حسین دهباشی: از صدا و سیما بابت ریختن آبرویمان شکایت کردهایم/ متعلق به نسلی هستم که انبوهی سوال دارد
حسین دهباشی در نشست نقد و بررسی مجموعه «برنامه تاريخ شفاهی و تصويری ايران معاصر» گفت که صدا و سیما با کار غیرمتعهدانه واحد مرکزی خبر در پخش گزینشی بخشهایی از گفتوگوهای انجام شده با مسئولان رژیم سابق در قالب «برنامه تاريخ شفاهی و تصويری ايران معاصر»، آبروی کتابخانه ملی و موسسه تاریخ شفاهی را برد و ما به همین دلیل از این سازمان شکایت کردهایم. دهباشی همچنین خود را متعلق به نسلی خواند که انبوهی سوال دارند و پروژه تاریخ شفاهی را برای یافتن پاسخی به این پرسشها شروع کرده است.
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) نشست نقد و بررسی مجموعه «برنامه تاريخ شفاهی و تصويری ايران معاصر» عصر یکشنبه 10 اسفند 1393، با حضور حسین دهباشی، مدیر موسسه تاریخ شفاهی ایران، مجید تفرشی، تاریخنگار و از محققان مجموعه تاریخ شفاهی و تصویری ایران، سرتیپ خلبان حسین چیتفروش، همکار این مجموعه در انتشار کتاب عبدالله آذربرزین و غلامحسین مراقبی، مدیر نشست، در سرای اهل قلم برگزار شد.
پاسخی به سوالات بسیار نسل پرسشگر
حسین دهباشی در این نشست گفت: شروع پروژه «برنامه تاريخ شفاهی و تصويری ايران معاصر» در 29 سالگی من اتفاق افتاد. من متعلق به نسلی هستم که انبوهی از پرسشها را دارد. جستوجوی من برای یافتن پاسخی برای این پرسشها به پروژه تاریخ شفاهی ایران ختم شد.
وی افزود: ابتدا فهرستی از کسانی که باید با آنها گفتوگو میشد، تهیه کردیم که بعدها این فهرست در اختیار دکتر مجید تفرشی قرار گرفت و ایشان آن را کامل کردند و در ادامه خود نیز به دستاندرکاران این پروژه پیوستند. در این پروژه با بسیاری از مسئولان رژیم قبلی از جمله اردشیر زاهدی، وزیر خارجه کابینه هویدا، سفیر ایران در آمریکا، داریوش همایون، روزنامهنگار و وزیر اطلاعات و جهانگردی کابینه جمشید آموزگار، عبدالله آذربرزین، جانشین و معاون عملیاتی و فرماندهی نیروی هوایی رژیم پهلوی، سید حسین نصر و دیگران، گفتوگو شد.
دهباشی در ادامه با اشاره به چگونگی تنظیم قرار با گفتوگو شوندگان در خارج از کشور، گفت: پیش از تنظیم قرارهای مصاحبه با هر شخص، مطالعات زیادی درباره زندگی و زمانه آن شخص انجام میگرفت تا در مصاحبه تمام نکات مبهم مطرح شود. در این زمینه و به ویژه یافتن سندهای مختلف، دکتر مجید تفرشی یاریگر من بود. همچنین سعی شد با واسطه قرار دادن چهرههای معتبر، قرار برای مصاحبه با مصاحبه شوندگان، تعیین شود. همچنین اعتبار کتابخانه ملی که یکی از مالکان این پروژه است و اعتبار همکاران من در موسسه تاریخ شفاهی، دلایلی برای پذیرفتن مصاحبه شوندگان برای گفتوگوها بود. با تمام این اوصاف صدا و سیما و واحد مرکزی خبر با پخش گزینشی این مصاحبهها، آبروی موسسه تاریخ شفاهی و کتابخانه ملی را بردند. ما برای این آبروریزی از سازمان صدا و سیما شکایت کردهایم که که البته بعید است به جایی برسد.
اتهام معاون فرهنگی وزارت ارشاد در دولت قبل به مدیر مرکز تاریخ شفاهی
دهباشی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به برخی اتهامها به پروژه «برنامه تاريخ شفاهی و تصويری ايران معاصر» گفت: مجید تفرشی به تمام گفتوگوهای ما در این پروژه بسیار کمک کرد و تعدادی از اشخاص نیز به دلیل اعتبار ایشان با ما حاضر به مصاحبه شدند. همچنین همانگونه که گفتم ر هنگام شروع پروژه نیز با تهیه فهرستی از مصاحبه شوندگان، قدم مهمی در غنای این مجموعه برداشت. با این اوصاف اما خودش تنها سه کتاب و به عبارتی سه مصاحبه را انجام داد و دلیل این کمکاری نیز این بود که ممکن است آبروی پروژه و در نتیجه آبروی شخص خودش، من و موسسه تاریخ شفاهی برود. کما اینکه با کار واحد مرکزی خبر، این اتفاق هم افتاد.
مدیر موسسه تاریخ شفاهی ایران همچنین اضافه کرد: به منظور انجام این پروژه از سوی برخی مسئولان به ما اتهامهای عجیب زیادی وارد شد. از جمله بهمن دری، معاون فرهنگی سیدمحمد حسینی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت قبل، در گفتوگوی خود با «ایرنا» اشاره کرد که حسین دهباشی برای این پروژه دو و نیم میلیارد دلار پول گرفته است. این اتهام بسیار حیرتانگیز بود و من نمیدانم واقعا آقای دری از ریاضیات سررشتهای دارد یا خیر؟ تمام حرف ما در این مساله آبرویی است که ریخته شده، اما آقایان تماما حرف پول را میزنند.
به توصیه حسام الدین آشنا به این پروژه پیوستم
مجید تفرشی نیز در این نشست گفت: من برای این مجموعه سه مجموعه گفتوگو انجام دادم که دو عدد ازآنها یعنی گفتوگوهایم با داریوش همایون و اردشیر زاهدی کار شد. من به توصیه دوست عزیزم حسام الدین آشنا برای کمک فکری و مشاوره به این پروژه پیوستم.
وی افزود: من با اردشیر زاهدی از قبل آشنایی داشتم و در اصل یکی از دوستان مشترک من و ایرج امینی بود. از طریق زاهدی نیز با داریوش همایون آشنا شدم. داریوش همایون، داماد زاهدی، یعنی همسر دخترش بود. نگرانی عمده مصاحبه شوندهها این بود که نکند کسانی که از ایران برای گرفتن این مصاحبهها میآیند، نیروی امنیتی حکومت باشند. جالب است که همکاران این پروژه در داخل کشور به عنوان مزدوران بیگانگان و از طرف خارجیها به عنوان مزدور رژیم جمهوری اسلامی معروف شدند. در همین راستا برای خود من دوبار در انگلستان مشکل امنیتی درست شد.
همه مسئولان رژیم قبلی فاسد و دزد نبودند
تفرشی در بخش دیگری از سخنرانی خود با اشاره به اهمیت تعامل گفتوگو کننده با گفتوگو شونده در پروژههای تاریخ شفاهی، گفت: تعامل بین مصاحبه کننده با مصاحبه شونده، اشراف مصاحبه کننده به موضوع و همراهی مصاحبه شونده سه اصل من در غنای پروژههای تاریخ شفاهی است. این روند در گفتوگوهای من بهطور دقیق رعایت شد.
وی همچنین اضافه کرد: داریوش همایون، آدم بسیار فهمیده و با دانشی بود. به نظر من وی در هر حکومت و دورهای محکوم به پیروزی در کارش بود. او هم سیاستمدار و هم روزنامهنگار خوبی بود و اصلا پراکندهگویی و یا صحبت غرضورزانه نکرد. نسبت به حکومت جمهوری اسلامی نیز نظر بدی نداشت. من و داریوش همایون در عین تفاوت عمده طرز فکرهایمان، بسیار تفاهم داشتیم.
تفرشی همچنین با اشاره به این نکته که در برخی مصاحبهها طرز فکرهای ما نسبت به اشخاص تغییر پیدا میکرد، گفت: در ایران همه اردشیر زاهدی را به عنوان یک آدم عیاش و هرزهای میشناسند که تمام زندگی خود را به عیاشی و دزدی از بیتالمال گذراند و خانواده فاسدی نیز داشت. این در صورتی است که اردشیر زاهدی آدم بسیار مذهبی بود و در اوایل انقلاب و هنگام خروج مسئولان رژیم قبل و شاه، تنها کسی بود که شرعیات را میدانست. حتی وی جنازه محمدرضا پهلوی را بر طبق اصول صحیح شرعی تدفین کرد و در هنگام خاکسپاری بر جنازه تلقین خواند. این در صورتی است که انسان هرزه از این مسائل به هیچ عنوان آگاهی ندارد.
سرتیپ خلبان حسین چیتفروش، نیز در این نشست درباره کتاب «فرماندهی و نافرمانی» خاطرات سپهبد عبدالله آذربرزین و نقش این چهره در کیفیت کار نیروی هوایی ایران دقایقی را برای حاضران سخنرانی کرد.
منبع: ایبنا