محمود فاضلی
مرگ طارق عزیز معاون نخستوزیر و یکی از برجستهترین دیپلماتهای رژیم سابق عراق در سن 79 سالگی در پانزدهم خرداد 1394 (پنجم ژوئن 2015) در بیمارستان الناصریه عراق از مهمترین اخبار خاورمیانه بود. وی در میان مردم عراق به عنوان فردی که در سرکوب مردم این کشور نقش داشته است و برای مردم ایران به عنوان فردی که نقش اساسی در مذاکرات میان دو کشور ایفا نموده است، شناخته میشود.
طارق عزیز کیست؟
طارق عزیز معاون دیکتاتور سابق عراق در 28 آوریل 1936 در روستای «تل کیف» از توابع استان موصل از پدر و مادری مسیحی متولد شد. نام اصلی وی «حنا میخائیل» است. وی به دلیل وفاداریاش به آرمانهای پان عربیسم و ناسیونالیسم عربی به مدارج عالی حکومتی و حزبی قابل توجهی دست یافت. وی تنها فرد مسیحی در حلقه نزدیکان صدام بود که در دهه هفتاد میلادی در سمت وزیر اطلاع رسانی قرار داشت و بین سالهای 1983 تا 1991 به عنوان وزیر خارجه و در فاصله سالهای 1991 تا 2003 نیز به عنوان معاون صدام فعالیت میکرد. وی تحصیل کرده رشته زبان انگلیسی در دانشکده ادبیات در دانشگاه بغداد بود و پیش از پیوستن به حزب بعث، به حرفه روزنامه نگاری مشغول بود. در آوریل سال 1980 وی در مقابل در دانشگاه مستنصریه هدف سوء قصد تروریستی افراد ناشناس قرار گرفت.
وی در سالهای دفاع مقدس به عنوان پل ارتباطی رژیم بعثی و آمریکا جهت تأمین سلاحهای کشتار جمعی شناخته میشد. «پیتر گال بریت» عضو کمیته روابط خارجی وقت سنای آمریکا با تایید این ارتباط در نوشتههای خود اذعان میدارد دولت ریگان رامسفلد را مأمور کرد زمینههای همکاری را با صدام از طریق گفت وگو با طارق عزیز فراهم کند. طارق عزیز که در ردیف دوازدهم فهرست شخصیتهای تحت تعقیب نیروهای آمریکایی قرار داشت در مارس 2003 و پس از سقوط نظام صدام تسلیم نظامیان آمریکایی و در زندان آمریکایی «کروبر» در غرب بغداد زندانی شد. وی به همراه 26 مسئول عراقی تحویل مقامات عراقی در زندان «الکاظمیه» داده شد. وی برای نخستین بار در مارس 2009 به دلیل ارتکاب جنایتهای ضد بشری و اعدام 42 تاجر در بغداد در سال 1992، به 15 سال حبس محکوم شد. دادگاه عالی عراق روز 26 اكتبر 2010 حكم اعدام طارق عزیز و دو تن از مسؤلان بلند پایه سابق عراق را صادر کرد. پس از صدور این حکم، وی با طرح ادعای بیماری و کهولت سن از مقامات عراقی و رئیس جمهور درخواست آزادی و بخشش کرد که البته با مخالفت «جلال طالبانی» رئیس جمهور وقت عراق روبهرو شد.
وی همچنين از طريق وكيلش دو نامه به جلال طالبانی و مسعود بارزانی نوشت و از حسن الشمری وزير دادگستری به دليل خوش رفتاری با وی در داخل زندان تشكر كرده است. روسیه یکی از مخالفین جدی اعدام طارق عزیز بود و وزارت امورخارجه این کشور طی اطلاعیهای اظهار امیدواری کرده بود شورای ریاست جمهوری عراق اجازه اجرای حکم اعدام طارق عزیز را ندهد. مسکو با اشاره به کهولت سن و بیماری طارق عزیز، از مقامات عراق درخواست کرده بود با توجه به دلایل انسانی اجرای این حکم را متوقف و طارق عزیز را مشمول عفو و رافت کنند.(1)
طارق عزیز و جنگ تحمیلی عراق علیه ایران
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران فضای غیردوستانهای در روابط دو کشور ایجاد شد. يكى از مسائلى كه عراق مطرح كرده، اين بود كه ايران در مسائل داخلى ما دخالت مىكند و به مسئله ترور طارق عزيز اشاره کرده بود. عراقىها در مورد ترور طارق عزيز بى ربط مىگفتند، ايران اين نوع امكانات را در عراق نداشت. در آن تاريخ هيچ گروهى از ايرانىها حتى آنهايى كه موضعى خيلى تند نسبت به صدام داشتند، در وضعيتى نبودند كه بخواهند در عراق دست به اين كار بزنند.(2)
روزنامه کیهان در گزارش خود در این زمینه مینویسد: «خبرگزاریهای خارجی گزارش دادند در یک سوء قصد به جان طارق عزیز معاون نخست وزیر عراق و یار نزدیک صدام چند تن جراحات کمی برداشته و ضارب نیز که دولت عراق مدعی شده است ایرانی است توسط محافظان طارق عزیز کشته شد. صدام که برای دیدار طارق عزیز به نزد وی رفته بود با حمله به ایران اظهار داشت: «خون ریخته شده در این مکان بدون قصاص نخواهد ماند!»»»(3)
پس از 637 بار تجاوز مرزی ارتش عراق به خاک ایران و در روز 31 شهریور 1359 نیروی هوایی عراق با دهها فروند از هواپیماهای نظامی خود اقدام به بمباران گسترده ده فرودگاه داخلی و بینالمللی و پایگاههای هوایی ایران کرد و همزمان تعدادی از شهرهای مرزی ایران در استان خوزستان را اشغال و تعدادی دیگر از شهرها را آماج آتش توپخانه خود قرار داد.
مواضع مقامات عراق در رابطه با خوزستان ایران که آن را به نام عربستان! میخواندند نمونهای از دخالت آشکار این کشور در امور داخلی ایران بود. طارق عزیز در یک کنفرانس مطبوعاتی در پاریس تاکید کرد: «این موضوع به اهالی عربستان که منطقهای سرشار از ثروتهای نفتی است بستگی دارد (یعنی کسانی که اکثراً ریشه و تبار عربی دارند) و آنها هستند که باید تعیین کنند به کدام طرف تعلق دارند!»(4) طارق عزیز داستان جنگ را به گونهای دیگر بازگو میکرد و مدعی بود: «هنگام آغاز جنگ، سیاست خارجی عراق اهدافی نظیر برقراری ثبات در منطقه، عدم مداخله در امور داخلی کشورهای همسایه و حل و فصل اختلافات از طریق مسالمت آمیز را دنبال میکرد.»(5)
اما به مجرد آن که نیروهای ایرانی وارد خاک عراق شدند، طارق عزیز اعلام داشت: «همه میدانیم که اگر عراق سقوط کند، این مسئله فاجعهای برای کشورهای خلیج فارس خواهد بود. از این رو ما به نیابت از همه است که میجنگیم».(6)
بعدها عراق به پذیرش قطعنامه 598 توسط ایران به دیدهای آمیخته با نگرانی در سطح علنی و خشم و کینه توزی در سطح غیرعلنی مینگریست و ایران به نوبه خود تأکید نمود که گفتوگوهای مستقیم باید از طریق دبیر کل سازمان ملل صورت گیرد.(7)
نبرد دیپلماتیک ایران و عراق در صحنه اجلاسهای بینالمللی ادامه داشت. سیروس ناصری از دیپلماتهای سابق وزارت امور خارجه، پس از گذشت 35 سال در گفتوگو با روزنامه «اعتماد» میگوید: «زمانی که جنگ شروع شده بود دیگر شوخی نبود. وزارت خارجه وارد مهلکه جنگ شده بود. عراق دیپلماتهای قدیمی داشت و اکثر کشورها با آن همراه بودند. ما کسی را در صحنه بینالمللی نداشتیم. هر جای دنیا هر جلسهای بود دعوایی هم بین ما و عراق بود. چند نفری بیشتر نبودیم و باید به همه اینها میرسیدیم. چند نفر بودند که مقداری زبان بلد بودند. ما تمام مدت از این جلسه به آن جلسه میرفتیم. صحنه عملی که ما ناگهان وارد آن شدیم خیلی زود دندههای ما را پهن کرد. در سن سی و یکی دو سالگی ما چم و خم کار را جوری یاد گرفتیم که شاید دیگران در هفتاد سالگی هم یاد نگیرند. در آن زمان ما باید خودمان یاد میگرفتیم، فکر میکردیم، طراحی میکردیم و عمل هم میکردیم. اصلا کسی در داخل فرصت گوش دادن به حرفها و توضیحات ما را نداشت.»
اولین مصاف جدی دیپلماتیک ایران و عراق، اجلاس وزرای خارجه کنفرانس اسلامی در مراکش بود. بحثهای زیادی درگرفت که کسی از ایران در آن شرکت نکند چون احتمال میدادند ایران را در این نشست محکوم کنند. اما در نهایت هیاتی به سرپرستی ناصری و آیتالله تسخیری راهی مراکش شدند: «آنها در این نشست قصد داشتند یک قطعنامه کاملاً ضد ایرانی و به نفع عراق تصویب کنند. متن آن را هم از قبل در روزنامههای مراکش چاپ کردند. ما ساعت 8 شب رفتیم جلسه و بعد از یک دعوای تمامعیار و سنگین ساعت 4 صبح تمام شد. آخر این جلسه به اینجا ختم شد که وزیر خارجه مراکش آمد و از من خواهش کرد و گفت نه قطعنامهای خواهد بود و نه چیزی علیه شما. فقط اجازه بدهید که طارق عزیز 10 دقیقه صحبت کند و در مورد ایران هم نخواهد بود. این ماجرای عجیبی بود. عراقیها خیلی دیپلماتهای قوی داشتند. وزیر خارجهشان هم حضور داشت. عربستان، مصر، کویت و ... اکثر اعضا هم از آنها حمایت میکردند. معذالک صحنه را باختند. طارق عزیز علنا وزرای همقطارش از جمله وزیر مراکشی را متهم به بیعرضگی کرد. اصلاً انتظار نداشتند از مراکش دست خالی برگردند... در این ماجرا بدجور به ما باختند. بعد از آن درگیریهای دیپلماتیک ما و عراق در جلسات بینالمللی تشدید و پیچیدهتر شد و تا پایان جنگ ادامه داشت.»(8)
مذاکرات ایران و عراق و طارق عزیز
نتیجه مستقیم رایزنیهای دو کشور نشست رو در روی وزرای خارجه ایران و عراق در سوم جولای 1990 در ژنو بود. این نخستین دیدار پس از آتش بس در سال 1998 محسوب میشود، حادثهای که دبیر کل سازمان ملل متحد آن را یک دستاورد بزرگ تلقی کرد که تمایل را برای دست یافتن به راه حلی مسالمتآمیز برای برطرف ساختن اختلافات نشان میداد.(9)
با پذیرش قطعنامه 598 سازمان ملل از سوی دو کشور ایران و عراق، مذاکرات دو هیأت زیر نظر آقای دکوئیار دبیر کل وقت سازمان ملل متحد در ژنو آغاز میشود. ولی پیش شرطهایی که توسط عراق در خصوص لایروبی اروندرود و آزادی کشتیرانی در خلیج فارس مطرح شد، مذاکرات صلح را عملاً به شکست کشاند. آقای ملکی معاون وقت وزارت خارجه ایران خاطرات خود را از این مذاکرات چنین نقل میکند: «آن موقع از ایران خبرهایی میرسید. از عملیات مرصاد و عقبنشینی منافقین (اخباری) شنیدیم و عموم خبرهایی که میرسید، خوشحال کننده بود. پس از 10 جلسه با دبیر کل و جلساتی با اعضای شورای امنیت، 3 شهریور 67 به تهران بازگشتیم و بعد از این مذاکرات دو جانبه و جداگانه ما و عراقیها با دبیرکل سازمان ملل، بحث مذاکرات سه جانبه ژنو پیش آمد. مدتی پس از این دیدارها در نیویورک، مذاکرات در مقر اروپایی سازمان ملل ژنو انجام شد.»
وی همچنین ادامه میدهد: «سالنی در این مقر بود که یک میز سه گوشه داشت و برای مذاکرات سه جانبه آن جا رفتیم. در یک ضلع، هیأت سازمان ملل مینشست و در قسمت دیگر هیأت ما و در قسمت سوم هیأت عراقی. هیأت ایران هم روحانی داشت، هم دیپلمات، هم نظامی، هم افراد دیگر، اما عراقیها یکدست بودند و همه وقتی میایستادند، میشد دید که یک کلت کمری همراه دارند. از نکات جالب توجه در این مذاکرات نحوه برخود طرفین و گفت و گو بر سر مسائلی است که مورد اختلاف دو کشور بود. از جمله این مسائل نام رودخانه مرزی ایران و عراق است. طارق عزیز لفظ شطالعرب را بر زبان میراند و آقای دکتر ولایتی از اروندرود نام میبرد. زمانی که این مساله پیش آمد، طارق عزیز با بیاحترامی پرسید: «این آقا (خطاب به علی اکبر ولایتی) چه کلمهای گفت؟» طارق عزیز این سئوال را مستقیماً از هیأت ایرانی نپرسید، بلکه از آقای دکوئیار سؤال کرد تا در حقیقت مستقیماً با ما صحبت نکند. طارق عزیز معاون نخستوزیر عراق میگوید اروندرود کلمه آشنایی برای وی نیست و آقای دکتر ولایتی هم در جواب گفت که از هزاران سال قبل این بخش از این رود به نام اروندرود معروف است و گفت دلیل آن هم این شعر فردوسی در شاهنامه است که «تو اروند را به تازی...» طارق عزیز پرسید این شعر را کی گفته؟ و پاسخ ما این بود که فردوسی. بعد گفت اسم کتابش را دوباره بگویید و ما گفتیم شاهنامه. اینجا بود که طارق عزیز به دکوئیار رو کرد و گفت: «اینها اگر اسم این کتاب را در ایران بر زبان بیاورند، اعدام میشوند.» در حقیقت او فکر کرده بود که شاهنامه بحثهایی را درباره دوران پهلوی و شاه مخلوع ایران مطرح میکند که این استنباط او باعث خنده همه شد.»(10)
جواد ظریف وزیر خارجه ایران که در آن دوره تاریخی از اعضای تیم مذاکره کننده با هیات عراقی بود، در کتاب خود با عنوان «آقای سفیر» خاطره خود را از طارق عزیز چنین به یاد میآورد: «در مذاکرات ژنو، عراق برای عقب نشینی شرایطی را مطرح کرد، زیرا تنها اهرمی که در دست داشت همین بود. حدود 1200 یا 2000 کیلومتر مربع از خاک ایران تحت اشغال عراق بود. ما هم این را میدانستیم و لذا در مذاکرات قبل از جلسه به دبیر کل تأکید کرده بودیم که براساس قطعنامه 598 عقبنشینی باید فوراً پس از آتشبس صورت گیرد و او هم قول داده بود که در ابتدای سخنرانی افتتاحیهاش در مذاکرات رسمی، زمان عقبنشینی را تعیین کند. زمانی که دبیر کل در ابتدای مذاکرات ژنو شروع به صحبت کرد، بعد از آن که از برقراری آتش بس اظهار خشنودی کرد و براساس هماهنگی قبلی با ما قرار بود که در جمله بعدیاش راجع به عقب نشینی صحبت کند، طارق عزیز وزیر خارجه دستش را بلند کرد و راجع به ضرورت لایروبی اروندرود صحبت کرد. البته نمیدانم این را با عراقیها هماهنگ کرده بود یا نه. چون در دیپلماسی چندجانبه مرسوم نیست وسط حرف دیگران بپرند. البته هر دو حالت محتمل است. دبیرکل همانطور که قبل از جلسه با ما صحبت کرده بود، حتماً با عراقیها هم صحبت کرده بود و محتمل است این پخت و پز نامتعارف با آنها صورت گرفته باشد. به هر شکل بالاخره هدف عراق نقض معاهده 1975 الجزایر بود. از آن زمان بود که دعوا و کشمکش در مذاکرات آغاز شد. زمانی که صحبت از لایروبی شد، آقای دکتر ولایتی نیز معاهده 1975 را مطرح کرد که همین امر باعث به وجود آمدن کشمکشهایی شد.» (11)
در اینکه طارق عزیز در دهههای اخیر یکی از دیپلماتهای مهم و تاثیرگذار در عراق و جهان عرب بوده است، دوستان و دشمنانش برآن صحه میگذارند. دیپلماتی که توانسته بود در مذاکراتش با سایر دیپلماتهای جهان عرب، عراق را نه با قدرت سیاسی بلکه با ایجاد رعب و وحشت در میان همقطاران دیپلماتش معرفی کند. او بسیاری مواقع دیپلماتی جنجالی نام گرفت. وی با وعدهها و کمکها و کوششهای فشرده سیاسی در جلسات حضوری در اجلاسهای سران کشورهای عربی و یا بینالمللی ایفای نقش کرد. طارق عزیز همچنین نقشی محوری در دورهای از اختلافات و نزاعهای لفظی میان دمشق و بغداد علیه روابط دمشق و تهران در طول جنگ تحمیلی داشت. وی در جاه طلبیهای منطقهای رژیم بعثی عراق نقش اساسی داشت و قواعد بازی را در برخورد با دیپلماتها و در راستای منافع حیاتی به خوبی میدانست. وی اگرچه مانند سایر دیپلماتها تحت دستوارت سیاستهای ملی خود بود اما با مکر و حیله و دورویی تلاش داشت در راستای اهداف حزب بعث عراق مذاکرات خود را شرافتمندانه پیش ببرد!
1- جسد طارق عزیز بنا به درخواست خانوادهاش با یک فروند هواپیمای پادشاهی اردن به این کشور انتقال یافت. گفته میشود که در این مراسم که در کلیسایی در اطراف امان برگزار شد شماری از اعضای حزب منحله بعث و چهرههای چپگرا حضور داشتند. این در حالی بود که دولت عراق خواستار جلوگیری از هرگونه مراسم برای معاون صدام بود. هنگام بیرون آوردن تابوت از آمبولانس، عکسهای طارق عزیز در کنار عکسهای صدام در دستان تشییعکنندگان دیده میشد. وی در گورستان «الخلوء» در اطراف شهر «مادبا» (واقع در 32 کیلومتری جنوب امان- اردن) دفن گردید.
2- «شرح مذاکرات صدام و ابراهیم یزدی»، پارسینه، 10 مرداد 1390.
3- کیهان، 14 فروردین 1359، صفحه 11.
4- عملکرد شورای امنیت در جنگ عراق و ایران، عبدالعزیز الکواری، ترجمه محمد عسگری، پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس، 1387، ص 288.
5- سازمان ملل متحد، ایران و عراق، کامرون هیوم، ترجمه هوشنگ راسخی، دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی، 1376، ص 179.
6- همان، ص 214.
7- همان، ص 385.
8- «ناگفتههای ناصری از مذاکره با برادر صدام»، تاریخ ایرانی، دوشنبه 10 شهريور 1393.
9- همان، ص 391.
10- ناگفتههای مذاكرات پس از قطعنامه 598، سایت تبیان.
11- آقای سفیر، گفتگو با محمد جواد ظریف، محمد مهدی راجی، نشر نی، نوبت اول 1392، صفحه 93 و 94.