۱-کانون نشر حقایق اسلامی: این کانون پس از شهریور1320، از سوی استاد محمدتقی شریعتی در کسوت معلمی فرهنگ تشکیل شد. مهمترین هدف شریعتی از تأسیس آن، مبارزه با بدعتها و جریانهای مخالف در قالب نوگرای دینی بود. به تعبیری هدف اصلی مبارزه با حزب توده در قالب ارائه تفسیری نوین از دین بود. این تشکل بهتدریج بهعنوان پایگاهی برای عناصر نواندیش مذهبی، جوانان به خصوص دانشآموزان درآمد. به طوری که کانون به سرعت دامنه فعالیتهای فرهنگی و تبلیغی خود را گسترش داد. گفتنی است که در این سالها، فعالیتهای حزب توده در کشور به خصوص در مشهد شیوع یافته و از برخی از اقشار و طبقات اجتماعی یارگیری کرده بود، این موفقیت به علت شعارهای جذاب حمایت از زحمتکشان و کارگران و همچنین به دلیل خلأ فکری و ایدئولوژی فضای حاکم بود. به طوری که بسیاری از جوانان در معرض این تبلیغات قرار گرفته و از آن تاثیر میپذیرفتند. در آغاز استاد محمدتقی شریعتی یک تنه به مقابله با این جریان پرداخت و در کلاسهای درس و محافل مذهبی خویش به پرسشهای نسل جوان پاسخ داد. او سعی میکرد برتری اسلام بر مارکسیسم را ثابت کند. مدتی نگذشت که بسیاری از مخاطبان او تحتتأثیر تعلیمات و سخنان وی قرار گرفتند و حتی در برخی مدارس دانش آموزان، تمایل خود را به ایجاد کلاسهایی خارج از مدرسه برای آموزش و آگاهی اظهار داشتند. لذا جلسات سیّار بحث و گفتگو محدود به دانشآموزان، هر شب در منزل یکی از آنها آغاز شد. پس از مدتی با فرارسیدن ماه محرم، علاقهمندان به این مجالس، اعلامیهای برای مشخصکردن تاریخ و مکان برگزاری و شرح برنامه جلسات منتشر کردند. این امر موجب شد که جلسات دورهای، بهصورت علنی و عمومی مورد توجه قرار گیرد. این مجالس با استقبال مردم، بهویژه قشر تحصیلکرده نظیر فرهنگیان و همچنین تعدادی از بازاریان روبهرو شد. چندی نگذشت که جلسات کانون در منزل «طاهر احمدزاده» از اعضای فعال کانون بهصورت عمومی تشکیل شد و تا سال1323 به طور پراکنده ادامه یافت. تا این زمان هیچگونه مرامنامه و اساسنامهای برای کانون نوشته نشد و به تعبیری هنوز تشکیلات منسجمی وجود نداشت.
با این احوال به تدریج با استقبال از جلسات سیّار، دیگر منزل احمدزاده گنجایش جمعیت را نداشت. این امر عدهای از بازاریان و تجار علاقهمند به این جلسات را به فکر تهیه مکانی ثابت برای برگزاری مراسم بهصورت رسمی انداخت، که پس از تأیید شریعتی، با فراهمآمدن مکان ثابت، در سال۱۳۲۳، «کانون نشر حقایق اسلامی با هدف مقابله با نفوذ بیخدایی که از سوی کمونیستها ترویج میشد.» در مشهد بنیان گذاشته شد. از دیگر اهداف تأسیس کانون، بازگرداندن روشنفکران مسلمانی بود که از اسلام روی گردانده و به آغوش کسرویستها پناه برده بودند. ابتدا تمرکز کانون بر روی مسائل آموزشی و عقیدتی بود و نگاهی اصلاحطلبانه و نوگرایانه به دین داشت و با فعالیتهایی همچون تفسیر قرآن و نهجالبلاغه که در آن زمان، عملی بدیع و نامعمول بود، به جای صرفاً روخوانی آنها هدف خود را پی میگرفت. تا این که با شروع جنبش ملی نفت و حضور کانون در این حرکت اجتماعی و فراگیر، فعالیت آن از حالت فرهنگی و نظری صرف، به فعالیتی گستردهتر و حضور در عرصه سیاسی تبدیل شد. در خلال نهضت ملیشدن صنعت نفت، کانون به طرفداری از محمد مصدق و آیتا...کاشانی اهتمام ورزید و نشستها، راهپیماییها، و اعتراضهای سیاسی فراوانی را به سود جنبش ملیکردن نفت ترتیب داد. یک نکته قابل توجه اینکه استاد شریعتی در خلال اختلافات بین رهبران نهضت ملی شدن نفت به خصوص در ماجرای درخواست تمدید اختیارات مصدق، علی رغم نظر آیتالله کاشانی به عنوان رئیس مجلس، طرف دکتر مصدق را گرفت و پشتیبانی کانون را از نخست وزیر اعلام کرد. اما مهمترین اقدام کانون به همراه چند تشکل دیگر در همان چند ماه آغازین نخست وزیری مصدق در مشهد، برنامه ریزی و ساماندهی تعویض تابلوی شرکت نفت ایران و انگلیس» از سردرِ دفتر آن در خیابان طبرسی و نصب تابلوی جدیدشرکت ملی نفت ایران» به جای آن بود، که از آن میتوان به عنوان یکی از بزرگترین جشنهای تودهها در ملی شدن نفت نام برد.
2- انجمن خیریه حجتیه مهدویه: در همین سالها یک جریان مذهبی دیگری در ميان نيروهاي مذهبي نضج يافت، كه به سرعت موفق شد با یارگیری از عناصر سنتی، فعاليتهاي خود را گسترش داد. البته اين جريان چند صباحی بعد با محوریت بخشیدن به مبارزه با بهائيت، خود را از عرصه سياست كنار كشيد. شيخ محمود تولايي معروف به حلبي كه ازمبارزان دوره ملي شدن نفت و ازحاميان دولت ملي مصدق بود، در سال كودتا، با احساس خطر از رشد بهائيت در كشور، انجمن خيريه حجتيه مهدويه(1) را در مشهد جهت مبارزه تبليغاتي با بهائيت تاسيس كرد. وي از دانش آموختگان حوزه علميه مشهد و متاثر از مكتب ميرزا مهدي اصفهاني بود كه پیش از آن، مدتي هم در صدد مبارزه با صوفيه برآمده بود. کما این که در همین سالها و در خلال دهه بيست مبارزات پراكندهاي عليه بهاييان به راه انداخت، اما با اطلاع از برنامههاي گسترده و تبليغات سازماندهي شده آنان، به تشكيل انجمن حجتيه همت گماشت. اين انجمن به سرعت در برخي از شهرها و با حمايت نيروهاي مبارز و آگاه سياسي گسترش يافت. به طوري كه طي 25 سال فعاليت موفق شد، نيروهاي جوان بسياري را جذب و آنان را به مسائل اعتقادي آگاه سازد. در اين ميان نيروهاي انقلابي طرفدار نهضت روحانيت در دهه چهل نسبت به رويكرد غيرسياسي انجمن معترض بودند.
به هرحال فعاليتهاي انجمن حجتيه در شهرهاي كشور در سه محور: آمورش نيروها، يافتن افرادي كه به بهائيت گرويده اند و ارشاد آنان توسط مبلغين خاص قرار داشت. همه ساله سالروز تولد امام زمان با شكوه فراوان برگذار میشد و در تهران مدرسه علوي هم كه در سال 55، توسط علامه كرباسچيان تأسيس و توسط مرحوم روزبه اداره ميشد، ذخيره نيروي انساني و تبليغي آن محسوب ميگرديد. در همين سالها، شدت گرفتن مبارزات روحانيون ازيك سو و سكوت و آزادي عمل انجمن، نوعي سوء ظن عليه انجمن ايجاد كرد، كما اين كه امام خميني نيز از ادامه تأييد حلبي خودداري كرد. کما اینکه نيروهاي مبارز در مقابل انجمنيها استدلال میكردند كه اولاً خود رژيم حامي بهاييت است و دوم اين كه مبارزه با بهاييت، انحراف از مسير مبارزه با رژيم تلقي میشود.
3- انجمن پیروان قرآن:
نام و آوازه عابدزاده با مهدیه او پیوند تاریخی خورده است. البته پیشتر او را به عنوان بنیانگذار انجمن پیروان قرآن میشناسند. این انجمن را در سال 1323 به همت مرحوم حاج علی اصغر چراغچی باشی معروف به عابد زاده تشکیل شد. انجمن: «تشویق و ترغیب جوانان به دینداری، ناموسپرستی و دفاع از میهن، حفظ حقوق خود و جامعه، وادار نمودن جامعه به پیروی از علما و فقهای اثنی عشریه» را سرلوحه برنامههای خود قرار داد.(3) در یک معرفی مختصر، عابدزاده را میتوان مردی دیندار، زاهد پیشه، سخنور مذهبی، علاقمند و مروج دین، و فردی پر نیرو و با اراده در این راه معرفی کرد.
در نشریه گونهای(4) که به منظور بزرگداشت مرحوم عابدزاده، منتشر شده، برخی خاطرات و ناگفتهها از جایگاه و نقش ایشان سخن به میان آمده است، در این مطالب و مقالات، طی شرح مختصری از زندگی و اقدامات ایشان آمده است: مرحوم عابدزاده(1356-1290ش) از رجال برجسته دینی خراسان به شمار میرود. وی بواسطه مدیریت کارخانه کوچکی که در آن آیینههای کوچک جیبی با قاب حلبی منقش میساخت، با بازار و جامعه ارتباط نزدیکی پیدا کرد. در همین حرفه یک اتفاق ناخواسته، به او در پیشبرد برنامههایش کمک شایانی کرد. ماجرا از این قرار بود که در خلال جنگ جهانی دوم و دگرگونی اوضاع اقتصادی، قیمت حلبهایی که عابدزاده برای استفاده در کارخانه اش از سال پیش خریده بود، افزایش قابل ملاحظهای یافت. این بود که فرصت را غنیمت شمرد و در صدد اجرای نقشهای که از مدتها پیش در سر داشت، برآمد. او برنامه ریزی کرد این پول هنگفت را برای یک فعالیت مذهبی متناسب با شرایط سیاسی و اجتماعی مشهد به کار گیرد. نقشه وی از این قرار بود که به نام هر یک از حضرات چهارده معصوم بنایی مخصوص بسازد و آن مراکز را مکان فعالیتهای فرهنگی و آموزشهای دینی و محل برگزاری مراسم و اعیاد و سوگواریها قرار دهد. از این رو فرصت را غنیمت شمرد و با فروش آن حلبها، یک زمینی در کوچه باغ نادری خیابان علیای مشهد خریداری کرد. سپس شروع به احداث بنای «مهدیه» نمود. این مکان به علت نام و انتسابش به ساحت حضرت مهدی مورد توجه تودههای مذهبی قرار گرفت. لذا برای سازماندهی فعالیتها و برنامههای مورد نظر خویش انجمن دینی به نام «انجمن پیروان قرآن» تأسیس کرد. این انجمن با حمایت تودهها و بازاریان به سرعت شعب مختلفی در مشهد و حتی بعدها در برخی شهرها راه اندازی کرد. بناهای جدید در مشهد را نیز با انتساب به ائمه اطهار نام گذاری نمود. از آن جمله: عسکریه در خیابان سفلی، نقویه در خیابان امام رضا(ع)، جوادیه در خیابان طبرسی، کاظمیه در خیابان علیا، جعفریه در خیابان سفلی، باقریه در خیابان امام رضا(ع)، سجادیه در خیابان خواجه ربیع، حسینیه در ایستگاه سراب، حسنیه در محله سرشور، فاطمیه در خیابان سفلی و علویه در خیابان شاهرخ جنوبی یا مطهری جنوبی بعد از انقلاب. ناگفته نماند که احداث دو بنای دیگر به نامهای «محمدیه» و «رضویه» که بنا بود با وسعت بیشتری احداث گردد، با ممانعت ساواک ناتمام ماند. کما این که ایشان در احداث چندین مسجد از جمله: مسجد روستای نریمانی، مسجد رضویه در کوچه چهنو مشهد، مهدیه نیشابور و همچنین پی کنی حسینیه خراسانیهای در عراق در مسیر مرقد حر نیز مشارکت داشت. چنانچه بعدها چندین مهدیه نیز با الهام از بناهای ایشان در تهران و برخی شهرهای دیگر احداث گردید. ایشان در نظر داشت مراسم جشن ولادت و عزاداری هر یک از معصومین را در همان بنای ویژه آن معصوم برگزار کند.
هدف اصلی عابدزاده از تاسیس این مراکز، صرف نظر از برگزاری مراسمها و سخنرانیهای مذهبی، آموزش دینی به سبک مدارس به دانش آموزان بود. مثلا فاطمیه مرکز آموزش خواهران بود. عسکریه مخصوص آموزش بزرگسالانی بود که در طول روز به دلیل اشتغال فرصت فراگرفتن دانش را نداشتند. همینطور در سایر مراکز مذکور کودکان را آموزش میدادند. تربیت ریشهای نونهالان و آشنا ساختن آنان با قرآن در چارچوب مدارس مذهبی از اهم اهداف ایشان بود. عابدزاده با به کار گرفتن مدیران و معلمان متدین، سعی داشت دانش آموزان را به سنتهای مذهبی و آموزشهای دینی پایبند کند. در تمام این مؤسسات، شبها، زبان عربی برای کسانی که میخواستند به ادبیات عرب و قرآن آشنایی داشته باشند، آموزش داده میشد. درس صبحگاهی همه کلاسها، قرائت قرآن بود. حفظ سورههای قرآن، نقل داستانهای قرآنی، بیان نکتههای اخلاقی از قرآن از برنامههای اصلی کلاسهای کودکان بود. رسم بود که در بعد از ظهرهای ایام ماه رمضان، همه دانش آموزان را به طرز با شکوهی در مسجد گوهرشاد جمع کرده و به قرائت قرآن میپرداختند. این کلاسها از جنبههای مختلف حائز اهمیت بود: نخست از جنبه آموزشی این دروس در تقویت و تربیت دینی دانش آموزان نقش به سزائی داشت. تدوین کتب آموزشی به گونهای بود که دروس دینی و احادیث در اولویت قرار داشت. دوم از نظر پرورشی، این کلاسها باعث تحکیم شخصیت و ایجاد اعتماد به نفس و خود باوری دانش آموزان میشد. برگزاری نمازهای جماعت با نظم و مقررات خاص و با قرائت دعای فرج همراه بود. نکته دیگر، معماری مدارس از جهت دینی بود. نوع معماری اسلامی به علاوه تزیین کلاسها با سخنان ائمه و رهنمودهای قرآنی و حتی نقاشیها و تصاویر مرقدهای معصومین در مکه و مدینه بر فضای معنوی کلاس تاثیر داشت. بالاخره نکته بعدی، ارتباط نزدیک مدیران و معلمان این مدارس با اولیای دانش آموزان بود. به طور مرتب والدین دانش آموزان برای شرکت در مراسمهای مذهبی یا جشنها دعوت میشدند. همین طور از تدبیر ویژه مسئولان این مدارس جهت شناسایی و کمک دانش آموزان تهیدست باید سخن گفت. چنان که بعضاً خانواده و حتی خود دانشآموز متوجه آن نمیشدند.
از سایر برنامههای این مدارس میتوان به ایراد سخنرانیهای مذهبی به طور هفتگی اشاره کرد. خود عابدزاده منبری و سخنوری توانا بود. ایشان به اتفاق حاج عبدالرضا غنیان از یاران نزدیکش و از رجال برجسته آستانه و عضو مهم انجمن، نقش اصلی وعظ مجالس مذهبی را به عهده داشتند. بعضاً شرکتکنندگان در مراسمهای مهدیه اطعام نیز میشدند. حتی برنامهای برای اعانه به محرومان وجود داشت.
در پایان ناگفته نماند که پرآوازهترین برنامه سالیانه انجمن، برگزاری با شکوه جشن نیمه شعبان به مدت ده شب در مهدیه بود. اعضای انجمن یک ماه پیش از آغاز جشن برای آماده سازی اعم از: چراغانی، دعوت مهمانان، سخنران، گروه سرود، برنامه پذیرایی و...اقدام میکردند. مراسم از عصر روز چهاردهم ماه شعبان آغاز و سپس شب عید بعد از نماز و روز نیمه شعبان(صبح و عصر)، سپس شب بعدی و همین طور تا ده شب و در هر نوبت طبق دعوت نامههای توزیع شده، یک صنف و دستهای از آن جمله: فرهنگیان، بازاریان، روحانیون، دانشآموزان، ارتشیان، کارمندان، ورزشکاران و سایر طبقات شرکت کرده و پذیرایی میشدند. عابدزاده برای این انجمن نیز اساسنامهای تدوین کرد. هر چند در این اساسنامه، انجمن از ورود به مسائل سیاسی منع شده بود، ولی به مناسبتهای مختلف اعضای انجمن در مبارزات سیاسی دهه بیست و اوایل دهه سی به عنوان پشتیبانی مذهبی ورود میکردند. از آن جمله، در حمایت از نهضت ملی شدن نفت در حمایت از آیتالله کاشانی اهتمام ویژهای داشتند. کما این که در سال 1332 سید مجتبی نواب صفوی رهبر جمعیت فدائیان اسلام در سفر به مشهد به مهدیه عابدزاده و انجمن پیروان قرآن وارد شد و سپس در مراسم دعای ندبه که معمولاً هر صبح جمعه توسط عابدزاده در شبستان جنوبی مسجد گوهرشاد برپا میشد، شرکت جست. نقل شده که نفوذ کلام عابدزاده در خلال سخنرانیهایش فوق العاده بود، به طوری که در جلسات او، همه سراپا گوش میدادند. از دکتر علی شریعتی نقل شده که: «کاش من نفوذ کلام حاجی عابدزاده را داشتم.» بالاخره عابدزاده با چنین نقش و جایگاهی در خلال شروع انقلاب در سال 57 با اطلاع ناگهانی از تیراندازی به راهپیمایی و کشتار مردم توسط ماموران رژیم، سکته کرد و بعد از چند سال بیماری در سال 65 دار فانی را وداع گفت. پیکر او را طبق وصیتش در مهدیه به خاک سپرده شد.
این نکته نیز ناگفته نماند که فعالیت این تشکلها غالباً بیارتباط با علمای برجسته مشهد نبود. نقل است که برخی مواقع سران این تشکلها آقایان: حلبی، محمدتقی شریعتی و علی اصغر عابدزاده، به علمای مشهد مراجعه و در خصوص مسایل و برنامههای کاری، اوضاع سیاسی و حتی عزل و نصب مقامات محلی با آنان مذاکره میکردند. چنان که در این مراجعات معمولاً آیات: سیدیونس اردبیلی و فقیه سبزواری مورد توجه جریانات سنتی قرار داشتند، ولی آیتالله حسن قمی مورد رجوع احزاب سیاسی [تشکلهای مذهبی] قرار میگرفت.(5)
گفتنی است که در این دوره جریان اصلی مرجعیت یعنی آیتالله العظمی بروجردی در حوزه علمیه قم نسبت به ملی شدن صنعت نفت، موضعی احتیاطآمیز در پیش گرفت.(6) اما بدنه روحانیت از جمله برخی علمای برجسته شهرستانها از جمله: آیتالله محمدتقی خوانساری از قم، سیدعلی بهبهانی از اهواز، چهارسوقی از اصفهان، محلاتی از شیراز، شاهرودی از شاهرود، مازندرانی از بابل، شیخ محمدرضا کلباسی از مشهد ،(7) با صدور فتاوای (8)و اعلامیههایی از جنبش نفت حمایت کردند. در این میان آیتالله کلباسی مستقلاً و به عنوان یکی از طرفداران نهضت در مجمع ائتلافی جمعیتهای مؤتلف اسلامی مشهد شرکت جسته و به ایراد سخنرانی میپرداخت. ایشان غالباً در سخنرانیهای خود اشارهای به جنبش و لزوم پشتیبانی از ملیون ایراد میکرد.(9) ایشان باری لزوم کمک به دولت دکتر مصدق را مورد تاکید قرار داد: «الان حفظ بیضه اسلام منوط به وجود این شخص و همراهی و مساعدت به این نخست وزیر محبوب است و باید ثروتمندان از کمک مالی به دولت کوتاهی نکنند». همچنین از درخواست اختیارات یک ساله نخستوزیر پشتیبانی نمود و حتی به دولت پیشنهاد نمود از مقابله با جراید مخالف کوتاهی نورزد.(10)
۱ -براي اطلاعات بيشتر در باره اين انجمن رك به: عماد الدين باقي، در شناخت حزب قاعدين، قم، نشر دانش اسلامي،1362. ماهيت ضد انقلابي انجمن حجتيه را بشناسيم(اين كتاب فاقد مشخصات نشر میباشد). غلامرضا جلالي، انقلاب اسلامي در مشهد0،تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامي، 1390.
۲ -خاطرات آيت الله محمد علي گرامي، به كوشش محمدرضا احمدي، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامي، 1381، ص358
۳- هفته نامه دنیای اسلام ،ش17،16تیر 1323،ص6
۴-دستهای سبز: ویژه نامه بزرگداشت مرحوم استاد حاج علی اصغر عابدزاده، ستاد بزرگزاری جشنواره دستهای سبز، اداره کل آموزش و پرورش خراسان، دبیرخانه کارشناسی شوراها، نیمه شعبان(آبان ماه 1380). در این نشریه 20 صفحه ای دهها خاطره و عکس از شاگردان و ارادتمندان مرحوم عابدزاده آمده است0 ضمنا در آغاز به پایان نامه کارشناسی ارشد آقای موسی بذرکار با عنوان« اقدامات مرحوم عابدزاده در راستای اموز مذهبی» در رشته تاریخ و تمدن ملل اسلامی دانشگاه ؟ اشاره شده، که در شش فصل فعالیتهای مرحوم عابدزاده را مورد بررسی قرار داده است.
۵- مدرس صالح، نکوداشت نیم قرن تکاپوی علمی آیت الله سید میرزا حسن صالحی، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی، 1385،، ص 86
۶ - برای اطلاع بیشتر دراین خصوص، رک به: رحیم روح بخش، «آیت الله بروجردی و دوران ملی شدن صنعت نفت»، فصلنامه تاریخ معاصر ایران، سال 7، شماره 26، تابستان، 1382.
۷-محمد ترکمان، «نقد کتاب: مصدق و نبرد قدرت»، فصلنامه تاریخ و فرهنگ معاصر، سال 2، شماره 5.
۸-برای برخی از این فتاوای، رک به: روزنامه شاهد مظفربقایی، روزهای 14 و 16 بهمن 1329.
۹-مدرس صالح، ص 88
۱۰- آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، شماره بازیابی32646 و 31019
رحیم روح بخش
roohbakhsh1965@yahoo.com