هفته نامه تاريخ شفاهي
 



 
          شماره 15    |    11 اسفند 1389

   


 

فراخوانِ شرکت در کارگاه روش شناسی نوین تحقیقات


تاریخ شفاهی سازمان کتابخانه ها، موزه ها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی


گفت‌وگو با مرتضي سرهنگي به بهانه انتشار مجموعه سه جلدي «آنچه اتفاق افتاد»


تاریخ شفاهی بازسازی (1) سرپل ذهاب


تاریخ کدام شاهان


تأملاتی در چند مفهوم بنیادین دانش تاریخ


گفت و گو با سید احمد زرهانی


زندگي نامه و خدمات علمي و فرهنگي پروفسور سيد محمود حسابي


ساواك با همكاري مدير مدرسه ناخن همكلاسي‌هايم را مي‌كشيد


پيشينه تاريخي ايرانيان در كتاب‌هاي درسي لهستاني‌ها


استانداردهای روایت


تاریخ شفاهی ارتش در انقلاب اسلامی


زندگي نامه و خاطرات اكبر فتورایی


 



زندگي نامه و خدمات علمي و فرهنگي پروفسور سيد محمود حسابي

صفحه نخست شماره 15

پروفسور حسابي و بنيانگذاري موسسات علمي در ايران

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا)، «زندگي‌نامه و خدمات علمي و فرهنگي پروفسور سيد محمود حسابي» عنوان كتابي است كه توسط انجمن آثار و مفاخر فرهنگي، همزمان با بزرگداشت پروفسور حسابي در انجمن آثار و مفاخر فرهنگي منتشر شده و دربرگيرنده مقالات، خاطرات، گفت‌وگوها، اسناد و عكس هايي از اوست. اين كتاب كه به كوشش رضا مختاري اصفهاني فراهم آمده، تلاشي براي شناخت يكي از بزرگان و مفاخر ايران و آشنايي با زندگي و انديشه‌هاي اوست.

كتاب «زندگي‌نامه پروفسور سيد محمود حسابي» با پيشگفتاري از دكتر محمدجواد ادبي، رئيس انجمن آثار و مفاخر فرهنگي آغاز مي‌شود. او در نوشتار خود دلبستگي و اشتياق حسابي به دانش‌اندوزي را برمي‌شمارد و آن را سرمشقي براي نسل امروز و فرداي ايران مي‌داند. ادبي مي‌نويسد كه پروفسور حسابي «تنها در پي اقناع روحي خود نبود. او از اين طريق بزرگي و سرافرازي سرزمين مادري را جست‌وجو مي‌كرد. همان سرزميني كه چون مادر به جان دوست مي‌داشت و دل در گروي آن داشت.» (ص 8)

ادبي در پيشگفتار خود حسابي را «فرزند شايسته ايران زمين» مي‌نامد و از توجه او به فرهنگ مذهبي و ملي ايران ياد مي‌كند و مي‌نويسد: حسابي دانشي مردي بود كه «علم و دين را توامان جست‌وجو مي‌كرد و هويت خود را در همراهي مليت و مذهب خويش مي‌ديد. بزرگداشت چنين فردي ستايش از چنين خصيصه و فرهنگي است.» (ص 10)

كتاب انجمن آثار و مفاخر فرهنگي درباره پروفسور حسابي، با زندگينامه كوتاهي از او آغاز مي‌شود. حسابي در سال 1281 خورشيدي در تهران به دنيا آمد. پدر او از مردان حكومتي دوره قاجار بود. با سفر پدر به بيروت، محمود تحصيلات خود را در آنجا آغاز كرد تا آن كه در سال 1299 موفق به دريافت ليسانس ادبيات شد. سپس رشته بيولوژي و مهندسي راه و ساختمان را برگزيد و پس از چندي راهي فرانسه شد. او در دانشگاه سوربن، فيزيك آموخت و مدرك دكترا گرفت.

دستاورد علمي او ارايه نظريه‌اي بود كه توجه انيشتين را برانگيخت. حسابي براي ديدار با انيشتين راهي آمريكا شد و پس از اندوختن دانش بسيار، در سال 1307 به ايران بازگشت و خدمات گرانبهايي صورت داد و تا پايان زندگي به تدريس و تحقيق پرداخت. سرانجام در دوازدهم شهريور 1371 چشم از جهان فروبست.

بخش «گفت‌وگو» نيز شامل دو مصاحبه با پروفسور حسابي است. در گفت‌وگوي نخست كه «تفكر علمي در ايران» نام دارد، اسماعيل ميرفخرايي پرسش‌هايي را با استاد حسابي در ميان مي‌گذارد و از انگيزه او براي انتخاب فيزيك، آشنايي با انيشتين، بازگشت به ايران و تاسيس دانشگاه تهران، تئوري بي‌نهايت بودن ذرات و مسايلي كه با رويدادهاي زندگي او ارتباط مي‌يابند، مي‌پرسد و پاسخ مي‌گيرد.

پاسخ‌هايي كه به پرسش‌ها داده شده است، خواننده را با جهان ذهني و خدمات علمي پروفسور حسابي بيشتر آشنا مي‌كند.
در گفت‌وگويي ديگر، ميرفخرايي و ايرج حسابي از زندگي شخصي دكتر حسابي مي‌پرسند. اين پرسش و پاسخ صميمي، جنبه‌هايي ديگر از شخصيت نمونه‌وار او را نشان مي‌دهد. عنوان گفت‌وگوي دوم «خُلقيات» است.

پروفسور حسابي و تأسيس اولين دانشگاه ايران
بخش ديگر كتاب، اختصاص به خاطرات دارد. پروفسور حسابي در نوشته‌اي با عنوان «اولين دانشگاه ايران» خاطرات خود را از پايه‌گذاري آموزش علوم نوين و تاسيس دانشگاه در ايران بازگو مي‌كند. حسابي مي‌نويسد هنگامي كه در سال 1307 درصدد بود تا آموزش علوم نوين را در ايران راه‌اندازي كند، به ديدار رييس تعليمات عاليه مي‌رود و موضوع را با او در ميان مي‌گذارد.

وقتي كه از حسابي مي‌پرسند در چه رشته‌اي درس خوانده است؟ و او پاسخ مي‌دهد: «فيزيك» اما متوجه مي‌شود كسي نمي‌داند كه فيزيك چگونه رشته‌اي است. همين نكته نمودار وضعيت علوم جديد در آن زمان است و گوياي تلاش و خدمات گرانبها و ماندگاري است كه پروفسور حسابي در ساليان بعد براي آشنايي ايرانيان با علوم جديد انجام داده است.

عنوان بخش ديگر خاطرات حسابي «سفر به شوروي، در كنفرانس انرژي اتمي مسكو چه گذشت؟» است. اين بخش، گزارش سفر پژوهشي و علمي او به شوروي (پيشين) در سال 1955 ميلادي و شركت در كنفرانس‌هاي اتمي و بازديد از مراكز هسته‌اي آنجاست. قسمت پاياني نيز «خاطرات پراكنده» عنوان گرفته است كه با همه كوتاهي، خواندني است. به ويژه آنكه با قلمي روشن و رسا نوشته شده است.

از ديگر بخش‌هاي كتاب «زندگي‌نامه پروفسور سيد محمود حسابي» بخش «مقالات» است. اين بخش دربرگيرنده پنج مقاله به قلم پروفسور حسابي است. مقاله نخست «توانايي زبان فارسي» نام دارد. او در اين مقاله قابليت‌هاي بيشمار زبان فارسي در واژه‌سازي را نشان مي‌دهد و مي‌نويسد كه از تركيب ريشه‌ها با پيشوندها و پسوندها، مي‌توان 226 ميليون واژه به دست آورد. سپس از لزوم و اهميت به‌كارگيري واژگان فارسي در برابر كلمه‌هاي خارجي ياد مي‌كند.

مقاله دوم «انرژي اتمي و وظايف مبرم ما» نام دارد و درباره اهميت كوشش ايرانيان براي به دست آوردن انرژي هسته‌اي است. در مقاله «انرژي اتمي، ضرورت روز، نياز فردا» نيز از بايستگي اختصاص درآمدهاي نفتي براي ايجاد موسسات اتمي سخن مي‌گويد و مي‌نويسد كه چنين كاري زمينه‌اي براي «رفاه مردم و احراز مقام علمي و اقتصادي و كسب احترام اجتماعي در جامعه ملل دنيا» (ص 131) فراهم مي‌آورد.

مقاله چهارم پروفسور حسابي «انرژي اتمي به مثابه درآمد نوين» عنوان دارد و در سال 1338 به نگارش درآمده است. تاكيد او بر كسب درآمد از طريق انرژي اتمي است. حسابي از پيشرفت‌هاي كشورهاي همسايه در اين زمينه آگاهي‌هايي به‌دست مي‌دهد و اكتشاف و استخراج معادن اورانيوم را منبع درآمدي ارزشمند مي‌داند كه قابل مقايسه با درآمدهاي نفتي است.

در مقاله «نتايج سودمند پژوهش‌هاي اتمي» بحث استفاده‌هاي مختلف از پژوهش‌هاي هسته‌اي را به ميان مي‌كشد. تاريخ نگارش مقاله ياد شده به سال 1339 بازمي‌گردد. هر كدام از اين مقالات نشان دهنده روشن‌بيني و آينده‌نگري پرفسور حسابي است. در پايان مقالات نيز جمله‌هاي كوتاهي با نام «نكته‌هاي حسابي» آورده شده است.

حسابي در اين گزين‌گويي‌ها، زندگي را «پژوهش و فهميدن چيزي جدي» معني مي‌كند و راه پيشرفت را در ارزش نهادن به علم و پژوهش، احترام به آموزگاران، استادان و دانش آوختگان برمي‌شمارد و ضمن آن كه مي‌نويسد: «هنر چاشني زندگي است»، از هوش و ذكاوت ايراني ستايش مي‌كند.

شناختي ديگر از شخصيت و انديشه‌هاي پروفسور حسابي
«حسابي در حديث ديگران» عنوان ديگري براي مطالب گردآوري شده در كتاب «زندگي‌نامه پروفسور سيد محمود حسابي» است. در اين بهره از كتاب، ابتدا ايرج حسابي، فرزند استاد، از زندگي آموزنده پدر خود ياد مي‌كند و پاره‌اي از رويدادهاي زندگي و شيوه برخورد او با اعضاي خانواده و ديگر مسايل را برمي‌شمارد تا شناخت خواننده از زندگي و انديشه‌هاي پروفسور حسابي افزون‌تر باشد.

مانا هلال‌زاده نيز در نوشته‌اي با عنوان «انس با حافظ»، از توجه پروفسور حسابي به زبان فارسي و نام آوران فرهنگ ايران و به ويژه حافظ، سخن مي‌گويد و مي‌نويسد كه حسابي با «اشراف كامل و شناخت دقيق مكاتب فلسفي»، غزل حافظ را تفسير مي‌كرد. هلال‌زاده مي‌نويسد: «استاد معتقد بود ديوان حافظ بستري براي سرافرازي ايران و ايراني است» (ص 181). «از نگاه رسانه‌ها» نيز نوشته‌اي كوتاه از يكي از مجلات دهه سي در معرفي استاد است.

بخش پاياني كتاب نيز شامل دو قسمت «كارنامه» و «اسناد و عكس‌ها» است. در قسمت نخست از كارنامه علمي و قلمي دكتر حسابي و سال‌شمار زندگي او ياد شده است و در قسمت دوم اسناد و عكس‌هايي از ساليان مختلف زندگي استاد گردآوري شده است.

كتاب «زندگي‌نامه و خدمات علمي و فرهنگي پروفسور سيد محمود حسابي» به كوشش رضا مختاري اصفهاني فراهم آمده است و توسط انجمن آثار و مفاخر فرهنگي چاپ و انتشار يافته است. اين كتاب با شمارگان 1500 نسخه و به بهاي 2500 تومان در دسترس خواستاران قرار گرفته است.

خبرنگار : آناهيد خزير

منبع: خبرگزاری کتاب ايران (IBNA)


 
  
نام

پست الكترونيك
نظر شما
کد امنیتی

 

 

       تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.