نقد کتاب:
■ تاریخ
■ جان آرنولد
■ ترجمه ی احمد تقاء
■ تهران، نشر ماهی، 1388،تعداد صفحات: 184
History: A Very Short Introduction
John H.arnold
Oxford University Press, 2000
امروزه، تاريخ و تاريخنگاري به همهي حوزههاي علوم تسرّي يافته و مثلاً كتابهايي ميبينيم با عنوآنهايي نظير: تاريخ شيمي، تاريخ رياضيات، تاريخ موسيقي، تاريخ زبان، تاريخ روانشناسي، تاريخ صنايع و اختراعات، تاريخ فلسفه، تاريخ دين، تاريخ تمدن، تاريخ كتاب، تاريخ تاريخ نگاري و صدها عنوان ديگر كه مضاف يا مضافٌاليه آن تاريخ است و يا اين واژه بهمثابه قيد و صفت در تركيب آن بهكار رفته است.
با اين ملاحظه ميتوان دانست كه تاريخ، نهفقط در رشتهي خاص و در تخصصهاي دانشجويان و پژوهشگران اين رشته، بلكه براي همهي مردم با سلايق و گرايشات و تخصصهاي گوناگون به امري آشنا و گاه ضروري بدل شده است. حتي اگر سوابق يك رشته يا موضوع خاص را در تخصصي ويژه درنظر نگيريم، همان وجه سنتي از علم تاريخ و گسترهي موضوعات تاريخي و كتب منحصر به اين موضوع، بهقدر كفايت جذابيت دارد تا خوانندگان بسياري را در پي خود روانه سازد و به پرسشها و نيازهاي آنها ـ و نيز كنجكاوي و حتي فضولي ايشان ـ نسبت به گذشته و مردماني كه پيش از ما زيستهاند، پاسخ گويد.
جداي از اين مسائل، هر تاريخِ مضافي، نظير «تاريخ تصوّف» يا «تاريخ تسليحات» يا «تاريخ خط» و... بخشي از علم تاريخ و موضوعي مهم از اين دانش وسيع و گسترده است. هر وجه از اين تحولات را درنظر بگيريم، اثري بزرگ بر حيات انسان نهاده و تحولاتي عظيم بهبار آورده است.
مثلاً «تاريخ زلزله» يا «تاريخ پزشكي» با گرايش امراض همگاني يا «تاريخ اديان» را درنظر بگيريم: زلزلههاي بزرگ، گاهي تمدنهايي را محو كرده و موجب گسترش فضا براي همسايگان شده است. برخي امراض همگاني نظير تيفوس و وبا و حتي مالاريا و سياهزخم اثري ژرف بر اقتدار و جهت تمدنها و جوامع نهاده است و گاهي طرح يك مسئلهي كلامي يا ديني، موجب جدالها و جنگهاي دامنهدار و ريخته شدن خونها در طي قرون بوده است.
به این ترتیب اينها همه عواملي اثرگذار بر جريان تاريخ و زندگي همهي انسانها، از دورترين ايام تا زمان حال محسوب ميشود. دانستن آنها يك مميزه و مزيت ذهني براي انسانهاست و اساساً انسان موجودي صاحب تاريخ و تاريخنگر و تاريخنگار و متكي به تجارب تاريخ است.
آشنايي با مبادي، روشها و اجزاي علم تاريخ، البته به بداهت مسائلي كه گفتيم نيست. اما به دشواري آنچه تاريخ نگاران و پژوهندگان آكادميك هم ميگويند نبايد پنداشته شود. مردم زيادي هستند كه دانشجو يا پژوهندهي علم تاريخ و متخصص در رشتهاي خاص از تاريخ نيستند، اما علاقهمند به اين رشته و صاحب اطلاع و نظر در اين زمينه محسوب ميشوند.
جان آرنولد، برخي كتابهاي خود را با گسترش مخاطبان، و اتّخاذ همين موضع نسبت به علم تاريخ به رشتهي تحرير درآورده است. كتاب «تاريخ» از مجموعهي دانشگاه آكسفورد با عنوان كلي A very Short Introduction، ترجمهي احمدرضا تقاء نمونهاي خواندني از آثار مختصر و سنجيده است كه مخاطبان بسياري را هدف پژوهش وپیام خود قرار داده است.
عيب كتاب، مثل بسياري آثار ترجمهاي در ايران، فقدان هرگونه اطلاع دربارهي نويسنده، سوابق او، تخصص وي، ديگر آثار و حتي زادگاه و سرزمين آن است كه در حدّ يك يادداشت يك صفحهاي ميتواند نثار خواننده شود. اما خسّت و شايد سستي مترجمان ما، اين اطلاعات را از خواننده دريغ ميكند. براي جبران اين نقيصه، ما در اينجا مختصري دربارهي نويسنده مينويسيم:
جان آرنولد John H. Arnold متولد 1969 در انگلستان است. او استاد دانشگاه آنگلياي شرقي و متخصص قرون وسطا و فلسفهي تاريخ است. برخي ديگر از آثارش عبارتاند از: انگيزيسيون و قدرت: كاتارسيسم و اعتراف در قرون وسطا (2001)، ايمان و كفر در اروپاي قرون وسطا (2005)، تاريخ قرون وسطا چيست؟ (2008)، تاريخ (2009)، درآمدي بر كتاب مارجِريكم (2010)، و حدود چهل مقاله و تعدادي خطابه دربارهي قرون وسطا و تغييرات آن از عصر اول مسيحي به قرون ميانه و موضوعات ديگر.
يك ويژگي اوليه و شكلي كتاب «تاريخ» كه در مجموعهاي با عنوان «مختصر مفيد» از سوي نشر ماهي منتشر شده و در مجموعهي آكسفورد هم همين خصوصيات را دارد، اندازه و وزن اندك كتاب است. طرح جلد كتاب هم همچون اصل اثر و در زمرهي كتابهاي سبك و جيبي براي حمل و نقل راحت، و به اصطلاح
جزو كتابهاي اتوبوسي و مترويي است.
گسترش اين نوع كتابها، با توجه به الزامات زندگيِ شهري و محدوديت فضا و كمبود وقت و هزينههاي ترافيكي و ترابري به لحاظ فرصت و زمان، ضرورتي است كه دير يا زود به زندگي مردمِ باسواد در كلانشهرهاي ما نيز سرايت خواهد كرد. خوانش چنين كتابهايي البته سخت نيست و زمان زيادي هم نخواهد برد.
اما افزون بر این، محتواي آن نيز با شكل كتاب هماهنگ است و ساده و روان نوشته شده، درحالي كه از وزن علمي نكاسته و دقتِ فنّي را نيز چاشني اين بساطت كرده است. آثاري كه خشك و دشوار نيست و با نثري ساده نوشته شده و با مثالهاي جالب ـ كه البته عمدتاً مربوط به قرون وسطاي مسيحي است ـ اطلاعات عميقي دربارهي علم تاريخ و مفاهيم اساسي تاريخ به خواننده ميدهد.
جان آرنولد، تاريخ نگاري را بهمثابه فرايندي در دل نگارش تاريخ ديده و از نظر او تاريخ نتيجهي همين فرايند است، يعني مجموعهاي از داستانهاي حقيقي دربارهي گذشته. او بهتدريج ميخواهد تمايز تاريخ و كتب تاريخي با ساير نوشتهها ـ نظير حكايات و داستانها و اساطير ـ را بيان كند. او مطالبي دربارهي مورخان نظير توسيديد، رانكه، بلوخ، هابزباوم و... نوشته و با مثالهايي از آثار و شيوهي كار ايشان نشان ميدهد كه چه تفاوتهايي ميان ما با گذشتگان وجود دارد و چرا ما تفاوتهاي بنيادين با كساني داريم كه تفاوت تاريخي با ما دارند.
آرنولد به صورت تمثيلي، افقها و ارزشها و در عين حال عناصر و روشهاي علم تاريخ را بيان ميكند. مثالهاي او نقطهقوت و به اصطلاح اديبان، دگروارههاي سبكي نويسنده است. نكتههاي بديع زيادي هم ميگويد كه حتي مورخان خبره گاهي يادآوري آنها را لازم ميدانند.
مثلاً: «عتيقهشناسان ابزار كاوش را در اسناد و مدارك به ما دادند» (62)،
«اگر سوگيري (در مقابل بيطرفي) نبود، نيازي هم به مورخ جماعت نبود. پس سوگيري چيزي نيست كه پيدا و نابودش كنيم، بلكه چيزي است كه بايد جويا و پذيرايش باشيم» (93)،
«كارِ مورخ با منابع شروع ميشود، ولي فقط زماني كه آرشيودار وظيفهاش را از حيث تفكيك و تنظيم آن منابع براي استفاده انجام داده باشد» (82)،
«اگر تاريخ بهعنوان حوزهي تحقيق، در طول زمان تغيير كرده، باز هم ممكن است تغيير كند» (28)،
«مطالعهي تاريخ الزاماً مستلزم كندن از بستر حال و كندوكاو در دنيايي ديگر است. اين امر قطعاً ما را نسبت به زندگي و بسترهاي خودمان آگاهتر ميكند» (167)،
«مورخان مدتها كارشان استنباط «ذات» چيزهاي مختلف، اعم از طبيعت بشر، موقعيتها، قوانين و غيره بوده است. ولي آيا امروزه، ذات چيزها به درد ما ميخورد؟» (166)،
«استفاده از برچسبهاي امروزي براي توصيف گذشته ممكن است ربطي به آن دوره نداشته باشد و از اين جهت خطرناك است» (145).
اين شمّهاي از مطالب مربوط به اين اثر و برداشتي از اين كتاب دلنشين است و البته داوري را خوانندگان خواهند داشت و در عرصهي كتاب آنان برترين و كاملترين صاحبان عرصهاند.
سمر پورمحسن
منبع: کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، شماره 148 شهریور 1389