|
جنبشهای کارگری مشهد و پژوهشهای تاریخشفاهی
|
اشاره: اول ماه می، یا 11 اردیبهشت، که روز جهانی کارگر نامیده شده، بهانه ای شد تا به موضوع کارگران و تاریخ شفاهی بپردازیم. جامعه کارگری در ایران، البته به معنای صنعتی آن، در دورۀ رضاخان رفته رفته شکل گرفت و در طول حیات خود همواره جمعیت هدف احزاب چپ همچون حزب توده بود. در مقالۀ حاضر غلامرضا آذری خاکستر ضمن اشاره به این دو موضوع، به طرح مواردی در این باره در شهر مشهد می پردازد.
مرور تاریخ معاصر مشهد و بررسی نقش گروههای مختلف، تشکلها و اتحادیهها نمایانگر فعالیت سیاسی لایههای میانی اجتماع بعد از شهریور 1320 است. طی دوسال اخیر در پی انجام مصاحبههایی که با جامعه کارگری مشهد انجام دادم به مسائلی برخورد کردم که نشان از سیاسی بودن جامعه کارگری در دهه بیست است. تقریباً از اواسط حکومت رضا شاه، مشهد دارای دو کارخانه بزرگ شد. این دو کارخانه در زمره اولین کارخانههای شرق کشور محسوب میشوند. کارخانه قند آبکوه در سال 1315 به بهرهبرداری رسید. این کارخانه چهارمین کارخانه قند ایران محسوب میشود. وجود چنین کارخانهای در صنعت خراسان تأثیر بهسزا داشته است. حدود 500 کارگر در این کارخانه مشغول کار بودهاند. دیگر کارخانه مشهد، کارخانه نخریسی و نساجی خسروی خراسان است که بزرگترین و اولین کارخانه نخریسی در شرق ایران محسوب می شده است. در این کارخانه نیز حدود 1000 کارگر مشغول کار بودهاند.
من در جریان انجام تحقیق تاریخشفاهی درباره جامعه کارگری، حضور کارگران در تحولات سیاسی در دهه بیست را مورد بررسی قرار دادهام. در بین مصاحبههایی که انجام شد، تلاش کردم با نمایندگان کارگری در دورههای مختلف به طور مفصل مصاحبههایی انجام دهم تا با ثبت شرایط حاکم بر جامعه کارگری درقبل از انقلاب به ریشه های نفوذ حزب توده در بین جامعه کارگری و اثراتی که در فکر و زندگی آنان داشته است پی برده و مشکلات کارگری را ریشهیابی کنم و شرایط کار در دهه 20 را مورد تحلیل قرار دهم. دلیل تأکید بردهه بیست بهخاطر فعالیتها و نفوذ آن زمان حزب توده در این کارخانهها است. تقریباً بیش از 60درصد کارگران این کارخانهها طرفدار و حامی حزب توده بودهاند. نفوذ و قدرت این حزب تا آنجا بود که در برخی از موارد موجب تعطیلی موقت کارخانهها شد.
در مصاحبههایی که با طرفداران و اعضای شاخه کارگری حزب توده مشهد انجام دادم، چند نکته اساسی مطرح شد که به آنها میپردازم. 1- اغلب طرفداران این حزب ازمتصدیان و افرادی بودهاند که در کارخانهها در سطوح میانی کار میکردهاند. 2- بیشتر افراد عضویت در حزب توده را اجباری می دانسته و اغلب فشار سر کارگرها را علت جذبشان عنوان کردهاند. 3- کم سوادی، ناآگاهیهای سیاسی وبرخورداری حزب توده از آزادی سیاسی موجب تقویت این حزب در مشهد شده بود. 4- شرایط وخیم جامعه کارگری، حقوق کم و نداشتن امکانات رفاهی از دلایل جذب کارگران به حزب توده عنوان شده است. 5- تبلیغات وسیع، وعدههای جذاب برای رفاه کارگران مو جب شد، عده زیادی از این حزب، طرفداری کنند.
حزب توده در بین کارگران مشهد موجب یک جنبش عمومی در سطح مشهد می شود؛ و روزنامه راستی بهعنوان ارگان این حزب تلاش می کند، با پخش اخبار و فعالیتهای حزب در مشهد تا حدودی بر اوضاع مسلط باشد. روایتهای جمعآوری شده از دوران فعالیت تودهایها در مشهد بهعنوان فصل جدیدی در پژوهشهای تاریخشفاهی محسوب میشود. هر چند در مصاحبههایی که انجام شده عدهای منکر عضویت در حزب توده شدند ولی طرز تفکر و دیدگاههایی که داشتند با مرامنامه حزب توده مغایرتی نداشت. از جمله افراد مصاحبه شده، رئیس شاخه اتحادیه کارگری حزب توده در مشهد است که حدود 7 ساعت مصاحبه با او انجام شد. وی ناگفتههایی از جریان حزب توده در بین کارگران برملا کرد که نویسنده را مصمم کرد به طور جدی به این مسأله بپردازد.
فعالیتهای حزب توده در مشهد پس از سال 1332 کاملاً سرکوب می شود و این سرکوبی توسط نیروهای نظامی با حضور در کارخانهها و دستگیری فعالان حزب توده اتفاق میافتد. عدهای هم در پی این فشارها راه مهاجرت به شوروی در پیش گرفتند. وقتی به طور تخصصی، زندگینامه یکی از ورزشکاران و کشتیگیران مطرح ایران را بررسی میکردم، متوجه شدم که وی در کارخانه نخریسی مشغول کار بوده است و با سختگیری حکومت وقت، وی به شوروی فرار می کند و سالها در این کشور زندگی میکند. در یک نگاه کلی باید گفت نقش مؤسسات اقتصادی در سرکوب اعضای کارگری حزب توده مهم و قابل تأمل است. رؤسای دو کارخانه نامبرده با هماهنگی ارتش چنان شرایطی در کارخانه ایجاد می کنند که حتی سالها بعد وقتی صحبت از تودهای بودن به میان میآمد، کارگران احساس وحشت میکردهاند.
غلامرضا آذری خاکستر
|