فیلم مستند «جرقه (Spark)» دربارة گروهی از دانشجویان است که میکوشند حقیقتِ سیاست «یک گام بزرگ به جلو (Great Leap Forward)» (1) مائو را آشکار کنند که از سال ۱۹۵۹ تا ۱۹۶۲ جانِ دهها میلیون نفر را به علت گرسنگی گرفت.
از نظر فیلمساز هو جی (Hu Jie)، بیان حقیقت دربارة قحطی بزرگ چین وظیفهای مقدس است، هرچند سانسور دولتی و بیاعتنایی عمومی را به چالش میکشاند.
«جرقه»، آخرین فیلم آقای هو که تاکنون فقط در هُنگکُنگ بهصورت عمومی به نمایش درآمده است، ماجرای زندگی چهار دانشجو در مرکز چینیهای شهر لانژو (Lanzhou) است که در سال ۱۹۶۰، در اوج قحطی، دفتر نشر مجلهای زیرزمینی را تأسیس میکنند که آن قدرها دوام نمیآورد. این مجله که «جرقه» نام داشت، با جرأت بسیار، گرسنگی عظیم در حزب کمونیست را به باد سرزنش میگیرد و این حزب بیدرنگ دانشجویان را بازداشت میکند.
هو در مصاحبة تلفنی اخیر خود از منزلش واقع در نانجینگ (Nanjing) با سازمان خبری کریستینساینسمانیتور (Christian Science Monitor) گفت: «این مردم پشتیبانِ معنوی ملت برای زندهماندن در مسیری اصیل و روشن هستند. آنها نشان میدهند که نور و زندگی در تاریکی دورانشان و در ما وجود دارند.»
توصیه: دربارة چین چقدر میدانید؟ به مسابقة اطلاعات عمومی ما نگاهی بیندازید.
هرچند بسیاری از کهنسالان چینی به علت زندگی در سرتاسر دوران قحطی، دربارة آن رویداد اطلاعات بسیاری داشتند، حتی تا بیش از نیمقرن بعد، بحث و گفتوگو دربارة دوران قحطی ممنوع بود.
سیاستِ «یک گام بزرگ به جلو» مائو زدونگ (Mao Zedong) سهمیة برداشت ناممکن را عرضه کرد و با روشهای کشاورزی ناموفق اتحاد جماهیر شوروی آزمایش شد. هنگامیکه میزان محصولات با میزان سهمیهها ناهمخوان شد، مقامات کمونیست دهقانانی را آزار و اذیت کردند که مائو آنها را متهم به پنهانساختن موادغذایی ساخت. به موازات، دهقانانی را که برای جستوجوی موادغذایی تلاش میکردند، آزار دادند و کشتند ـ و همه بهعنوان نواحی غلهخیز دولت، ذخیره داشتند و ملت موادغذایی را صادر میکردند.
در آن زمان، گرچه اجساد در امتداد خطوط راهآهن پخشوپلا بودند، به کسانی که آشکارا وجود قحطی را میپذیرفتند، برچسب «ضدانقلابی» یا «راستگرا» میزدند و آنها را مجازات میکردند.
میزان تلفات دقیق هنوز نامشخص است. در سالهای اخیر، برخی از پژوهشگران براساس بایگانیهای دولتی به تعداد ۳۸/۷ میلیون مرگومیر اشاره کردهاند که بنا بر منابع موجود، با هیچگونه انکار رسمی مواجه نشده است. سالهای متمادی، حزب کمونیست این دوره را «سهسال در معرض بلایای طبیعی» مینامید. بهتازگی این عنوان در حزب کمونیست و متون دولتی به صورت «سهسال سختی» اصلاح شده است.
این که این بازنگری و اصلاح به سبب اقدامات کارشناسانی، مانند یانگ جیشنگ (Yang Jisheng)، نویسندة کتاب سنگ قبر ـ مطالعهای جامع در زمینة قحطی که اولینبار در سال ۲۰۰۸ در هُنگکُنگ منتشر شد ـ است یا فیلم مستند فیلمسازی همچون هو که در برابر روایت رسمی مقاومت میکند، هنوز مشخص نشده است.
در سال ۲۰۱۲ کتاب سنگ قبر را به انگلیسی ترجمه کردند. در قطعهای که همان سال در صفحة مقابل صفحة سرمقالة روزنامة «نیویورک تایمز» منتشر شد، آقای یانگ نوشت که روایت کامل قحطی ممکن است «... مشروعیت حزب حاکم را تضعیف کند که به میراث سیاسی مائو وابسته است، گرچه این میراث، یعنی نظام کمونیستی خودکامه، علت ریشهای قحطی بود.»
«شیطانی و مرگبار»
هو میگوید، بدون توصیفات درست یا آموزش دربارة دوران قحطی، مقیاس این فاجعه برای چینیهای امروزی که با آسمانخراشها، قطارهای سریع و گوشیهای تلفن همراه آیفون مأنوس هستند، «نزدیک به تصورناپذیر» است.
«هیچگونه نگرش یا توجه انسانی در قحطی وجود ندارد ... نزاعِ بین مردم شیطانی و مرگبار بود. و این اتفاق زمانی روی داد که چین در جنگ نبود، بلکه در صلح و آرامش بود. خشونت تحمیلی وجود نداشت. آن جهنم به سبب تبلیغ ایدههای نادرست و زیانبار بود.»
هو در محافل هنری چینی به سبب فیلمهایی شناخته شده است که صرفاً داستانی اخلاقی نیستند، بلکه بیان اعمال ناآگاهانة مردم به هنگام مخاطرات و خطرات شدید هستند. فیلم «در جستوجوی روح لین ژائو(Searching for Lin Zhao’s Soul)» وی که به بررسی زندگی نویسندهای جوان و منتقدان مائو میپردازد، در سال ۲۰۰۶ تبدیل به اثر موفق مخفیانهای در چین شد که در نمایشهای خصوصی دستبه دست در میان دوستان میچرخید.
فیلم «جرقه» ماجرای زندگی دو یانگ هوآ (Du Ying Hua)، رئیس حزب محلی را ترسیم میکند که پشتیبان و طرفدار دانشجویانِ دستاندرکار در مجله بود و با پذیرش مخاطرات بزرگ برای خود، در پنهانسازی و تغذیة اطلاعاتی به آنها یاری میرساند. هو میگوید: «در آن زمان، اینگونه فعالیتها نادر بودند.»
بخش عمدهای از فیلم، با اتخاذ روش تاریخ شفاهی، به مصاحبه با مردم عادیِ بازمانده از قحطی پرداخته است و نیز در جایجای آن مصاحبه با افرادی گنجانده شده است که سردبیران و نویسندگان مجله را میشناختند. هو میگوید، شیانگ چنگ ژیان (Xiang Cheng Jian)، یکی از سردبیران پیشین مجلة «جرقه» که هنوز هم در قید حیات است، آمادگی دارد تا برای فریادزدن علیه قحطی هر کاری انجام بدهد. «او خود را تخممرغی در برابر صخره ساخته است، در بین مردم ما این گفته به معنای آن است که او بسیار دلیر و شجاع است.»
هو میگوید، از نسلی با «تجربة بسیار غنی»، از انقلاب فرهنگی تا سیاست «درهای باز و اصلاحات» تِنگ شیائوپنگ (Deng Xiaoping) (2) آمده است که راه را برای ایام رونق فعلی کشور چین هموار ساخت.
مُبلِغ نظامی
هو جی، متولد نانجینگ ـ محل زندگی فعلی وی ـ، در سال ۱۹۷۷ به خدمت ارتش درآمد، سپس تعمیرکار هواپیماهای جت شد، در بخش تبلیغات ارتش فعالیت کرد و پس از آن در خبرگزاری دولتی شینهوا (Xinhua) مشغول به کار شد. او میگوید تا پیش از سال ۱۹۹۵ شروع به «آرامسازی ذهن خود» کرد و از طریق دوربین خودش ـ و نه از طریق لنزهای رسمی که آموزش دیده بود با آنها دنیا را ببیند ـ جهان را به شیوهای واقعیتر نگریست.
اولین فیلم مستقل او فیلمی کوتاه دربارة پلیسی بود که نقاشان کاخ تابستانی پکن (Beijing Summer Palace) را با اُردنگی بیرون میانداخت. سپس فیلمی دربارة معادن زغالسنگ ساخت و نشان داد که با «کارگران معدن همچون رمة گاوها رفتار میشود». پس از آن، داستان لین ژائو را کشف کرد که از دانشجویان دانشگاه پکن و یکی از منتقدان تیزهوش و صریح مائو در چین بود؛ در واقع یکی از بسیار موضوعاتِ تاریخی که ورود فیلمسازان به آن ممنوع بود.
رئیسِ هو در خبرگزاری دولتی شینهوا از او میخواهد تا کار روی فیلم ژائو را متوقف سازد، اما زمانیکه هو پاسخ رد به وی میدهد، او را از کار اخراج میکند. در سالهای اخیر، هو بر ساخت فیلمهای مستند دربارة هرجومرج و هراس از انقلاب فرهنگی در دهة ۱۹۶۰ متمرکز شده است که طی آن مائو اقدام به پاکسازی دشمنان خود کرد.
چینیهای آگاه و مطلع میگویند که فیلم «جرقه» برای پخش در تلویزیون دولتی یا مورد بحث قرارگرفتن در رسانههای خصوصی، اقبال چندانی ندارد.
لی داتونگ (Li Datong)، سردبیر روشنفکر و بازن
شستة روزنامه که به سبب ابراز عقیدة مخالف خود دربارة تاریخ رسمی شورش مشتزنها (Boxer Rebellion) ، (3) شغلش را از دست داد، میگوید: «رسانههای خصوصی و رسانههای دولتی همه در حال یکیشدن هستند. همة آنها کنترل میشوند. عقیدة من است که فیلم هو جی اقبال چندانی برای پخش ندارد.»
هو همچنین دربارة آزادی بیان در چینِ امروزی بدبین است. او میگوید ده سال پیش اینگونه به نظر میرسید که «اوضاع هنوز اندکی سست و ضعیف شده است. گمان میکردیم کنترل شدید را پشت سر گذاشتهایم. وقتی از حقیقت سخن میگفتیم، امیدوار بودیم. در حال حاضر با امیدواری کمتری دربارة حقیقت صحبت میکنیم. احساس میکنیم افراد قدرتمند، آینده را بیشتر تحت سلطة خود دارند.»
رابرت مارکیواند
Robert Marquand
ترجمه: زهرا حسینیان
منبع: روزنامه کریسچن ساینس مانیتور