هفته نامه تاريخ شفاهي
 



 
          شماره 23    |    21 ارديبهشت 1390

   


 

روز اسناد ملی سال آینده به تقویم افزوده می شود


"انقلاب اسلامي در كرمان" به نمايشگاه آمد


گزارشی از طرح تاریخ شفاهی بازسازی هویزه


هویزه به این كتاب می‌بالد، اگر نوشته شود


گفت‌وگو با آیت‌الله عبدالجلیل جلیلی کرمانشاهی


ضرورت‌هاي ايجاد مرکز تاریخ شفاهی خلیج فارس


چهل سالگي آرشيو ملي، گذشته و آينده


ظهور و سقوط سپهبد علي رزم آرا


تاریخ شفاهی در جنوب شرق آسیا-2


ملی‌گرایی، سره نويسی و شکل گيری فرهنگستان زبان فارسی در دوره پهلوی اول


زبان متفاوت در آموزش تاریخ


جنگ خلاقیت داشت


لبیک یا فرمانده


گذشته نزدیک


آناتومی تاریخ شفاهی


 



گذشته نزدیک

صفحه نخست شماره 23

جایگاه و نقش منابع شفاهی در تاریخ نگاری ایران
تاریخ‌نگاری شفاهی از آنجا که شیوه‌ای نوظهور است. مسلماً از احتیاطهای خاصی در کار خود پیروی می‌کند. این یک انتظار طبیعی است و شاید هم نوعی رفتار ناخودآگاهانه است که هر کسی در جایگاه مصاحبه‌شونده درصدد دفاع از خود و یا پررنگ کردن نقش مثبت برای خودش باشد. اما برعهده شنونده تیزبین و هوشیار است که تسلیم محض آنچه می‌شنود یا به او القا می‌شود، نباشد، به ویژه اگر نقش یک مورخ را برعهده دارد.

مورخی که می‌داند خاطرات ممکن است آغشته به ناخالصی. ناگفته‌مانی، گناه‌پوشی و اغراض سیاسی باشند، باید انگیزه‌ها، جایگاه، موقعیت واقعی و خصوصیات شخصیتی مصاحبه‌شونده را درنظر بگیرد و در کنار آن تا آنجا که مقدور و لازم است، با علم و آگاهی به زمینه تاریخی مورد بحث، مصاحبه‌شونده را به جای آن‌که حرف بزند، به حرف وادارد و او را در مسیر طرح از پیش چیده شده خودش هدایت کند؛ به عبارت بهتر باید کنترل مصاحبه در دست مصاحبه‌گر باشد و با این هدایت مصاحبه‌گر است که تاریخ شفاهی از خاطره‌نویسی تمایز می‌یابد.

برای نگارش تاریخ معاصر، چه در سطح ملی و چه منطقه‌ای (محلی)، روشها و ابزار خاصی به کار گرفته می‌شوند که منابع محلی و ملی اعم از کتابها، نشریات، اسناد و خاطرات از اصلی‌ترین این ابزارها به شمار می‌روند. منابع مذکور در تحلیل منطقی و منطبق با واقعیات رویدادها از اهمیت ویژه‌ای برخوردارند. از این میان، نشریات اغلب ارگان رسمی یک حزب یا جمعیت هستند که می‌توانند در شناخت اهداف و نظرات این سازمانها بسیار مفید باشند؛ به عنوان مثال: روزنامه آذربایجان (ارگان رسمی فرقه دموکرات آذربایجان)، آلاله (به زبان کُردی، ارگان سازمان جوانان دموکرات کردستان)، اتفاق (ارگان حزب اتحاد و ترقی). راهنما (ارگان حزب توده همدان)

رستاخیز (ارگان حزب رستاخیز) و... علاوه بر نشریات، اسناد تاریخی و خاطرات نیز در این میان از جایگاه خاصی برخوردار هستند. با بررسی خاطرات افرادی که در جریانات سیاسی و حوادث مختلف حضور داشته و یا احیاناً از عوامل مؤثر بوده‌اند، می‌توان به نکات قابل اهمیتی دست یافت؛ زیرا خاطرات آن دسته از رجال سیاسی و شخصیتهای مؤثر که در مقاطع خاصی از تاریخ در شکست، پیروزی و یا هدایت یک جریان نقش تعیین‌کننده‌ای داشته‌اند، به عنوان بخشی از منابع مهم تاریخ‌نگاری، ما را با حوادث و وقایع، جریانات و شخصیتهای درگیر در مسائل تاریخی، آشنا می‌سازند و به کمک این منابع است که ما به عمق موضوع مورد بررسی پی می‌بریم.  این مقاله با پژوهش و تحقیق درخصوص نقش  وجایگاه تاریخ شفاهی، به سؤالات بنیادین زیر پاسخ می‌دهد: آیا منابع تاریخی مورد استفاده در تدوین تاریخ شفاهی قابل اعتمادند؟ چگونه و با چه روشهایی می‌توان به حقیقت و درستی و یا مخدوش بودن این منابع پی برد؟ تاریخ شفاهی درکل تا چه اندازه از اعتبار علمی برخوردار است؟

منابع تاریخی
الف‌ـ اسناد:
منبع اول و اصیل در هر تحقیق و پژوهش تاریخی،  اسناد هستند که در واقع باید آنها را کلید اصلی و رمزگشای هر پژوهشی دانست. اسناد می‌توانند مطلب منابع و مآخذی چون نشریات، خاطرات، سفرنامه‌ها و... را تأیید و یا نقص و نقد کنند. اسناد تاریخی بخش زیادی از موجودی بایگانی‌ها، شامل همه مکاتبات سلطنتی، فرمانها، اسناد معاهدات سیاسی، انواع نوشته‌های اداری و دیوانی، گزارشهای اقتصادی، فرهنگی و نظامی، اسناد قضایی، مالی و حقوقی و نیز برخی از مکاتبات خصوصی و خانوادگی را دربرمی‌گیرد، که در اصطلاح پیشینیان آنها را «سلطانیان» و «دیوانیان» می‌نامیدند.  این منابع به سبب اصالت وجودی و هم به جهت این که هر برگی از آنها به زمان و رویدادی مشخص واقعی بستگی دارد و رابطه حقیقی بین اثر و مؤثر در آنها به خوبی حفظ شده است. از اهمیتی بسیار در تدوین تاریخ شفاهی برخوردارند.

اسناد تاریخی انواع مختلفی را شامل می‌شوند که از این میان می‌توان به اسناد مالی،‌حقوقی و قضایی، اخوانیات و... اشاره کرد.  به عنوان مثال، گزارشهای دیوانی و نظامی امیرنظام گروسی درباره وقایع کردستان در سال 1298 هجری قمری، از جمله گزارشهای اداری و نظامی محسوب می‌شود.  در عصر حاضر بهترین نمونه اسناد، گزارشهای اداری، سیاسی، مذهبی و... شهربانی و ساواک راجع به فعالیت افراد و گروههای مختلف در کشور هستند که امروزه به یکی از منابع  برای نگارش و تحقیق در زمینه‌های مختلف تاریخی تبدیل شده‌اند. خوشبختانه بسیاری از این اسناد به صورت کتاب چاپ شده است که می‌توان به مجموعه «یاران امام به روایت اسناد ساواک» و نیز به مجموعه «انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک» و نیز «اسناد شخصیتهای شاخص در حکومت پهلوی» اشاره کرد.

ب‌ـ تاریخ شفاهی:

منبع دیگر در تحقیقات تاریخی، خاطرات و یادداشتهای افرادی هستند که خود شاهد و ناظر رویدادها بوده‌اند. این‌گونه نوشته‌ها علیرغم برخورداری از پاره‌ای کمی و کاستیها و نیز احتمال دخالت اغراض شخصی و سیاسی در آنها، بسیار ارزشمند هستند. خاطرات در واقع گونه‌ای جدید و پرشمار از منابع تاریخ معاصر کشور ما به شمار می‌آیند که در شکل نوین خود از سنت غربیان متأثر هستند. آنچه درخصوص این منابع تاریخی باید مورد توجه جدی پژوهشگران تاریخ قرار گیرد، نقد و بررسی دقیق و موشکافانه منابع مذکور می‌باشد. در نقد و بررسی خاطرات، علاوه بر لزوم آگاهی پژوهشگران از آن دوره تاریخی که خاطرات از آن حکایت می‌کند، شناخت پایگاه اجتماعی و طبقاتی خاطره‌نویس و همچنین آگاهی از گرایشهای فکری و عقیدتی و نیز خصوصیات فردی او بسیار مهم و اساسی است.  از طرف دیگر خاطرات بنا به دلایل عدیده ـ از جمله به دلیل مصلحت‌گرایی، اعمال حب و بغضهای شخصی و داوریها و گزارشهای یکطرفه‌ای که عمدتاً بر رعایت منافع فردی و اجتماعی نویسنده مبتنی هستند. به لحاظ ارزش تاریخی در رتبه نخست منابع قرار ندارند و حتی برخی از آنان حاوی اکاذیب گمراه‌کننده‌ای نیز هستند. اما در عین حال همین خاطرات علاوه بر ابهام‌زدایی از برخی اطلاعات و اسناد تاریخی، گاه چنان گزارشها و اخبار بدیع و تازه‌ای را در اختیار می‌گذراند که علیرغم کاستیها و معایب مذکور، ارزش آنها به سطح ارزش اسناد و مدارک دست اول ارتقا می‌یابد.

دستیابی به این منابع از دو راه امکان‌پذیر است:

1ـ استفاده از خاطرات و یادداشتهایی که توسط مراکز مختلف جمع‌آوری و سپس انتشار یافته‌اند؛ مانند: خاطرات علی‌اکبر خان سنجابی سردار مقتدر،  خاطرات شاپور بختیار،‌ امیدها و ناامیدهای کریم سنجابی و...
2ـ مصاحبه با افرادی که در وقایع تاریخی تأثیرگذار و مطلع بوده‌اند و هنوز در قید حیات هستند. برای دستیابی به اطلاعات این افراد لازم است پرسشنامه‌هایی برحسب فعالیت اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی آنان تهیه شود. سؤالات پرسشنامه باید به گونه‌ای تخصصی طراحی شوند، چنان که پاسخ مصاحبه‌شونده به آنها اطلاعات مورد نظر مصاحبه‌کننده را تأمین کند تا وی بتواند سؤالات دیگری را نیز مطرح نماید؛ مثلاً پرسشها از یک فرد دانشگاهی باید درباره مسائل فرهنگی، علمی و سیاسی جامعه و نیز درباره دانشگاهیان آن زمان باشند، همچنین از یک فرد بازاری می‌توان درباره کمکهای این قشر از جامعه به افراد و گروههای اجتماعی ـ سیاسی و یا از نقش آنها در تحصن و تعطیلی بازار در جریان حوادث و رویدادها سؤال کرد.

مراکز تاریخ شفاهی
امروزه مراکز متعددی در راستای تدوین تاریخ شفاهی به جمع‌آوری خاطرات و مصاحبه با افراد و شخصیتها می‌پردازند که تعدادی از این مراکز به سازمانها و نهادهای داخل کشور و تعدادی نیز به دانشگاهها و مؤسسات خارجی وابسته هستند و بیشتر آنها در کشور امریکا فعالیت می‌کنند.

الف‌ـ مراکز خارج از کشور:
1ـ دانشگاه هاروارد: این دانشگاه با همکاری حبیب‌الله لاجوردی خاطرات رجال عصر پهلوی را جمع‌آوری می‌کند. وی ابتدا طرح سیصد تاریخ شفاهی را تهیه کرد و هم‌اینک به جمع‌آوری اطلاعات از رجال نظامی، سیاسی و اجتماعی، وزراء و وکلای دوره پهلوی در قالب ذکر خاطرات می‌پردازد. این مرکز، خاطرات جمع‌آوری شده را تا زمان صدور اجازه نشر از سوی صاحب خاطره نگاه می‌دارد؛ چنان‌که برخی از صاحبان خاطره‌ها صرفاً به شرطی اجازه نشر خاطراتشان را می‌دهند که حداقل ده سال از مرگ آنان گذشته باشد، و ظاهراً دانشگاه هاروارد نیز شروط آنان را می‌پذیرد. از دویست مجموعه خاطرات جمع‌آوری شده از تمام اصناف و مشاغل، یک دوره تاریخ معاصر همه‌جانبه از ایران به دست خواهد آمد که در کل باید گفت در نوع خود کار عمیق و همه‌جانبه‌ای است. روش کار آنان به این گونه است که از هر مصاحبه سه نسخه تهیه می‌کنند: یک نسخه را برای دانشگاه کمبریج انگلستان می‌فرستند، یک نسخه در دانشگاه هاروارد نگهداری می‌شود و نسخه سوم را به صاحب ترجمه می‌دهند (همگی این نسخه‌ها به زبان فارسی هستند.) از نمونه کارهای این مرکز می‌توان به خاطرات شاپور بختیار،‌علی امینی، دکتر مظفر بقائی، دکتر کریم سنجابی، دکتر مهدی حائری، غلامحسین ساعدی ودکتر مجتهدی اشاره کرد.
2ـ پروژه تاریخ شفاهی چپ: این مرکز تحقیقاتی زیر نظر مؤسسه بین‌المللی تاریخ اجتماعی آمستردام در هلند فعالیت می‌کند و تاکنون دویست‌وشصت‌ودو ساعت مصاحبه از بیست‌وهشت نفر از رجال چپ جمع‌آوری کرده است. سایت این مرکز در اینترنت هم‌اینک دایر می‌باشد.
3ـ مرکز تاریخ نیروی زمینی ایالات متحده نیز از دیگر مراکزی است که در زمینه تاریخ‌نگاری ایران معاصر مشغول به فعالیت است و خاطرات فرماندهان و مستشاران نظامی امریکا در ایران را جمع‌آوری می‌کند. حاصل کار آنان مجموعه‌ای شامل خاطرات صدوپنجاه هزار مستشار امریکایی را دربرمی‌گیرد. تاکنون هیچ کدام از بخشهای این مجموعه منتشر نشده‌اند.
4ـ مرکز تاریخ شفاهی زنان ایران: وابسته به بنیاد مطالعات ایران، با بودجه اشرف پهلوی در امریکا فعالیت می‌کند. نشریه ایران‌نامه از سوی این مؤسسه منتشر می‌گردد. مؤسسه مذکور خاطرات چند تن از زنان عصر پهلوی را جمع‌آوری کرده است که تاکنون هیچ کدام منتشر نشده‌اند.
5ـ بنیاد مطالعات مجموعه تاریخ شفاهی ایران: این مرکز نیز به همان بنیاد مطالعات ایران وابسته است و هم‌اکنون در امریکا مشغول به فعالیت می‌باشد. این مؤسسه بیش از هفتصد ساعت خاطره از صدوهشتاد نفر ضبط کرده است که حجمی بالغ بر چهارده هزار صفحه را شامل می‌شود اما تاکنون از این مجموعه اثری منتشر نشده است.
6ـ مرکز تاریخ‌نگاری شفاهی یهود: این نهاد تحقیقات تاریخی را خانم هما سرشار ـ یهودی اهل همدان ـ در امریکا تأسیس نموده است و از جمله کارهای آن می‌توان به خاطرات شعبان جعفری اشاره کرد. وی اخیراً تدوین خاطرات هژبر یزدانی را در دستور کار مؤسسه قرار داده و نیز کتابی به انگلیسی به نام فرزندان استر چاپ کرده است که بیست‌وپنج مقاله مفصل درخصوص تاریخ یهودیان ایران ـ از دورانهای گذشته تا عصر حاضر ـ را شامل می‌شود.

ب‌ـ مراکز داخل کشور:

مراکز متعددی در داخل کشور در زمینه جمع‌آوری خاطرات و تدوین تاریخ شفاهی فعالیت دارند؛ که از جمله به مراکز زیر می‌توان اشاره کرد:
1ـ معاونت تاریخ شفاهی مرکز اسناد انقلاب اسلامی:‌ این معاونت از شخصیتهایی که در جریان حوادث انقلاب اسلامی و پیش از آن حضور داشته‌اند، مصاحبه به عمل می‌آورد و با طرح سؤالات تخصصی از سوی اهل فن، مطالب لازم و ضروری را از مصاحبه‌شونده دریافت می‌کند و سپس این مطالب را از روی فیلم و نوار پیاده کرده و ویراستاری می‌کند و سپس نتیجه و برآیند کار را جهت تدوین در اختیار محققان قرار می‌دهد.
از ویژگیهای آثار ارائه‌شده از سوی این مرکز: تطبیق خاطرات با اسناد و مدارکی است که از شخص و حوادث در آرشیو این مجموعه وجود دارد و ضمناً تصاویر اسناد مذکور در پایان کتاب خاطرات آورده می‌شود. از جمله خاطرات منتشر شده توسط معاونت تاریخ شفاهی مرکز اسناد انقلاب اسلامی، می‌توان به خاطرات سیداحمد حسینی ملایری، خاطرات آیت‌الله طاهری خرم‌آبادی و مبارزات شهید محلاتی  اشاره کرد.
2ـ بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی:‌این مؤسسه با افراد متعددی مصاحبه نموده و خاطرات و اسناد زیادی را جمع‌آوری کرده است که بخشی از این کارها در فصلنامه «یاد» منتشر شده‌اند.
3ـ دفتر ادبیات انقلاب اسلامی حوزه هنری: واحد تاریخ شفاهی این دفتر، خاطرات بسیار خوبی را جمع‌آوری و چاپ کرده است. از ویژگیهای کار این دفتر، زیرنویس‌ها و معرفی افراد مرتبط ذکر شده در متن خاطرات می‌باشد که استفاده از بانک اطلاعات و آرشیو فرهنگ نام‌آوران معاصر ایران بر غنای مطالب آنها افزوده است. از کتب منتشر شده توسط این واحد می‌توان به خاطرات احمد احمد،  مرضیه حدیدچی (دباغ)،  سیدمحمدکاظم بجنوردی  و خاطرات علی امینی اشاره کرد.
4ـ مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران: این مراکز با در اختیار داشتن اسناد خانواده‌های بزرگ و حکومتگر، از ویژگی خاصی در کارهای خود برخوردار است و در کنار آن با جمع‌آوری خاطرات شخصیتهای شاخص بر غنای کار خود می‌افزاید. مؤسسه مذکور تعدادی از این خاطرات را در قالب کتاب و مقاله در فصلنامه تخصصی تاریخ معاصر ایران منتشر کرده است.
5ـ سازمان اسناد و کتابخانه ملی: این مرکز علاوه بر تهران، شعبه‌هایی نیز در شمال غرب، غرب و سایر نقاط کشور دارد و از طریق این زیرمجموعه‌ها در زمینه تاریخ شفاهی فعالیت می‌کند، اما تاکنون در این زمینه اثر خاصی منتشر نکرده است.

راهکارهای استفاده از خاطرات و تاریخ شفاهی در تدوین تاریخ
برای استفاده از خاطرات و تاریخ شفاهی در تدوین تاریخ باید به چند نکته توجه داشت که در واقع همان نقد و بررسی این منابع محسوب می‌شود:
1ـ انگیزه مراکز تحقیقاتی از جمع‌آوری خاطرات
2ـ بررسی موقعیت و جایگاه صاحب خاطره
3ـ خودمحوری و وارونه جلوه دادن سیر وقایع
4ـ مقابله خاطرات با اسناد.

انگیزه مراکز تحقیقاتی از جمع‌آوری خاطرات
همچنان که هیچ مورخ و محققی بدون انگیزه و پیشداوری به تألیف و نگارش تاریخ اقدام نمی‌کند، نمی‌توان متصور شد که مؤسسات و یا مراکز نیز بدون ترسیم پاره‌ای اهداف خاص و یا بدون توجه به حصول برخی منافع،‌ به تحقیق و جمع‌آوری خاطرات و منافع شفاهی بپردازند و هزینه‌هایی را به این منظور متقبل شوند. به عنوان مثال مرکز اسناد انقلاب اسلامی هدف خود را از اقدام به این کار، پاسداری از تاریخ انقلاب اسلامی و پیشگیری از بهره‌برداری ناروای دشمنان می‌داند. این مرکز به سفارش و رهنمود رهبر کبیر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، حضرت امام خمینی (ره) رسالت تدوین تاریخ انقلاب اسلامی را برعهده دارد: «از شما می‌خواهم هرچه می‌توانید سعی و تلاش نمایید تا هدف قیام مردم را مشخص نمایید؛ چرا که همیشه مورخین اهداف انقلابها را در مسلخ اغراض خود و یا اربابانشان ذبح می‌کنند. امروز همچون همیشه تاریخ انقلابها، عده‌ای به نوشتن تاریخ پرافتخار انقلاب اسلامی ایران مشغولند که سر در آخور غرب و شرق دارند. تاریخ جهان پر است از نخستین دشنام عده‌ای خاص له و یا علیه عده‌ای دیگر و یا واقعه‌ای درخور بحث. اگر شما می‌توانستید تاریخ را مستند به صدا و فیلم حاوی مطالب گوناگون انقلاب از زبان توده‌های مردم رنجدیده کنید کاری درخور و شایسته تاریخ ایران نموده‌اید...»

با توجه به مطالب نامه مذکور می‌توان دریافت حوزه فعالیت تاریخ شفاهی مرکز اسناد انقلاب اسلامی، محدوده انقلاب ایران، یعنی از سال 1342 ش تا پیروزی انقلاب را دربرمی‌گیرد و به همین خاطر نیز خاطرات منتشر شده از سوی این مرکز درخصوص وقایع اواخر قاجاریه و اوائل پهلوی، علاوه بر برخورداری از حجم اندک، چندان قابل استناد نیستند؛ زیرا اسناد پیوستی این خاطرات بیشتر به مسائل انقلاب اسلامی اختصاص دارند و وقایع مربوط به دوره‌های قاجار و و اوایل پهلوی چندان متکی به اسناد قوی نیستند؛ ضمن آن که مصاحبه‌گر این مرکز سؤالات و نحوه پرسشهای خود را در راستای اهداف و محدوده تاریخ مورد نظر پی‌گیری می‌نماید و شاید هم سهواً از کنار وقایع دوره‌های قبلی به راحتی می‌گذرد. البته اخیراً تا اندازه‌ای به این نکته توجه شده است، چنان که طراحان سؤال از مصاحبه‌شوندگان می‌خواهند به سؤال طرح شده به گونه‌ای همه‌جانبه و فراگیر پاسخ دهند. علاوه بر این، برخی وقایع احتمالاً در زمان انتشار از سوی مرکز با اهمیت تلقی نشده‌اند ویا برحسب ملاحظات سیاسی ـ فرهنگی و شخصی ذکری از آنها نرفته است؛ زیرا بعضی از صاحبان این خاطره‌ها هنوز زنده هستند. در حالی که ممکن است نکات ذکر شده برای مورخ در فهم هرچه بهتر یک واقعه و موضوع از همیت ویژه‌ای برخوردار باشند. به علاوه لازم است به شیوه بیان مطالب، سیر حوادث و تطبیق آنها با زمان واقعه و عمل توجه شود. پس مورخین برای تحقیق درباره انقلاب اسلامی‌ می‌توانند از منابع شفاهی این مرکز استفاده نمایند اما در عین حال نباید از مقایسه میان مطالب خاطرات منتشر شده غافل باشند و اگر صاحب خاطره زنده است. با سعی در دسترسی به او برای رفع نکات مبهم اقدام کنند.

مرکز دیگری که از نظر اهداف و شیوه کار با مرکز اسناد انقلاب اسلامی همسو می‌باشد، واحد تاریخ شفاهی دفتر ادبیات انقلاب اسلامی است. به گفته مسئول دفتر ادبیات انقلاب اسلامی حوزه هنری، «تمرکز واحد تاریخ شفاهی روی سالهای 1342 تا 1357 ش است و فعالیت آن به جمع‌آوری خاطرات در این دوره متمرکز می‌باشد و بیشتر دنبال سران و نخبگان جریانهای سیاسی در کشور است. منظور افرادی هستند که پایه‌گذار و جریان‌ساز مبارزات سیاسی در کشور یا شاهد مستقیم حوادث بوده‌اند: زندانیان سیاسی، پایه‌گذاران برخی حزبها و تشکیلات مسلحانه و همچنین افرادی که در انجمنهای اسلامی داخل و خارج کشور حاضر بودند و روحانیونی که در این مبارزات به رهبری امام (ره) مستقیماً درگیر بوده‌اند.» وی در ادامه می‌گوید: «به خودمان اجازه نمی‌دهیم به خاطر مقتضیات روز، بخشی از خاطرات را مخدوش کنیم. گاهی به خاطر همین ملاحظه است که خاطرات یک فرد همچنان منتشر نشده باقی می‌ماند و تا وقتی که خود آن فرد صلاح نبیند و مقتضیات اجازه ندهد آن را منتشر نمی‌کنیم... البته مقتضیات روز را درنظر نمی‌گیریم. این کار یعنی قضاوت پیش از پژوهش، اما بی‌نصیب از فشارهایی که بیرون از حوزه کاریمان وجود دارد. نیستیم.»

چنان‌که گفته شد، این دفتر همسو با مرکز اسناد انقلاب اسلامی است، اما خاطرات این دفتر برخلاف مرکز اسناد با تکیه بر اسناد پایانی تنظیم نشده‌اند. اما برمطالب کتاب زیرنویس‌هایی افزوده شده است که در نوع خود از کیفیت خوبی برخوردار هستند. با این همه در کل باید گفت محققان نمی‌توانند برای پژوهشهایشان در حوزه‌های فرهنگ، اقتصاد و مسائل اجتماعی به این خاطرات امیدوار باشند و بر آنها تکیه کنند، ضمن آن که از بعد سیاسی، مقطع زمانی خاطرات ارائه شده محدود است و در عین حال خاطرات افراد خاصی را شامل می‌شود؛ یعنی خاطرات همه افراد فعال در عرصه‌های سیاست، اقتصاد و... در تاریخ معاصر ایران دربرنمی‌گیرد.

بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی از دیگر مراکزی است که با دو مرکز قبلی از نظر موضوع و مقطع زمانی دارای اهداف مشترکی است. هرچند بنیاد مذکور علی‌الظاهر حدود هزار ساعت در قالب تاریخ شفاهی کار کرده است، اما جز فصلنامه «یاد» چندان خروجی دیگری ندارد و از مزایای اسنادی زیادی هم برخوردار نیست.

مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران نیز در همین راستا حرکت می‌کند و تاکنون صدوسی مصاحبه با شخصیتهای سیاسی رژیم پهلوی دوم را در اختیار دارد که به عنوان نمونه می‌توان به خاطرات سیاسی دکتر جواد صدر اشاره کرد.

سازمان اسناد و کتابخانه ملی (سازمان اسناد ملی ایران سابق)، به لحاظ کار در زمینه تاریخ شفاهی بسیار تازه‌کار است. تاریخ شفاهی این سازمان به‌ویژه در شعبات خارج از مرکز، تمامی ابعاد سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی تاریخ معاصر ایران را شامل می‌شود. این سازمان هرچند در این زمینه خروجی ندارد اما مورخان می‌توانند با بهره‌گیری از آرشیو تاریخ شفاهی و اسنادی این سازمان به اطلاعات درخور توجهی در زمینه‌های مختلف، به ویژه در مورد نواحی و مناطق کشور دست یابند. از اقدامات جالب این مرکز، علاوه بر جمع‌آوری خاطرات می‌توان به گردآوری اسناد خانوادگی اشاره کرد.

مراکز خارج از کشور، در تدوین تاریخ شفاهی، اهداف و برنامه‌های خاصی را دنبال می‌کنند. مهمترین مرکز خارج از کشور که در زمینه تاریخ شفاهی ایران بیشترین فعالیت را انجام می‌دهد، دانشگاه هاروارد است. مسلم آن است که هیچ مرکز خارجی و دولتی بدون هدف و چشمداشت درخصوص تاریخ یک کشور دیگر به تحقیق نمی‌پردازد. مگر این که از این کار منفعت و ره‌آوردی کوتاه مدت و یا بلندمدت مدنظر داشته باشد. اگر به خاطرات مأموران سیاسی، اقتصادی و یا جهانگردان غربی که در ایران حضور داشته‌اند، دقت شود. اغلب آنها خالی از اغراض سیاسی و یا اقتصادی نبوده و کاملاً در راستای تأمین منافع کشور خودشان حرکت کرده‌اند. به عنوان مثال، به خاطرات سرکلارمونت اسکرین (از مأموران انگلیس در ایران)، سی سال رقابت غرب و شوروی در ایران (مشاهدات ژرژ لنجافسکی  وابسته مطبوعاتی لهستان در ایران در ایام جنگ جهانی دوم) و شترها باید بروند  (خاطرات سیاسی سرریدر بولارد) می‌توان اشاره کرد که همگی به توجیه سیاستهای انگلیس و دول غربی در ایران می‌پردازند. بنابراین مسلماً دانشگاه هاروارد نیز گرچه مطالب ارزشمندی را در کارهای خود ارائه می‌دهد، اما بدون درنظرگرفتن منافع سیاسی، اقتصادی و... اقدام به این کار نکرده است؛ گذشته از آن که این مرکز و دیگر مراکز خارج از کشور دقیقاً در مقابل مراکز تاریخ شفاهی داخل کشور و کاملاً جهت‌دار عمل می‌کنند. چنان‌که در مواردی که افراد سازمانها و یا تشکیلات سیاسی و اقتصادی و... دارای نقش مؤثری در یک نظام بوده‌اند. به این وابستگی‌های سازمانی‌شان پرداخته نشده و یا در خاطرات چاپ شده در این موارد سکوت شده است. به عنوان مثال،‌در خاطرات شریف‌امامی  علیرغم آن که وی رئیس لژ فراماسونری بود و حتی قصد داشت لژ بزرگ ایران را تشکیل دهد. هیچ صحبتی از فراماسون بودن او و تشکیلاتش در میان نیست؛ یا مثلاً در خاطرات علی امینی  که مورد اطمینان و اعتماد امریکاییها بود و حتی تحت فشار امریکاییها به نخست‌وزیری رسید، هیچ اشاره‌ای به این موقعیت او در نزد امریکاییها نشده است. به عبارت دیگر، در متنهای منتشر شده بعضاً آشکارا بخشهایی از مطالب نادیده گرفته شده‌اند. به علاوه در این خاطرات در مورد وضعیت فرهنگی و اجتماعی عصر پهلوی، برخورد با روحانیت، عوامل سقوط شاه و پیروزی انقلاب و... بحثی دیده نمی‌شود حال آن‌که بدون شک در این زمینه‌ها برای مصاحبه‌کننده سؤالاتی مطرح بوده است و یا احتمالاً سؤالاتی از سوی او طرح شده‌اند،‌اما در متن چاپ شده هیچ خبری از چنین موضوعاتی وجود ندارد. بنابراین لازم است مورخان در استفاده از این منابع بسیار دقیق و کنجکاوانه عمل نموده و در کنار آنها حتماً از اسناد و خاطرات دیگر نیز استفاده کنند تا به نتیجه‌ای منطقی و واقعی دست یابند.

مرکز بعدی که با همان گرایش و رویه ولی با عنایت حزبی و ایدئولوژیک به جمع‌آوری خاطرات می‌پردازد، تاریخ شفاهی چپ زیر نظر مؤسسه بین‌المللی تاریخ اجتماعی آمستردام در هلند است که خاطرات اعضای حزب کمونیست و توده را جمع‌آوری می‌کند. با توجه به گزینش افرادی که مؤسسه به خاطرات آنها می‌پردازد، به راحتی می‌توان به هدف این مؤسسه پی برد. نمونه‌ای از این خاطرات که توسط مؤسسه مذکور به چاپ رسیده است.  آشکارا نشان از جهت‌دار بودن فعالیت آنان و کتمان حقیقت از سوی فعالان مرکز دارد. البته بدون شک این منابع می‌توانند به روشن شدن بسیاری از مسایل تاریخ روابط حزبی و روابط خارجی کشور ـ به ویژه در ارتباط با اتحاد جماهیر شوروی، کمک کنند؛ گذشته از آن که در زمینه تحولات داخلی و سازمانهای مخفی در زمانهای مورد بحث نیز اطلاعات خوبی را می‌توان از آنها به دست آورد.

مراکز بعدی فعال در خارج از کشور نیز هر کدام به نوعی اهداف خاصی را پیگیری می‌کنند. مثلاً مرکز تاریخ نیروی زمینی امریکا که هدف خود را انتقال تجربیات فرماندهان و مستشاران امریکایی در ایران به نیروهای خود و شناسایی موقعیتهای مختلف جامعه و کشور برای برنامه‌ریزیهای نظامی و سیاسی اعلام کرده است و حتی بنیاد مطالعات ایران که با بودجه اشرف پهلوی کار می‌کند،‌ هر کدام هدف خاصی غیر از آنچه را که در ظاهر بیان می‌کنند، مدنظر دارند؛ کماآنکه بانیان این مؤسسه به خوبی معرف کاری هستند که تحت مدیریت آنها ارائه می‌شود.

تاریخ‌نگاری شفاهی یهود نیز که تحت سرپرستی هما سرشار فعالیت می‌کند، آشکارا دارای اهداف قومی ـ مذهبی است و سعی می‌کند تاریخ ایران را در این راستا بنویسد.
وجود این اغراض، نیت‌ها و رویکردهای خاص در کار تاریخ شفاهی،‌در واقع وظیفه مورخ و پژوهشگر را هرچه بیشتر سنگین نموده، لزوم دقت و وسواس هرچه بیشتر مورخ برای تشخیص سره از ناسره و کشف و تحلیل حقیقت در این خاطرات را مضاعف می‌کند.

بررسی موقعیت و جایگاه صاحب خاطره
در استفاده از منابع شفاهی و خاطرات، توجه به نقش و جایگاه صاحب خاطره از اهمیت فراوانی برخوردار است و باید به مقام و منصب او در نقش تصمیم گیرنده و یا هدایت کننده یک سازمان و یا تشکیلات توجه شود. در واقع مورخ باید در خاطرات این افراد، به دنبال حوادث و وقایعی باشد که صاحب خاطره در آنها نقش اول و مستقیم را داشته است و از جزئیات و نکات مبهم آن سازمان، حزب و تشکیلات خبر دارد. درکل، مطالب حاشیه‌ای و شنیداری در درجه دوم و سوم قرار دارد. مثلاً در خاطرات دکتر مظفر بقایی کرمانی  ـ از مجموعه «طرح تاریخ شفاهی دانشگاه هاروارد» ـ باید در پی حقایق و ناگفته‌های وقایع سالهای پرحادثه اواخر دهه 1320 و اوایل دهه 1330 ش بود؛ زیرا بقایی از دوران حکومت قوام‌السلطنه در جریان غائله آذربایجان تا دوران نهضت ملی، حکومت دکتر مصدق و کودتای بیست‌وهشتم مرداد 1332 و همچنین در اوایل حکومت سپهبد زاهدی پس از کودتا نقش مهمی در مسائل ایفاء می‌کرد، و همچنین درخصوص مسائل حزب زحمتکشان ملت ایران خاطرات او حائز اهمیت است و نیز در مورد تاریخ محلی، دوران تصدی وی به عنوان مسئول آموزش و پرورش (فرهنگ) کرمان در این خاطرات قابل توجه است. البته باید به این نکته توجه داشت که مصاحبه‌کننده باید بر تاریخ معاصر ایران و زندگی سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و... شخصیت مصاحبه‌شونده آگاهی کامل داشته باشد تا بتواند سؤالات لازم را مطرح و خاطرات مهم را از صاحب خاطره اخذ نماید.
نمونه دیگری از این آثار،‌ خاطرات شعبان جعفری  است که در لابه‌لای این خاطرات باید به نقش جعفری در حوادث کودتای بیست‌وهشتم مرداد 1332 توجه داشت و همچنین پیوند وی با دربار و دیگر محافل بازاری و زورخانه‌ای و پهلوانی و ارتباط این ورزش با سیاست می‌تواند حائز اهمیت باشد، در واقع باید گفت ارزش «خاطرات» بستگی تام به اهمیت وزن اجتماعی ـ سیاسی صاحب خاطره و دامنه درگیری او در حوادث دارد. البته علاوه بر همه این عوامل، صداقت و حقیقت‌گویی فرد خاطره‌گو عامل بسیار مهمی در ارزشگذاری این خاطرات به شمار می‌آید و مورخ قطعاً باید به این مؤلفه توجه ویژه‌ای داشته باشد.

خودمحوری و وارونه جلوه دادن حوادث و وقایع
با توجه به این که امروزه خاطرات مختلفی از افراد و شخصیتهای اجتماعی‌سیاسی، فرهنگی و اقتصادی منتشر می‌شود و هر کدام از آنها به جریان فکری ـ سیاسی خاصی وابسته هستند، لذا محقق باید در بهره گرفتن از این منبع تاریخی، جهت احتیاط پیرامون حوادث و وقایع، تحقیق و پژوهش بیشتری به عمل آورد؛ زیرا هر کدام از کتابهای خاطراتی که انتشار می‌یابند، ‌پیش از هرچیز، ‌گویی یک لایحه دفاعیه هستند که نویسنده آنها سعی دارد در آن دسته از وقایع تاریخی که عموماً به نفع مملکت تلقی می‌شوند، خود را عامل اصلی معرفی نماید و در موارد بدنام و مضر به حال کشور، تقصیرها را به گردن دیگران بیندازد یا به عبارتی خود را تبرئه کند. نکته دیگر در برخی خاطرات، احتمال تسویه‌حساب صاحب خاطره با رقبا و مخالفان سیاسی است. به عنوان مثال علی امینی در خاطراتش چنان سخن می‌گوید که گویی خود او هرگز اشتباهی مرتکب نشده و خطایی نکرده است.
بدیهی است این نوع خاطرات گاه با ادعاها و خودستایی‌ها و اظهارنظرهای یکطرفه صاحب خاطره همراه هستند و یا نویسندگان آنها بیشتر به موضوعات و مسائلی می‌پردازند که به جهتی مورد توجه یا علاقه و احیاناً مخالف سلیقه و نظرشان بوده است.  البته نحوه سؤال و برخورد مصاحبه‌کننده می‌تواند از شکل‌گیری چنین حالتی در سیر خاطره‌گویی جلوگیری کند، اما قابل انکار نیست که در لابه‌لای همین اظهارنظرها نیز چه‌بسا اطلاعات و نکته‌هایی مندرج باشد که از نظر مطالعات اجتماعی و نیز تاریخی حائز اهمیت باشند.
ضروری است مورخ در هر قدم از تحقیق خود و در برابر هر مسأله‌ای، ابتدا از خود بپرسد آیا آنچه پیش‌روی او قرار دارد، با واقعیت منطبق است؟‌آیا ممکن نیست در این گفته‌ها دروغی عمدی و یا حتی سهوی در کار باشد؟ کماآنکه امکان وجود هر دو نقص مذکور (عدم انطباق با واقعیت و خطای عمدی یا سهوی) در این خاطرات وجود دارد. و لذا مورخ جز با تحقیق نخواهد توانست به حقیقت تاریخی دست یابد.  پژوهشگر تاریخ باید گذشته را بازسازی و بررسی کند. این بررسی، تحقیق دقیق و نقادانه دو مسأله را از سوی او الزامی خواهد نمود: ‌1ـ واقعیت تاریخی چیست؟ 2ـ ماهیت شواهد و مدارک تاریخی کدام است؟ در خصوص وقایع گذشته شواهد خوبی وجود دارد،  اما نباید قبول کنیم که همه این شواهد، بحث‌ناپذیر و قطعی هستند، بلکه محقق باید از ابراز سنجش میزان وثوق و صحت مطالب مطروحه، از قدرت شناخت مرز آمیزش واقعیت با سوءنظر و پی بردن به تحریفات و حب و بغضهای احتمالی، و نیز از دانش لازم برای تشخیص نقاط دخالت دیدگاههای ارزشی گوینده خاطره و همچنین از ابراز ارزیابی دامنه و محدوده دید صاحب خاطره در نگرش به حوادث اجتماعی برخوردار باشد. برای رسیدن به چنین شناخت و سنجشی، محقق به بینش جامع و عمیق منطقی ـ تاریخی نیازمند است.  این داوری نباید به معنای کم‌بها دادن به خاطرات و ارزش تحقیقی ـ تاریخی این منبع انگاشته شود، بلکه مهمترین ایراد به ارزش تحقیقی خاطرات، همان بعد فردی و ارزشی آنها است.
علاوه بر این، نوع و شیوه بیان خاطرات می‌تواند اعتذارآمیز و حتی تدافعی باشد؛ یعنی صاحبان خاطره‌ها اغلب سعی در توجیه و دفاع از عملکردها، وقایع زندگی و یا عقاید خاص خود دارند و این شیوه نگرش، بنا به سرشت آدمی کم‌وبیش به صورت یک گرایش در بیشتر خاطرات مشهود است و میزان آن با روانشناسی و شخصیت فردی گوینده خاطره و نیز فضای اجتماعی که او را به دفاع می‌کشاند، ارتباط دارد؛ ضمن آنکه از سوی دیگر حتی ممکن است بیان خاطرات جنبه اعترافات محض به خود بگیرد. این اعترافات گاه از تحول روحی و فکری صورت گرفته در صاحب اثر ناشی می‌شوند و هدف از آنها سبک کردن سنگینی بار عذاب وجدان است و گاه انگیزه‌های دیگری ـ حتی خودنمایی و فریب ـ محرک او در این کار هستند. با وجود همه این مسائل،‌خاطره‌نویسی می‌تواند کاوشگرانه باشد؛ یعنی با هدف کاوش در زندگی خودو یا حوادث اجتماعی ـ به طور توأمان ـ برای رسیدن به شناخت ریشه‌های عملکردها، الگوهای رفتاری و یا مسائل اجتماعی و سیاسی صورت پذیرد.

مقابله خاطرات با اسناد
خاطرات، علیرغم اهمیتشان، نمی‌توانند و نباید به تنهایی پایه شناخت تاریخی قرار گیرند، بلکه در این زمینه اسناد مکتوب نیز از جایگاه خاص خود برخوردارند. خاطرات عموما از تجربه شخصی و دیدگاه فردی صاحب اثر پرده برمی‌دارند و طبعاً باید در مقایسه و مقابله با آثار مشابه، به ویژه خاطرات افرادی که در جریان همان وقایع در تعارض با صاحب اثر قرار داشته‌اند، و نیز پس از مقایسه با اسناد مکتوب مورد استفاده قرار گیرند. گرچه دوران گذشته به سرآمده است و دسترسی مستقیم به آن میسر نیست، اما به هر حال آثاری از گذشته در قالب اسناد،‌ابنیه، مسکوکات، نهادهای اجتماعی و... برجای مانده‌اند که هر مورخ صاحب عزت‌نفس می‌تواند براساس همین آثار و علایم به بازسازی و بازگویی تاریخ بپردازد. چنان که به عنوان مثال برای پی بردن به اعتبار خاطرات دکتر بقائی و مطالب و مسائل مطرح شده در این خاطره‌ می‌توان آن را با کتاب زندگینامه سیاسی دکتر بقائی  که بر پایه اسناد خانوادگی وی تدوین شده است، مقابله کرد و به واقعیتهای بسیاری دست یافت؛ هرچند شاید این اسناد نیز به طور گزینشی چاپ شده باشند. همچنین برای سنجش اعتبار مطالب مطرح در خاطرات، به عنوان مثالی دیگر می‌توان به خاطرات مطرح شده در مجلات و نشریات درخصوص جنگ سالارالدوله ابوالفتح میرزا قاجار و خوانین غرب کشور و چهاردولی با قشون دولتی و مجاهدان مشروطیت در سال 1330 ق اشاره کرد که گویندگان خاطره‌ها سعی دارند رفتار خوانین منطقه و کشور براساس حکم قراسورانی و کمک به شاه و سلطنت قانونی عنوان کنند و مدافعان مشروطیت را نیز برخوردار از اندیشه‌های آزادیخواهی و ترقی جلوه دهند. حال آن‌که با بررسی اسناد این جنگ،  که در قریه شورجه همدان اتفاق افتاد و فرماندهی قشون دولتی را عبدالحسین میرزا فرمانفرما و یپرم خان ارمنی برعهده داشتند،‌ علت واقعی هواداری خوانین منطقه ـ عباس خان سرتیپ چناری و عبدالباقی خان چهاردولی ـ از سالارالدوله و همچنین علت واقعی حمایت محمدصادق خان چهاردولی و آیت‌الله شیخ محمدباقر بهاری  از مشروطیت آشکار می‌شود؛ چنان که گروه اول در پی منافع شخصی خود و از روی خوی استبدادی و اختلافاتی که با دیگر خوانین در مورد املاک داشتند و یا به علت طمع‌ورزی بعضی از مقامات کشوری ـ همچون کامران‌میرزا نایب‌السلطنه ـ به تصاحب دارایی و املاک این خوانین، به سالارالدوله گرایش پیدا کردند، ضمن آن‌که بی‌اطلاعی آنان از اوضاع زمانه و تحولات تهران و کشور نیز این گرایشات آنها را تشدید می‌کرد. اما گروه دوم خود به دو دسته‌اند:‌گروه اول مانند محمدصادق خان چهاردولی در راستای مخالفت با دیگر خوانین منطقه و با آگاهی جزئی از سیر حوادث کشور، سعی می‌کرد از تحولات شکل گرفته به سود خود استفاده کند،‌که البته در این راه موفق بود و صاحب اموال و القابی نیز گردید، و دسته دوم اشخاصی چون آیت‌الله شیخ محمدباقر بهاری بودند که با مراجع نجف اشرف همواره در ارتباط بودند و از سیر حوادث، رویدادها و تحولات کشور به طور کامل آگاهی داشتند و لذا با دانش و بینش کافی، با استبداد داخلی و استعمار خارجی به مبارزه می‌پرداختند و در تمام مراحل انقلاب مشروطیت بدون هیچ چشمداشتی از آن دفاع می‌کردند.  معمولاً در منابع شفاهی و خاطرات دوران انقلاب مشروطیت موضع میرزا ابوالقاسم محمودزاده (رئیس مجاهدین همدان که اردوی ملی را در زمان استبداد صغیر اداره می‌کرد) با موضع‌گیری آیت‌الله بهاری ـ که با همراهی مریدان خود و طلاب، دسته‌ای از مجاهدین را شکل داده بود ـ‌ یکی دانسته شده است، در حالی که براساس اسناد و مکاتبات آیت‌الله بهاری با آیت‌الله آخوند خراسانی در نجف اشرف،‌ اختلاف این دو نفر در دیدگاه و برخورد با مسائل روز کاملاً مشخص است، تا جایی که محموزاده مردم را به اذیت و آزار آیت‌الله بهاری تحریک می‌کرد و تنها چیزی که باعث جلوگیری از اغتشاش شد، نامه آیت‌الله آخوند خراسانی در دفاع از بهاری بود.

البته در دوره قاجاریه و پهلوی تاریخ شفاهی به شکل امروزی متداول نبوده است، اما مشاهدات افراد در قالب خاطره‌نگاری، خاطرات و یادداشتهای روزانه ثبت و ضبط شده است.
لازم به ذکر است که خاطره‌نگاری با تاریخ‌ شفاهی تفاوتهایی دارد: خاطره‌نگاری خاص خود فرد است اما تاریخ شفاهی خاص خود فرد نیست، بلکه آن فرد در درجه اول انتخاب و سپس هدایت می‌شود. در خاطره‌نگاری خود شخص در زمان نزدیک به واقعه تمام دیده‌ها و افکار و ذهنیاتش را تبدیل به کلمه می‌کند، اما در تاریخ شفاهی، فرد،‌ افکاری را که با خود او مانده و دچار مسائل محتمل زمان شده‌اند، در فاصله‌ای دور از واقعه به کلمه تبدیل می‌کند؛  ضمن آنکه اغلب مصاحبه‌ها برای تطهیر خود و یا سیستمی که فرد مصاحبه‌شونده در آن حضور دارد و یا داشته است، هدایت می‌شوند؛ به عبارت دیگر، حداقل برای قوام خود مصاحبه‌شونده تولیدات تاریخ شفاهی در راستای تولیدات رسمی و در زمانی صورت می‌گیرد که جامعه فرصت گریز از دست سیاستمداران را پیدا کرده باشد. علاوه بر این،‌ چنان که پیشتر نیز گفته شد، برخی مصاحبه‌ها لایحه دفاعیه و برائت‌جویی از تقصیرها و کاستیها هستند و برخی نیز می‌کوشند تا نقش خود را در رخدادها و حوادث تاریخی پررنگ جلوه دهند؛ و لذا متن تاریخ شفاهی قابل نقد است و برای این منظور باید خاطرات را با خاطرات دیگر ـ البته در همان رشته و در همان موضوع ـ و همچنین با اسناد و مدارک دیگر تطبیق داد؛ زیرا واقعه و رخداد، واحد،‌ما برداشت و تصویر افراد متفاوت است. در خاطرات شفاهی گزارشهایی که از حادثه ارائه می‌شود، ذکر مسائلی از قبیل تاریخ وقوع رویداد،‌جزئیات حوادث، چگونگی رویداد و نحوه سرکوب و عکس‌العمل حکومت و مقامات مسئول کمتر دیده می‌شود، حال آنکه اسناد به روشن شدن جزئیات این مسائل و حوادث کمک شایانی می‌کنند. به عنوان مثال، مؤلف می‌تواند در مورد قیام پانزدهم خرداد از تلفیق اسناد و خاطرات، گزارش قابل قبولی ارائه دهد. براین اساس، صادق‌ترین و گویاترین راویان وقایع و حوادث تاریخی یک کشور و منطقه، اسناد و مدارکی هستند که از زمان وقوع حوادث برجا مانده‌اند. به همین دلیل هیچ محقق و پژوهشگری بدون استفاده و بهره‌برداری از اسناد معتبر قادر نخواهد بود تحلیلی منطبق بر واقعیات از سیر حوادث و وقایع تاریخی ارائه دهد و چه‌بسا رویدادها و حوادث مهم تاریخی ـ سیاسی به دلیل عدم دسترسی به اسناد مربوطه، همچون مومی در دست پژوهشگران و محققان هر دم و لحظه به شکل درآیند، علاوه بر این نظرات و مشاهدات کسانی که در تاریخ معاصر ایران و قبل و بعد از انقلاب اسلامی در زمینه‌های مختلف سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و... نقش داشته‌اند و به اصطلاح کارگردانی کرده‌اند، بسیار مهم هستند و این خاطرات را نمی‌توان به طور دقیق و خدشه‌ناپذیر منعکس کرد، مگر این که به اسناد و مدارک آن مراجعه کرد و از آنها بهره‌برداری صحیح و شایسته نمود. در واقع همان‌قدر که بازسازی یک جریان، پدیده و موضوع مربوط به گذشته، به دلیل کارکرد افراد و رجال و شخصیتها در آن رویداد، وابسته به شخصیتها است، به همان نسبت بخشی از بازسازی و احیای چهره‌ها و شخصیتها نیز مدیون اسناد است. کاملاً روشن است که در خاطرات شفاهی بدون اتکا به منابع آرشیوی و منابع کتابخانه‌ای نمی‌توان به تمام و کمال درخصوص موضوعات طرح شده در تاریخ شفاهی تبیین و روشنگری کرد؛ از این‌رو ارتباط افراد با جریانهای سیاسی و شخصیتها از دیگر موضوعاتی است که اسناد در این خصوص می‌توانند کمک شایانی به مورخ بکنند. همچنین پرونده‌های موضوعی و انفرادی که در زمان خود برای کنترل و پیگرد در مراکز امنیتی و انتظامی تشکیل شده‌اند اما اینک به عنوان منبع خام پژوهش نگریسته می شوند و نیز پرونده‌های قضایی،‌می‌توانند در تدوین تاریخ شفاهی مورد استفاده قرار گیرند؛ چنان‌که می‌توان حقایق مربوط به دستگیری و بازجویی از افراد و سیر قضایی محاکمه و احکام صادر شده در پرونده‌های آنان را در این پرونده‌ها جستجو کرد. بنابراین می‌توان گفت: اسناد به منظور تاریخ‌نگاری تولید نشده‌اند بلکه روال اداری و یا احکام صادره و فرمانها را دربرمی‌گیرند و بعداً به منبعی بی‌همتا در تاریخ‌نگاری تبدیل می‌شوند، اما در تاریخ شفاهی سند (مصاحبه) به منظور تاریخ‌نگاری تولید می‌شود.

لازم به ذکر است، علاوه بر اسناد مکتوب، اسناد تصویری نیز حاوی اطلاعات عمده و ارزشمندی هستند که می‌توانند مورخ را در کشف حقیقت یاری کنند.

در یک تحلیل نهایی،‌ علیرغم انتقاداتی که به تاریخ شفاهی وارد آمده است، این تاریخ در ابعاد ذیل می‌تواند به پژوهش تاریخی کمک کند:
1ـ گوشه‌هایی از تاریخ را که اسناد مکتوب نمی‌توانند به آنها راه یابند (مانند وقایعی که در هیچ سند و کتابی ثبت نمی‌شوند) روشن می‌سازد.
2ـ تصویری کم و بیش زنده از وقایع تاریخی مبتنی بر تجربه مستقیم و غیرمستقیم فردی ارائه می‌دهد.
3ـ دیدگاههای ارزشی و قضاوتهای فردی را درخصوص حوادث،‌تحولات و شخصیتهای تاریخی ثبت می‌کند.
4ـ ضبط و ترسیم ویژگیهای روانی ـ شخصیتی صاحب خاطرات و سایر افرادی که در حسب حال بدانها پرداخته شده است.
5ـ مصاحبه و جمع‌آوری خاطرات و انتشار آن موجب می‌شود آن ضلع از منشور حوادث که مربوط به فرد خاطره‌گو است، روشن شود و به دنبال آن طبیعتاً افراد دیگر تحریک می‌شوند اضلاع دیگر این منشور را تکمیل کنند.
6ـ گروههای مختلف سیاسی موجود به گونه‌ای رقابتی مایل هستند گذشته خود را به نحوی بیان نموده و آن را در قالب کتاب منتشر کنند. لذا محقق تاریخ شفاهی باید با رعایت استانداردهای مذکور، در پژوهش خود از این منبع جدید استفاده نماید، تاریخ و حوادث را هرچه بیشتر گویا کند و حتی موضوعات جدیدی را از متن خاطرات برای تحقیق و پژوهش بیرون آورد و سپس با کمک اسناد، تحقیقات جدیدی را در آن زمینه ارائه نماید.

ابوالفتح مؤمن

منبع: ماهنامه زمانه، شماره 34


 
  
نام

پست الكترونيك
نظر شما
کد امنیتی

 

 

       تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.