یادداشتهای عراق
ماریو بارگاس یوسا
مترجم: فریبا گورگین
انتشارات: مروارید
نوبت اول: 1393
قیمت: 8500 تومان
کتاب «يادداشتهای عراق» براساس مشاهدات عینی «ماريو بارگاس يوسا»(1) نویسنده پرویی و برنده جایزه نوبل به عراق به رشته تحریر درآمده و حاوی مدارک و اسنادی از عملکرد نیروهای ائتلاف در حمله به این کشور است. خواننده با مطالعه کتاب میتواند از تجربه عراقیهایی که به نوعی موفق شدند از دوران دیکتاتوری رژیم صدام جان سالم به در ببرند، آگاه شود و قضاوت درستتری نسبت به آنچه در عراق اتفاق افتاد داشته باشد. «ماريو بارگاس يوسا» در دوران حمله آمریکا به عراق که منجر به سقوط صدام شد، سفری کوتاه به عراق داشت. این کتاب مجموعه مقالاتی است که او همان سال برای روزنامه اسپانیایی «ال پائیس» نوشته بوده است. در جریان این سفر «مورگانا» دختر یوسا، عکاس حرفهای و دارای مدرک لیسانس تاریخ از مدرسه علوم اقتصادی لندن، پدرش را همراهی میکردو تعدادی از عکسهای وی نیز در کتاب انتشار یافته است.
در بخشی از کتاب آمده است: «عراق، آزادترین کشور جهان است، ولی از آنجا که آزادی بدون نظم و قانون هرج و مرج است، در ضمن خطرناکترین کشور جهان هم هست. نه گمرکی هست و نه مأمور گمرکی، «حکومت موقت ائتلافی» که پل برمر ریاست آن را به عهده دارد، تمام عوارض و مالیاتهایی که بر واردات اعمال میشده، لغو کرده است...». نويسنده دلیل سفر خود به عراق را چنین شرح میدهد: «سعی کردم در این سفر با توجه به بافت دینی، نژادی و فرهنگی مردم عراق، کشوری مضطرب و اشغال شده را مورد بررسی قرار دهم. میخواستم بدانم این حمله چه تاثیری بر فرهنگ آزادی در جهان خواهد گذاشت. از سوی دیگر به دنبال انتشار دهها کتاب درباره زندگی رئیس جمهور پیشین عراق، برای اولین بار صدام حسین قهرمان یک رمان شد».
کتاب یادداشتهای عراق به شرح گفتوگوی او با چهرههای سیاسی- مذهبی عراق و افرادی که با سقوط صدام آزاد شدهاند، اختصاص یافته است. آزادیای که بدون قانون است و به هرج و مرج انجامیده است. این کتاب در واقع شرح کشوری است که زیر سلطه حاکمی دیوانه به نازلترین سطح سقوط کرده است. کتاب از چندین مقاله تشکیل شده است که یوسا آنها را در تعدادی از روزنامههای معتبر بین المللی منتشر کرده است. این یادداشتها تنها شرح سفر نویسندهای جهانی به کشوری مصیبتزده نیست، بلکه شرح سیاستمداری است که میخواهد تاثیر حمله نیروهای ائتلاف را روی عراق و مردم عراق بسنجد.
در مجموع یوسا با حمله نیروهای ائتلاف برای سقوط صدام حسین موافق است، هر چند گویا تا قبل از این سفر چندان موافق آن نبوده است. دلایل آن را دیوانگی صدام و شکل نگرفتن جامعه مدنی در کشوری با حاکمی خونریز میداند. بسیاری از مردمی هم که با یوسا گفتوگو کردهاند از مردم عادی هستند و علیرغم مشکلات فراوانشان پس از سقوط صدام (قطع آب، فقدان امنیت اجتماعی، قطع برق، انفجارها، ترورها و...) زندگی پس از دیکتاتور را بیشتر میپسندند تا زندگی در امنیتی پوشالی زیر سلطه حاکمی دیوانه و حزبی قرون وسطایی.
کتاب از این منظرخواندنی است که دیدگاه سیاستمدار-نویسندهای سرشناس را نسبت به پدیدهای که عواقبش هنوز که هنوز است گریبان منطقه را گرفته است، بیان میکند. نویسنده پرویی-اسپانیایی این کتاب که در سال 2010 جایزه ادبیات نوبل را از آن خود کرده به نکات جالب و مهمی در مورد حمله آمریکا به عراق که باعث سرنگونی صدام شد، داشته است.
بارگاسيوسا در سال 2003 در گيرودار حمله آمريکا به عراق، به اين کشور سفر کرد. برای ديدن مردمی که در مشتهای آهنين ديکتاتورش صدام حسين له شده بودند. حاصل آن ديدار از سرزمين مصيبتزده بابل يادداشتهايی شد که يوسا بعد از بازگشت به اروپا آنها را در روزنامه محبوب و هميشگیاش «ال پائيس» با عنوان «يادداشتهای عراق» چاپ کرد. يادداشتهايی که واکنشهای بسياری برانگيخت و البته مثل همه موضعگيریهای نويسنده، چالشبرانگيز بود. يوسا در آغاز اگرچه از همان سنت روشنفکری هميشگی در مخالفت با جنگ پيروی میکرد، اما خواندن اين يادداشتها نشان میدهد که موضع او پس از ديدن عراق و ديدار با مردمی که تازه از زير سايه ديکتاتور بيرون آمده بودند، تغییرکرده بود.
او مینويسد: «کسی که به خود زحمت خواندن همه اين مطالب را بدهد، خواهد فهميد که مخالفت من با مداخله نظامی آمريکا و بريتانيای کبير در عراق پس از سفرم، اگر نگويم اصلاح، دست کم بسيار تعديل شد... همچنان معتقدم که اشتباه بسيار جدی دولتهای ائتلاف، دستآويز قرار دادن وجود سلاحهای کشتار جمعی در دستان صدام حسين و ارتباط او با «القاعده» و عوامل قتل عام يازده سپتامبر، برای توجيه حمله نظامی بوده است... زيرا نابودی ديکتاتوری صدام حسين، يکی از بیرحمترين، فاسدترين و ديوانهترين ديکتاتورهای تاريخ مدرن، دليلی به خودی خود کافی برای توجيه مداخله بود»...(2)
مترجم چگونگی یافتن یادداشتهای نویسنده و ترجمه آنها را چنین شرح میدهد: «در زمان حمله آمريکا به عراق من مسئول ترجمه رسانههای خارجی در وزارت ارشاد بودم و اين مقالهها را در روزنامه الپائيس ديدم و آنها را ترجمه کردم. آن زمان از موضعی که يوسا در يادداشتهايش گرفته بود بسيار خوشم آمد و برايم جالب بود که نظر يک نويسنده بیطرف از آمريکای لاتين را درباره اين اتفاق بخوانم و بفهمم». چند سال بعد مترجم از طريق اينترنت متوجه میشود که يوسا آن مقالهها را به صورت کتاب منتشر کرده است و سپس اقدام به ترجمه کتاب میکند.
مترجم انگيزه «يوسا» از سفر به عراق را چنین شرح میدهد: «آن زمان دختر يوسا در قالب يکی از سازمانهای بينالمللی به عراق رفته بود و از طرف ديگر کنجکاوی ذاتی اين نويسنده احتمالا دست از سرش برنمیداشت به همين خاطر تصميم گرفت به عراق سفر کند چون خودش هم میگويد که نمیتوانسته از دور در مورد اين اتفاق تصميم و قضاوت درستی داشته باشد. به همين خاطر میرود و از نزديک با مشکلات مردم مواجه میشود و میبيند که ديکتاتوری صدام چه بر سر مردم آن کشور آورده بوده است. به خاطر همين است که میگويد گرچه انتخاب اول اين است که مردم يک کشور خودشان تصميم بگيرند چه کسی بر آنها حکومت کند، اما وقتی سلطه و ستم يک ديکتاتور آنقدر بر مردم چيره میشود که از آنها توان هر نوع حرکتی را میگيرد شايد میبايد دستی خارج از جغرافيای آن کشور وارد عمل شود».(3)
مترجم واکنشها به انتشار کتاب نویسنده را چنین توضیح داده است: «بعد از اين که فهميدم مقالهها به صورت کتاب منتشر شده دنبال اين بودم که مطالب تأييدآميزی که درباره اين يادداشتها نوشته شده را پيدا کنم اما در کمال تعجب ديدم که سخنان يوسا اگرچه در بين روشنفکران آمريکای لاتين مورد قبول واقع شده، اما خشم سياستمداران اين کشورها را برانگيخته است. شايد به همين خاطر است که کتاب تجديد چاپ هم نشده و حتی وقتی پيگيری کردم که ببينم آيا در کتابفروشیها اين کتاب فروخته میشود، ديدم نيست».
يادداشتهای يوسا اگرچه متعلق به يک دهه پيش است اما اتفاقی که در سال 2003 در عراق افتاد، همچنان منطقه خاورميانه را تحت تاثير قرار داده است. اين يادداشتها همچنان که خود او آرزو کرده به خواننده کمک میکند تا تصوير روشنتری از آنچه که در جريان جنگ عراق رخ داد به دست آید. نویسنده اعتقاد دارد: «اميدوارم که اين گزارش درباره تجربه روزمره مردم عراق که از ديکتاتوری حزب بعث جان سالم به در بردهاند بتواند به کسانی که ميخواهند قضاوت و نظری دقيق و درست داشته باشند و بر اساس واکنشهای شرطی و کليشههای حقانيت سياسی قضاوت نمیکنند کمک کند تا بفهمند رژيم ظالم سرنگون شده صدام حسين برای ملت عراق چه مفهومی دارد».
1- خورخه ماریو پدرو بارگاس یوسا داستاننویس، مقالهنویس، سیاستمدار و روزنامهنگار معاصر آمریکای لاتین در 28 مارس 1936 در پرو به دنیا آمد. یوسا در سالهای نخستین جوانی مجذوب شخصیت فیدل کاسترو رهبر انقلاب کوبا شد. اما او مدتی بعد جدایی کامل خود از جنبشهای تندرو چپ را اعلام کرد و به حمله شدید علیه کاسترو پرداخت. در سال 1988 در کنار تعدادی از احزاب راستگرا در تشکیل «جنبش آزادیها» شرکت کرد. در سال 1990 نامزد ریاست جمهوری پرو شد. اما از رقیبش «آلبرتو فوجیموری» شکست خورد و بعد از آن، همه فعالیتها و برنامههای سیاسی خود را کنار گذاشت. در 2003 کمی بعد از سقوط صدام، یوسا یکی از اولین نویسندگانی بود که راهی عراق شد و گزارشهایی نوشت و سپس این گزارشها را در کتابی گرد آورد. این یادداشتها اولینبار در قالب سلسله گزارشهایی در روزنامه «الپائیس» اسپانیا منتشر شد. سپس تعدادی از روزنامههای انگلیسیزبان هم بخشهایی از این یادداشتها را چاپ کردند، اما هیچ رسانه انگلیسیزبانی حاضر نشد مشاهدات یوسا و نوشتههایش را بطور کامل منتشر کند. وی در سال 2004 در موضعگیری سابق خود بازنگری کرد و حمله آمریکا به عراق را «نقض قوانین بینالمللی» خواند.
2- شرح سرنگونی صدام به روایت برنده نوبل ادبیات، خبر آنلاین، 16 دی 1393.
3- همان.