هفته نامه تاريخ شفاهي
 



 
          شماره 17    |    25 اسفند 1389

   


 

نوروزمبارک


بزرگ‌مردي كه عاشق نسخه‌هاي خطي بود


به هر جا بنگرم...


گردهمائي ساليانه ي انجمن تاريخ شفاهي ساوت وست


همایش لحظه های سکوت


کودتاي ٬١٢٩٩ دولت مصدق ٬ نفت و تاريخ(1)


نفت و سلطه (پیامدهای تاریخی متأثر از نفت در ایران)


فراخوان مقاله: نهمین همایش دوسالانه مطالعات ایران


تحولات خاورمیانه و نفت


تحولات تاريخي متاثر از نفت در خاورميانه


خاطره ای درباره دکتر مصدق


علل‌ و عوامل‌ اصلي‌ شكست‌ نهضت‌ ملي‌ ايران‌؛ مصاحبه‌ با دكتر احسان‌ نراقي‌


ملي شدن صنعت نفت و آراء علما و مراجع؛ مصاحبه با استاد عبدالحسين حائري


خاورمیانه در برزخ بحران و ثبات


تاریخ نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران از نگاهی دیگر


کودتا به روایت سیا


مکتب حزب الله در خاطرات سيدعلي ميرفتاح (2)


یاد کودکی 2- خاطره ي آقاي هوشنگ گلشيري


مصاحبه با دكتر عنايت‌الله رضا؛ همسويي شوروي با انگلستان در مخالفت با نهضت ملي ايران


بررسي «پيشينه تاريخي نوروز و فلسفه آن» بر اساس متون كهن


بررسي مورخان و رمان تاريخي در كتاب ماه تاريخ و جغرافيا


نماز جماعت در خیابان


تظاهرات خودجوش در 21 بهمن 1357


"ادبيات انقلاب"، اولويت مراكز استاني حوزه‌هنري در سال 90


تاريخ شفاهي سينماي ايران به هما روستا رسيد


 



نفت و سلطه (پیامدهای تاریخی متأثر از نفت در ایران)

صفحه نخست شماره 17

پیامدهای سیاسی

کودتای 1299 رضاشاه، کودتای 1332 محمدرضاشاه که اولی با دخالت انگلستان و دومی با دخالت انگلستان و آمریکا انجام گرفت، در راستای تأمین منافع این کشورها از منابع نفتی ایران بود. اگر اولی امتیاز دارسی را به قرارداد نفت 1312 تبدیل کرد و برای سلطه­ی انگلستان به منابع نفت ایران، از نظر حقوق بین­المللی دوام و مشروعیت بخشید، در قرارداد کنسرسیوم نفت ایران، که پس از کودتای 28 مرداد 1332 انجام گرفت، منابع نفت ایران میان کشورهای انگلستان (40 درصد)، آمریکا (40 درصد) هلند (شرکت شل: 14 درصد) و شرکت فرانسوی نفت (6 درصد) تقسیم شد. این کودتا، افزون بر سرنگون کردن دولت قانونی دکتر مصدق و برقراری دوباره­ی تسلط بیگانگان بر نفت ایران، سهم قابل­توجهی از این منابع را در اختیار شرکت­های امریکایی قرار داد، افزون بر این که، میان کشورهای امپریالیستی در جلوگیری از رشد قانون­گرایی و استقلال­خواهی و دموکراسی در کشورهای در حال توسعه را نشان داد. دخالت در فضای سیاسی ایران در سال­های پس از انقلاب، با پشتیبانی همه­جانبه از عراق در تاخت و تاز به ایران، محاصره­ی عملی ایران با پادگان­های نظامی و تحریک کشورهای عربی علیه ایران همه در راستای پدید آوردن دولت سرسپرده­ای در ایران است که منافع امریکا و شرکای آن را در نفت ایران تأمین کند. افزون بر همه­ی این­ها، ایجاد فضای ساختاری ذهنی که ناپایداری سیاسی کشور که در اثر آن هم سرمایه­گذاری های تولیدی، به­ویژه بلندمدت از سوی بخش خصوصی انجام نگیرد و هم نیروهای کارشناس و مدیر بسیاری مانند سرمایه­های مادی، از ایران مهاجرت کنند.

تحولات ساختاری (اجتماعی و اقتصادی)

الف) اجتماعی

با روی کار آمدن رضاشاه به وسیله­ی کودتا، کوشش بسیاری در دگرگونی اجتماعی ایران انجام گرفت، که مهم­ترین آن جامعه­ی ایران بود. ازمیان برداشتن آثار اجتماعی و سیاسی جنبش مشروطیت، به­ویژه نابودی تشکل­های صنفی و سیاسی و رواج دوباره­ی خودکامگی شاهانه، همراه با تقلید نابخردانه از الگوی غربی نوین­سازی، کار را به آنجا کشاند که حتی پوشش مردان و زنان ایران که بخش مهمی از فرهنگ ملی است، مورد ستم و بی­حرمتی قرار گرفت. این آغاز تأثیر فرهنگی غرب بر طبقات بالای جامعه به­طور آگاهانه و برنامه­ریزی شده، در راستای ماندگاری حکومت کودتا و پذیرش درونی سلطه­ی بیگانه بر منابع نفتی ایران بود.

کودتای 28 مرداد 1332، با انجام اصلاحات ارضیِ نوع غربی و شاهانه، در دگرگونی ژرفی در ساختار طبقات اجتماعی ایران با کوچاندن روستاییان به شهرها، ازمیان برداشتن روابط ارباب ـ رعیتی و رشته­ شهرهای مصرفی گذاشت. رشد طبقه متوسط با الگوگیری از ایالات متحده امریکا، با هدف افزایش قدرت پایه­های اجتماعی حکومت کودتا و رشد فرهنگ غربی در میان این طبقه و طبقه بالای درآمدی جامعه و مدیران دیوان­سالاری کشوری و لشکری، همراه با سرکوب تشکل­های صنفی و سیاسی پدیدار شد. در دوره­ی 1330 ـ 1332، بدون اجازه دادن به اینجاد تشکل­های واقعی، وابستگی استعماری را رفته رفته به خوداستعماری تبدیل کرد.

با افزایش شدید صادرات و بهای نفت خام، از اواخر دهه­ی 1340، امکان­های ارزی سترگی در اختیار نظام قرار گرفت که دستیابی به هدف­های کودتای امریکایی را به وسیله­ی برنامه­های عمرانی و شتاب دادن به رشد نظامی­گری آسان­تر کرد. و برای جلوگیری از تشکل­های مردمی، هزینه­های زیادی صرف مهار آن­ها و انحراف خواسته­ها به سوی مصرف شد.

با پیروزی انقلاب اسلامی، بخش مهمی از سرمایه­های مادی و انسانی پیش از انقلاب به خارج از کشور منتقل شد و با تحمیل جنگ بر کشور از سوی عراق، که همه کشورهای غربی و بیشتر کشورهای عربی از آن پشتیبانی کردند، آسیب­های بر کشور در جهت منافع کشورهای سلطه­گر وارد شد که مهم­ترین آن از دست رفتن بسیاری از نیروهای واقعی انقلاب، انحراف توجه از دستیابی به هدف­های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و ثروت است. در این دوره، با نادیده گرفتن تفاوت منافع طبقات اجتماعی متفاوت، تنها بازاریان امکان ایجاد تشکل نیرومندی را یافتند که به نابرابری در تأثیرگذاری انجامید. همانگونه که چگونگی استفاده از امکان­های اقتصادی، سیاسی و فرهنیگ و به­ویژه مهم­تر از همه چگونگی استفاده از درآمدهای نفتی و وام­های گرفته شده از خارج در پدیداری این طبقه مصرف­گرای زیاده­خواه مؤثر بود. ادامه درآمد نفت و افزایش آن نیز برای رشد افقی و عمودی این طبقه اجتماعی که خود را جدابافته از طبقات دیگر می­داند، نیز ضروری است. ارتباط دوستانه با کشورهای غربی قدرتمند که در ادامه صادرات نفت خام ایران را بنا بر الگوی استعماری خواهان هستند، و از به­کارگیری درآمدهای نفتی در توسعه واقعی و تولید داخلی و بی­نیازی به کالاهای مصرفی و وارداتی دیگران، از سوی این طبقات اجتماعی ضروری می باشد. با توجه به پیشینه طبقاتی مصرفی پیش از انقلاب، و توجه به غرب با دیدی برون­زا و بی­توجهی به رشد علوم انسانی بومی­شده و گسیختگی میان ارزش­های پدیدآمده و تقویت شده دوره­ی انقلاب و جنگ و ارزش­های پدیدارشده پس از جنگ، با توجیه رشد اقتصادی این طبقات اجتماعی مصرفی، با گسترش بیشتر دوباره قدرت گرتفند. تحمیل دوباره­ی نابرابری­های شدید درآمدی میان طبقات اجتماعی و نابرابری میان استان­ها و شهرها و روستاها و روستازدایی شتابان، همه با هم طبقه­ی اجتماعی نوکیسه­ای را پدید آورد که با ارزش­ها و رفتارهای اجتماعی بومی، بیگانه و نگاه­شان به زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی و ملی دور از منافع ملی و بیشتر برون­زا بوده و هست. در نبود تشکل­های صنفی واقعی و آموزش­های نظری و تجربی به صورت سازمان­یافته در تشخیص و دفاع از منافع ملی و ضرورت آن، این طبقه اجتماعی مطالبات خود را به گونه­ای مطرح ساخته که هزینه­های جبران­ناپذیری برای کشور پدید خواهد آورد که در نهایت ممکن است به تجزیه ایران و پدیداری دولت­های فراوانی در کشور و دولتی دست­نشانده امریکا در منطقه نفتی خوزستان بیانجامد. در این صورت هم وابستگی اقتصادی (صادرات بسیار نفت خام و واردات بسیار کالاهای مصرفی) و هم وابستگی سیاسی چنین کشورک­هایی به امریکا، بیشترین تسلط بر منابع نفتی را به عنوان ابزاری برای کنترل همه­ی جهان، برای امریکا و غرب فراهم خواهد ساخت.

ب) اقتصادی

گرچه برخی نظریه­پردازان اقتصاد را عامل قطعی از نظر تعیین­کنندگی وابستگی اقتصاد و سرسپردگی نظام سیاسی به کشورهای سلطه­گر می­دانند، ولی اهمیت آن در سنجش با عامل فرهنگی که تن دادن به زیر سلطه بودن با رغبت و شوق است، نمی­باشد. با وجود این، دوره­ی استعمار که چیرگی سیاسی و نظامی بر کشورهای مستعمره از نظر استعمارگران اهمیت داشت، به دلیل ناممکن شدن آن در اثر ایستادگی مردم مستعمره­ها، جای خود را به دوره­ی پس از آن داد و چیرگی اقتصادی در درجه­ی اول اهمیت قرار گرفت. در این دوره که برخی آن را نواستعماری می­نامند، و در ایران پس از جنگ­های ایران و روس و جدایی بخش­هایی از ایران، آغاز می شود، ساختار اقتصادی ایران، با تحمیل قرارداد ترکمانچای و پیوست اقتصادی آن با ورود کالاهای ماشینی غربی (روس، سپس انگلیس و دیگر کشورها) و رواج مصرف آن­ها و نابودی صنایع دستی ایران دچار آسیب می­شود. در همین دوره خرید مواد اولیه کشاورزی از ایران و رواج تولید کشاورزی برای بازارهای بیگانه، به بهای بروز قحطی­ها و مرگ­ومیرهای میلیون­ها تن ایرانی انجامید. بخش دیگری از ساختار اقتصادی ایران رو به دگرگونی می­رود.

با آمدن رضاشاه، که الگوی وابسته و برون­زای توسعه اقتصادی ایران را به اجرا درآورد (برخلاف امیرکبیر که الگوی توسعه درون­زا را می­خواست پیاده کند)؛ واردات اهمیت بیشتر یافت و برای جبران آن می­باید درآمد نفت افزایش یابد و به همین دلیل، قرارداد 1312 با انگلستان بسته شد. در اثر این قرارداد، نیازهای انگلستان به نفت بیشتر تأمین شد و درآمد نفت ایران و واردات کالاها و رشد طبقه مصرف­زده و فرهنگ مصرفی برون­زا بیشتر شد. با وجود رو به دگرگونی رفتن ساختار اقتصادی ایران، تا دوره­ی دکتر مصدق، که جنبش ملی کردن صنعت وی را به پیروزی رساند، و دشمنی امریکا و انگلیس و دیگر کشورهای مطرح غربی را برانگیخت، اقتصاد ایران برای دو سال و چندماه بدون نفت اداره شد و واردات و کالاهای غیرضروری به شدت کاهش یافت و صادرات غیرنفتی افزایش یافت و مازاد تراز بازرگانی به دست آمد.

پس از کودتای 28 مرداد 1332، الگوی توسعه اقتصادی برون­زا با ظاهر توسعه صنعتی مورد توجه قرار گرفت، که واردات انواع کالاهای ساخته شده صنعتی و سپس حتی واردات مواد غذایی اهمیت بسیار در اقتصاد ایران یافت و همه با افزایش درآمد نفت از راه افزایش میزان صادرات نفت خام ممکن گردید. رشد نظامی­گری در کشور و وجود چندده هزار مستشار نظامی و غیرنظامی امریکایی در ایران، هزینه­های واردات را آن­چنان افزایش داد که از حدود یک میلیارد دلار در سال­های اول دهه­ی 1350 به 14 میلیارد دلار در سال 1356 رسید، در حالی که صادرات غیرنفتی از چندصد میلیون دلار بیشتر نشد.

چنین واردات هنگفتی با توجه به کسری بازرگانی خارجی بدون نفت، وابستگی به نفت و درآمد آن را به همه­ی بخش­های اقتصادی کشور گسترش داد و الگوی مصرفی را پدید آورد که بدون واردات، تأمین آن ناممکن بود. در چنین شرایطی که بخش­های اقتصادی ایران ازهم گسسته و وابسته به خارج شده بودند، تنها درآمد نفت و واردات امکان ماندگاری را برای مصرف کشور تأمین می­کرد. چنین وابستگی به نفت و درآمد آن از یک سو، وابستگی به خریداران نفت خام ایران را که کشورهای ثروتمند و صنعتی غربی بودند، پدید آورد و از سوی دیگر، وابستگی به تولیدات این کشورها را ژرفای جدیدی بخشید که گذر از آن، مانند دوره ی ملی کردن صنعت نفت، ناممکن شد.

با پیروزی انقلاب اسلامی و تا پایان جنگ تحمیلی، جست­وجوی راهکاری برای دگرگونی اقتصادی ایران از تک­محصولی نفت و کاهش واردات آغاز شد که به ایجاد چند واحد بزرگ صنعتی، ازجمله کارخانه ذوب مس، گسترش ماشین­سازی اراک و تبریز و ایجاد شرکت آذراب و غیره از سوی دولت انجامید. ولی پس از جنگ تحمیلی، الگوی توسعه­ی برون­زای دیگر به نام سیاست­های تعدیل اقتصادی و گشودن درهای اقتصادی کشور به سوی بیگانه و خصوصی کردن صنایع دولتی و واردات شتابان کالاها، مورد توجه قرار گرفت که در سال­های 1370 و 1371 به واردات 30 میلیارد دلار در سال انجامید که تا آن هنگام در ایران بی­پیشینه بود.

اجرای چند برنامه عمرانی در این راستا، شرایطی پدید آورد که وابستگی به نفت و درآمد آن و وابستگی به کالاهای وارداتی را به اوج رساند و به رقم باورنکردنی در تاریخ ایران، 38/73 میلیارد دلار (58/56 میلیارد دلار واردات کالا و 80/16 میلیارد دلار واردات خدمات) انجامید که بخش تعیین­کننده­ای از آن با صادرات نفت خام ممکن گردید.

چنین دگرگونی­های ژرفی در ساختار اقتصاد ایران و پدید آمدن الگوی مصرف بی­رابطه با امکانات واقعی تولید داخلی و هزینه­های ارزی بی­ارتباط با تولید و صادرات کالاهای غیرنفتی، شرایطی را پدید آورد که شکنندگی اقتصاد داخلی را به اوج رساند و ناخرسندی از کمبود مصرف با توجه به رشد انتظارات غیرمنطقی و نفتی پدیدآمده را پردامنه ساخت. در عین حال که طبقات وسیعی در حاشیه اقتصاد و مصرف آن قرار گرفتند و حسرت­زده­ی این مصرف وابسته به نفت و واردات شدند.

ج) دگرگونی­های فرهنگی

با توجه به کارایی قطعی نداشتن شیوه­های تسلط نظامی، سیاسی، اقتصادی  و پیشرفت­های پدیدآمده در کنترل ذهن انسان که آغاز ن در غرب، پس از بحران بزرگ اقتصادی، از نیازمند کردن انسان به کالاهای که به طور منطقی نیازی به آن­ها ندارد، می­باشد. تسلط فرهنگی به مهم­ترین عمل سلطه بر ذهن و بر کشورها، به­ویژه کشورهای دارای منابع نفتی و ازجمله ایران تبدیل شد. تأثیر روی باورهای ارزشی، انگیزشی، داوری و نگرشی انسان­ها با استفاده از ابزارهای آموزشی، تبلیغات و الگودهی افراد مورد احترام جامعه، به دگرگونی­هایی انجامید که گروه­های بزرگ اجتماعی را به نفی هویت و فرهنگ خودی و تأیید و پذیرش فرهنگ بیگانه کشاند.

گرچه این پدیده از دوران فرمانروایی قاجاریان آغاز شد و شاهزادگان، بازرگانان، دانش­آموختگان و دولتمردان بسیاری را زیر تأثیر خود قرار داد و با آمدن رضاشاه، بسیاری از اینان به کشورهای غرب مهاجرت کردند، اما از کودتای 1332، به صورت برنامه­ای آگاهانه برای تسلط مورد توجه قرار گرفت. با توجه به دگرگونی­های صورت گرفته در کشورهای صنعتی و برتری یافتن مصرف به پس­انداز، پس از بحران اقتصادی 32 ـ 1929 که به آغاز دوران جدیدی در تاریخ انجامید، که اختیار مصرف با شیوه­های تأثیر روی باورهای ارزشی افراد از انشان­ها گرفته و به دست تولیدکنندگان، بازاریاب­ها، واسطه­ها داده شد و پیاده کردن این شیوه امریکایی در ایران، که هم از نظر تعددا و هم از نظر ژرفای اعتقادی این فرهنگی مصرفی در ایران گسترش بسیار یافت. به همین دلیل با فرارسیدن انقلاب اسلامی، میلیون­ها نفر از کشور به غرب مهاجرت کردند و میهن و منافع آن را به فراموشی سپردند.

با وجودی که در دوره­ی انقلاب و جنگ، این­گونه باورهای ارزشی ناملی به شدت دچار پس­رفت شد، ولی با گزینش سیاست­های برون­زای تعدیل اقتصادی و چگونگی گزینش و ارتقاء افراد در هرم اجتماعی و چگونگی برخورداری از ثروت و درآمد، و نبود نظارت مؤثر در جلوگیری از فساد و تباهی، به سرعت فضای فرهنگی پیش از انقلاب بازسازی شد. گرچه در آغاز کسب درآمد و ثروت، گرفتن مقام و مصرف کالاها، جاذبه­ی این دگرگونی رفتاری بود، ولی در روند خود به دگرگونی در باورهای سه­گانه برشمرده در میلیون­ها نفر انجامید، و درآمد نفت، واردات هنگفت کالا برای عینیت بخشیدن به چنین باورهای به کار گرفته شد. در این شرایط وجود دولتی مستقل از نظر سیاسی که بر پایه­ی سنجه­های دینی و ملی می­خواهد از استقلال سیاسی دفاع کند، نه تنها از سوی امریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان و... مورد مخالفت قرار می­گیرد و برای سرنگونی آن برنامه­ریزی می­کنند، بلکه طبقات اجتماعی زیر تأثیر ارزش­های غربی ناشی از مصرف به پیامدهای واکنش­های خود توجه ندارند و این اوج دستاورد غرب در نفوذ و سلطه بر این کشورها و منابع آن­هاست.

دکتر ابراهیم رزاقی

منبع: کتاب ماه تاریخ و جغرافیا شماره 141 بهمن 88


 
  
نام

پست الكترونيك
نظر شما
کد امنیتی

 

 

       تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.