کتاب خاطرات داود میرخانی رشتی با عنوان مرغابی وحشی به کوشش احمد فرهادی و علیرضا عبادتی در سال 1386 منتشر شده است. این کتاب حاصل 30 ساعت گفتگو در 12 جلسه مصاحبه با موضوع صنعت خودرو در طول سال 1384 است. هر چند بخش اعظم کتاب را اسناد و پیوستها تشکیل میدهد ولی خاطرات و بیان تجربیات مدیریتی او در حوزه صنعت خودرو قابل توجه است. داود میرخانی رشتی متولد دی ماه 1321 در محله سنگلج تهران است. تحصیلات ابتدایی را در دبستان شریعت به پایان رسانده، پس از آن، جهت ادامه تحصیل وارد هنرستان شده و در سال 1340 هنرستان صنعتی تهران به اتمام رساند. میرخانی از آذرماه 1340 به استخدام شرکت ای بی ام ایران در آمد و از کمک تکنیسین تا پست قائم مقام مدیرعامل در این شرکت فعالیت کرده است. وی از تیرماه 1358 از این شرکت باز خرید نمود و کارش را در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ادامه داد. همچنین از شهریور 1359 تا اسفند 1360 به عنوان مدیر عامل شرکت کشت و صنعت و دامپروری مغان مشغول فعالیت بوده است. میرخانی از بهمن 1362 تا بهمن 1368 به مدت شش سال در شرکت ایران خودرو به عنوان عضو هیئت مدیره و مدیر عامل فعالیت داشته است. پس از آن مشاغل مختلفی هم چون مدیر عامل صنایع خودروسازی همدان، فعالیت در شرکت دی پی اف یی، مدیرعامل شرکت زیراکس ایران، دبیر انجمن خودروسازان ایران را تجربه نموده است.
هر چند عنوان کتاب برای مخاطب قابل توجه است و یادآور رمان یا داستانی ادبی است ولی محتوای آن خاطرات و مستندات نویسنده از مشاغل نیم قرن اخیر است. نویسنده معتقد است: اگر از من میپرسیدند، نام کتاب را خرمگس میگذاشتم، لقبی که یکی از دوستان داده بود. ولی دوستان نام مرغابی وحشی را از میان سخنانم انتخاب کردند.(1) راوی کتاب مرغابی وحشی در ابتدای کتاب ضمن انتقاد پذیری نوشته است: «دوستی که پیشنویس کتاب مرا خوانده بود تذکر داد، تو برای همه هر دو روی سکه کارهایشان را دیدهای ولی برای خودت فقط طرف خوب سکه کارهایت را نشان دادهای و چیزی از نقاط ضعف نگفتهای. دیدم راست میگوید، ولی آن قدر خودخواه هستم که به حرفش عمل نکردم. چون سرتا پا نقص هستم.»(2) ضمن آن که قضاوتهای نویسنده بر اساس اطلاعاتش تا لحظه نگارش کتاب بوده است.
مطالعه این کتاب از این جهت مورد توجه من واقع شد. زیرا، در سالهای 88-1387 جلسات متعددی مصاحبه با مهندس علیرضا صفری و مهندس صلح دوست از مدیران ارشد ایران خودرو انجام دادم. مرحوم علیرضا صفری متولد سال 1327 مشهد. تحصیلات ابتدایی را در دبستان بهار واقع در خیابان خواجه ربیع مشهد و دوره متوسطه را در دبیرستان جلیل نصیرزاده گذراند. سپس وارد دانشگاه علم و صنعت دانشگاه تهران (1347-1351) در رشته مکانیک شده و پس از آن در دانشگاه کانزانس آمریکا (1352-1356) در رشته مکانیک گرایش حرارت تحصیلات خود را در مقطع کارشناسی ارشد به اتمام رسانده است. مهمترین مشاغل وی در طول حیاتش عبارت بودند از: مدیر پروژههای سازمان مهندسی شرکت قطعات اتومبیل ایران، عضو هیئت مدیره شرکت قطعات اتومبیل ایران، مدیرعامل و عضو هیئت مدیره شرکت ایران خودرو (60-1362و70-1368)، مشاور صنعتی استاندار خراسان و مدیرکل دفتر هماهنگی امور اقتصادی استانداری، مدیرعامل شرکت عامل صادرات خراسان. سرانجام مهندس علیرضا صفری پس از یک دوره بیماری 18 آبان 1391 از دنیا رفت. همچنین در سال 1390 به عنوان همکار در طرح تاریخ شفاهی ایران خودرو مصاحبههایی با بازنشستگان صنعت خودرو برای بخش تاریخ شفاهی مرکز اسناد انجام دادم که دارای اطلاعات قابل توجهی در زمینه مشکلات صنفی و مسائل فنی این شرکت است.
مجموعه خاطرات میرخانی در یازده فصل تدوین شده است. در واقع هر یک از این فصول بخشی از زندگی نامه و خدمات مدیریتی خود را منعکس کرده است. در فصل اول از زندگینامه، محل تولد، تحصیلات و نحوه استخدام خاطرات و مطالبی بیان شده است. بیشتر مطالب این فصل به صورت زندگینامه خودنوشت و ارائه گزارشی از تولد تا استخدام در شرکت آی بی ام ایران است. فصل دوم به فعالیت هجده ساله او در شرکت آمریکایی ای بی ام اختصاص دارد. وی در این قسمت ضمن بیان تجربیاتش به خصوص موضوع مشتریمداری به فراز و فرودهای شغلی در این شرکت و نحوه قطع ارتباط با آن شرکت پرداخته است. فصل سوم و چهارم کتاب اختصاص به فعالیتهای نويسنده در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و شرکت کشت و صنعت مغان دارد. در فصل پنجم به ایران خودرو و مسائل و مشکلات این شرکت در دهه شصت پرداخته شده است. فصل ششم از کتاب حاضر به بیان تجربیاتش در شرکتهای خصوصی و فصل هفتم به گزارش و عملکردش از هشت سال کار در انجمن خودروسازان است. تشکلها، عملکرد وزرای پس از انقلاب اسلامی در حوزه صنعت خودرو و ضمائم، مطالب دیگر فصول را تشکیل میدهند. در فصل یازدهم تعداد 54 ضمیمه آمده است که در واقع بخشی از آن اسناد و مدارک مربوط به فعالیتهای آقای میرخانی است.
به نظر میرسد، تمام اطلاعات ارائه شده در این کتاب مهم و قابل تأمل است ولی بخش مربوط به ایران خودرو که مدتی درگیر مصاحبه با برخی از بازنشستگان آن بودم مهم تر است. نخست این که مصاحبههای شکل گرفته در این مجموعه با تاریخ شفاهی متفاوت است یعنی هدف ارائه یک گزارش و تجربه بوده است تا تحلیل و بررسی یک رویداد. تفاوت بین تاریخ شفاهی و گزارش نویسی در این آثار کاملاً مشخص است. راوی مطالب یک جانبه بیان کرده و در مواردی فقط اکتفا به اسناد شده است. حتی در مواردی راوی خاطرات اکتفا به اول اسامی افراد کرده است(3) که بیشتر موجب حساسیت میشود. به نظرم مصاحبه با مهندس صفری واکاوی یک جریان تاریخی در ایران خودرو است هرچند راوی در مواردی سخنران بود ولی تفکر مصاحبهکننده و نوع سئوالاتم موجب میشد تا به اتفاقاتی که افتاده به عنوان رویداد و بخشی از تاریخ پرداخته شود. تقریباً ساختار دو مصاحبه شکل گرفته به یک صورت است ولی در مصاحبه با مهندس صفری بیشتر دلایل و چراها مهم بودند. بخش اعظمی از مصاحبه با ایشان به جریان انقلاب و وضعیت ایران خودرو بعد از پیروزی انقلاب اسلامی اختصاص داده شده است. هر چند دو راوی نظر خوبی نسبت به هم ندارند و در جایی آقای میرخانی از مهندس صفری چنین یاد میکند.
«آقای صفری مدیر عامل اسبق دوباره منصوب شده بودند. آقای صفری خیلی با توپ پر آمد و ادعا کرد که ایشان را دفتر... انتخاب کرده است. او مثل بار اول مدیر عاملی خود، دنبال انگیزه دادن به نیروهای منفعل بود.(4) هر چند مرحوم صفری معتقد بود اولین کاری که در ایران خودرو انجام داده، ایجاد انگیزه در نیروهای متخصص بود.»
مهندس صفری هم در بخشی از مصاحبه خود از سال 1363 تا 1368 منتقدانه به بررسی عملکرد مدیران ایران خودرو پرداخته است. وی اقدامات انجام شده در طی سالهای 62 تا68 را چندان مناسب ندانسته است. میرخانی انتخاب مجدد مرحوم صفری را به عنوان مدیر عامل ایران خودرو در سال 1368 چنین بیان کرده است: خبر انتصاب مجدد آقای صفری، مخصوصاً با شبنامهای که علیه من در سطح کارخانه توزیع کرده بودند. باعث حرف و حدیثهایی شد. مجبور شدم طی نامهای خطاب به همکاران ایران خودرو آنها را دعوت به همکاری با مدیر جدید کنم.(5) در این شبنامه مهمترین مسائلی که عنوان شده در ده موضوع کلی عبارتند از: اسرافکاری، اخراج حدود شش هزار کارگر، ایجاد مدیریت کاذب، انزوای انجمن اسلامی شرکت، تعطیلی شرکت تعاونی، دوست بازی و رفیق بازیها، ایجاد رعب و وحشت از طریق کمیته انضباطی، هدر رفتن بیتالمال، ایجاد هزینههای سرسامآور، و به انزوا کشیدن افراد حزبالهی در این شبنامه قید شده است. آقای میرخانی در پاسخ به این شبنامه نوشته است: اصل و اساس استقلال صنعتی مهمتر است، به دلایل مختلف صنعت در حال مرگ بوده است، با برنامههای جدید ایران خودرو جان میگیرد و ...
قطعاً اگر زمان مصاحبهام با مرحوم صفری از انتشار کتاب مرغابی وحشی مطلع بودم، کمک شایانی میکرد تا ابعاد دیگری از فعالیت در ایران خودرو ثبت شود. خاطرات میرخانی و مرحوم صفری حوادث و اتفاقات ایران خودرو در دهه شصت بازگو میکند و مهمترین منبع برای پژوهشگران است.
۱ -میرخانی رشتی، داوود، مرغابی وحشی: خاطرات داوود میرخانی رشتی، به کوشش احمد فرهادی و علیرضا عبادتی. تهران. داوود میرخانی رشتی، 1386، ص21.
۲ - همان. ص22.
۳ - حاجآقا «ع» یک مرد متشرع خوش برخورد، نازنین، دوستداشتنی و بازاری، عضو هیئت مدیره که مسئول فروش ضایعات ایرانخودرو بود. به نظر میرسد آقای میرخانی با آوردن حرف اول فامیل شخص مورد نظر بیشتر حاشیهسازی و حساسیت ایجاد کرده است ص98 و یا در صفحه 115 چنین نوشته شده است. اواخر سال 1362 وقتی به ایرانخودرو رفتیم با یکی از شگردهای عضو هیئت مدیره آنجا حاج آقا «ز» آشنا شدم.
۴ - میرخانی رشتی، داوود، مرغابی وحشی، ص156.
۵ - همان، ص156.
غلامرضا آذری خاکستر