هفتمین کارگاه تاریخ شفاهی در روز پنج شنبه 30/11/1393 از ساعت 8 صبح با موضوع: «طرحهای تاریخ شفاهی درباره انقلاب اسلامی» و با حضور سعید فخرزاده، مسئول واحد تاریخ شفاهی دفتر ادبیات انقلاب اسلامی وگروهی از پژوهشگران ونویسندگان استان همدان به همت سازمان اسناد و كتابخانه ملي مديريت غرب كشور (همدان) و همكاري بنياد حفظ آثار استان، بنياد شهيد و امور ايثارگران استان و حوزه هنري در تالار همایشهای باغ موزه دفاع مقدس با تلاوت آیاتی چند ازکلام الله قرآن مجیدآغاز شد.
در ابتدای کارگاه، ابوالفتح مؤمن دبير نشست ضمن عرض خیرمقدم و معرفی مهمان نشست، اظهار داشت برنامههاي اين كارگاه با رويكرد انتقادی درباره آثار تاريخ شفاهي با اولويت آثار استاني و توليدات اعضا كارگاه و هراه با كار عملي خواهد بود.
دربخش اول کارگاه فخرزاده بحث خود را با تعاريفي اجمالی از تاریخ و تاریخ شفاهی آغاز نمود؛ او گفت: «تاریخ ازترکیب وتلفیق منابع شکل میگیرد. مانند مصالح یک ساختمان که در مجموع ساختمان را شکل داده اند و مجموعه اعضاء بدن كه یک انسان را شکل داده اند. اما چه زمانی این منبع یا فکت به تاریخ تبدیل میشود؟ زمانی این اتفاق میافتد که روی منابع تاریخی کارشود، بررسی شوند، مورد تحقیق قرار گیرند و محقق به یک اتقان برسد. یعنی در واقع اطلاعات از فیلتر محقق رد شده وکارهای علمی روی آن انجام شده باشد. آن موقع این منبع تبدیل به متن تاریخی میشود.»
او در ادامه ویژگیهای متن تاریخی را چنین برشمرد:
1. موضوع تاریخی باشد. حتماً باید از وقایع تاریخی بوده و ارزش تاریخی داشته باشد. در جامعه تاثیرگذار باشد و به درد جامعه بخورد.
2. آغاز و پایان داشته باشد. مجموعه اي از اسناد باشد، نه یک برگ سند به تنهایی. یک برگ سند از یک واقعه به تنهایی نمیتواند متن شود، بلکه باید برگههای دیگری و یا اسناد دیگری آن واقعه راکامل کنند. هرچند که بعضی ازمورخین و محققین براین عقیده هستند که برای تاریخ اساساً نمیتوانیم آغاز و پایانی متصور شویم.
3. مورخ آن را راستیآزمایی کرده باشد.
تفاوت منبع و متن این است که منبع یک برگ خام است ولی متن بعد از پژوهشها و تحقیقات علمی بسیار به متن تبدیل شده است.
از نظر عموم مردم، خاطره به این معنی است که؛ آنچه برایت و یا به نظرت جالب بوده است خاطره است. اما در نگاه اهل فن و محققین، همه جزئیات مربوط به آن واقعه مهم است. هرآنچه اتفاق افتاده است،گفته و یا عمل شده است.
روایتگری: روایت گران حوادث واتفاقات را روایت میکنند و ممکن است حتی خود روایتگردر زمان وقوع آن حادثه واتفاق اصلاً نبوده باشد.
حدیث نفس: حدیث نفس یعنی آنکه خودِ راوی درزمان وقوع حادثه و یا در به وجود آوردن حادثه دخیل بوده و حضورداشته است وحال از خودش وحضورش درآن حادثه واتفاق میگوید.
خاطره: روایت واقعه وجایگاه خودِ راوی درآن واقعه میشود خاطره.
در تحقیق تاریخی در ابتداء اصلاً نظریه نداریم، بلکه در بتن آن نظریه مطرح میشود. در پژوهش تاریخی مورخ نباید پیش داوری کند. باید همهی اسناد و مدارک گردآوری شود و بعد از پایان یافتن تحقیقات و در زمان تدوین و با توجه به شرایط زمانی، حرمت اشخاص و امنیت ملی گزینش صورت گیرد و به چاپ سپرده شود. کلیه اسناد و مدارک باید برای تاریخ به آرشیوسپرده شوند.
طرح پژوهشی میتواند یک اتفاق (موضوع محور)، یا زندگی یک فرد (فرد محور) باشد. مثلاً میتواند کودتای نوژه باشد و یا زندگی شهید نوژه.
در پژوهشها باید اولویت بندی صورت گیرد. در انتخاب هر طرحی باید ضرورت و الزام وجود داشته باشد.
در طرح باید موارد زیر درنظرگرفته شود:
1. دامنه طرح مشخص باشد.
2. چه مقداروچقدر بودجه در اختیار است؟
3. زمان انجام طرح مشخص باشد.
4. امکانات موجود برای انجام طرح چقدر است ودرکجاست؟
برای آغازو انجام طرح ابتداء باید پرونده ای برای آن تشکیل شود و از اینترنت، کتابها و منابع، مجلات تخصصی، روزنامهها و نشریات به صورت هوشمندانه استفاده شده و اطلاعات اولیه احصاء گردد. بعد ازآن انتخاب افرادی است که بتوانیم به سراغشان برویم و همچنین باید بتوانیم به این افراد دسترسی داشته باشیم. قبل از انجام مصاحبه باید سؤال طراحی کنیم و این که باید بدانیم که چه چیزی در فضای سؤالات میخواهیم.
زمان مصاحبه با مصاحبهشونده راغنیمت بشماریم. زیرا ممکن است به هردلیلی امکان مصاحبه تکمیلی و مجدد به وجود نیاید. دلایلی مانند بیماری مصاحبه شونده، فوت، شهادت و...
فعال بودن و سؤال کردن در زمان مصاحبه به این معنی نیست که همهاش سؤال کنیم و بیجا و بیموقع کلام مصاحبهشونده را قطع کنیم وتمرکز او را به هم بریزیم. سؤالات باید به جا و به موقع در مصاحبه طرح گردند.
برای یک پژوهشگر و مصاحبهکننده لازم است که یک دوره مطالب رواشناسی و به خصوص شخصیتشناسی بخواند و جامعهشناسی بلد باشد و یا اطلاعاتی دراین باره کسب کند.
بعد از انجام مصاحبه بهتر است بلافاصله مصاحبه پیاده سازی گردد و سعی شود این پیاده سازی حدالمقدور بدون وقفه باشد و در پیاده کردن مصاحبه هم دقت لازم وکافی صورت گیرد زیرا بعد از پیاده سازی با متن سروکارداریم ونه باصوت. بنابراین بهترآن است که متن پیاده شده برای کنترل به مصاحبه گر داده شود و بعد از پیاده سازی مصاحبه وکنترل آن، متن باید نمایه سازی شده و فیش برداری گردد و بعد ازآن با سایر منابعی که ازقبل گردآوری نموده ایم مقابله داده شود.
تکمیل چرخه دادهها براساس نقص، ابهامات و راستی آزمایی شکل میگیرد و توسط اشخاص اهل فن دیگری یا خود محقق باید دادهها مطالعهی انتقادی گردد و اگر و اماهای موجود در داده رفع نقص و ابهام گردد. و بعد از این که تمام دادهها آماده گردید تدوین و نگارش آغاز میشود و در این مرحله است که جمعآوری از تدوین جدا میگردد. درواقع شاید بسیاری مطالب و اسناد گردآوری شده در مرحله تدوین کنارگذاشته شود و در تدوین نیایند. این مطالب گردآوری شده هم دور ریخته نمیشوند بلکه به مراكز اسناد وآرشیوها سپرده میشوند برای آینده وتاریخ. درنگارش به گونه ای مطالب درهم تنیده میگردد که مورد توجه مخاطب و مطالعهکننده قرارگیرد. برای مثال مطالب اصلی، پاورقی و... و در پایان هم مستندات اضافه میشوند وآخرین مرحله تحقیق هم این است که راوی بخواند و تأیید و امضاء کند.
لازم به ذکراست؛ ازآوردن مواردی که شک داریم و سندی هم برایشان نداریم درکتاب بپرهیزیم وحتی متوجه باشیم که با نوشتن مطالبی در پاورقی دال بر این که سندی برای این قسمت از مطالب راوی نیافتهایم و نداریم و به آن نیز مشکوک هستیم، نه تنها کمکی به صداقت و مستند بودن مطالب کتاب نکرده ایم بلکه با این کار به صداقت و راست گویی راوی هم خدشه وارد مینماییم.
لازم به یادآوری است که تاریخ ازجزئیات به کلیات میرسد ونه برعکس.
بهتر آن است که تاریخ هم درقالب قصه گنجانده شده و به زبان ساده برای مردم گفته شود. خداوند رحمان در قرآن بارها و ازطریق قصه با انسانها سخن گفته است، البته قصههای واقعی و نه تخیلی. و امروزه غربیها این را دریافته اند و در تمام زمینهها روی به قصه گویی آورده اند. مثلاً جرج اورول جامعهشناسی است که از طریق قصه مطالب جامعهشناسی را مینویسدو یا ژان پل سارتر فیلسوف، فلسغه را ازطریق قصه مینویسد وهالیوود هم از طریق قصه فیلم میسازد. بنابراین فراموش نشود که مطالب تاریخی هم اگر به زبان ساده ودر قالب قصه عنوان گردند مخاطبین و مطالعه کنندههای بیشتری پیدا خواهند کرد. اما باید یادآوری شود که برای آرشیوها، مراکز اسناد و مطالعه محققین و پژوهشگران اسناد و مطالب تاریخی باید به همان شکلی که گردآوری میشوند باقی بمانند و نباید هیچ گونه تغییری درآنها صورت گیرد.
بخش دوم کارگاه به پرسش و پاسخ گذشت.
در پاسخ به این سؤال که «آیاهمه تاریخ شفاهی باید به صورت قصه باشد و به صورت ساده نوشته شود یا بخشی از آن؟» پاسخ فخرزاده چنین بود: «بعضی از طرحهای گردآوری تاریخی برای آرشیو کردن و توليد منبع و مرجع هستند و از همان اول هم تکلیف طرح مشخص است. مانند طرح روزشمارانقلاب اسلامی در نشریات که زمان زیادی برده و مبلغ بسیاری هم برایش هزینه شده است و در مجلدات گوناگون به چاپ رسیده و هنوز هم بعد ازسالها بعضی از جلدهای آن هنوز بیرون نیامده است وآنهایی هم که بیرون آمده است تنها یک بارچاپ شده است. بنابراین باید خاطرنشان کردکه طرح فوق برای توليد منبع وکمک به پژوهشگران ومحققین بوده است. در واقع طرحها وکارهایی این چنینی نیازی به سادهنویسی وقصهنویسی ندارند بلکه باید به همان صورت جدی و مستند گردآوری شوند و در دسترس پژوهشگران قرار گیرند. آن قسمت از تاریخ باید سادهنویسی شود که برای عموم مردم است. حتی بعضی از قسمتها که مثلاً برای کودکان است باید به زبان خودشان نوشته شده و قابل فهم گردد.»
او در پاسخ به اين پرسش كه «آیا راستیآزمایی توهین به راوی نیست؟ این که بعضیها میگویند هر چه من میگویم همین درست است، چه باید کرد؟» گفت: «حتماً باید راستیآزمایی در تحقیقات و طرحها صورت گیرد. این راستیآزمایی به معنی دروغگو بودن راوی و یا مشکوک بودن به مطالب راوی نیست، بلکه برای متقن کردن مطالب است و این که دیگرانی که دشمن هستند نتوانند به مطالب و اسناد تاریخی درآینده خدشه ای وارد کنند. نویسندگان تاریخی باید هوشمند باشند وهوشمندانه عمل کنند و هرمطلبی را درج نکنند. حتی بعضی مطالبی که واقعی هم باشند اما دستآویز دست دشمنان گردد، لازم نیست عنوان گردد و باید به زمان مناسبش واگذارشوند.»
فخرزارده در پاسخ به این سؤالی که «چرا بعضی از نویسندگان از ایراد گرفتن به اثرشان گله مند میشوند و یا بعضی دیگر چرا عموم مردم را قبول ندارند؟» گفت: «حتی پیامبران خدا هم از خداوند بزرگ سؤال پرسیده اند. مثلاً حضرت ابراهیم(ع) از خداوند قادر میخواهند که چگونگی زنده شدن پس از مرگ را برایش به صورت عینی نشان دهد و این به معنی این نیست که حضرت ابراهیم(ع) به خداوند شک دارند بلکه برای اطمینان قلبی است و خداوند رحمان هم بدون آن که حضرتش را غضب کنند چگونگی زنده شدن بعد از موت را ازطریق کشتن پرندگان و مخلوط کردن آنها و تقسیم شان در چهار قسمت و بر سر هر کوهی قرار دادن و صدا زد نشان توسط حضرت و زنده شدن پرندگان به اذن خداوند،آن حضرت را به اطمینان قلبی میرسانند. بنابراین چرا بعضی از ماها که انسان هستیم و جایزالخطا و فراموش کار. چرا در مقابل و عنوان نمودن نقص و ایرادی در اثرهایمان سریعاً جبهه میگیریم و خیلی هم حق به جانب پاسخ میدهیم که؛ همینی که هست، هست؛ میخواهی بخواه، نمیخواهی نخواه. یا برخی از نویسندگان در پاسخ به سنگین نوشتن و همه فهم نبودن آثارشان، عنوان میکنند که؛ چرا باید من ساده بنویسم؟ چرا دیگران خودشان را به من نمیرسانند و مینویسند بدون این که کسی به سراغ کتابهایشان برود وگلهمند هم هستند و از زمین و زمان هم شکایت دارند.
فخزراده در پایان آثاری چون دسته يكم، تپههای بمو نوشته اصغرکاظمی، برای لشکر28 نوشته گل علی بابایی، خاطرات عزت شاهی، جنبش دانشجویان تبریز، خاطرات احمد احمد و تپههای برهانی را به عنوان نمونههای موفق تاریخ شفاهی و خاطره معرفی نمود.
تهیه و تنظیم گزارش:ابوالفتح مؤمن