محسن كاظمی در گفت و گو با پایگاه خبری حوزه هنری:
یك پژوهشگر تاریخ معاصر گفت: خاطرات را باید غنی سازی ادبی كنیم تا خواننده بیشتری پیدا كنند.
نویسنده «خاطرات احمد احمد» درباره موضوع اقتباس ادبی به خبرنگار پایگاه خبری حوزه هنری گفت: اقتباس درجات مختلفی دارد، اقتباس صددرصد اتفاق نمی افتد اما درجات مختلفی از عالی تا پایین داریم. من به این قائلم كه اقتباس در فضای هرمنوتیك نوعی قرائت جدید از اثر و كاری است كه قبلا صورت گرفته. یك كارگردان و فیلم نامه نویس قرائتی از یك كار دارد و افراد دیگر قرائت های دیگری از آن دارند؛ كما این كه در موضوعات تاریخی می بینیم كه قیام عاشورا یك بار به شكل «روز واقعه» ساخته می شود و یك بار دیگر به شكل «مختارنامه».
وی ادامه داد: امر مطلقی در این زمینه اتفاق نمی افتد. ما در تاریخ می گوییم هیچ واقعه تاریخی قابل تكرار و بازسازی كامل نیست. ما فقط تلاش میكنیم كه به واقعیت واقعه نزدیك شویم. در كار تاریخ و مستند عینیت صددرصد تحقق نمییابد و در امر اقتباس عینیت ضعیفتر ار كار تاریخ است.
كاظمی اظهار كرد: رمان و داستان اصل و اساسشان بر تخیل است و با طرح و پیرنگی كه می ریزند، با ذائقه امروز پیش می روند و جذاب تر است اما لباس خاطره ما می تواند لباس آراسته ای باشد كه خوانندگان به خواستگاری اش بیایند و خوانده شوند. زبان تاریخ یك زبان تلخ و خشك و آزاردهنده است. الان سواد تاریخی مردم ما از كتاب ها نیست بلكه از تعزیه و تئاتر و فیلم است.
وی همچنین ادامه داد: در تاریخ شفاهی این امكان وجود دارد كه ضمن این كه ماهیت تاریخی خودش را حفظ می كند و اصالت كار محفوظ است، خودش را به زبان عامه مردم نزدیك كند. یكی از شعارهای اصلی تاریخ شفاهی دموكراتیك بودن آن است و زبان توده هاست. چرا اقبال نسبت به تاریخ شفاهی بیشتر از خود تاریخ است؟ چون تاریخ شفاهی از زبان توده ها گفته می شود. با توجه به این مسائل، اقتباس از تاریخ شفاهی می تواند بسیار راحت تر باشد. خاطرات نیاز دارند غنی سازی ادبی شوند، باید پرداخت خوبی روی آن ها صورت بگیرد كه خواننده بتواند و مشتاق باشد كه آن را دستش بگیرد.
نویسنده یادداشت های سفر شهید صیاد شیرازی در عین حال تاكید كرد: یك نكته مهم در اقتباس این است كه هم فیلم سازها نیاز دارند كتاب های ما را بخوانند و هم ما باید فیلم های آن ها را ببینیم. باید هردوی ما مخاطب شناسی كنیم؛ هم فیلم آن ها ابزار كار ماست و هم كتاب ما ابزار كار آن هاست.
محسن كاظمی با طرح این سوال كه چرا در برخی جوامع وقتی فیلم های اقتباسی ساخته می شود، از آن ها استقبال نمیشود؟ گفت: من فكر می كنم این اتفاق به دو دلیل رخ می دهد؛ تنگناها و محدودیتهای اولیه و ثانویه. محدودیتهای اولیه عبارت است از نداشتن مهارت و تخصص كافی و كادر مجرب. مراكزی چون حوزه هنری باید به این پرسش پاسخ دهند كه در زمینه ارتقای مؤثر اثر چه كردهاند، چه كادرها و نیروهایی را برای این مهم تربیت كردهاند. اما محدودیت های ثانویه كه خیلی هم مهم اند ناشی از نگاه ایدئولوژیك و بسته هستند. چنین نگاهی وقتی بر خاطره نگاری و تاریخنگاری آسیب میزند، بر سینما و بالطبع به جریان اقتباس لطمه وارد خواهد كرد.
وی اظهار كرد: در جوامع ایدئولوژیزده چون فضا باز و آزاد نیست، تعاطی و تعامل اندیشه صورت نخواهد گرفت، كار و نگره تك بعدی خواهد بود و امكان بالندگی یك نویسنده و كارگردان بهوجود نخواهد آمد. باید اجازه دهیم كه فیلم ها و كتاب ها ساخته و نوشته شوند و حتی اگر نقدی به آن ها وارد است اجازه بروز بیابند.
این فعال عرصه خاطره نگاری و تاریخ شفاهی ادامه داد: به نظر می رسد حوزه هنری ابتدا باید وارد یك جریان خودانتقادی شود و فراز و فرودش در عرصه سینما را واكاوی نماید. چنین جسارتی در حوزه سراغ و انتظار است.
وی ادامه داد: در كنار تمام این ها، باید اجازه داده شود صاحب نظران درباره این موارد حرف بزنند. باید جلساتی گذاشته شود، بین ما و سینماگران تعاملی برقرار شود كه هم ما حرف های همدیگر را بشنویم، ما توانایی ها و محدودیت های آن ها را بشناسیم و آن ها هم بدانند چه ظرفیت هایی در اقتباس وجود دارد. یكی از موانعی كه باعث می شود فیلم سازها به سمت اقتباس نیایند محدودیت هایی است كه اقتباس دارد. با تعامل و هم اندیشی می توانیم این محدودیت ها و ظرفیت ها را بشناسانیم.
محسن كاظمی با اشاره به این كه جریان اقتباس امروز تشنه هم اندیشی میان تولیدكنندگان متن و تولیدكنندگان فیلم است، گفت: اقتباس یك كار میان رشته ای است. ما برای كارمان و آن ها برای كارشان، نیاز متقابل به یكدیگر داریم. این یك وضعیت بینارشته ای است، لازم نیست من فیلم نامه نویس یا آن ها مستندنگار شوند بلكه باید حوزه های همدیگر را بشناسیم. در برخی از فیلم های مستند یا كارهای تاریخی این اتفاق می افتد كه تاریخ نگار و مشاور كنار فیلم ساز است و این باعث موفقیت فیلم می شود.
این پژوهشگر بیان كرد: من الان یادم می آید كه خیلی در كارهای مستند دخالت داشتم مثل روزهای خاكستری، فریادهای خاموش، انقلاب به نام خدا و ... من مشاور تاریخی این كارها بوده ام و آثار موفقی هم بوده اند، بنابراین این شیوه می تواند در كیفیت اثر موثر بیفتد.
وی افزود: مسئله دیگری هم كه وجود دارد و گاهی باعث دلخوری می شود این است كه در بعضی از موارد، اقتباس ها بدون اجازه انجام می شود. اقتباس بدون اجازه، عدم رعایت حقوق فرد و ندیدن زحمت كسی است كه برای این كار تلاش كرده است. بعضی از افراد كسر شانشان می آید كه به منابعی كه مورد استفاده قرار داده اند اشاره كنند. در چنین حالتی ممكن است اشتباه های فاحشی هم رخ بدهد، در حالی كه اگر منبع اصلی را ذكر می كردند آن اشتباه به نام آن ها ثبت نمی شد و این یكی از محاسن ذكر منبع است.
كاظمی در پایان تاكید كرد: وظیفه مورخ این است كه سره را از ناسره تشخیص بدهد و اشتباهات را به حداقل برساند. اگر فیلمی با ذكر منبع، اقتباس كند در صورت وجود اشكال و نقص، خود را از زیر بار سؤالات نجات خواهد داد. همان طور كه وقتی استنادات یك كتاب تاریخی زیاد شود به اعتبار كار افزوده می شود، وقتی در فیلم هم به این استنادات ارجاع شود به اعتبار كار می افزاید و نشان می دهد كه برای آن كار تحقیق و پژوهش شده است؛ به ویژه در كارهایی كه با مردم سر و كار دارند، اگر به منابع استناد نشود، به شعور مردم توهین می شود.
منبع: پایگاه خبری تحلیلی حوزه هنری