ویلیام کیسی، رئیس سیا 1987-1981
خانه آزاديFreedom House و موقوفه ملي براي دموکراسيNational Endowment for Democracy، بر تعهد خود به آزاديانديشه و دموکراسي پافشاري میکنند، ولي بر اساس اسناد منتشر شده به وسيله کتابخانه رياست جمهوري رونالد ريگان، هر دو در عمليات تبليغاتي که سیا (سازمان اطلاعات مرکزی CIA: Central Intelligence Agency) سازماندهی در سالهاي دهه 1980 کرده بود، همکاري کردهاند.
يکي از اين اسناد نشان میدهد که لئو چرن Leo Cherne، مدير ارشد خانه آزادي، در از بين بردن پيشنويس متنی در مورد شرايط سياسي السالوادور با ويليام کيسي William Casey، رئیس سیا همکاري کرده و قول داده که خانه آزادي بر روي سرمقاله خود، «اصلاحات و تغييراتي» اعمال کند، و حتي نسخه ویرایش شده را براي هر فردي که کيسي براي بررسي مقاله معرفي میکرد، خواهد فرستاد.
چرن در نامهاي دوستانه در تاريخ 24 ژوئن 1981 براي کيسي مینويسد:
«به پيوست، يک نسخه از پيش نويس مقالههاي بروس مک کولم Bruce McColm، يکي از متخصصان خانه آزادي در زمينه آمريکاي مرکزي و کاراييب را برايت ميفرستم. اين مقاله در مورد السالوادور، همان مقالهاي است که درخواست آماده شدن آن را در سريعترين زمان ممکن، داده بودم و مقالهاي کاملاًً خشن است. ذکر کرده بوديد که حقايق بايد با دقت از جانب دولت، مورد بررسي قرار گيرند و اين کار بسيار مفيد خواهد بود. در صورتي که سؤالي در مورد مقاله مک کولم داشتيد، توصيه ميکنم کسي که اين مقاله را مورد بررسي قرار ميدهد با ريچارد سلزمن Richard Salzmannدر موسسه تحقيقات (سازماني که چرن مدير اجرايي آن بود) تماس بگيرد. او سردبير موسسه و رييس کميته خانه آزادي سالوادور است. او اطمينان حاصل ميکند که اصلاحات و تغييرات به ريتا فريدمن Rita Freedman که با او کار ميکند، گزارش شوند. در صورتی که به هر علتی نیاز به گفتگوی رو در رو با سلزمن باشد، او در دسترس است.»
چرن که رييس کميته اجرايي خانه آزادي بود براي حمايت مالي از يک برنامه تبليغاتي نیز پيوست. این برنامه را کيسي در سال 1982 تحت سرپرستي والتر ريموند Walter Raymond، از متخصصان رده بالاي سیا، انجام ميداد که به شوراي امنيت رونالد ريگان پيوسته بود.
در تاريخ 9 اوت 1982، لئونارد ر. سوسمن Leonard R. Sussman مدير اجرايي خانه آزادي به ريموند مينويسد:
«لئو چرن، از من خواسته است که نسخه تجديد نظر شده حق آزادي را براي او بفرستم. او احتمالاً به شما گفته که مجبور شديم اين پروژه را به خاطر مسائل مالي متوقف کنيم. البته ميخواهيم در صورتي که بودجه در دسترسمان قرار گيرد، اين پروژه را دوباره گسترش دهيم. بخشهايي از آن پروژه در روزنامهها، مجلات، کتابها و ديگر خدمات نشر در داخل و خارج از کشور به چشم ميخورد و مجرايي منحصر به فرد در جهت ارتباطات است.»
- تمرکز دقيق کار ريموند
با توجه به اسناد، خانه آزادي در مرکز توجه کيسي قرار داشت و به موثرترين راه براي انتقال سياستهاي تندروانه او به مردم آمريکا تبديل شده بود که مردم به راحتي آن را بپذيرند، براي مثال سخنان از طرف منابعي ظاهراً مستقل و بدون هيچ گونه روابط آشکار با دولت بيان ميشد.
در چهارم نوامبر 1982، ريموند به ويليام کلارک William Clark مشاور شوراي امنيت ملي در مورد «طرح دموکراسي و برنامههاي اطلاعاتي» نامهاي نوشت و گفت:
«بيل کيسي از من خواسته اين ايده را در جلسه خود با ديک اسکایف Dick Scaife (ميلياردر جناح راست)، ديو ابشاير Dave Abshire (که آن زمان عضو هيات مشاوران رييس جمهور در امور کشورهاي خارجي بود) در نظر داشته باشید. کيسي امروز با آنها ناهار خورده و در مورد نياز ما به حمايت از متحدانمان در سراسر جهان با آنها گفتگو کرده است. با اين تعريف، هم به توسعه دموکراسي کمک کرده و هم به تقويت برنامههاي رسانههاي بينالمللي ياري رسانده است. همچنين کيسي در مورد تقويت سازمانهاي اطلاعاتي عمومي در ايالات متحده مانند خانه آزادي، مشغوليات فکری دارد. بخش مهمي از اين پازل، تلاش جدي براي جذب سرمايه خصوصي براي اين حرکت است. بحث کيسي با اسکايف و شرکاي او نشان ميدهد که آنها براي اين همکاري تمايل دارند. توجه داشته باشيد که به تمايل کاخ سفيد براي حمايت بخش خصوصي از طرحهاي دموکراسي، اشاره کنيد.»
اهميت اين نکته که سیا و کاخ سفيد به طور مخفيانه به تنظيم بودجه ميپرداختند، اين است که اين صداهاي به ظاهر مستقل، طوري موجب تقويت و اعتبار سياستهاي خارجي دولت ميشدند که شايستگي مواضع کاخ سفيد به وسيله عواملي غير از صاحبان ثروت، مورد تاييد قرار ميگرفت.
در واقع، همانند فروشندگان داروهاي گياهي که چند نفر از همکارانشان را داخل جمعيت وارد ميکنند تا هيجان را در مورد آثار درماني اکسيرهاي خود بالا ببرند، مبلغان دولت ريگان نيز چندين نفر را به صورت خصوصي در اطراف واشنگتن استخدام ميکردند تا نظرات واشنگتن را تبليغ کنند.
ريموند در يادداشتي به تاريخ 25 ژانويه 1983، مينويسد: «ما بلافاصله تلاش خود را براي حمايت خصوصي از ديپلماسي عمومي، شروع خواهيم کرد.» سپس، در تاريخ 20 می1983، در يادداشتي ديگر ميگويد که 400000 دلار از جانب اهداکنندگان خصوصي به وسيله چارلز ويک Charles Wick، مدير آژانس اطلاعات ايالات متحده به کاخ سفيد رسيده است. بر اساس اين يادداشت، اين پول ميان چند سازمان از جمله خانه آزادي و مجمع نظارت بر رسانهها، که سازمان تندرويي متعلق به جناح راست بوده، تقسيم شد.
هنگامي که در سال 1992 در مورد اين يادداشت در کتابم با عنوان فريب آمريکا Fooling America نوشتم، خانه آزادي، دريافت هرگونه پول از کاخ سفيد و يا همکاري با کمپين تبليغاتي سیا يا شوراي امنيت ملي را تکذيب کرد. ساسمن از طرف خانه آزادي، در نامهاي ريموند را «دومين منبع» اعلام ميکند و تأکيد ميکند که اين سازمان به هيچ بودجه ويژهاي در مورد مواضع خارجی خود، احتیاج ندارد.
ولي منطقي به نظر نميرسد که ريموند در يادداشتي داخلي به يکي از بالادستان خود دروغ بگويد. مشخص است که خانه آزادي، در مرکز برنامههايی در زمينه گروههاي حامي سياستهاي آمريکاي مرکزي دولت ريگان قرار داشت. به خصوص مبارزه سیا با رژيم چپگراي ساندنيست در نيکاراگوئه.
در 9 اوت 1983 ريموند در يادداشتي به برنامههايي در جهت حمايتهای خصوصي اشاره ميکند. او میگوید که و يک مدير آژانس اطلاعاتي ايالات متحده، از طريق يکي از افراد بانفوذ استراليايي يعني روپرت مورداک Rupert Murdock ، شايد بتواند قادر به جلب بودجه اضافي براي حمايت از طرحهاي ريگان شود. ريموند، گرفتن وام از طريق خانه آزادي يا سازماني ديگر را که در مراکز سياسي داراي اعتبار باشد، پيشنهاد کرده بود.
ابهامات قانوني
ريموند تا آوريل 1983 افسر سازمان سیا باقي ماند و سپس استعفاء داد. خودش ميگويد: «در مورد اين تبليغات و خواسته مردم آمريکا در حمايت از سياستهاي ريگان، هيچگونه ابهامي وجود ندارد.»
ولي ريموند، که يکي از مبلغان و متخصصان برتر در سیا بود، همچنان با مردم آمريکا از موضع يک افسر سازمان سیا رفتار ميکرد و مانند اين بود که به عمليات تبليغاتي خود در يک کشور متخاصم ميپردازد.
ريموند در مورد قانوني بودن نقش کيسي در تلاش براي تحت تاثير قرار دادن نظرات عمومي مردم آمريکا نيز نگران بود، زيرا تأثير سياستهاي سیا بر دولت آمريکا، منع قانوني دارد. ريموند در يادداشتي مينويسد که خارج کردن کيسي از اين چرخه اهميت بسزايي دارد ولي کيسي هيچ گاه عقب نشيني نکرد و ريموند به فرستادن گزارشها به رييس قديمي خود تا سال 1986 ادامه داد.
ريموند در جريان بحران ایران-کنترا 1987 مينويسد: «اين همان چيزي بود که کيسي علاقه کاتوليک گونهاي به آن داشت.» او سپس اين مسأله را مطرح ميکند که کيسي در امور داخلي دخالتهاي ظاهراً غيرقانوني ميکند. او اين دخالتها را نه از جانب سیا بلکه به صورت توصيههايي به رييس جمهور مطرح مینمايد.
همان طور که عمليات تبليغاتي کيسي-ريموند طي نيمه دوم از دوره اول رياست جمهوري ريگان ادامه میيافت، خانه آزادي سعي کرد ريموند را در مرکز فعاليتهايش در زمينه آمريکاي مرکزي نگه دارد، زيرا رويکردي نزديک با سياستهاي ريگان در زمينه محکوم کردن دولت ساندنيست نيکاراگوئه داشت.
خانه آزادي، همچنان در پي بودجه بود. در تاريخ 15 سپتامبر 1984، بروس مک کوام که براي مرکز مطالعاتي کاراييب و آمريکاي مرکزي خانه آزادي مينوشت، يک طرح پيشنهادي در مورد پروژه 85-1984 نيکاراگوئه براي ريموند فرستاد. اين پروژه ترکيبي از عناصر پيشنهادي تاريخ شفاهي با نوشتههاي منتشر شده در مورد نيکاراگوئه بود، کتابي که ايدئولوژي و شيوههاي ساندنيست را بي اعتبار ميکرد.
مک کولم با اشاره به فيلمي که در سال 1984 در مورد فيدل کاسترو ساخته شده بود، در يادداشتي مينويسد:
«حفظ بخش تاريخ شفاهي اين پروژه به هزينههاي آن میافزايد ولي بحثهاي مقدماتي با فيلمسازان، به من اين ايده را القا کرد که نوع نامناسبي از مستند را ميتوان بر اساس همين اصول، ساخت. چنين فيلمي ميتوانست اثري از يک فيلمساز محترم در آمريکاي لاتين يا اروپا باشد. فيلمهايي که در آمريکا ساخته ميشوند، بيش ازاندازه ايدئولوژيک و از لحاظ هنري ضعيف هستند.»
نامه سه صفحهاي مک کولم بيشتر شبيه به خواندن کتاب يا ديدن يک فيلم است که سعي در جلب نظر ريموند براي تامين پروژه از نظر مالي دارد.
«مقالات در مورد نیکاراگوئه در معرض مطالعه عموم، نظریه پردازان و دیگر افراد قرار خواهند گرفت. این کتاب را میتوان در میان افراد جامعه توزیع کرد و من اطمینان دارم که این کار بسیار سودمند خواهد بود.
«به طوری که خبرنگاران میگفتند، بخش ناراضی مردم نیکاراگوئه، خودشان تشکلی مستقل از دولت شبیه به خانه آزادی ایجاد کردهاند.»
مک کولم ديداري رو در رو با ريموند در واشنگتن را پيشنهاد ميدهد و يک طرح پيشنهادي 6 صفحهاي را ارائه کرده و درخواست 134100 دلار بودجه ميکند.
با توجه به طرح پيشنهادي، اين پروژه شامل «توزيع رايگان در ميان اعضاي کنگره و مقامات عمومي، توزیع مطالب چاپ شده مقالات به موقع در روزنامهها و مجلات پرخواننده، کنفرانسهاي مطبوعاتي در خانه آزادي در نيويورک و باشگاه ملي مطبوعات در واشنگتن، توزيع در ميان بيش از 100 روزنامه، توزيع يک نسخه به زبان اسپانيايي از طريق سازمانهاي اسپانيايي در ايالات متحده و آمريکاي لاتين، توزيع در اروپا از طريق رابطهاي خانه آزادي.»
اسنادي که من در کتابخانه ريگان پيدا کردم، نشان نميدهند که چه بر سر اين طرح پيشنهادي آمده است. مک کولم نيز به ايميل من براي نظر دادن در مورد نيکاراگوئه يا نامه چرن به کيسي در مورد ويرايش مقاله مک کولم، پاسخي نداد. ريموند در سال 2003 ، چرن در سال 1999 و کيسي در سال 1987 از دنيا رفتند.
ولي روشن است که خانه آزادي دريافتکننده عمده منابع مالي از بنياد ملي دموکراسي بوده است که با کمک کيسي و ريموند در سال 1983 تاسيس شد.
تامين مالي تبليغات
در سال 1983، کيسي و ريموند بر مکانيزم حمايت مالي به نفع خانه آزادي و ديگر گروهها که در تبليغات سياسي سیا به صورت مخفيانه سهيم ميشدند، متمرکز بودند. این ایده به بهانه یکی از نهادهای کنگره که به عنوان کانالی برای عبور این پول عمل میکرد، به وجود آمد.
ولي کيسي نياز به پنهانکاري به وسيله سیا را به خوبي حس ميکرد. کيسي در نامهاي بدون تاريخ به ادوين ميس Edwin Meese ، مشاور کاخ سفيدمينويسد: «بديهي است که ما به عنوان سیا نبايد عامل توسعه، حامي مالي و يا مدافع چنين سازماني شناخته شويم.» کيسي درخواست ايجاد يک «بنياد ملي» را مطرح ميکند. مدرکي در پروندههاي ريموند نمونههايي از منابع مالي را نشان ميدهد از جمله گرانادا. تنها اپوزیسیون سازمان یافته به دولت مارکسیستی موریس بیشاپ Maurice Bishop (اتحادیه کارگران کشتی و بارانداز). 50 هزار دلار مکمل مالی در جهت فعالیت در تلویزیون رایگان خارج از گرانادا و نیکاراگوئه- 750 هزار دلار برای حمایت از فعالیتهای اتحادیههای کارگری مستقل و تعاونیهای کشاورزی.»
موقوفه ملي براي دموکراسي، در اواخر سال 1983 تأسيس شد. زماني که کنگره تصميم گرفت مقداري اعتبار براي تأسيس این سازمان، براي جمهوري خواهان، احزاب دموکراتيک و مشاغل سازمان يافته اختصاص دهد و آن قدر سخاوتمندانه عمل کند که هر دو حزب راضي شوند.
ولي برخي از افراد در کنگره فکر ميکردند که جداسازي موقوفه ملي براي دموکراسي، از هرگونه ارتباط با سازمان سیا، از اهمیت خاصی برخوردار است و به همين علت شرطي مقرر شد که هرگونه همکاري مقامات فعلي يا سابق سازمان سیا با اين مرکز را ممنوع اعلام ميکرد.
فردي به اطلاع من رساند که يک شب در جلسه سال 1983، که لايحه در صحن مجلس مطرح ميشد، رابط سیا در کنگره به دفتر دانته فاسل Dante Fascell، نماينده مجلس که نماينده ارشد حزب دموکرات در امور خارجه و حامي اين لايحه بود، مراجعه کرد.
مأمور سیا پيامي را از رييس سیا يعني کيسي آورده بود: «لایحهاي که مشارکت پرسنل سیا را در اين مرکز محدود ميکند بايد حذف شود، با اینکه فاسل با این درخواست موافقت کرد، باز هم به طور کامل اهمیت آن را آشکار نمی کند.»
آنچه از اسناد موجود در کتابخانه ريگان ميتوان فهيد اين است که، ريموند وکيسي با از بين بردن اين ممنوعيت ميخواستند بر تصميم گيريها بر مکانيزم جديد بودجه تاثيرگذار باقي بمانند.
اين منبع مطلع گفت که فاسل همچنین باعث شد که کارل گرشمن به عنوان رییس این سازمان انتخاب شود، بدون این که بداند این تصمیم چه تأثیری بر آینده این نهاد و سیاستهای خارجی آمریکا خواهد گذاشت.
گرشمن Gershman، به عنوان یک نومحافظه کار کلاسيک، مسیر خود را از سوسياليسم جوان تا ضديت شديد با کمونيسم پيموده است، به عنوان اولين و تنها مدير موقوفه ملي براي دموکراسي، تعيين شد. اگرچه موقوفه ملي براي دموکراسي، مستقل از سياست خارجي ايالات متحده عمل ميکند، گرشمن در سالهاي اول، تصميمهاي خود را با ريموند در شوراي امنيت ملي، هماهنگ ميکرد.
به عنوان مثال، در تاريخ 2 ژانويه 1985، ريموند به دو متخصص شوراي امنيت ملي در زمينه مسايل آسيايي نوشت که کارل گرشمن در مورد کمک مالي به اتحاديه چين براي دموکراسي، صلاحيت ميخواهد. من در مورد ابعاد سياسي اين درخواست نگران هستم. نبايد خودمان را در جايگاهي قرار دهيم که بتوانند به ما فشار وارد کنند ولي اين درخواست کارل را دچار مشکل ميکند.
«همان طور که ميدانيد، سناتور اورين هچOrrin Hatch، يکي از اعضاي هيأت مديره است. ثانياً، موقوفه ملي براي دموکراسي در حال حاضر کمک مالي زيادي به برنامهاي مربوط به کشور چين کرده است.»
بر اساس نامه به دست آمده به وسيله پروفسور جان نيکولز John Nichols از دانشگاه ايالتي پنسيلوانيا، علاوه بر برطرف کردن موانع سياسي براي گرشمن، ريموند سازمان موقوفه ملي براي دموکراسي را تشويق به دادن پول به خانه آزادي در تاريخ 21 ژوئن 1985 کرد.
گروه ضميمه
از همان آغاز، سازمان موقوفه دموکراسي، باني خير براي خانه آزادي شده بود، و براي شروع 200000 دلار اعتبار در سال 1984 براي ساخت شبکه نظريه پردازان دموکراتيک به اين سازمان پرداخت کرد. بر اساس مطالعات شوراي ليبرال نيمکره غربي، در چهار سال اول شروع به کار سازمان موقوفه دموکراسي از سال 1984 تا 88، 2.6 ميليون دلار يعني يک سوم درآمد خود را به خانه آزادي اختصاص داد.
در طول سه دهه بعدي، خانه آزادي تبديل شد به شرکت تابعه سازمان موقوفه دموکراسي، و اغلب به اين سازمان در جهت برگزاري همايشهاي سياسي و صدور مقالات در زمينه به چالش کشيدن دستور کار نومحافظه کاران و يا به چالش کشيدن مسایلی همچون عدم وجود آزادي در کشورهاي ديگر همانند سوريه، اوکراين (در سال 2014) و روسيه، همکاري ميکرد.
در واقع، سازمان موقوفه دموکراسي و خانه آزادي، اغلب به صورت گروهي با تأمين مالي از جانب سازمانهاي غيردولتي در کشورهاي مختلف فعاليت ميکنند و خانه آزادي دولتهاي اين کشورها را در صورت سرکوب سازمانهاي غيردولتي که بودجه شان از طرف آمريکا تأمين ميشود، سرزنش ميکند.
براي مثال، در تاريخ 16 نوامبر 2012، سازمان موقوفه دموکراسي و خانه آزادي، به هم پيوستند تا مصوبات پارلمان روسيه که دريافتکنندگان مبالغ از کشورهاي خارجي را ملزم به ارائه رسيد ميکرد، محکوم کنند.
از منظر سازمان موقوفه دموکراسي و خانه آزادي، مجلس دوماي روسيه به دنبال محدود کردن حقوق بشر و فعالیت سازمانهای مدنی و توانایی آنها برای حمایت از خارج است. تغییرات در قانون مربوط به تشکلهای غیر دولتی در روسیه، به زودی باعث میشود که این مؤسسات به عنوان «عوامل بیگانه» شناخته شده و یا با مجازاتهای مالی قابل توجه و اتهامات قانونی دیگر روبرو شوند. البته ایالات متحده نیز چنین قانونی در مورد عوامل خارجی دارد که اشخاصی را که کمکهایی از خارج دریافت میکنند و به دنبال نفوذ در سیاستهای دولت آمریکا هستند، ملزم میسازد تا در وزارت دادگستری موضوع را به ثبت رسانده و یا با جریمه و مجازات زندان روبرو شوند.
ولی قانون روسیه سعی دارد تلاشهای سازمان موقوفه دموکراسی که از طریق کمکهای مالی به فعالان سیاسی، روزنامهنگاران و سازمانهای مدنی برای بیثبات کردن دولت روسیه تلاش میکنند، متوقف کند. بنابراین از نظر این سازمان، این حرکت روسیه نقض حقوق بشر تلقی شده و خانه آزادی، روسیه را به عنوان کشوری «غیرآزاد» طبقهبندی کرد.
نگرانی دولت روسیه بیمورد هم نیست. در 26 سپتامبر 2013، گرشمن، بحران در اوکراین را در جهت تغییر رژیم در روسیه دانست. گرشمن در مقالهای در واشنگتن پست، از اوکراین به عنوان «بزرگترین پاداش» یاد کرده و توضیح داد که متمایل ساختن این منطقه به خواستههای غرب تا چه حد میتواند به شکست نهایی ولادیمیر پوتین، رییس جمهور روسیه کمک کند.
گرشمن میگوید: «تصمیم اوکراین برای پیوستن به اروپا به نابودی امپریالیسم روسیه که پوتین آن را مورد اجرا گذاشته، سرعت میبخشد. روسها نیز با این تصمیم روبرو هستند، و شاید پوتین نه تنها در اوکراین بلکه در روسیه نیز با پایان حکومت خود روبرو شود.»
بودجه سازمان موقوفه دموکراسی در حال حاضر به 100 میلیون دلار در سال رسیده است و با وجود سازمانهای دولتی بسیاری که در واشنگتن وجود دارند، گرشمن توانسته عنوان سردسته جنبش نومحافظه کار را به خود اختصاص دهد. زیرا حرفهایش نفوذ فوقالعادهای دارد، به طوری که میتواند باعث گرفتن و یا از دست دادن وام یک پروژه شود.
بنابراین، سه دهه پس از این که رییس سازمان سیا یعنی ویلیام کیسی و متخصص تبلیغاتی او یعنی والتر ریموند برای تأمین بودجه خانه آزادی و دیگر سازمانهایی که مداخله جزوی از دستورکارشان است، تلاش کردند، ایدههایشان در قالب سازمان موقوفه ملی برای دموکراسی، همچنان در حال پیمودن پلههای ترقی است.
رابرت پري
Robert Parry
ترجمه: عباس حاجیهاشمی
منبع: گلوبال ریسرچ