هفته نامه تاريخ شفاهي
 



 
          شماره 183    |    28 آبان 1393

   


 

راهکارها و ضرورت‏های تدوین تاریخ شفاهی ایلات و طوایف کرمانج


مقدمه‌ای بر تاریخ شفاهی معماری ایران


سفر به جزیره سوخته


تشکیل جلسه ی انجمن تاریخ شفاهی ایران در اصفهان


گزارش نشست علمی پژوهشگران تاریخ شفاهی جبهه فرهنگی


اولین نشست از سلسله نشست‌های تاریخ شفاهی کتاب برگزار شد


گنج ادبیات جهان وعرب


روایت اهل قلم از خاطره‌نویسی و تاریخ شفاهی


تبیین خاطرات پلیس‏ها‏ی سنت پل در طرح جدید تاریخ شفاهی


سرگذشت خانواده خود را گردآورید، این هدیه‏ای به نسل‏های بعد است


ندای همبستگی جمعی: تاریخچه گورستان، نه فقط ارواح


رونمایی: ‏اسناد‏ی از اقامت بریتانیایی‏های در خلیج فارس


 



گنج ادبیات جهان وعرب

صفحه نخست شماره 183

جورج جرداق (1) نویسنده، شاعر، پژوهشگر و نمایشنامه نویس مطرح مسیحی  لبنان و «گنج ادبیات جهان وعرب» (2) که چهل سال از عمر خود را صرف تحقیق و معرفی چهره امیرالمومنین علی(ع) کرده بود 14 آبان ماه درگذشت. او که یکی از مهمترین آثارش درباره امیرالمؤمنین با عنوان «الإمام علی صوت العدالة الإنسانیة- امام علی، صدای عدالت انسانی» است توانست تا قطره‌ای از دریای بی‌کران امیرالمومنین(ع) را به جهانیان معرفی نماید.(3)


 وی صاحب کتاب‌هایی از جمله دایرة المعارف «علی؛ ندای عدالت انسانی»، «علی و حقوق بشر»، «علی و انقلاب فرانسه»، «علی و سقراط»، «علی و ناسیونالیسم عربی» و عناوین دیگری در این زمینه است .عدالت و محبت اولین پیشوای شیعیان این اندیشمند فرزانه مسیحی را مجذوب خود کرد و عمرش را به تحقیق و پژوهش برای ایشان اخصاص داد تا آنجا که به وی لقب «عاشق امام علی(ع)» را دادند. در سوابق علمی و مطبوعاتی وی تدریس در رشته ادبیات و فلسفه اسلامی در دانشگاه بیروت، نویسندگی در مطبوعات عربی و همکاری با رادیو تلویزیون لبنان» نیز دیده می‌شود.


جرج جرداق، سال 1924 در یک خانواده مسیحی ارتدوکس دارای تبار قحطانی در منطقه مرجعیون (جنوب لبنان) به دنیا آمد. منطقه‌ای که خود او آنجا را یکی از زیباترین نقاط زمین و از پر رویدادترین و پر خاطره‌ترین مناطق آن توصیف می‌کند. جورج بعد از تکمیل تحصیلات ابتدایی در مدارس مرجعیون که با سبک جدید اداره می‌شدند، به بیروت آمد اما ارتباط او با زادگاهش قطع نشد. نزد شیخ «ابراهیم الیازجی» از علمای عرب، خلیل مطران (شاعر)، ادیب معروف رئیف خوری و «فواد افرام البستانی» موسس دانشگاه لبنان تلمذ کرد. وی از همان جوانی (18 سالگی) شروع به نوشتن کرد و اعجاب اساتید و بزرگان ادب و فرهنگ زمان خود را برانگیخت. در سال 1953 که تحصیلات تکمیلی را به پایان رساند، نوشتن در روزنامه‌ها و مجلات لبنانی و عربی را با فعالیت درمجله لبنانی «الحریه» شروع کرد. در سال 1965 به موسسه دارالصیاد منتقل شد و در مجله الشبکه و روزنامه الانوار فعالیت خود را شروع کرد که همچنان منتشر می‌شوند. وی جوایز بسیار ادبی و فرهنگی در سطح بین‌المللی و عرب را بدست آورد و آخرین جایزه خود را به دلیل وضعیت نامناسب جسمی نتوانست شخصاً دریافت کند.


پدر و مادر جرداق بر سردر خانه خود، سنگى را نصب کرده بودند که روى آن جمله «لا فتى الا على، لا سیف الا ذوالفقار» حک شده بود. وی در مصاحبه‌ای با گروهی از نویسندگاه ایرانی در سال 2002 در این‌باره گفته است:«من در خانواده‌ای مسیحی بزرگ شده‌ام که به این چیزها اعتقاد نداریم. اما بگذارید خاطره‌ای بامزه برایتان تعریف کنم. پدر من حجار بود، سنگ‌تراش. کارهایش را می‌فروخت و به دهات اطراف می‌برد و روزی‌اش از این راه به دست می‌آمد. اما سنگی را در خانه نگه داشته بود و دو سال روی آن کار می‌کرد. بعد که کارش تمام شد آن را به سردر خانه‌مان آویخت. روی آن سنگ این جمله حک شده بود: «لافتی الا علی، لا سیف الا ذوالفقار». بعضی‌ها وقتی این جمله را روی دیوار ما می‌خواندند فکر می‌کردند که شیعه هستیم ولی این‌طوری نیست و آن‌ها به عمق این جمله و شخصیت امام پی نبرده بودند، امام علی(ع) تنها از آن شیعیان نیست، امام علی (ع) متعلق به همه بشریت، بزرگان و اندیشمندان جهان است.(4)
وی در سال 1950 پا به عالم رسانه گذاشت و در روزنامه‌ها و مجلاتی همچون الصیاد، الشبکه ،الانوار، الکفاح العربی، الجمهور الجدید، الامن، المجله السعودیه، الوطن و القبس کویت فعالیت کرد. جرداق در کودکی از مدرسه فرار می‌کرد تا بتواند «عین ماء» (چشمه آب) از چشمه‌های دشت شرقی لبنان را پیدا کند و بعدها مطلبی را تحت عنوان «مرغزار چشمه‌ها» نوشت. هنگامی که مدیریت مدرسه از فرارهای مستمر جورج شکایت کرد، خانواده او از فواد برادرش خواستند تا مراقبش باشد و تعقیبش کند که کجا می‌رود. برادر جورج بعد از مدتی به خانواده اش اطلاع داد: آنچه جورج انجام می دهد فایده‌اش برای او از رفتن به مدرسه بیشتر است. فواد برای تشویق برادرش که از اسرار او با خبر شده بود، به او کتاب «نهج البلاغه» حضرت امام علی(ع) را هدیه کرد تا «بخواند و حفظ کند».
جرداق تقريباً 14 ساله بود که نمايشنامه‌ای به نام «سحر» را در پنج پرده نوشت که در چند روستای جنوب لبنان اجرا شد. در اين زمان يکی از نزديکان خانواده به نام منصور جرداق که از دانشمندان برجسته رياضيات بود، خواست او را برای تحصيل علوم طبيعی و رياضيات به اروپا بفرستد اما او به خاطر دلبستگی به زيبايی جادويی طبيعت زادگاهش و علاقه شديدش به شعر و ادبيات، نپذيرفت و برای ادامه تحصيل به بيروت آمد و در کالج کليسايی به تحصيل ادبيات عرب پرداخت. 18 ساله بود که نخستين کتاب خود با نام «واگنر و زن» را نوشت».(5)
او پس از پايان تحصيل در کالج کليسايی بيروت، نوشتن مداوم برای نشريات لبنانی و عربی و نيز تدريس ادبيات عرب و فلسفه را اغاز کرد. در بعضی از مدارس بيروت و آثار ادبی و فکری امام علی(ع) يکی از موضوعات موجود در برنامه‌های آموزشی اين مدارس بود و ازآنجا که داشته‌ها و دانسته‌های کودکی و نوجوانی فرد برای تدريس کافی نيست، جرداق بايد برای آگاهی بيشتر سراغ مطالب و کتاب‌ها و آثار جديدی درباره شخصيت ادبی و فکری و اجتماعی اين شخصيت می‌رفت.در سال 1960 وی تصمیم گرفت مجموعه کتاب‌های امام علی(ع) صدای عدالت انسانی را بنویسد.او این مجموعه را در 5 مجلد تحت نام‌های «علی و حقوق بشر»، «علی و انقلاب فرانسه»، «علی و سقراط»، «علی و دوران او» و «علی و قومیت عربی» به رشته تحریر در آورد. وی در مجموع 30 جلد کتاب تالیف کرد. از آثار دیگر وی می‌توان به «قصاعد حب، ابدالاغانی، المشردون، قصور و اکواخ، صلاح‌الدین و قلب الاسد، وجوه من کرتون، غرام الالهه، اساطیر العربی، بومیمیه، شاعر و جاریه فی قصور بغداد، العرب و السلام فی شعذ الاروبی، الوالی و فاغنروالمرا» نام برد.
جرداق به دلیل علاقه وافرش به امام علی(ع) و نوشته‌هایش درباره او شناخته شده است. او در خاطراتش گفته است که بارها در نوجوانی از مدرسه گریخته و به آغوش طبیعت رفته است تا به مطالعه نهج البلاغه و دیوان متنبی (شاعر مشهور عرب) بپردازد. برادرش، فواد جرداق کسی بود که او را با نهج البلاغه آشنا کرده و به مطالعه آن توصیه کرده بود. جرج جرداق کتاب ارزشمند «امام علی، صدای عدالت انسانی» را در پنج جلد نوشت و خود هیچ یک از کتاب‌هایش را به اندازه این کتاب، دلچسب و دلپذیر نمی‌دانست.
جرج جرداق درباره راز عدم نوشتن درباره شخصیت دیگری غیر از علی(ع) چنین می‌گوید: «عده‌ای از مردم کشورهای حوزه خلیج فارس و مصر به من پیشنهاد می‌کردند، که مثلاً در مورد دیگر خلفای اسلامی و یا دیگران بنویسم ... اما من نپذیرفتم، نه به این خاطر که بخواهم بگویم دیگران بد هستند، نه اصلاً این‌طور نبود، بلکه من پس از علی(ع) کسی را شایسته نوشتن ندیدم و تصمیم گرفتم که جز در مورد علی(ع) ننویسم... انقلاب علی(ع) انقلاب انسانی، اجتماعی، فکری و فرهنگی بود و در آن بین دو جبهه فسق و قتل و قاچاق انسان و برده و مرگ از یک طرف و جبهه دین و رحمت و عدالت و انسانیت و آزادی و حیات فاصله‌های زیادی بود. موظف شدم که جبهه علی(ع) را که خالص‌ترین جبهه‌ها است، مورد بررسی و تحلیل قرار دهم، این جبهه راه را برای من روشن کرد و چراغ راهم شد».(6)
او که پس از مطالعه «نهج‌البلاغه» درگیر ادبیات بی‌نظیر علی(ع) شده بود، نحوه‌ آشنایی‌اش با شخصیت اول شیعیان چنین شرح می‌دهد:«وقتی رفتم دانشگاه هم‌زمان در دو رشته ادبیات عرب و فلسفه عرب تحصیل و بعد تدریس می‌کردم. در هر دو این رشته‌ها مجدداً با امام علی برخورد کردم، به عنوان شخصیتی بزرگ در ادبیات و فلسفه. تصمیم گرفتم یک تحقیق خیلی جدی پیرامون این شخصیت داشته باشم. از «عقاد» و «طه حسین» بگیر تا علمای شیعه. هر کتابی را که مرتبط با امام علی بود، خواندم. با مطالعه این کتاب‌ها متوجه شدم که همه در مورد ولایت امام علی، حقانیت یا عدم حقانیت او صحبت کرده‌اند و شخصیت بزرگ او در این بحث‌ها گم شده است. چندان در حواشی مسأله خلافت فرومانده‌اند که چهره نورانی علی را ندیده‌اند، زمامداری علی را دیده‌اند، اما از انسانیت او مغفول مانده‌اند. من سیراب نشدم. پس شخصیت درخشان و بزرگ او را شکافتم».
وی در آخرین مصاحبه خود با یکی خبرنگار ایرانی در رابطه با این کتابش می‌گوید: «وقتی درباره امام علی(ع) می‌خوانم احساس می‌کنم این مرد بزرگوار خیلی باارزش‌تر و بزرگ‌تر از آن چیزی است که درباره‌اش نوشته می‌شود. اگر دقت کنید وقتی می‌خواهند درباره امام علی(ع) بنویسند بیش‌تر از حق او در ولایت و حکومت و یا درباره جنگ‌های ایشان با معاویه و یا جنگ جمل می‌نویسند، ولی حضرت علی(ع) خیلی بزرگ‌تر از این حرف‌هاست. وقتی درباره حضرت علی(ع) می‌خوانم و می‌نویسم اطمینان قلبی پیدا می‌کنم که مسیر درستی را انتخاب کرده‌ام. «نهج‌البلاغه» اسمش نمایان است، زبان و بلاغت حضرت علی(ع) بر هیچ‌کس پنهان نیست و فکر حضرت علی(ع) در این کتاب به خوبی بیان شده است، حضرت علی (ع) هر چیزی که داشت به زبان ساده در این کتاب ذکر کرد. مجموعه امام علی(ع) تاکنون چهار بار تجدید چاپ شده است و سه انتشاراتی در یک سال آن را منتشر کردند. تاکنون بیش از 5 میلیون نسخه از این مجموعه چاپ و منتشر و به فارسی، اردو، فرانسه و اسپانیایی هم ترجمه شده است.این کتاب اولین بار توسط «سید هادی خسروشاهی» در سال 1342 به فارسی ترجمه و منتشر شد.(7)
او درباره امام حسین(ع) نیز گفته است: «آن غیرتمندی که تا این پایه به ناموس و مردمان اهتمام می ورزید و در حمایت از همسر و خانواده و دیگران لحظه‌ای از مجاهدت بازنمی ایستاد، چون در میدان رزم یکه و تنها ماند و از زخم شمشیر و نیزه و زوبین بر زمین نشست و اوباش کوفه و سربازان مزدور دستگاه حاکم را دید که از هر سو به سرپناه زن و فرزاندانش حمله ور هستند، دست پولادین خونین برآورد و فریاد زد که: هان ای نامردان! اگر دین ندارید، در زندگی آزاده باشید.»
جرداق در گفت و گویی درباره اینکه چه شباهت‌هایی بین علی(ع) و حسین(ع) وجود دارد و اینکه چرا علی(ع) را برای نوشتن انتخاب کرده و امام حسین(ع) را انتخاب نکرده، گفته است: «پی بردم که حسین(ع) خط طبیعی پدرش علی(ع) است و به این موضوع نیز در نوشته‌هایم اشاره کرده‌ام. از فسق معاویه و جنایت وی و همچنین ظلم یزید و زورگویی های وی نیز نوشتم. حسین بن علی (ع) امام عادل بود و در جنگ با یزید فاسق دستور شرعی داشت. هنگامی که از تمدن علی(ع) برای تاریخ انسانیت نوشتم، پی بردم که در ایشان وجوه مشترکی با ادیان کیهانی و ربانی وجود دارد بنابراین ایشان را به عنوان نمونه‌ای برای موفقیت انقلاب فرانسه و عدالت و حقوق بشر انتخاب کردم و همچنین در اثر«علی و سقراط» ایشان را چراغی برای فلسفه و حکمت و اخلاق برگزیدم».(8)
جرداق پس از به پایان رساندن کتاب «امام علی» نامه‌ای را به همراه یک نسخه از کتاب‌اش به آیت‌الله العظمی بروجردی تقدیم می‌کند. آیت‌الله صافی گلپایگانی در کتاب «فخر دوران» که درباره سیره زندگانی، دوران زعامت و ابعاد شخصیتی آیت‌الله العظمی بروجردی نوشته است به ماجرای نامه این نویسنده مسیحی اشاره کرده است. جرداق در این نامه می‌نویسد: «من در حالات و سیره و تاریخ زندگی امام علی مطالعه کرده‌ام و در آن، به اصول و مبانی و معانی بزرگی که تازه بشریت امروز و مخصوصا دنیای غرب ادعای رسیدن به آن معانی و پیشنهاد آن مبانی را دارد رسیده‌ام؛ اصولی که اساسی و جهانی است و همه اگر چه به ظاهر باشد همگان را به آن می‌خوانند. این اصول، همه در سیره و گفتار و کردار امام در حد اکمل وجود دارد.اسلام‌شناسان و خاورشناسان غربی اگر چه کم و بیش این معانی را در زندگی آن امام عظیم درک کرده‌اند اما نخواسته‌اند قبول کنند که این افتخار برای شرق است و پیش از غربی‌ها و قرن‌ها پیش در شرق، کسانی بوده‌اند که همه این اصول و حقایق را درک کرده و بیان کرده‌اند، و از این جهت این واقعیت را کتمان کرده‌اند. در شرق هم دانشمندان و علما، چنان‌ که باید، این اصول را از سیره و حال آن حضرت استفاده نکرده‌اند و من دریغ دانستم که چنین شخصیت بزرگی در شرق باشد و قدرش مخفی بماند، لذا این کتاب را نوشتم و چون مسیحی هستم کسی نمی‌تواند مرا نسبت به بیان مراتب بلند امام به تعصب نسبت دهد، و چون زبانم عربی است و اهل مطالعه هستم هم کسی نمی‌تواند به عدم اطلاع و نا آگاهی متهم سازد. این کتاب را نوشتم و شما (حضرت آیت‌الله بروجردی) بعد از مطالعه تصدیق می‌نمایید که «إنی أنصفت الإمام بعض الإنصاف»، من بعضی از حق را نسبت به این مرد بزرگ توانسته‌ام، ادا کنم. من شما را شایسته‌ترین و لایق‌ترین شخصیتی یافتم که این کتاب را به او هدیه نمایم، لذا آن را به شما اهدا می‌کنم.».(9)
جرداق در آخرین روزهای حیاتش، زندگی سختی را پشت سر گذاشت و در حالی در یکی از قدیمی‌ترین مناطق بیروت زندگی فقیرانه‌ای را در تنهایی می‌گذراند و فقط از طریق فعالیت نه چندان منظمش در رادیو لبنان امرار معاش می‌کرد و از همین رو تصمیم گرفت تا کتاب‌های پر ارزش کتابخانه شخصی اش را برای گذراندن مخارج روزمره‌اش به معرض فروش بگذارد.جرداق روز 14 آبان ماه 1393 در بیروت درگذشت و پیکرش پس از مراسم مذهبی در کلیسای روم ارتدوکس منطقه اشرفیه بیروت به زادگاهش «مرجعیون» درجنوب این کشور منتقل و در آرامگاه خانوادگی‌اش به خاک سپرده شد. در مراسم یادبود وی اهالی رسانه، ادبا، شعرا، نویسندگان و شخصیت‌های مذهبی، سیاسی و فرهنگی و خانواده این نویسنده مسیحی فرهیخته شرکت داشته و سخنرانان با ارج نهادن به جایگاه علمی، ادبی و فرهنگی جرداق در عرصه فرهنگ و ادبیات و رسانه در لبنان، منطقه و جهان، مجموعه امام علی (ع) صدای عدالت انسانی را شاهکاری ماندگار توصیف کردند.



1-  George Jordac
2- اتحادیه نویسندگان مطبوعات لبنان در اطلاعیه خود به مناسبت درگذشته جرداق از وی به عنوان «گنج ادبیات جهان وعرب» و از سرآمدان دوران خود در ابداع‌های فکری و فرهنگی، شعر، نثر و نقد یاد نموده است.
3- وی در این کتاب در وصف امام علی(ع) چنین می‌گوید: «ای روزگار! کاش می‌توانستی همۀ قدرت‌هایت را، و ای طبیعت! کاش می‌توانستی همۀ استعدادهایت را در خلق انسانی بزرگ، نبوغی بزرگ و قهرمانی بزرگ جمع کنی و یک بار دیگر به جهان ما یک «علی» دیگر بدهی».
4- مسیحی‌ای که دیگر جز از علی (ع) ننوشت، ایسنا، 16/8/93.
5-جرج جرداق درگذشت،  شفقنا (پایگاه بین‌المللی همکاری‌های خبری شیعه) 14 /8/ 93.
6-  جورج جرداق نویسنده و اندیمشند مسیحی بدرود حیات گفت، تابناک، 14/8/93.
7- آخرین سخنان و تصاویر جورج جرداق، ایسنا، 19/8/93.
8 - جرج جرداق درگذشت، همان.
9-  جورج جرداق نویسنده و... همان.

محمود فاضلی



 
  
نام

پست الكترونيك
نظر شما
کد امنیتی

 

 

       تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.