اداره تأیید فدرال،(1) در حالی که قوانین و معیارهایش را برای کسب تأیید فدرال بازبینی میکند باید روشی را در نظر بگیرد که در آن تاریخ شفاهی برای ارزیابی درخواستهای تأیید توسط این اداره، در نظر گرفته شود.
به طور کلی، تاریخ شفاهی به عنوان راهنما و الگویی برای تفسیر تاریخ و فرهنگ جامعه درخواست کنندهی تأیید، در نظر گرفته میشود. البته، تاریخ شفاهی به عنوان شاهد و گواه مستقیم استفاده نمیشود. منطق در اینجا بسیار قانونزده است، به عنوان مثال دفاعیات شخص در دادگاه برای اثبات بیگناهیاش، هر چند که مکتوب شده باشد، به عنوان سند و مدرک مورد قبول نیست بلکه به عنوان ادعایی در نظر گرفته میشود که نیاز به بحث داشته و همراه با تمامی شواهد دیگر بررسی میشود. تاریخ شفاهی چه در مورد رهبران سیاسی باشد چه پیشکسوتان و ریشسفیدان، اصول، ارزشها، رویدادها و اطلاعاتی در مورد جامعه سرخپوستان را در خود داشته و منتقل میکند و حرفهای مردم را نیز در صورتی که توسط اسناد غیر وابسته تأیید و حمایت نشده باشند بررسی میکند.
اقوام سرخپوست همچنان به شدت متکی بر سنتهای شفاهی هستند. ریشسفیدان به خاطر معلومات و شناختشان از جامعه، تاریخ، ارزشها، تصنیفها، مناسک و آداب و رسوم مورد احترامند. سنتهای شفاهی نقش مهمی را در اکثر اقوام سرخپوست -خواه توسط دولت فدرال تأیید و به رسمیت شناخته شده باشند خواه نشده باشند- بازی میکنند.
در ادوار قدیم، جوامع از طریق کمربندهای مهره، محاسبات زمستانی، ترسیم طرحهایی روی صخره، کشیدن نقاشی روی درخت غان و دیگر روشهای ثبت خاطره، یادداشتهایی را در مورد حوادث و وقایع ثبت کردهاند. افرادی خاص، که معمولاً از جوانی آموزش دیدهاند، علاقمند شدند تا وقایع، معاهدهها، و تاریخ این جوامع سنتی که معلومات و درسهایی از گذشته را در خود داشتند، زنده نگه دارند. تعداد زیادی از ابزارهای ثبت حوادث همچون کمربندهای مهره و دیگر ابزار از گزند جابجاییها و انتقالات، زندگی قبیله ای مصون ماندهاند.
با وجود این، ابزار و روشهای ثبت خاطره در بسیاری از قبایل از بین رفتهاند و همه آنچه برای ما باقی مانده گزارشهای به جا مانده از ریشسفیدان این جوامع است. اگرچه ممکن است خاطرات ریشسفیدان قبیله به صدها سال قبل برنگردد اما اکثر آنها اتفاقاتی را که در طول مدت عمرشان رخ داده همچنین فرزانه نسل خود و یکی دو نفر از بزرگان و ریشسفیدان را به یاد دارند.
قبایل سرخپوست حتی با وجود داشتن ابزار ثبت خاطره و گزارشها، اقوامی شفاهی هستند. تاریخ یک قوم ریشسفیدان و رهبرانی را در خود دارد که به دنبال کسب معلومات و آگاهیهای فرهنگی و تاریخی بوده اند. اداره تأیید فدرال بر آن است در حین جستجوی شواهد مستند از تاریخ شفاهی به عنوان راهنما استفاده کند. این اداره معتقد است زمانی که یک قبیله جلسهای میگذارد بهترین گواه فهرست شرکت کنندگان، صورت جلسه نشست، و گزارش مکتوب خلاصه مذاکرات جلسههاست.
تعداد کمی از قبایل سرخپوست هستند که از این روش ثبت گزارش استفاده میکنند. اداره تأیید فدرال با در نظر گرفتن گزارشهای مکتوب و صورت جلسهها توصیه میکند که بهتر بوده دولتهای [خودگردان] سرخپوست روند اداری امریکا را اتخاذ میکردند. تعداد کمی از اقوام سرخپوست هستند که نظام مبتنی بر قانون را برگزیدهاند. اگرچه برخی از اقوام سرخپوست حکومتهای مبتنی بر قانون را از اوایل سده 1820 برگزیدهاند، اما اکثر آنها این کار را نکردهاند.
قبایل به رسمیت شناخته نشده سرخپوست میباید استمرار فرهنگی جوامعشان و نیز مشارکت سیاسی دولتشان را اثبات کنند. تعداد زیادی از اقوام سرخپوست به رسمیت شناخته نشده همچنان بر اساس الگوهای سنتی نظام سیاسی که معمولاً مبتنی بر گروههای خویشاوندی همچون خانوادهها، تبارها، قبایل و گاهی اوقات گروههای روستایی یا خویشاوندی است عمل میکنند، و آنها قانون اساسی یا قوانین محلی را اتخاذ نکردهاند.
بنابراین روند امور دولتیشان نیازی به گزارشهای مکتوب برای جلسات و گردهماییها ندارد. برای آنها اجماع، شرافت و حافظه شرکتکنندگان کفایت میکند. اقوام قبایل به رسمیت شناخته نشده که متشکل از خانوادهها و خویشاوندان هستند در وضعیت بسیار نامطلوبی برای کسب تأیید رسمی به سر میبرند چرا که نمیخواهند گزارشهای مکتوب ثبت و ضبط شدهای از جلساتشان داشته باشند.
اداره تأیید فدرال نمیباید در حالی که جوامع قبیلهای همچنان جامعه سیاسی را از طریق اتحاد گروههای خویشاوندی اداره میکنند، به آنها ارایه گزارشات ثبت و ضبط شده را تحمیل کند. در صورتی که قبیلهای نظام قانون اساسی را برگزیند، ارایه گزارشهای مکتوب طبیعی خواهد بود. جوامعی که کاملاً بر اساس قوانین سنتی حکومت شکل گرفتهاند در وضعیت نامطلوبی برای کسب تأیید دولت فدرال در چارچوب قوانین کنونی و اصلاح شده شاهد بر تأیید اداره فدرال قرار دارند.