره شده است که مصاحبهشوندگان از بین افرادی با میزان تحصیلات بالا انتخاب شدهاند.
7ـ در آنچه با عنوان تاریخ شفاهی به روایت بیبیسی منتشر شد نیز این رویکرد قابل مشاهده است. بیشتر افراد مصاحبهشونده، کسانی معرفی شدهاند «که خود بخشی ازتاریخ معاصر ایران را ساختهاند و در متن آن نقش داشتهاند.»
8ـ در پروژه دیگری که در موسسه مطالعات شرقی و آفریقایی لندن در سالهای پایانی دهه 1990 انجام شد، بستر اقتصاد سیاسی ایران (حد فاصل سالهای 1941 تا 1979) مورد بررسی قرار گرفته است. این پروژه کوشش نموده است «مدیران میانی بخشهای خصوصی و دولتی عصر پهلویها را مورد بررسی قرار دهد... دراین طرح [که] از بریتیش آکادمی تامین مالی میشود، تا به امروز هفت مدیر اقتصادی ایران... را که در شکلگیری اقتصاد پس از عصر رضا شاه نقش عمده ایفا نمودند مورد گفتوگو قرار داده [است].» همچنین در معرفی این پروژه که با عنوان «مجموعه توسعه و عمران در ایران» معرفی میشود چنین میخوانیم: «درونمایه اصلی این مجموعه صدها ساعت مصاحبه با دستاندرکاران سیاستهای اقتصادی، اجتماعی، و فرهنگی دوران پهلوی است که در آرشیو تاریخ شفاهی بنیاد مطالعات ایران ضبط شده است.»
همچنان که از خواندن جملههای بالا دریافت میشود، این مجموعه نیز در پی گردآوردن اطلاعات از «دست اندرکاران...» میباشد.
9ـ بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی از دیگر موسساتی است که پروژههای تاریخ شفاهی را دنبال میکند. حجتالاسلام معادیخواه ـ رئیس بنیاد ـ میگوید: «تا جایی که به خاطر دارم، تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، برای نخستین بار در مجله «یاد» در ستونی به نام «انقلاب به روایت خاطره.» که بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی آن را منتشر میکرد، عرضه شده است. مقدمات این کار درسال 1360 فراهم شد.» این بنیاد «عمده تلاش خود را مصروف کسانی نموده که از فردای بعد از کودتای 1332، از قشر روحانی، در مخالفت با رژیم شاه نقش ایفا میکردند.» بنابراین، این بنیاد نیز به گردآوری مصاحبههای گروهی از مبارزان و رجال مذهبی اقدام نموده است.
10ـ موسسه دیگری که به تدوین پروژههای تاریخ شفاهی اقدام ورزیده، مرکز اسناد انقلاب اسلامی است. از جمله فعالیتهای این مرکز برای تدوین تاریخ انقلاب اسلامی، گردآوری مصاحبههای تاریخ شفاهی است. بخش اعظم مصاحبههای این مرکز نیز با افرادی انجام شدهاند که از پیروان امام(ره) و فعال در جریانهای انقلاب اسلامی بودهاند. البته در مواردی مصاحبهشوندگان پروژههای منتشر شده از افراد عادی هستند
11ـ دفتر سیاسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آغاز جنگ تحمیلی واحدی را به منظور ثبت خاطرات جنگ تاسیس کرد که طبق گزارشات، یکی از اقدامات صورت گرفته شده توسط این واحد تا پایان سال 1370، انجام بیش از بیست ویک هزار ساعت مصاحبه با نیروهای بسیج، سپاه و ارتش ميباشد.
12ـ عملکرد حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی در خصوص مصاحبهشوندگان پروژههای تاریخ شفاهی نیز با هر دو روش ذکر شده انجام گردیده است؛ چنان که از سویی مصاحبهشوندگان از بین رزمندگان و آزادگان انتخاب شدهاند و در برخی پروژهها نیز مصاحبه با افراد سرشناس صورت گرفته است.
در سه گروه اخیر(10،11،12) ویژگی مهمی به چشم میخورد که نشان میدهد علاوه بر افراد سرشناس و تاثیرگذار، افرادی در پروژههای تاریخ شفاهی طرف مصاحبه واقع شدهاند که دلیل انتخاب آنها مواردی از قبیل داشتن مناصب کلیدی و حضور فعال با نقش راهبردی در جریانهای سیاسی و ... نبوده است. رزمندگان افرادی هستند که از بطن جامعه، و به عنوان مردم عادی، برخاستهاند و یک رویداد، یک واقعه و یک حادثه تاریخی(جنگ تحمیلی) را درک و در آن شرکت کردهاند. واقعهای که به دلایل بسیاری یکی از وقایع بزرگ قرن و تاثیرگذار در منطقه و جهان بوده است. واقعهای که از دیدگاه نظریه«تاریخ جاری» از همان لحظه شروعش مشخص بود که در تاریخ ثبت خواهد شد. گروهی از این رزمندگان واقعه دیگری را نیز تجربه کردهاند. این گروه درهنگام اسارت در وضعیتی قرار داشتهاند که درک و فهم آن وضعیت و تاثیراتش در اسناد دولتی و گزارشهای رسمی دیده نمی شود و چه بسا بسیاری از لحظههای بسیار حساس و حائز اهمیتی از آنچه در آن زمان بر آنها گذشته ( از قبیل شکنجه و ...) در گزارشات زندانبانان به قلم نیامده و عمداً از چشم جهانیان دور نگه داشته شده است.
ب ـ گذشته از موسسات، نهادها و دستگاهها، افرادی نیز در حوزههای تخصصی مطالعاتی خویش دست به تدوین پروژههای تاریخ شفاهی زدهاند. از جمله:
1ـ درکتاب تاریخ شفاهی مطبوعات میخوانیم: «مطبوعاتیان تاریخسازان این عرصه [روزنامهنگاری]اند و شاهدان عینی بسیاری از رویدادها بودهاند. اینان یا عامل وقوع یک واقعه مطبوعاتی بودهاند یا از مطلعان پراطلاع محسوب میشوند. پس باید به سراغشان رفت ودیدهها و شنیدههایشان را ثبت کرد.»
2ـ تهیهکنندگان «تاریخ شفاهی نشر ایران» در یادداشت خویش بر کتاب نوشتهاند: «تاریخ شفاهی نشر ایران عنوانی است که ناشر کتاب پیشنهاد کرده است، به جای عنوان دیگری که بر این گفتوگوها نهاده شده بود. این عنوان البته زمانی میتواند گویای معنای حقیقی خود باشد که دست کم همه ناشران موثر در روند عمومی نشر کتاب در ایران همکاری کنند و گذشته از معرفی واقعی نشر خود، دانستههایشان را درباره نشر ایران و گذشته و سیرآن، با پژوهندگان و خوانندگان علاقهمند به سرنوشت کتاب در کشور، در میان بگذارند.
در دو گروه فوق نیز به نوعی مصاحبه شوندگان از بین نخبگان، سرآمدان، دستاندرکاران و یا مطلعان رشتههای فوق برگزیده شدهاند.
3ـ تاریخ شفاهی ادبیات معاصر نیز پروژه دیگری است که از منظر انتخاب مصاحبه شونده با نمونههای بالا متفاوت است. در این پروژه رویدادی تاریخی و یا مقطعی از زمان مورد بررسی نیست بلکه محور اصلی بحث، زندگینامه افراد خاص است. در واقع این روش نوعی نگارش شرح حال افراد است با استفاده از روش گفتوگو با نزدیکان و همکاران یک شخص، و در مواردی با خود آن شخص.
تاریخ شفاهی یک سنت ایرانی؟
آنچه در تئوریهای تاریخ شفاهی بیان میشود، با راهی که درایران پیموده شده است (جز درنمونههای مستنثنی شده)، اندکی تفاوت دارد. درست است که در پروژههای تاریخ شفاهی غرب نیز میتوان مصاحبهشوندگانی را سراغ گرفت که به نوعی از نخبگان و یا افراد موثر در تاریخ کشوشان بودهاند ـ مانند مصاحبههای تروتسکی ـ و یا با این افراد سروکار داشتهاند، اما رویکرد اصلی و دستکم تئوریک، میل به مصاحبه با تودههای وسیعی است که در جامعه زندگی میکنند. گری اوکی هیرو(Gary Okihiro) در کتاب تاریخ شفاهی و نگارش تاریخ قومی مینویسد: «تاریخ شفاهی تنها ابزار یا روشی برای بازیابی تاریخ نیست، بلکه یک تئوری در تاریخ است که اعتقاد دارد مردم عادی و کنار گذاشته شده [درکتابهای تاریخ]، تاریخی دارند که باید نوشته شود.» این امر به وضوح در نوشتههای نظریهپردازان و مورخان شفاهی در کشورهای دیگر ـ که در بعضی تعریفهای به کار رفته در نوشته حاضر نیز به آنها اشاره شد ـ به چشم میخورد.
دکتر نورایی نیز به این مساله اشاره کرده و مینویسد: «نکته این که طرحهای تاریخ شفاهی از همان ابتدا درحیات جدید خود متکی به ثبت و ضبط و مصاحبه با نخبگان و کارگزاران برجسته نشد. چرا که دیرزمانی بود که تایخ اجتماعی تحت تاثیر مکاتب مختلف تاریخنگاری، از جمله آنالز(Annals)، راه خود را یافته بود و در واقع تاریخ لایههای پایین اجتماعی و عناوین بسیار متفاوت آن، موضوع نگاه به گذشته شد. از این رو چنین نگاهی، یعنی بازسازی تجربه زندگی روزمره مردم معمولی(Ordinary people) در صنعت، تجارت، جنگ و صلح و غیره چیزی نبود که انتظار آن را از زبان بزرگان داشت. بدین صورت تجربه مردمان معمولی راه خود را از گذشته به درون تاریخ بازیافت. مهمترین جنبش تاریخ شفاهی در اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد بود که مورخان و نویسندگان اجتماعی نقش ویژهای را برای این روش به عنوان ثبت و تفسیر انسانی (humanitic enterprise) از تجربه های گذشته (Live experiences) قائل بودند. تاریخ شفاهی فرصت ثبت و نگارش تجارب زنده را به کسانی که فاقد آموزشهای لازم و فرصت و نفوذی برای نوشتن بودند، مهیا کرد. در این مجال، شاید نظرات و تجربههای کسانی که خارج از منابع رسمی و نخبگان بودند و با آنها سازگاری و توافقی نداشتند و فرصت بیان تجارب خود را یافتند.
وی همچنین اشاره میکند که دراروپا شروع تاریخ شفاهی بیشتر به منظور گسترش اطلاعات و دانش تاریخی در زمینههایی بود که «مدارک و شواهد مستند کمیاب، یک طرفه و یا نایاب» بودند. از این جهت این شیوه به تحقیق درباره بخشهای کم سواد جامعه، یعنی اشخاصی که تا آن زمان هرگز در متون مطرح نبودند، منجر شد. اما درایران راهی تقریبا متفاوت در پیش گرفته شد و جز پارهای موارد معدود، پروژههای تاریخ شفاهی به سوی نوعی نخبهگرایی و مصاحبه با افرادی ویژه( و در مواردی مصاحبه با نزدیکان و آشنایان آن افراد) سوق یافت. مثلا اگر در اروپا گرایش غالب به ثبت اطلاعات افرادی بود که نتایج و اثرات سیاستهای خاص دولت را تجربه کرده بودند، در ایران بیش از همه سیاستگذاران مورد توجه قرار گرفتند. همچنین در تاریخنگاری شفاهی انگلیس آنچه بیشتر به آن توجه میشد، گردآوری «تجارب راویان تاریخ شفاهی طبقه کارگر در شهرهای کوچک و روستاها»، بود، اما درایران تجربههای وزیران پیشین مرتبط با امور کارگری و اقتصادی و یا افراد تاثیرگذار دراین شاخهها گردآوری و ثبت گردید.
علل بروز رویکرد نخبهگرایانه در تاریخ شفاهی ایران
گرایش به نخبهگرایی درایران (با درنظر داشتن موارد استثنا) و مصاحبه با افراد ذینفوذ و تاثیرگذار و یا ذخیل در رویدادهای تاریخ معاصر ایران، به ویژه در دوره پهلوی دوم را باید درسه عامل مهم جستجو کرد:
1ـ کمبود منابع دست اول، که شاید این امر با حوادث، وقایع و شرایط ایران پیش از انقلاب اسلامی درارتباط باشد. نباید فراموش کرد که درآن زمان اغلب تصمیمهای راهبردی و کلان در پس پرده اتخاذ میشد و نشانی از چگونگی روند این تصمیمگیریها در اسناد دولتی نمایان نیست. این مساله به خودی خود نشانگر اهمیت خاطراتی است که نزد دارندگان مناصب کلیدی میتوان سراغ گرفت.
2 ـ جذاب بودن پروژههای تاریخ شفاهی برای مخاطبان (خوانندگان یا شنوندگانِ مجموعهها) به دلیل نوعی رابطه دو سویه بین مصاحبه کننده و مصاحبهشونده (روایتگر)، یک طرفه نیست. در اینجا یک عامل دیگر(مصاحبهکننده) نیز وجود دارد که گاه پرسشهایی را از مصاحبهشونده میپرسد که شاید خواننده خود نیز بعضا چنین سئوالاتی را در ذهنش طرح کرده باشد. به قول مایکل استنفورد (M.Stanford) «مصاحبهکننده میتواند مصاحبه شونده را تشویق و ترغیب به پاسخدهی به پرسشهایی کند که از سایر منابع(نوشتاریِ آثار تاریخی) نمیتوان پرسید.»
3ـ دلیل دیگر نخبهگرایی درتاریخ شفاهی ایران را شاید بتوان در رابطه نزدیک میان تاریخ شفاهیـ در نگرش فوق ـ و شرح حال نویسیـ به ویژه «خود شرح حال نویسی» و خاطرهنگاری ـ سراغ گرفت. از این منظر خواننده علاقمند است که بداند زندگی فلان وزیر یا شخص ذی نفوذ و یا موثر در رویدادهای تاریخی( هم از جنبه دورنمای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و ... آن روزگار و هم از جنبه زندگی خصوصی) چگونه بوده است.
بنابراین به نظر میرسد رویکرد اصلی پروژههای تاریخ شفاهی ایران به سوی افراد تاثیرگذار در رویدادها و یا مطلع از وقایع بوده است. این نکته نه به معنی تخطئه و نه به مفهوم کماهمیت جلوه دادن این کوششها است؛ بلکه نشان دهنده روشی است که محققان و گردآورندگان پروژههای تاریخ شفاهی آن را بنا به مقتضیات تاریخی جامعه و حکومت در ایران برگزیدهاند.
پیشینه تاریخ شفاهی
درخصوص آغاز شکلگیری تاریخ شفاهی باید به این نکته توجه کرد که تاریخ شفاهی روشی است قدیمی که با کاربردی متفاوت در یک کالبد جدید نمود یافته است. از این نظر شاید بتوان پیدایش تارخی شفاهی را به دو دوره پیش و پس از دهه 1940 تقسیم نمود.
1ـ پیش از دهه 1940. در یک تقسیمبندی کلی خود این دوره را نیز میتوان به دو مرحله تقسیم کرد: الف ـ دوره پیش از تاریخ (قبل از اختراع خط) و ب ـ دوره تاریخی.
الف ـ دوره پیش از تاریخ: برای قرنها انتقال اطلاعات، به ویژه آنچه به رویدادها و وقایع گذشته مربوط میشد، منحصرا به روش شفاهی بود.
ب ـ دوره تاریخی: با اختراع خط: تغییراتی در این روش پدیدار گشت؛ اما هنوز هم برخی اطلاعات به روش سینه به سینه انتقال مییافت. علاوه بر این، نوع دیگری از روش ثبت وقایع تاریخی نیز پدیدار شد؛ به این صورت که اطلاعات کسانی که یک رویداد را دیده بودند و یا در آن شرکت داشتند، در نگارش مکتوب تاریخ مورد استفاده قرار گرفت. گفته شده است که در زمان سلسله ژو(Zhou) در چین(256- 1122 ق.م) امپراتور افرادی را مامور کرده بود که از دربار به میان مردم روند تا سخنان آنها را برای اطلاع و نیز برای بهرهبرداری مورخان درباری گردآوری کنند. فصلهای نخستین انجیل نیز براساس تاریخ شفاهی از نسلی به نسل دیگر منتقل میشد.
در زمانهای متاخرتر هرودوت(در کتاب تاریخ جنگهای پارسیان) و توسی دید(در کتاب تاریخ جنگ پلوپونزین)
در نوشتههایشان ـ که تاریخهای روایی (Narrative Histories) خوانده شدهاند ـ از گزارشهای شاهدان عینی استفاده کردهاند.
در زمانهای بعد ونرابل بد(V.Bede) در مقدمه کتابش اشاره کرد که وی نگارش کتابش به هیچ نویسندهای اتکا نکرد اما بر شاهدان عینی و با ایمان بسیاری که یا حقایق را میدانستند و یا آن را به خاطر میآوردند، تکیه کرده بود. پس از رنساس و بهرهگیری تاریخ از روشهای تازه و اتکایش به اسناد و منابع جدید، از اهمیت روش استفاده از شاهدان کاسته شد.
2ـ دوره دوم در واقع دوران پس از جنگ جهانی دوم را شامل میشود.آنچه از آن با عنوان تفسیر جدید تاریخ شفاهی یاد میشود، به فعالیت پروفسور آلن نوینز(Aggan Nevins) ـ در دانشگاه کلمبیا (آمریکا)ـ و همکارانش مبنی بر ضبط خاطرات «مردم مهم در زندگی آمریکایی» برمیگردد که به لحاظ روشِ ورود به گفتوگو از تفاوت آشکاری با گفتوگوهای انجام شده با مردم عادی برخوردار بود. البته اولین استفادهکنندگان از فنآوری ضبط صدا دراواخر قرن نوزدهم، مردم شناسایی بودند که صداها را بر روی استوانههای فنوگراف(phonograph cylinders) ضبط میکردند. همچنین کتابخانه کنگره دردهه 1930 برنامه تاریخ شفاهی را برای ضبط موسیقی سنتی مردمی، گزارشهای شاهدان عینی جنگهای داخلی آمریکا، وقایع مربوط به بردگی و رویدادهای مهم تاریخی دیگر بر روی دیسکهای اکه تیت...(Acetate disc) آغازکرد.
موس(William W.Moss) سه عامل را در توجه دوباره به تاریخ شفاهی در قرن بیستم موثر میداند: 1ـ دموکراتیزه شدن جامعه بشری در پی پیشرفتهایی از قبیل رنسانس، انقلاب انگلستان ، انقلاب فرانسه، انقلاب آمریکا، رفرمهای پارلمانی در بریتانیا، انقلاب روسیه، جنگهای جهانی، آزاد شدن مستعمرات قدرتهای امپریالیستی پس از جنگ جهانی دوم و ... 2ـ انقلاب صنعتی و تکنولوژیکی که به روند دموکراتیزه شدن کمک کرد و تغییراتی را در حمل و نقل و ارتباطات به وجود آورد (اختراع ضبط صوتهای کم وزن، سرعت در مسافرت و پایین آمدن هزینههای آن) 3ـ تلاش پیگیر و صادقانه آلن نوینز و همکارانش.
پیشینه تاریخ شفاهی در منابع ایرانی و اسلامی
آنچه در خصوص پیشینه تاریخ شفاهی در منابعِ شناخته شده غربی از نظر دور مانده است. سابقه تاریخ شفاهی در ایران و دوره اسلامی میباشد.
در ایران این روش پیشینهای طولانی دارد. از مواردی چون سنت انتقال شفاهی و سینه به سینه اساطیر و متون مقدس که بگذریم، اشاراتی در دوره پارتها مییابیم دال براین که «گوسان»ها از راه ترانه و آهنگ، حکایتها و روایتهایی مربوط به پهلوانان و تاریخ گذشته را بیان میکردند؛ چنانکه در یک متن پارتیمانوی میخوانیم: «مانند گوسان که ارزشمندی شاهان و قهرمانان باستان را پرآوازه میدارد و خود هرگزچیزی به دست نمیآورد.»
اشارههای آشکارتر و دقیقتر را میتوان در کتابهای مورخان اسلامی یافت. شواهد موجود نشان میدهد که این مورخان نه تنها از روش تاریخ شفاهی(با مفهوم دوره اول) در نگارش آثار خویش استفاده کردهاند بلکه آن روش را دقیقا میشناختند و آگاهانه به عنوان روشی در تاریخنگاری از آن یاد کردهاند. بیهقی میگوید: «اخبار گذشتگان را دو قسم گویند که آن را سه دیگر نشناسند: یا از کسی بباید شنید و یا در کتابی بباید خواند.»
از جمله مورخان مشهوری که از گواهی ناقلان در اثرخویش استفاده کردهاند، از طبری میتوان نام برد. وی خود درباره چگونگی و چرایی این کار نوشته است: «آگاهی از حوادث اقوام گذشته و اخبار رویدادهای جاری برای کسانی که زمان آنها را درک نکرده یا خود ناظرشان نبودهاند، حاصل نمیشود مگر از راه اخبار مخبران و نقل ناقلان، اینها نباید استنتاج عقلی یا استنباط ذهنی را در آن دخالت دهند.» البته روش طبری، نقد نکردن منابع مورد استفاده، تعمدی بوده است.
مورخان پیش از مسعودی در هنگام نقل خبر از افراد «تکیه بر نقل اسناد داشتند و با ذکر» حدثنا فلان عن فلان» حادثه تاریخی را ذکر میکردند... مسعودی از این کار اجتناب کرد و از روش تقلیدی این گونه مورخین تن زد. او اخبار را بدون ذکر سند میآورد و تنها در مقدمه کتاب منابع تالیفش را ذکر میکرد. او جز این کار، روش نقد منابع و مواد تاریخی را هم بنیاد نهاد... .»
همچنین اشاره شده است که از نمونههای بارز استفاده مورخان اسلامی از روایات شفاهی، «تاریخ صدر اسلام است که کاملا مبتنی بر روایات تابعین از صحابه یا تابعین تابعین است. آن چنان که در روایات اسلامی، مرتبا با کلمه «قال» مواجه میشویم که نام منبع خبر را هم به دنبال خود دارد.»
مقریزی در مقدمه کتاب «الخطط» مصنفات مکتوب را بر روایت شفاهی ترجیح داده و به مشاهدات و رویت عینی منابع اشاره کرده است: «من در تالیف این کتاب در نقد منابع بر سه راه رفتهام: 1ـ نقل از کتاب مصنَف 2ـ روایت از مشایخ علم و دیگران 3ـ آنچه از نزدیک به مشاهده دیدهام.»
کوتاه سخن آنکه مورخان مسلمان نه تنها این روش را میشناختند بلکه درخصوص این روش و چالشهای آن نیز به مطالعه، تدقیق و بحث و برررسی پرداختهاند. ادامه این سخن و اشاره به شواهد بیشتر، فرصت دیگری میطلبد و در اینجا به همین مختصر بسنده و به سرودهای از فردوسی، درهنگام بیان تاریخ اشکانیان ـ که نشاندهنده استفاده او از نوعی تاریخ شفاهی است ـ اکتفا میشود:
چو کوتاه شد شاخ و همبیخشان نگوید جهاندیده تاریخشان
از ایشان بجز نام نشنیدهام نه در نامه خسروان دیدهام
افق پیشرو
همچنان که اشاره شد، تاریخ شفاهی، به مفهوم جدید آن، درایران به دلیل شرایط و مقتضیات تاریخیاش گرایش بیشتری به مصاحبه با افرادی که زمانی پستهای حساس و کلیدی را در اختیار داشتهاند، یعنی به سوی مصاحبه با افراد مؤثر در جریانها و رویدادهای تاریخی و یا سرآمدان رشتههایی خاص، گرایش داشته و دارد.
فعالیت عمده در زمینه تاریخ شفاهی توسط موسساتی انجام میشود که به نوعی آرشیوی به حساب میآیند. آرشیویستها بالتبع گرایش فراوانی به انجام مصاحبه و پدید آوردن مجموعههای آرشیو شفاهی داشتند و از این جنبه گنجینههای گرانبهایی از مصاحبه گرد آمده و حتی با استفاده ازاین مجموعهها، چند پروژه تاریخ شفاهی انتشار یافته است. اما از سال گذشته( 1383) موج جدیدی در شناخت مباحث نظری تاریخ شفاهی شروع شده است. مقالههایی دراین زمینه منتشر گردیده و نشستهایی مقدماتی پیرامون تاریخ شفاهی در مرکز اسناد انقلاب اسلامی برگزار شدهاند.
مهمترین اقدام انجام شده را میتوان برگزاری دو نشست تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه اصفهاندانست که به صورت کارگاههای آموزشی در بیست وچهارم و بیست و پنجم اردیبهشت سال 1383 و یازدهم آذر1383 برگزار گردید.
دستاورد مهم نشست اول این بود که «به منظور نظاممند کردن و تئوریزه نمودن و تعیین ساختارهای فکری و نظری تاریخ شفاهی و انسجام بخشیدن به این نوع فعالیتها، انجمن تاریخ شفاهی ایران تشکیل گردید.»
همچنین در سال گذشته اعلام شد که «نگارش نظامنامه ثبت تاریخ شفاهی در آستان قدس رضوی پایان یافت.» این نظامنامه با بررسی شیوه کاری چهارنهاد ایرانی و چهارنهاد غیرایرانی که درباره تاریخ شفاهی ایرانیان کار میکنند، نگاشته شده و قرار بود سال گذشته منتشر شود.
عناوین سخنرانیهای ارائه شده در دو همایش تاریخ شفاهی در دانشگاه اصفهان نیز بسیار جالب توجه هستند: «سنت شفاهی و تاریخ شفاهی»، «فصول اساسی تاریخ شفاهی»، «کارکردهای اساسی تاریخ شفاهی». «استانداردهای جهانی، استانداردهای ایرانی در نقد تاریخ شفاهی ایران»، «روششناسی تاریخ شفاهی و گونههای تاریخنگاری جنگ»، «تاریخ شفاهی: تعاریف، مبانی نظری و ماهیت بینرشتهای»، «کاربستهای تجربی، اعتمادپذیری و کاربردهای تحقیقاتی تاریخ شفاهی«، «مراحل سنت شفاهی و تبدیل آن به تاریخنگاری دراسلام» و «گفتار یا نوشتار».
اخیرا فراخوان ارسال مقاله برای برگزاری نخستین همایش تاریخ شفاهی، توسط سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران نیز افق پیشرو را روشنتر نموده است.
غلامرضا عزیزی
منبع: ماهنامه زمانه، شماره 34