لری دانیلسون فلکلوریست آمریکایی معتقد است که اگر فلکلوریستها دامنه کاری خود را محدودتر و به تاریخ علاقه بیشتری نشان دهند و تاریخ شفاهی کاران از حوزه مسائل سیاسی، اقتصادی و نخبگان به سمت مسائل اجتماعی مردم حرکت کنند میتوانند در موضوعات زیادی مانند تعصبات، ترسها، نفرتها، موفقیتها، عادات، وفاداریها و خواستها با هم همکاری داشته باشند. سؤال اینجاست که زمینههای اشتراک و افتراق تاریخ شفاهی، مردمشناسی و تاریخ محلی در کجاست؟ آیا امکان استفاده از ظرفیتهای مشترک برای انجام پژوهشهای تاریخی وجود دارد؟ آیا میتوان بین دادههای تاریخ شفاهی و مردمشناسی در ظرف مشترک تاریخ محلی ارتباطی برقرار نمود؟ آیا همیشه تعهد تاریخ شفاهی ساختن و یا پشتیبانی وقایع خاص تاریخی است و یا میتواند در بازنگری و انتقال محتوای کلی نیز مورد استفاده قرار گیرد؟
تاریخ شفاهی و مطالعات میانرشتهای در زمره مباحثی است که کمتر به آن در ایران توجه شده است. کمبود نظریهپردازی در تاریخ شفاهی ایران، کمرنگ بودن نقش دانشگاهها زمینه تبیین مرزهای پژوهشی تاریخ شفاهی وتمرکز فعالیتهای تاریخ شفاهی کاران در حوزه تاریخ جنگ و انقلاب باعث شده تا ظرفیتهای آن در ارتباطات مشترک مورد توجه قرار نگرفته و زمینه همکاری مشترک با حوزههایی مانند تاریخ محلی، مردمشناسی و جامعهشناسی فراهم نگردد.
غذا، سرگرمی، تفریح، زندگی روزانه، اوقات فراغت، رویاهای فردی، نوستالژیها، قحطی، مریضیها، شادیها، پزشکی سنتی، کسب و کارعزاداریها و رفتارهای معنابخش به زندگی که جامعه انسانی را در تصویر بخشیدن به زندگی گذشته یاری میرساند میتواند کلید ارتباط بین سه حوزه تاریخ شفاهی، تاریخ محلی و مردمشناسی باشد. اصطلاحاتی مانند:
Life history, common history, community history, peoples history, local history, oral local history, oral testimony, oral traditional history, oral tradition, folk history, oral folk history, personal history,
یا مفاهیمی مانند: تاریخ عامه، تاریخ فردی، تاریخ مشترک، تاریخ مردم، تاریخ محلی، تاریخ شفاهی محلی، شواهد شفاهی، تاریخ شفاهی سنتی، سنت شفاهی، تاریخ شفاهی عامه زیرشاخههای موضوعی هستند که ارتباط بین این سه را فراهم مینمایند. در بررسی برخی از موضوعات اجتماعی که دارای جنبههای اطلاعاتی بوده و قابلیت دریافت شخصی از تاریخ را فراهم مینمایند، مردم شناسان، مورخان محلی و تاریخ شفاهی میتوانند با هم همکاری زیادی داشته باشند. در یک پژوهش تاریخ محلی نمیتوان درک جامعه را نسبت به گذشته ندیده گرفت و یا بیاعتنایی کرد زیرا در تعامل بین روح انسانی با وظیفه کاری و تاریخیگرایی باید رابطه منطقی با بررسی زندگی جمعی و گروهی مردم در یک دوره تاریخی وجود داشته باشد و میتوان آن را از طریق پرسشهای تاریخی با بررسی عمومی سنتها روایات و شفاهیات انجام داد. همچنین در یک طرح تاریخ محلی میتوان از طیفهای متفاوتی مانند مصاحبهکنندگان- مصاحبهشوندگان باورهای اجتماعی و روحیات مردم برای شخصیسازی و محلیسازی روایتها و سنتهای شفاهی در مردمشناسی استفاده کرد.
در ارتباط بین تاریخ محلی با مردمشناسی هر مکان هویت مکانی-زمانی و شخصیت محلی خود را داردکه میتواند بخشی از آن از طریق عقاید عامه به دست آید. تاریخ محلی و فلکلور میتوانند درباره بسیاری از تجربیات شخصی که ماهیت تجربی و تاریخی دارند حساس باشند تا با شخصیت بخشی به روایات شخصی که بعضاً جنبه افسانهای دارند نه تنها تاریخ یک محل بلکه تاریخ فرهنگ آن را بازسازی نمایند.
تجاهل نسبت به روایات شفاهی بعضاً نامستند در جامعه در واقع نادیده گرفتن هویت فردی، هویت جمعی، مردمشناسی تاریخی و بیاحترامی به درک مردم از زندگی گذشته، رفتارها و نوشتارها و به کار بردن خرد جمعی در بازسازی زندگی گذشته سنتهای شفاهی منابع تاریخی است.
در مجموع تاریخ شفاهی را هم میتوان غیر از کاربری با اهداف خاص تاریخی یا استفاده ابزاری برای حوزههای مختلف پژوهشی برای مردم و تاریخ مردم نیز استفاده نمود. جایی که احساسات بر منطق غلبه دارد و زبان گفتاری جای قلم نوشتاری را میگیرد. تاریخ مردم برای مردم، تاریخنگاری عامه بدون هدف خاص و بازنمایی زندگی مردم با همه خوبی و بدیهایش در یک دوره تاریخی در یک محل خاص میتواند ضمن جذاب بودن برای مخاطبان عام زمینه همکاری تاریخ شفاهی، تاریخ محلی و مردمشناسی را فراهم نماید.
در ایران نیز آرشیو تاریخ شفاهی آستان قدس با انجام 13 هزار ساعت مصاحبه در موضوعات اجتماعی و مطالعات شهری به عنوان بزرگترین آرشیو تاریخ شفاهی شهری میتواند نمونه خوبی از تعامل این سه حوزه پژوهشی باشد جایی که در طرحهای تاریخ شفاهی دادههای مردمشناسی در ظرف تاریخ محلی ضبط و نگهداری میگردد و میتواند مورد استفاده محققان در زمینههای مختلف قرار گیرد.
دکتر ابوالفضل حسنآبادی