تشکلهای دینی مشهد بعد از کودتای 28 مرداد
|
آن طور که منابع نشان میدهند، بعد از کودتای 28 مرداد 32، اوضاع کشور به کلی دگرگون شد. در گام نخست طرفداران محمد مصدق دچار محدودیتهای بسیاری شدند. در مشهد طرفداران شاه و نظامیان از بیت آیتالله میرزا احمد کفایی حرکت کرده و در شب 29 مرداد در خیابانها به پایکوبی و شادی پرداختند. آیتالله کفایی دستور اکید داده بود که کسی به آیتالله کلباسی اهانت نکند و حتی افرادی را برای نگهبانی از منزل ایشان گماشت. با این احوال تشکلهایی مذهبی مشهد هم که طرفدار دکتر مصدق و ملی شدن نفت بودند، از تیررس سلطنتطلبان بیامان نماندند و برای آنها نیزمحدودیتهایی ایجاد گردید. در این میان هیأتهای مذهبی وابسته به آیتالله کفایی در تمام رویدادهای مهم و سرنوشتساز به طرفداری از سلطنت وارد عمل شده و محدودیتهای عمده برای نیروها و تشکلهای مستقل ایجاد کردند. به طوری که برخی از این تشکلها و عناصر عملاً از عرصه فعالیت باز ماندند. از آن جمله انجمن پیروان قرآن عابدزاده که بعد از بازداشت چهارماه خود را از عرصه مبارزه کنار کشیدند. کما این که خود عابدزاده نیز گویا متأثر از نواب صفوی رهبر جمعیت فدائیان اسلام در تهران، پیش از آن علیه مصدق موضعگیری کرده بود.(1) با این احوال عابدزاده موفق شد، کلاسها و برنامههای مراکز و مؤسسات آموزش دینی انجمن پیروان قرآن را به مدت 25 سال مدیریت و تداوم بخشد، تا این که ساواک نتوانست فعالیتهای مستقل و دینی آنها را تحمل کند. از این رو مدارس یکی پس از دیگری در سالهای 53-52 تعطیل گردید. البته عابدزاده برای این که مدارس در اختیار آموزش و پرورش قرار نگیرد، آنها را به حوزه علمیه واگذار کرد.
به این ترتیب در طول 12 سال بعد از سقوط رضاشاه تا کودتای 28 مرداد 32، حوزه علمیه مشهد فرصتی برای احیای مجدد به دست آورده بود. اما در طول این سالها با رحلت برخی بزرگان حوزه نظیر شیخ علیاکبر نوقانی، شیخ مرتضی آشتیانی، میرزامهدی اصفهانی، شیخ محمد نهاوندی و شیخ علیاکبر نهاوندی، برخی محافل و مجالس درسی دچار رکود گردید، به طوری که برخی مدرسین همچون شیخهاشم قزوینی علی رغم این که در حوزه نجف درس نخوانده بود، به ناچار روزی پنج درس(سه درس سطح و دو درس خارج) ارائه میکردند.(2) با این احوال برخی از طلاب زبده که طی سالهای آغازین آن دوره، مرحل سطح را تمام کرده بودند، ترجیح میدادند، راهی حوزه علمیه قم شوند. آیات سعیدی، خزعلی و نصرالهی از زمره این مهاجران بودند. البته تداوم این مهاجرتها ممکن بود، حوزه مشهد را با رکود مواجه کند. این بود که برخی از علما و فضلای مشهد از آیتالله سید محمدهادی میلانی که در کربلا مقیم بود، دعوت به عمل آوردند، به مشهد عزیمت نموده و ریاست حوزه آن را به عهده بگیرد. ایشان نیز در پی حمایت تشکلها و گروههای مذهبی از جمله پیگیریهای علی اصغرعابدزاده رئیس انجمن پیروان قرآن، این دعوت را پذیرفت. میلانی که مرجعی روشنفکر و آگاه بود، به سرعت مورد توجه نیروها و عناصر فعال سیاسی- مذهبی مشهد قرار گرفت و موقعیت بالایی به دست آورد. چنان که وقتی در 1336 جمعی از سران نهضت ملی مشهد نظیر محمدتقی شریعتی، حکیمی، علی شریعتی، عابدزاده و قاضی دستگیر و در زندان قزلقلعه تهران بازداشت شدند، با پیگیریها و به واسطه آیتالله بروجردی برخی از این دستگیرشدگان از جمله عابدزاده آزاد شدند.(3) به نظر میرسد که از همین سالهاست که به تدریج آیتالله قمی به اتفاق آیتالله میلانی در رأس نیروهای مذهبی مستقل از حکومت و تشکیلات آستانه به ایفای نقش پرداخته و مورد توجه نیروهای مذهبی نوگرا قرار گرفتند. این رویکرد آنان در تقابل با روش دو آیتالله پرنفوذ دیگر آیات میرزا احمد کفایی و فقیه سبزواری قرار داشت.
البته برخی جریانهای فکری دیگر نظیر جریان ضدفلسفی میرزامهدی اصفهانی که شاگردش آیتالله شیخ مجتبی قزوینی و انبوه طرفداران ضدفلسفی ایشان، آن را هدایت میکردند، در تقابل با اندیشههای نوگرایانه آیتالله میلانی-مرجع تقلیدی که از نیمه دوم دهه سی در مشهد مستقر شد، قرار داشتند. کما این که انجمن حجتیه هم که در آغاز به منظور مقابله با تبلیغات بهاییت شکل گرفت، با تمرکز بر مهدویت، ترجیح داد، خارج از عرصه سیاست و مبارزه ایفای نقش کند. و از همین روی غالباً با نیرهای انقلابی دهه چهل و پنجاه چالش داشت. در این میان جریان فکری متأثر از طاهر احمدزاده و فرزندان وی نیز حائز اهمیت بود. کما این که نقش گروه احمدزاده-پویان در تشکیل چریکهای فدایی خلق اواخر دهه چهل بیتأثیر از این جریان نبود. سایر جریانات دیگر فکری نظیر دکتر علی شریعتی و طرفداران غالباً دانشگاهی ایشان، جریان طرفداران نهضت امام که توسط برخی وعاظ انقلابی هدایت میشد. همچنین برخی جریانات تقلیدی متأثر از مراجع حوزه نجف، قم و نمایندگان وجوه شرعیه آنان در مشهد، که توسط برخی خاندانهای علمای برجسته هدایت میشد، و بالاخره برخی نشریات و نویسندگان مذهبی که در ذیل جریانات مذهبی فعالیت میکردند، حاکی از رونق بازار فعالیتهای فکری و مذهبی در مشهد دوران پهلوی دوم است. با عنایت به چنین فضای فکری متناقض و متکثری از جریانات فکری در مشهد، که در هیچ یک از شهرهاو مناطق کشور تالی نداشت، به نظر میرسد، زمان آن فرا رسیده که در قالب یک پژوهش گسترده، ماهیت و عملکرد آنها مورد بازکاوی قرار گیرد. به درستی میتوان وضعیت فکری مشهد را به معرکهای از جهان بینیها قیاس کرد، که هر جریانی در این شهر امکان رشد را پیدا کرده است.
۱ -مدرس صالح، صص98 و 208. ۲ -آرشیو تاریخ شفاهی و اسناد آستان قدس رضوی، مصاحبه با آقای کلابگیر، ص13. ۳-برای اطلاع بیشتر در این خصوص ببینید: رحیم روح بخش، آیتالله العظمی سیدمحمدهادی میلانی به روایت اسناد، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1387.
رحیم روح بخش roohbakhsh1965@yahoo.com
|