|
جستوجوی شمایل رئالیسم در تفکر تاریخی
|
(گذری ونظری بر کتاب رئالیسم فیگورال (مجازی): درسهایی در تأثیرات ضمنی نوشته هایدن وایت)
Figural Realism: Studies in the Mimesis Effect Hayden White Baltimore and London: Johns Hopkins, University Press, 1999, xii + 205 pp
بیش از ربع قرن، یکی از تأثیرگذارترین متفکران نظریهپرداز در عرصه فلسفهی تاریخ پروفسور هایدن وایت بوده است. از زمان انتشار «فراتاریخ: تخیل تاریخی در قرن نوزده اروپا» در 1973 تاکنون، وایت با آثاری همانند: «مدارهای گفتمان: جستاری در نقد فرهنگی» (1978) و «ظرفیت فرم: گفتمان روایی و بازنمایی تاریخی» (1987) بهمثابه یک مورخ ادبی روشنفکر بهطور پیگیر و گسترده میدانداری کرده است. او بر توانایی خود در ایجاد مناقشات سازنده بین مورخان و فیلسوفان تاریخ تکیه کرده است. وی به طور همزمان، ایدههای خلاقانه و سادهنویسی را به عرصهی تفکر آکادمیک تاریخی وارد کرد. ارزش کارهای او در عرصهی تفکر تاریخی آشکار است. چندی پیش آر.تی. وان وایت را به عنوان «بزرگترین مقالهنویس دانشگاهی زمان ما» توصیف کرد. شاید به این دلیل که او مقالات پژوهشی را به شیوهی تألیفی مینویسد. او مبدع ژانری برای آزمودن و پدید آوردن است (۲) بااین حال صد افسوس که درتمام این سالها از چنین نویسندهای معتبر ، تعداد کمی کتاب چاپ شده است. هرچند هرآنچه منتشر شده نیز بسیار ارزنده است. آخرین نوشته او «رئالیسم فیگورال(مجازی): درسهایی در تأثیرات ضمنی» اثبات میکند که در 71 سالگی هم، وایت استادی منتقد و جنجالی است. گرچه جز یک فصل، هشت فصل کتاب قبلاً چاپ شده بود، اما به محتوای کتاب آسیبی نرسیده است.کتاب از نظر ایده بسیار غنی است. او در مقام فیلسوف تاریخ وحدتی کیهانی و جهانشمول را بین تفکرانتقادی و تاریخنگاری برای جستوجوی نکتهای از یک متن تاریخی به نمایش میگذارد. چرخش وایت از روشنفکری میانمایه در حوزهی تاریخ در1960 به متفکری نوآور در روششناسی تاریخ در یک دهه بعد، تقریباً با آنچه «چرخش زبان-شناختی» خوانده میشود، اتفاق افتاد. رویکرد او درتاریخنگاری به عنوان عرصهای بارور برای پژوهشگری، جذابیت مطالعات تاریخی را در شرایطی غنا بخشید که شاید ادوارد فینچر و جی.پی. گوش(۳) آخرین کسانی بودند که پیشرفتهایی درخور توجه دراین زمینه داشتند. وایت تاریخنگاری را یک گام به پیش برد و با تبیین چارچوبی ساختارگرا برای تحلیل متن، در شمار نخستین کسانی جای گرفت که به نقش زبان در فرایند تألیف تاریخی توجه نشان دادند. با ظهور تفکر پسامدرن نام وایت مکرراً در حلقههای مورخان محافظهکار شنیده شد؛ بهویژه هنگامی که او جزمیات بیاساس و منسوخ شدهی نظری و روششناختی تاریخ را به چالش طلبید.(۴) هرچند که او هیچگاه خود را متفکری پسامدرن ننامید. وایت نه چون مبشر یک ایدئولوژی رایج ، بلکه به شیوهی خود هماره در شیوه و روش پیشتاز بوده است. مهمترین بخش آخر کتاب وایت به تفسیر آثار زبانشناس آلمانی اریش اویرباخ اختصاص یافته است. در عصری که در پرتو پست مدرنیته شرایطی پدید آمده که مفروضات سنتی روششناسی را به چالش میگیرند، تحقیقات اویرباخ دربارهی رئالیسم در ادبیات، برای مورخین اهمیت ویژه دارد. اویرباخ در کتاب «محاکمات: بازنمود رئالیته در ادبیات غرب» (1953) نکات مهمی برای فهم تألیف تاریخی ارائه میکند. او در تاریخ ادبی از مدل فیگورال (مجازی) «نه فقط برای شرح کردن تمایز بین انواع متون ادبی، بلکه برای شرح ارتباط میان متن ادبی و تاریخ به طور کلی» بهره میبرد. (صفحه ی 93) وایت تأکیدمیکند، مفهوم رئالیتهی اویرباخ فراتر از «تلاش برای ساختن یک نسخه بدل کلامی از رئالیتهی فراکلامی» است. میگوید که اویرباخ هم-زمان که گوناگونی متون ادبی را تبیین و تشریح میکند، «تاریخ محاکمات بهمثابهی ماجرای تکوین نوع خاصی از مجاز [Figuration] را مینگارد.» (ص 94) همچنین توضیح میدهد که تاریخنگاری «چیزی جز کشف این نکته نیست که زندگی و جامعهی انسانی با آنچه بالضروره در تاریخ به دست آمده معنا یافته است و در هیچ قلمرو دیگری نیز قابل جستوجو نیست.» (صفحات 96-97) اهمیت فصلی که دربارهی تاریخ ادبی اویرباخ آمده، تنها با پیشینهی بحثهای رایج پیرامون بازنمود رئالیته در متون تاریخی قابل درک است. همانطور که وایت توضیح میدهد: «گفتمان تاریخی را نه عمدتاً به عنوان سازوکار ذهن ما در تلاش برای شناخت یا توصیف رئالیته، بل کمابیش به عنوان نوع خاصی از زبان، بهمثابه گفتار استعاری، زبان سمبولیک، بازنمود تمثیلی و... باید نشان داد. زبانی که همواره بیش از آنچه میگوید، معنا میدهد و بیش از آنچه به نظر میرسد، بیان میکند. و همواره چیزهایی از جهان را تنها به قیمت پنهان کردن قسمت دیگر فاش میکند.» (صفحه 7) با این وصف روشن میشود که وایت چرا از «رئالیسم فیگورال [مجازی]» همچون یک ساخت نمادین یا ایدئولوژیک استفاده میکند. این اصطلاح توصیفی گویاست برای فهم تاریخ بهمثابه متن انتقالدهنده و راهگشا به گذشته. گاه وایت را پسامدرن قلمداد کردهاند. هرچند از «رئالیسم فیگورال [مجازی]» چنین برنمیآید. شاید بهواقع وایت نظریهپرداز پیچیدهای در تلاش برای فهم مدرنیته به کمک شگردهای تفسیری باشد. و شاید وایت در نتیجهی آگاهی عمیقش از درونمایهی مدرنیته و فهم آن در سنت تاریخی، از پست مدرنیته بیمناک باشد. همچنین او خویشاوندی بیشتری با ایدئولوژی مدرن دارد و این دقیقاً گواه ارزشمندی او به عنوان متفکری امروزی است. چنان که خودش میگوید که «مدرنیسم هنوز به بازنمود رئالیسم گونهی رئالیته علاقمند است و هنوز میخواهد هویت رئالیته را بهوسیلهی تاریخ معین کند. ولی تاریخی که مدرنیسم با آن مواجه است، آن تاریخ تصویر شده توسط رئالیسم قرن 19 نیست. به این خاطر که نظم اجتماعی که موضوع این تاریخ است، متحمل تغییری بنیادی شد و پیشفرض تبلور توتالیتر جامعه غربی را از قرن نوزدهم ممکن ساخته بود.» (صفحه 41) در «راهبردهای فرمگرا و بافتارگرا در تبیین تاریخی» وایت به نظریهپردازانی که بدون حجتی مبرهن تسلیم [نظریهی] تاریخنگاری پیرو تفسیرهای ادبی شدهاند، هشدار میدهد. او از این حقیقت آگاه است که «تاریخنگاران نوین» بسیار علاقهمندند دیدگاههای لویی مونترو Louis Montrose را دوباره زنده کنند. وی معتقد است که زمینهی اجتماعی ـ فرهنگی بین ادبیات رسمی و ادبیات دراماتیک از آغاز بارور بوده است. (نقل از وایت، صفحه 54) و تاریخ-نگاران نوین میخواهند که آثارشان را در «ارتباط بین نهادهای اجتماعی معاصر و تلاشهای نهچندان پراکنده» قرار دهند. (صفحه 54 و 55) همچنین وایت دربارهی کشف «خطاهای فرهنگی» و نیز جستوجوهای آشکاری راجع به «ایدهآلیسم تاریخی» تردیدهای ناآشکاری دارد. (صفحه 56) او توضیح میدهد که «تاریخنگاران نوین» متمایلند بهگونهای ایدهی بوطیقای فرهنگی و بهویژه بوطیقای تاریخی را با شناسایی وجوهی از توالی تاریخی دنبال کنند که منجر به شکسته شدن، بازبینی و ویرانی قواعد رایج اجتماعی، فرهنگی سیاسی، روانشناختی که حاکم بر زمانها و مکانهای مشخص تاریخی بوده است، بشود.» (صفحه 63) سپس از آنها انتقاد میکند: «به نظر میرسد ایشان [تاریخنگاران نوین] تاریخ را بیشتر به عنوان محتوای ادبیات موضوع تحقیقشان دنبال میکنند تا بهمثابه نوع خاصی از دانش که در جریان مطالعه با روش تاریخی باید حاصل گردد. به هر حال آنچه ایشان کشف کردهاند این است که چیزی به عنوان روش تاریخی برای «مطالعهی منابع تاریخ» وجود ندارد و اگر روشهای متنوعی برای این کار موجود باشد، تعدادشان با ایدئولوژیهای رایج برابری میکند. درواقع این روشها استقبال از روشی تاریخی است که در خدمت مطالعهی دلالتهای ضمنی و تحمیلی یک فلسفهی تاریخ به خصوص قرار میگیرد. درنهایت فلسفهی تاریخ در نقش راهنمایی است به این سخن که هر کس موضوع تاریخی نزدیک به علایق آکادمیک خود را، تأویل میکند و البته آن نیز متعلق به دانش تاریخ است.» (صفحه 64 و 65) برای تاریخنگاران، روش وایت، نکات آموختنی بسیار دارد. تأویل او از متن، خواننده را از رئالیتهی موجود در بطون متن، به آگاهی آن سوی متن مکتوب میکشاند. چنانکه میگوید: «تاریخ که سوژهی هر نوع یادگیری است، تنها با زبان قابل تحصیل است. تجربهی ما از تاریخ از گفتمان ما غیرقابل تفکیک است. این گفتمان باید پیش از آنکه به عنوان تاریخ تنظیم شود، نوشته شده باشد. و این تجربه، همچنین، میتواند به اندازهی گونههای متفاوت گفتمان که در تاریخِ خودِ عمل نوشتن دیده میشود، متنوع باشد.» (صفحه 1) زبان، یکی از وجوه محتویات تاریخی است و در گفتمان تاریخی قابل طرد نیست. (صفحه 5) روزگاری که کندوکاو مکانیکی متن تنها احتیاج ما بود، گذشته است. امروز برای تاریخنگار در ادوات نظری ادبیات، چیزهای بیشتری برای راهبری هست. وایت توضیح میدهد: «تاریخنگاران باید در گذار از مطالعهی سند به یک تألیف ادبی، و در ترجمان آن به یک نوشته، شگردهای مجاز زبانشناختی را به کار گیرند؛ مشابه آنچه نویسندگان خلاق برای بخشیدن معانی پنهان، ثانوی یا ضمنی به گفتمانشان استفاده کردهاند تا آثارشان نه فقط همچون یک پیام که مانند ساختارهای نمادین خوانده و دریافت شود. (صفحه 8) در فصل آخرکتاب، «صورت، ارجاع و ایدئولوژی در گفتمان موسیقایی» وایت دست به تجربهای خطیر میزند که بهندرت به وسیلهی تاریخنگاران علاقمند به حواس شنیداری کشف شده است. عرصهی نزدیک به پژوهش زیباییشناسانه که هرمنوتیک انتقادیِ صریح میتواند پیشنهاد کند. او کاملاً شاعر به این حقیقت است که مینویسد: «تلاش برای تاریخی کردن رابطه بین آثار هنری و بافتار(های) اجتماعی فرهنگی میتواند صورت ضروری تحلیلهای زیباشناختی گونه یا صراحتاً سیاستورزانه را به دست دهد.» (صفحه 149) اینجا آن هنگام است که ایدئولوژی و روایت، فشردگی ِ امن ِ فردیتی آرام وشکوهمند مییابد. او میافزاید اینها اتفاق میافتند چون «ایدئولوژیها» همچون مقولات عمومی و وهمی که راهبر به گسترههای موهوم آگاهیاند، فهمیده میشود. جایی که رویاهای کودکانه تمامیتِ فردی، حضور و استقلال، درواقع همچون واکنشهای تعدیلی به موقعیتهای جدی و عقیم هستی اجتماعی عمل میکنند. (صفحه 156) وایت مؤلفههایی را ارزیابی میکند که برسازندهی سنجش زیباییشناختی و نقادانه موسیقی بهمثابه تولید هنری و فرهنگی احساسات و وجنات شماری از متفکران برجستهی این عرصه است. با مراجعه به آثار ایشان، وایت از مشکلات احتمالی منتج از توجه به نظریهی ادبی بر گسترش موسیقیشناسی آگاه است. او میپذیرد که بعید است نقد و نظری ادبی ( اساساً گفتمانهای کلامی) برای مشکلات اساسی نقد و نظر موسیقی مؤثر باشند. (صفحه 176) هنوز عرصهی کشف شدهی آگاهی موسیقایی مانند گفتمانهای تکنیکی ِ موسیقیدانهای بزرگ وجود داردکه به ارائه به وسیلهی کدهای تکنیکی (زبانی برای نتهای پیچیده) منتقل شدهاند. این مسأله و مسائلی از این دست مرتباً به وسیلهی نسل نوین و موفق موسیقیدانها درک شده است. آیا ممکن است که مؤلفههای قابل فهمی از آگاهی تاریخی وجود داشته که تاریخنگاران در جریان زیباشناختی شدن حافظه صوتی انسان کشف کرده باشند؟ کشف وایت در این زمینه هنوز فرصتهای زیادی برای پژوهشهای وقاد ایجاد میکند. جان باری John Borry در پیشدرآمدی بر «آنسویگی اشیا(۵)» beyondness of things، شاهکار موسیقی معاصر، اخیراً توضیح داد که چرا خواست برای فرایند کشف تجربی و پرواز بین «ایالات متحده» و «بریتانیا» توجیه موسیقایی به دست بدهد: در هر دوی این کشفها ـ «کشور کهن» و «دنیای جدید» ـ رؤیاها، خاطرات و تأثرات خارج از معیار ِ زیادی پهلو گرفته است: «آنسویگی اشیا ». هنرمند به عنوان مفسری نادر برای خلق آگاهی از رئالیته، به چیزی بیشتر از یک رسانهی بنیادی (ایدئولوژیک یا اگزیستانسیالیستی) نیاز دارد؛ آنچه که توجه انتقادی و تفکر خلاق است. رئالیسم فیگورال [مجازی] به این دلیل خاص، سزاوار ِ خوانده شدن توسط مورخان احیاگر روشنگری ِ(Enlightment) نظری است.
________________________ ۱ . Reviewed by Johann W. Tempelho_ (School for Basic Sciences, Potchefstroom University for CHE, Vanderbijlpark, Gauten g, South Africa) 2. R. T. Vann, The Reception of Hayden White. History and Theory 37(2), May 1998, 144 3. E. Fueter, Geschichte der Neueren Historiographie. 3rd ed. (Verlag R. Oldenbourg, Muenchen, 1936) and G. P. Gooch, History and Historians in the Nineteenth Century 2nd ed. (London, New York, and Toronto: Longmans Green, 1952). 4. J. Appleby, E. Covington, D. Hoyt, M. Latham and A. Sneider, Knowledge and postmodernism in historical perspective (New York and London: Routledge, 1996), pp. 393-4 andW. Kansteiner, Hayden White s critique of the writing of history. History and Theory, 32(3), 1993, 275-76. 5. Sleeve note by John Barry to the CD recording: The Beyondness of Things (Decca, London, 1998, 460 009-2 LH). Copyright (c) 1999 by H-Net, all rights reserved. This work may be copied for non-pro_t educational use if proper credit is given to the author and the list. For other permission, please contact H-Net@HNet.MSU.EDU. If there is additional discussion of this review, you may access it through the list discussion logs at: http://h-net.msu.edu/cgi-bin/logbrowse.pl. Citation: Johann W. Tempelho_. Review of White, Hayden, Figural Realism: Studies in the Mimesis E_ect. H-Ideas, H-Net Reviews. August, 1999. URL: http://www.het.org/reviews/showrev.php?id=3325
نوشته:جان.و.تمپلو ترجمهی شهریار خسروی
منبع: کتاب ماه تاریخ و جغرافیاشماره 135 مرداد 88
|