هفته نامه تاريخ شفاهي
 



 
          شماره 178    |    16 مهر 1393

   


 



هوگو چاوز: زندگی اول من

صفحه نخست شماره 178

هوگو چاوز: زندگی اول من
در گفتگو با ایگناسیو رامونت
انتشارات وادل
کاراکاس، ونزوئلا: 2013


 Hugo Chavez: Mi primera vida
Coversaciones con Ignacio Ramonet
Hermanos Editoress Vadell
Caracas –Venezuela: 2013

کتاب «هوگو چاوز: زندگی اول من» نوشته ایگناسیو رامونت٬ روزنامه‌نگار فرانسوی- اسپانیایی در واقع مصاحبه‌های نویسنده با هوگو چاوز رهبر فقید ونزوئلا است که به یکی از پرفروش‌ترین کتاب کوبا و آمریکای لاتین تبدیل گردیده است. ایده این کتاب برداشتی از کتاب صد ساعت گفتگو با فیدل کاسترو رهبر انقلاب کوبا و رئیس جمهوری سابق این کشور است. کتاب یاد شده نتیجه سه سال و 200 ساعت گقتگو با شخص چاوز بوده است.


بحث در مورد کتاب در ابتدای دیدارهای نویسنده با چاوز طوری پیش رفت که یک روز چاوز به نویسنده کتاب این پرسش را مطرح کرده است که «چرا کتابی به مانند کتاب کاسترو در مورد من وجود ندارد؟» کتاب از تولد تا ریاست جمهوری وی در سال 1998 اختصاص یافته است. وی در این کتاب 14 سال ریاست جمهوری‌اش، تاریخ کشورش و تغییرات در آمریکای لاتین را مورد توجه قرار داده است. کتاب اگر چه متن گفتگوهای مفصل با وی است اما مختص تاریخ ونزوئلا نیست، بلکه متعلق به تاریخ آمریکای لاتین است. کتاب در شصتمین سالگرد تولد وی وارد بازار نشر کتاب کوبا شد. آقای ابل پریتو Abel Prieto مشاور رئیس جمهوری کوبا معتقد است «کتاب چاوز یک موفقیت برای نویسنده آن محسوب می‌شود». کتاب پیش از کناره‌گیری از قدرت از سوی چاوز نوشته شده است. در آغاز این مصاحبه‌ها، نویسنده کتاب هرگز تصور نمی‌کرده است کتابش در این حد جذاب شود. برای نویسنده همچنین قابل تصور نبود که مرگ وی خیلی زود فرا برسد و در آن زمان هنوز نگرانی‌هایی برای حال جسمانی چاوز وجود نداشته است.

کتاب از غم و اندوه از دست دادن رهبر ونزوئلا با چنین قد و قواره‌ای نوشته شده و در اختیار علاقه‌مندان قرارگرفته است. مصاحبه‌ها در خصوص دوران کودکی، پسرک فقیر در فضای داخلی این کشور و خاطراتی از شیرینی‌های مادر بزرگ و فروش آن در خیابان‌ها است. چاوز طبیعتی سرکش داشته استو از دوران نوجوانی شخصاً شاهد اعمال بی‌عدالتی و ظلم و ستم در کشورش بوده است. در مدرسه به بازی بیسبال علاقه‌مند بوده و در محله و در میان هم سن و سال‌های خود نقش رهبر را ایفا کرده است. از دوران جوانی علاقه‌مند به آثار بزرگ کلاسیک، مجلات و رسانه‌ها بوده است. او شاهد رویدادهایی ناشی از بی‌ثباتی و آشفتگی‌های زیاد در کشورش بوده است.


وی در 28 ژوئیه 1954 در منطقه روستايی «سابانتا» در غرب ونزوئلا به دنيا آمد. والدين او، معلم مدرسه بودند و او دومين فرزند خانواده در بين شش برادرش بود. هوگو در مدرسه دولتی تحصيل کرد و در 1972 و در سن 17 سالگی و پس از گذراندن دوران تحصیلی خود به آکادمی علوم نظامی در کاراکاس رفت. وی پس از فارغ‏التحصیلی از آکادمی، به عضویت واحد مبارزه علیه شورشیان ارتش ونزوئلا درآمد.کتاب همچنین حکایت‌های شخصی و منحصر به فرد وی است و به ورود چاوز به آکادمی نظامی از جایی که وی عملاً به روی صحنه سیاست ونزوئلا وارد شده اشاره دارد. وی با آموزش و پرورش از پدر و مادر، معلم خود و تاثیرپذیری از رهبر انقلاب بولیواری به این مسیر کشیده شده است. چاوز در این دوره به موضوعاتی همچون تاریخ، سیاست و فلسفه بسیار علاقه‌مند بود.


قبل از به عهده گرفتن منصب دولتی، به عنوان يک سرباز چترباز و معلم تاريخ در دانشکده افسری مشغول به کار شد. علاقه وی به امور نظامی به عنوان یک شورشی جوان، موجب آشنایی وی با سیمون بولیوار قهرمان ملی آمریکای لاتین(1) می‌شود. سپس قیام‌های چاوز، شکست‌ها و پیروزی‌های وی مورد توجه نویسنده کتاب است. بخش دوم کتاب به تاریخ معاصر ونزوئلا اختصاص یافته است. سیاست، زندانی شدن چاوز، عفو وی، اولین دیدار با فیدل کاسترو، کمپین انتخاباتی، ریاست جمهوری، مبازرات انتخاباتی و پیروزی‌هایش مورد توجه نویسنده بوده است.


چاوز پس از آزادی از زندان، با تأسیس حزب جمهوری پنجم به فعالیت‌های سیاسی پرداخت. نام چاوز برای نخستین بار در 1992 بر سر زبان‌ها افتاد، هنگامی که کودتایی نافرجام را بر ضد رهبر وقت «کارلوس آندرس پرز» برنامه ریزی نمود. او پیش از افتادن در زندان، در جلوی دوربین‌های تلویزیونی به صراحت گفت که کودتایش برای حالا ناموفق بوده است. این سخن او هواداران بسیاری برایش در میان فقیران ونزوئلا پدید آورد، چرا که مردم فرودست ونزوئلا در آن هنگام بر این باور بودند که دولت وقت فاسد است و به آن‌ها توجهی نمی‌کند. وی با استفاده از مهارت خود در سخنوری و قدرت کاریزماتیک خود در بین توده مردم، در 6 دسامبر سال 1998 به عنوان رئیس جمهور ونزوئلا انتخاب شد.(2) وی در سال 1999 به طور رسمی قدرت را در اختیار گرفت و دست به اصلاحات گسترده سیاسی و اقتصادی زد.


نگارش کتاب در دوره 2008 الی 2010بطول انجامیده است. نویسنده در مصاحبه با رسانه‌های بین‌المللی در مورد کتابش تاکید دارد: «کتابش نوعی چاپلوسی نیست بلکه صادقانه است. وقتی شما برای صد ساعت گفتگو می‌کنید شما می‌توانید هرچیزی را پنهان کنید». کتاب به بررسی موضوعات سیاسی، فکری و جامعه شناختی چاوز اختصاص یافته است.


بخشی از رسانه‌های بین‌المللی از چاوز به عنوان «یک مرد شکست ناپذیر» نام می‌برند که به افکار خود و مردم خود و عشق بزرگش یعنی کشورش وفادار ماند اما گروهی دیگر از رسانه‌های غربی و آمریکایی از او به عنوان ««سرکرده حقیر ونزوئلائی» (نیویورک تایمز)، «یک مردم‌فریب» (مجله تایمز) و یا «مردم‌فریبی محبوب» (وال‌استریت) نام بردند، اما اکثریت مردم کشورش از چاوز به عنوان قهرمان ملی و رهبر انقلاب بولیواری این کشور یاد می‌کنند. چاوز ثروت عظيم نفتی کشورش را صرف اجرای برنامه‌های اجتماعی، ازجمله بازارهای مواد غذايی دولتی، طرح مسکن عمومی، کلينيک‌های درمان رايگان و برنامه‌های آموزشی می‌کرد. در دوره رياست جمهوری چاوز، افزايش درآمدهای نفتی کشور ونزوئلا بی‌سابقه بود و ميزان فقر در کشورکاهش يافت. از دیدگاه وی، زمانی که نخبگان حاکم جامعه مبتلا به فساد هستند، ارتش باید در خدمت طبقه کارگر قرار گیرد. یکی از اقدامات مهم وی در راستای سیاست‌های ضدلیبرالیستی وی، ملی‌کردن صنایع بزرگ و کاهش قدرت شرکت‌های چندملیتی بود که نقش مهمی در افزایش ثروت طبقه فقیر ونزوئلا داشت. چاوز با ایده حمایت نظامیان از توده مردم، کنترل بیشتری را بر درآمد‌های نفتی ونزوئلا اعمال کرد و از آن برای اجرای برنامه‌های سوسیالیستی خود از جمله اعطای مسکن به توده فقیر و کمک‌های اجتماعی به آنها استفاده کرد.


ونزوئلا به دلیل گنج‌های زیر زمینی افسانه‌ای، به ویژه سوخت‌های فسیلی، کشوری بسیار غنی است. اما نخبگانی که رهبری کشور را به دست داشتند و شرکت‌های چند ملیتی تقریباً بر تمامی این ثروت‌ها تسلط داشتند تا سال 1999 دولت‌های پیاپی آن کشور، از دموکرات‌های مسیحی گرفته تا سوسیال دموکرات‌ها، هریک فاسدتر از دیگری و تسلیم حکم بازار، هرچه به دستشان می‌رسید را به بخش خصوصی وا می‌نهادند. بیش از نیمی از اهالی ونزوئلا در زیر خط فقر روزگار می‌گذراندند. چاوز عزم سیاسی را راهبر خویش کرد، بازارها را از پا انداخت و تهاجم نئولیبرالیسم را باز ایستاند و سپس دولت را به لطف همگامی توده‌ها توان بخشید تا مالک بخش‌های استراتژیک اقتصاد شود. او حاکمیت ملی را اعاده کرد و در پی آن به توزیع مجدد ثروت ملی به نفع خدمات دولتی و محرومان پرداخت. دولت چاوز 2‌/‌43‌% بودجه کشور را به سیاست‌های تأمین اجتماعی اختصاص داده بود. نتیجه آن که میزان مرگ میر کودکان اینک به نیم درصد کاهش یافته، بیسوادی ریشه کن شده و شمار آموزگاران مدارس به پنج برابر رسید. کمیسیون اقتصادی آمریکای لاتین و منطقه کارائیب گواهی داد که در آمریکای جنوبی، ونزوئلا کشوری است که از سال 1996 تا سال 2010 بیش از تمام کشورهای دیگر منطقه میزان فقر را کاهش داده است.


وی همچنین با اتخاذ سیاستی که از سوی کارشناسان «دیپلماسی نفتی» لقب گرفت، اقدام به فروش نفت با بهای کمتر و تسهیلات ویژه به کشور‌های برادر آمریکای لاتین کرد.چاوز با درآمد‌های نفتی ونزوئلا، اوراق قرضه بسیاری از کشور‌ها از جمله برزیل و آرژانتین را خریداری کرد و توانست حمایت‌های سیاسی این کشور‌ها در مجامع مختلف بین‌المللی را به همراه داشته باشد. طرح همه‌پرسی هوگو چاوز برای افزایش حقوق بومیان و زنان این کشور و ارائه خدمات اجتماعی برای توده مردم که با 72 درصد رای موافق به تصویب رسید، محبوبیت زیادی را برای وی به همراه داشت.نیویورک تایمز گزارشی درباره دردسرهای گذران زندگی در ونزوئلا به‌چاپ‌رساند و نوشت:«چاوز اکثریت مهمی از مردم را به لطف شخصیت استثنائی، استفاده لگام‌گسیخته از منابع دولتی و توانائی خود در باوراندن اینکه انقلاب سوسیالیستی هستی آن‌ها را بهبود خواهد بخشید» همراه و همگام مدعای خویش ساخت.(3)


با انتخاب «نیکلاس مادرو» پروژه چاوز ادامه یافت. مخالفان راستگرایش تصور می‌کردند که با مرگ وی، چاوز پایان خواهد یافت اما عملا چنین نشد. نویسنده در کتابش پیش‌بینیکرده است سیاست‌های مترقیانه چاوز در حاکمیت کنونی ونزوئلا نیز ادامه خواهد یافت.کتاب 700 صفحه‌ای «هوگو چاوز: زندگی اول من» علاوه بر زبان‌ اصلی (اسپانیایی) به زبان انگلیسی، آلمانی و پرتغالی نیز ترجمه شده است. کتاب برای اولین بار با حضور مادورو رئیس جمهوری ونزوئلا و در روز تولد چاوزوارد بازار نشر گردید. مصاحبه‌ها و خاطرات چاوز یک سرنوشت فوق‌العاده جذاب است که در ونزوئلا و آمریکای لاتین بازتاب وسیعی داشته است.



1- سيمون بوليوار (1830– 1783)، رهبر انقلابي جنبش‌های رهائي بخش آمريکای جنوبي خواستار اتحاد کشورهای از استعمار رسته آن خطه بود. هوگو چاوز خود را پیرو آرمان بولیوار می‌دانست.
2- چاوز در 6 دسامبر 1998 به عنوان کانديدای اصلاح‌طلب و جوان‌ترين رئيس جمهور کشورش با به دست آوردن 56 درصد آراء انتخاب شد و در 2 فوريه 1999 پست رياست جمهوی را به عهده گرفت.چاوز طی دوران خدمت خود در ارتش ونزوئلا یک نیروی انقلابی درون سازمان ارتش ونزوئلا ایجاد کرد و در سال 1992 کودتایی نافرجام جهت سرنگونی کارلوس اندرس پرس رییس جمهوری وقت ونزوئلا ترتیب داد که البته دستگیر شد.او پس از سپری کردن دو سال در زندان از سوی رافائل کالدرا رییس جمهوری وقت ونزوئلا مورد عفو قرار گرفت.از این زمان به بعد او از نظامی‌گری فاصله گرفت و وارد عرصه سیاست شد.وی با استفاده از تبحر خویش در امر سخنوری و شخصیت کاریزماتیکی که به محبوبیت وی میان مردم می‌افزود، به عنوان یک رهبر چپ‌گرا در انتخابات ریاست جمهوری سال 1998 شرکت کرد و به عنوان رییس جمهوری برگزیده شد.چاوز پس از در اختیار گرفتن این مقام دست به اصلاحات گسترده‌ای در شئون سیاسی واقتصادی ونزوئلا زد. این اصلاحات مبنای قضاوت طرفداران و مخالفان چاوز درباره سیاست‌های وی طی دوران ریاست جمهوری‌اش شد.طرفدارانش وی را رهبری مردم گرا و قهرمان فقرا و در مقابل منتقدان، چاوز را مردی مخالف سیاست‌های اقتصادی می‌دانند. چاوز بویژه در مقام یکی از منتقدان سیاست‌های آمریکا و اروپا در آمریکای جنوبی ظاهر شد و تمام همتخویش را متوجه اتحاد و همبستگی میان کشور‌های آمریکای لاتین و جهان سوم کرد.او یکی از طرفداران فیدل کاسترو رهبر کوبا بود و از تصمیمات اقتصادی و سیاسی وی حمایت می‌کرد.چاوز اما در دور اول ریاست جمهوری خود بر ونزوئلا دوران پر تلاطمی را سپری کرد.چاوز در سال 2002 از یک کودتا و اقدام به آدم ربایی جان سالم به در برد و توانست خود را در مقام رییس جمهوری حفظ کند.او همواره آمریکا را به طرح ریزی و اقدام به برپایی این کودتا متهم می‌کرد. در اواخر سال 2005 نیز حامیان هوگو چاوز در پی یک پیروزی قاطع بر مخالفان، اکثر کرسی‌های مجلس ملی ونزوئلا را از آن خود کردند.چاوز پس از پیروزی در انتخابات 3 دسامبر 2006 برای شش سال دیگر به ریاست جمهوری ونزوئلا برگزیده شد. با تصويب يکقانون جديد، مدت رياست جمهوری در ونزوئلا را از پنج سال به شش سال افزايش داد.با افزايش قدرت چاوز، تبديل به مشهورترين رهبر چپ‌گرا نيمکره غربی شد و با ايجاد برنامه‌های اجتماعی، حمايت مردم فقير کشورش را به دست آورد.
3- 13 دسامبر 2013.

محمود فاضلی



 
  
نام

پست الكترونيك
نظر شما
کد امنیتی

 

 

       تمام حقوق اين نشريه متعلق به سايت تاريخ شفاهي ايران [oral-history.ir] است.